خانه / درس اخلاق / یکشنبه های علوی / متن کامل / متن کامل بیانات امام جمعه بیرجند در درس اخلاق کارکنان دفتر نماینده ولی فقیه در خراسان جنوبی (یک شنبه های علوی) ۱۴۰۱/۰۴/۲۶ / جلسه چهل و یکم

متن کامل بیانات امام جمعه بیرجند در درس اخلاق کارکنان دفتر نماینده ولی فقیه در خراسان جنوبی (یک شنبه های علوی) ۱۴۰۱/۰۴/۲۶ / جلسه چهل و یکم

بسم الله الرحمن الرحیم

الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی جَعَلَنَا مِنَ الْمُتَمَسِّکِینَ بِوِلاَیَةِ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ وَ اولاده المَعصُومِین عَلَیْهِمُ السَّلاَمُ

با سلام به امام زمان و با سلام و درود به رهبر فقید انقلاب و با سلام و درود به رهبر معظم جمهوری اسلامی ایران، رهبر مسلمین جهان و سلام مجدد به شما عزیزان و همه اهل ایمان.

اسعدالله أیّامکم،  تبریک عرض می‌کنم دهه مبارکه امامت و ولایت را، معالا عید الله اکبر غدیر

عنایت دارید که ورود به این بحث  رمز وحدت مسلمین است و جلوی بهانه جویی‌هایی که همواره افرادی بودند و هستند با سوء نیّت تعبیر می‌کنند، ورود آنها جایگاهی ندارد چون این مسائل که بر محور وحدت بیان می‌شود، به عنوان ورود انسان در شناخت مکتب الهی است، این به مذهب کاری ندارد، تفتیش عقیده هم نیست و هیچ کسی هم حق دخالت در دیگران را ندارد .

بنابراین ورود انسان است در یک مساله پژوهشی جهت اسلام شناسی، این راه برای همه باز است، پیداست وحدت که یکی از اهداف میانی است یک اتفاق نیست، مثل باقی امور سبب و مسبب است، علت و معلول است .

بنابراین باید رمز وحدت را به دست آورد که رمز وحد چیست؟ رمز وحدت اتّکاء به قانون است ، منشاء قانون حالا عقل باشد، کتاب باشد، سنت باشد، همانطور که در هر جایی قانون رمز وحدت است چطور می‌شود که شما مثلا در یک کشوری، کشور خودتان،  در فلان کلاس دانشگاه حوزه یا آموزش و پرورش یا حوزه در آن روز، آن متن، اساتید هم را ندیدند، هم را نمی‌شناسند و تماس هم با هم نداشتند در فلان روز و فلان ساعت در سراسر کشور در هر کلاسی در هر نقطه‌ای  همه یک حرف می‌زندد حال مساله ریاضیات است، تاریخ است شیمی ‌است فرقی نمی‌کند چرا؟ چون به قانون عمل می‌کنند، قاتون رمز وحدت است اینجا هم همینطور است لذا ورود به این بحث به عنوان رمز وحدت است .

خوب سوال‌های جنبی وجود دارد و آن  این است که آیا خدای متعال که دین داده برای بندگان خودش، همانطور که همه نعمت‌ها را داده این دین قابل فهم است یا قابل فهم نیست؟ چه کسی می‌تواند بگوید دین خدا قابل فهم نیست، اگر قابل فهم نیست پس برای چه کسی خدا آن را نازل کرده است؟ رمز اینکه حالا از بعثت پیغمبر آخرالزمان ۱۴۰۰ سال می‌گذرد و مسائل حل نمی‌شود مربوط به چیست؟ آیا چون مسایل قابل فهم نیست؟ این که گفتنی نیست، پس قابل فهم هست، خوب باید این اصول مطرح بشود و از نظر عقل سنحیده شود، از جهت کتاب، قرآن سنجیده شود، از جهت روایات، احادیث پیغمبر اکرم(ص) سنجیده شود،این یک مطلبی است.

 بنابراین اینها قابل فهم است از سوی دیگر مطلب دیگر این است که انواع موجودات که خلق شدند حالا چه با طبیعت اداره می‌شوند، چه با غریزت اداره می‌شوند چه با دیانت اداره می‌شوند اینها وقتی در نوع خود مشترکند احکامشان یکی است، «حکم الامثال فیما یجوز و فیما لایجوز واحد» همان دینشنان است،

 گیاه دینی دارد ندارد؟ همان طبیعیتی که برآن اداره می‌شود دینش است حیوان حلال و حرام دارد، شما در شب تاریک یک توبره علف بریزید پیش گاو صبح می‌بینید همه علف‌ها را خورده ولی فلان نوع علف را نخورده، همان توبره علف را می‌ریزید پیش الاغ، همه را خورده به جز آن چه مربوط او نیست که نخورده، این دینش هست بالاتر از این، صنایع دین دارد شما یک دستگاه صنعتی می‌خرید برای خانه، شیوه بهره برداری ازآن را آن کسی که آن محصول را تولید کرده در آن نوشته آن دین اوست.

 آیت الله طباطبایی می‌فرماید: فلان دانشمند آمد خانه گفت: پدر و مادر من مسلمان نبودند و من با زحمت خودم گشتم تا پیدا کردم بعد او همین حرف را گفته، که این که نمی‌شود انسان را خدا رها کند، همه موجودات دین دارند و صنایع هم دین دارد، دینش هم همین است، لذا من دنبال این مطالب گشتم در مسیحیت و یهودیت و در فرقه‌های مختلف اسلامی، ولی هیچکدام با قواعد نمی‌سازد چه قواعد عقلی و چه قواعد نقلی،  تنها چیزی که با قواعد می‌سازد اسلام اهل بیت است و من این را پیدا کردم ارثی نیست زحمت کشیدم.

«کانَ النَّاسُ أُمَّةً وَاحِدَةً فَبَعَثَ اللَّهُ النَّبِيِّينَ مُبَشِّرِينَ وَمُنْذِرِينَ »[۱] عقل این را میگوید کتاب هم همین را می‌گوید و اینکه برای انسان یک دین وجود دارد بقیه دین نیست حالا اسمش را گذاشته دین، دین نیست ،آن دینی که خدا برای نوع انسان معین کرده یکی است ولذا به صورت جمع در اسناد دینی ادیان نداریم ادیان هست ولی همانطور که اسم نوزاد را دین گذاشتند، هوا و هوس‌های فلان و سیاست‌های فلان و بالاخره منافع فلان در آن هست اما دین نیست منتها اسم نوزاد را گذاشتند دین، اما « إِنَّ الدِّينَ عِنْدَ اللَّهِ الْإِسْلَامُ »[۲] ،« إِنَّ اَلْإِسْلاَمَ هُوَ اَلتَّسْلِيمُ وَ اَلتَّسْلِيمَ هُوَ اَلْيَقِينُ وَ اَلْيَقِينَ هُوَ اَلتَّصْدِيقُ » [۳] ببینید خدا فطرت انسان را حق گرا آفریده، انسان اگر سالم باشد دنبال واقعیت است، دین ملاک دارد و دین باید براساس واقعیت باشد و واقعیت قابل تعدد نیست، حق یکی است حق دوتا که نمی‌تواند باشد ، لذا دین واحد است اگر کسی حقیقت دین را بخواهد، در تسلیم بودن نسب به حق است « مَا كَانَ إِبْرَاهِيمُ يَهُودِيًّا وَلَا نَصْرَانِيًّا وَلَكِنْ كَانَ حَنِيفًا مُسْلِمًا »[۴]

حنیف یعنی یعنی حق گرا، مسلم یعنی وقتی حق بر او واضح شد تسلیم حق شود، مشکل ما چیست؟  مشکل ما این است که تسلیم نیستیم، اسم ما هرچیزی هست، هر دینی هرمذهبی هرمسلکی اسم گذاری کنیم، هیچکدام از اینها دین نیست، لذاست که در آیات متعدد قرآن، با تعبیرجالبی که اختلافی که بین نوع بشر هست حالا برخی بعد از علم و برخی بعد از حجت، این اختلاف براساس نفسانیت است « بَغْيًا بَيْنَهُمْ »[۵] این دنبال منافع خودش هست اون دنبال منافع خودش هست، این دنبال این مذهب است او دنبال آن مذهب است، و این دین خدا نیست که، خوب آن از فطرت و آن از عقل که تعدد نمی‌پذیرد این هم از آیات قرآن و آن هم حدیث پیغمبر، از کجا تا کجا؟

از روز اول اعلام  بعثت، حدیث یوم الدار تا آخرین گفته پیغمبر دربستر، حدیث قرطاس و قلم، اینها چیزی نیست که یک نفر نه اینها نرخ تاریخ است همه گفتند شیعه گفتند، سنی هم گفتند، ومتون آن هم است لذا از روز اول اعلام بعثت، اعلام ولایت علی بن ابی طالب(ع) شده ، طبق اسناد فرقه‌های مختلف، تا رخته خواب بیماری حالا برنامه غدیر آن هم در حجه الوداع و آن هم بعد نمایندگی از همه استان‌های سراسر کشور در آن جمع هستند، یک برنامه رسمی، این که می‌گویید غدیر که در دروایات دارد که در تاریخ گذشته هست جهتش چیست؟ جهتش روشن است، جهتش این است که نه غدیر به معنی یک  نقطه جغرافی است و نه ۱۸ ذی حجه به عنوان یک نقطه تاریخی است، بلکه به عنوان یک اصلی است که در عقل و نقل تایید می‌شود و ان این است که، شما هم که تجربه چهل ساله انقلاب دارید بهتر از همه ملت‌ها متوجه می‌شوید و آن این است که  بالاخره هر مکتبی، هر مسلکی، هر ادعایی، هر حکومتی، نگهبان لازم دارد والا ۲۴ ساعته منحرفش می‌کنند نمی‌دانید این را؟ چه کسی این را نمی‌داند؟

بنابراین غدیر به این معنی یعنی پیامبران علیهم السلام که مبعوث شدند هرگز دین و مردم را رها نکردند، هیچ پیامبری اینکار رانکرده خدا هم این کار را نکرده بلکه مساله رهبری جامعه را به اوصیای پیامبران سپردند و این یک قضیه‌ای نیست که در غدیر خم به عنوان یک نقطه جغرافیایی باشد و یا ۱۸ ذی حجه به عنوان نقطه تاریخی باشد،  بلکه یک اصل اجتناب ناپذیر است و اصلی است که کسانی که آن را انکار می‌کنند، خیلی جالب است، کسانی انکارش می‌کنند خودش خودشان بالاخره این قضیه را عملی می‌کنند نمی‌کنند؟ خوب در تاریخ دارد و تاریخ هم فقط مربوط به شیعه نیست، رسم  تاریخ هست، پیامبر اکرم(ص) وقتی در رختخواب بیماری گفت: « قلم و دفتر بیاورید که این مساله از ابتدای ابلاغ بعثت بوده لین را برای شما مکتوب کنم که بعد ازمن گمراه نشوید» آن آقا به پیغمبر گفت: «هزیان می‌گوید» این تاریخ، تاریخ خودشان است نه تاریخ ما.

خوب اینجا که قبول نمی‌کنند می‌گویند «پیغمبر امت را رها کرده رفته» خودتان چه کردید؟ این هم تاریخ که وقتی خلفه اول مریض بود و بیمار بود و کاتب عثمان بود، به عثمان گفت: وصیتم را بنویس، عثمان یک  مقداری را نوشت  خلیفه از شدت بیماری بیهوش شد، تا موقعی که به هوش آمد عثمان نام خلیفه دوم را نوشت، وقتی که خلیفه اول بیهوش بود، وقتی به هوش آمد گفت: چه کردی؟ گفت«فلانی را نوشتم»، گفت:«خوب کردی که نوشتی» چطور شد که چرا آنجا ان الرجل لیهجر هست اینجا چی هست؟

ببینید و لذاست که شبیه به هم نیست قاعده ندارد، این که من عرض می‌کنم کتب غیر شیعه هست، طبق کدام قاعده؟ هیچ، چرا به جهتی که خلیفه اول وقتی را به خلافت برگزیدند چطور بود جدال سقیفه بنی ساعده و به هر حال ان مواضع سخت و اختلاف برانگیزی که پیش آمد و بعضی طوایف مدنی  آنجا بودند ادعا داشتند، و اینها ادعا داشتند،  بعد بالاخره کاری را بدون مقدماتی کردند و چند نفر دور هم جمع شده و چند شعار دادند و این را بر دیگران تحمیل کردند.

 از قول چه کسی بگویم در تاریخ، نه قول ما نیست، در تاریخ خلیفه دوم بعدا گفت: «آنچه در خلیفه اول واقع شد فرطه،  کار با عجله‌ای بود که آنجام شد و اگر تکرار شود او را می‌کشم »، این قاعده است؟ هنوز هیچ نشده می‌گویند این کار بدی بوده کار خلافی بوده، این اشتباهی بوده، اگر تکرار شود او را می‌کشم، پس باید چه شود؟ نوعی دیگر، نوع دیگرش چیست؟ حالا طبق مکتوب نوشتند که بعد از ما فلان بشود، این قاعده است؟ اولی قاعده بود یا این؟ کار پیغمبر، یا کار خلیفه اول یا کار خلیفه دوم؟ برای سوم چه کردند؟ برای خلیفه سوم شورای ۶ نفره انجام دادند، این کار پیغمبر بود؟ یا کار خلیفه اول بود؟ یا کار خلیفه دوم بود؟ این نوع دیگری بود، قاعده کدام است؟ مشخص نیست، بعد معاویه به صورت کودتا علیه خلیفه رسمی توطئه کرد و آن همه از اصحاب پیغمبر کشته شدند و جنگ صفین به وجود آمد و جنگ‌های کناری آن مثل جمل و نهروان پیش آمد این همه ضایعات بر مسلمین تحمیل شد، این درسته؟ یا قبل آن درست بود؟ یا بعد آن درست است؟

 ببینید بعد چه شد؟ بعد از آن به صورت ارثی در آمد خب کدام یک از اینها قاعده است قاعده‌ای نیست، بعد چه شد؟ بعد این هست که هرکسی از هر طریقی آمد، اولی الامر شد کار دست اوست و باید از او اطاعت کرد، حالا حق با کیست؟ مشخص نیست مثلا بنی عباس قیام کردند با بنی مروان در همین کردستان ایران، جایگاه جنگشان بود باهم جنگیدند مسلمان‌ها باهم می‌جنگد حق با کدام است؟ «الحق لمن غلب» حق با کسی است که غلبه کند، یعنی هر یک که غالب شود حق با اوست، یعنی همین‌هایی که تا دیروز از مروان حمار که قبرش در کردستان خودمان هست، لشکر مسلمان‌ها آمده بود، به حمایت الرضا من آل محمد که بنی عباس تصاحب شدند، آن وقت در انجا حق با کیست؟ مردم از چه کسی تبعیت کنند؟ از هرکسی که غالب بشود، این دین است؟ هرکسی که غالب شود؟

 همانهایی که تا دیروز  دنبال خلیفه مروانی را گرفتند، بعد از آنکه ابومسلم غالب شده و بعد بنی عباس آمدند بر همه واجب است  که از بنی عباس پیروی کنند طبق چه قاعده؟ اولی الامر یعنی همین؟

 به نظرم مفسر بزرگ فخر رازی عالم بسیار باسواد از اهل سنت است، مفسر بزگی است، به نظرم ایشان درباره«أَطِیعُوا اللهَ وَأَطِیعُوا الرَّسُولَ وَأُولِی الأَمْرِ مِنْکمْ»[۶] اظهار نظر جالبی دارد که می‌گوید«اقتضای آیه عصمت را می‌رساند اولی الامر یعنی معصوم چرا؟ چون به همان اطلاقی که فرموده اطیعوالله، به همان اطلاقی که فرموده اطیعو الرسول، به همان اطلاق فرموده و اولی الامر» اقتضای قضیه این است اما این اقتضای قضیه عصمت آیه عصمت را می‌رساند، اقتضای قضیه را که مفسر بزرگ این طور تعبیر می‌فرماید، در میدان عملی چه می‌شود؟ هرکه غالب شد این می‌تواند دین دباشد؟

حالا نه در همان خانواده، متوکل عباسی شراب می‌خورد و دلقک داشت و کارهای زشتی می‌کرد، پسرش از او خیلی بدش آمد، آدم خیلی زشتی  بود و واقعا هم آدم خیلی زشتی بود، کارد را تا دسته درون شکمش می‌کرد حالا آنکه تا دیروز متوکل عباسی جزو «أَطِیعُوا اللهَ وَأَطِیعُوا الرَّسُولَ وَأُولِی الأَمْرِ مِنْکمْ»[۷]  بود باید از او تقلید می‌کردند و پیروی می‌کردند درسته؟ اما از فردا همان پسر خلیفه شد، از او تقلید کنند یا از این؟ از او تبعیت کنند یا از این؟ کدامش دین هست؟  ببینید حالا اینها را باهم مقایسه کنید اینها مسائل پژهشی است و در مسائل پژوهشی نمی‌تواند کسی بر دیگری تحمیل کند همه آزادند که فکر کنند و به هر نتیجه ای که رسیدند درست هست،

حالا آن را مقایسه کنید با آنچه براساس معیار هست و هیچ یک از آناین مواردی که گفتیم نیست « اللَّهُ أَعْلَمُ حَيْثُ يَجْعَلُ رِسَالَتَهُ »[۸] بیایید با هم جمع شویم پیغمبری را انتخاب کنیم، همه مردم جهان بالاتفاق رای بدهند فلانی پیغمبر باشد، پیغمبر می‌شود؟ نه والله، فرقی نمی‌کند همه مردم هم رای بدهند بدون معیار متوکل عباسی خلیفه واجب الاطاعه باشد، خلیفه خدا نمی‌شود پیغمبرهم چنین خلیفه‌ای را تعیین نکرده و آنچه که می‌گویند پیغمبر چنین خلیفه‌ای را تعیین کرده، اصلش دروغ است، به قول خودشان دروغ است به این دلیل که آنها می‌گویند پیامبر کسی را انتخاب نکرده این مساله حقوقی است از هر دادگاهی می‌خواهید بپرسید، پیغمبر کسی را تعیین کرده؟ شما که می‌گویید نه، پس چطور خلیفه پیغمبر است؟

ببینید این که نمی‌شود همینطور، بی دلیل حرف زد، آن وقت ملاحظه می‌کنید این غدیری که می‌گوییم به عنوان ملاک  و آن این است که باید خدا و رسول، جانشین را به عنوان « اللَّهُ أَعْلَمُ حَيْثُ يَجْعَلُ رِسَالَتَهُ »[۹] ، «حیث یجعل امامته»، پیشوای جامعه چه کسی باشد؟ فقط خدا باطن افراد را می‌شناسد، باید طبق ملاک باشد، بنابراین اگر طبق ملاک باشد پس هرکسی نمی‌تواند، شایستکی خود را لازم دارد، از نشانه‌هایش عصمت، علم و… باید باشد و بیش از همه باید باشد و چون از طرف خداست و ولایت الله است، خدا که ولایتش را به کسی نداده، ولایت رسول الله است پیامبر که ولایتش را به کسی نداده است مگر کسی که خدا بخواهدبنابر این یک قاعده است، آنجا قاعده داشت؟ اصلا قاعده نداشت، هیچ قاعده نداشت،از هر طریقی واردشد اما اینجا قاعده دارد از زمان آدم ابوالبشر تا آخرین انسانی که روی کره زمین زندگی کند یک قاعده دارد.

اینجاست که غدیر خم به عنوان یک نقطه تاریخی و جغرافی نیست بلکه براساس ملاکاتی است که همه انبیاء و اوصیاء همه این را داشتند و امور امت را بعدا واگذار کردند به آن کسی که خدا وند او را تعیین کرده و پیامبر آن را ابلاغ کرده است،  یک چیز تازه نیست، وانگهی بین آنها هیچگونه اختلافی نیست، چرا؟ چون هم عالمند به معیارها و هم تسلیم معیار‌ها هستند، هیچگونه اختلافی نیست امام فرمود:«همه پیغمبران ۱۲۴ هزار پیغمبر اگر باهم باشند، با هم هیچوقت اختلاف نمی‌کنند» چرا؟ چون هم واقعیت را می‌شناسند، هم تسلیم واقعیتند، ما یا دچار جهل هستیم، یا دچار لج و لذاست که هرگز هم به حق نخواهیم رسید، به هر اسمی، از اسم نمی‌توان دفاع کرد.

 از نوشته آق رهبر انقلاب کتابی هست که حتما دیدید، خواندید، به نام انسان ۲۵۰ ساله، انسان ۲۵۰ ساله؟ چه کسی هست؟ کجاست؟ چه کاری کردند؟ آمدند از زندگی امام علی(ع) تا مهدی(عج) را نوشتند، اینها هیچ اختلافی در مواضعشان نیست، چون حق هست، حق که اختلاف پذیر ندارد، جهل هم که نیست، عُمْرِ این ۱۲ امام را به عنوان یک انسان، دارای یک اندیشه، دارای یک تعقل، بنابراین است که هم حقیقت را می‌داند وهم تسلیم حقیقت است این یک ملاک است، اما آنجا اصلا هیچ قاعده‌ای ندارد حتی به عنوان اظهار نظر بزرگان از هر مذهبی که می‌روید چیزهایی می‌گویند که آنها عجیب و غریب است، که حتی اگر یکی بیعت کرد بر همه واجب است که از او تبعیت کنند، به اسم جانشین پیغمبر.

علامه طباطبایی(قدس سره) وقتی در گرگان یکی از همدرس‌های دورانشان، به دیدن آن عالم بزرگ به گرگان رفته بودند. در آن منطقه که برادران اهل سنت شافعی مذهبند، ترکمن‌ها، جلسه عروسی داشتند، دعوت می‌کنند از آن عالم بزرگوار از عالم بزگوار شیعی و مهمانشان که آیت الله علامه طباطبایی بوده، به همان شیوه خودشان در آن زمان برای هردو نفر در یک کاسه‌ای آبگوشت می‌آوردند عالم بزرگ ترکمن‌ها و آیت الله طباطبایی در یک کاسه شریک بودند، در اولین لقمه‌ای که می‌خواستند بخورند از علامه علامه طباطبایی می‌پرسد آقای طباطبایی نظر شما نسبت به خلیفه اول چیست؟ همه نگاه می‌کنند که ایشون چه خواهد گفت، او علامه طباطبایی می‌فرماید: «اگر نظر من را می‌خواهید این است که خلیفه از خود پیغمبر برای مردم دلسوز تر بوده» این چه عقیده‌ای است؟ « این عقیده من است» چطور؟ دلیلش چیست؟ گفت: دلیلش این است که پیغمبر ۲۳ سال زحمت کشید و مردم این همه جهاد کردن و این همه شهید دادند، بعد پیغمبر امت را گذاشت و بدون وصیت رها کرد و بعد این همه اختلافات بوجود آورد ولی خلیفه چون دلسوزتر بود این کار را نکرد، بلکه بعد از خود جانشین  تعیین کرد که این امّت سرگردان نماند» و بعد علامه طباطبایی گفت: «آن شب که ما می‌خواستیم در یک خیمه بخوابیم تا صبح، نه من خوابیدم ونه دوستمان خوابید» «قُلْ هاتُوا بُرْهَانَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ».[۱۰]

و چه خوب است مسلمین براساس اسلام شناسی پژوهش کنند و به حقیقت برسند و دست آنهایی که بالاخره از انواع و اقسام راه‌های غیر عقلانی، غیر فطری، خارج از کتاب، خارج از سنت، من درآوردی، جلوی آنها را بگیرند، مسلمان‌ها اگر می‌خواهند خودشان را حفظ کنند به هر اسمی‌و هر مذهبی که دارند آزادند، اما گویندگان شهادتین همدیگر را حفظ کنند، وهابیت که دین نیست، بهائیت که دین نیست، مذهب نیست، حتی آن وهابی‌ها پیشوایان چهارگانه اهل سنت را کافر و مشرک می‌دانند، پس چطور اینها تسلیم آنها می‌شوند امامشان را هم که می‌دانید انگلیس امامشان هست، آمریکا خدایشان است، صهیونیسم‌ها فرشته شان هستند، مسلمان‌ها چه زمانی می‌خواهند بیدار شوند؟ براساس ملاک، براساس تحقیق، براساس اجتهاد هرکسی هر مذهبی هم که دارد آزاد است، اما به بیگانه فرصت ندهند که بچه مسلمان‌ها را داعش بسازد و بعد به جان مسلمان‌ها بیندازد، یا در کشور‌های مظلوم از فلسطین مظلوم، از یمن مظلوم،  از آن لبنان، از آن عراق و از آن سوریه وافغانستان مظلوم، برسر مسملان‌هایی بیاورند، و این وقتی صورت می‌گیرد که همه تابع قانون باشند، قانون فطرت، قانون عقل، قانون کتاب خدا قرآن، قانون سنت و حدیث پیغمبر اکرم(ص) بر اینها که اتفاقا اگر اینها جمع آوری بشود، که بعضی‌ها زحمت کشیدند تاحد زیادی و خدا خیرشان بدهد، از اسناد و مدارک بزرگان غیر شیعه، بالاخره جمع بندی همه متفقا علیه یکی است، هرجا نفوذ بوده، از صاحبان قدرت و پول بوده که بالاخره چند آخوند درباری هم همراهی کردند و آنها موجب تفرقه شدند، اما چنانچه نظرات علمای بزرگ شیعه و غیر شیعه را  جمعبندی کنند،  همه یک حرف است تحقیق کنید ببینید درست هست یا نه، و اگر اینها را طبق ملاک بشناسند کاملا آنچه را که وارداتی است و نفوذی است کاملا جدا می‌شود از هم، فرق نمی‌کند شما همانطور که اسراعیلیات که به عنوان روایات، احادیث که از یهودی‌ها نفوذ کرده در کتاب‌های ما چطور اینها را تصفیه می‌کنند، فرق نمی‌کند اگر فلان پادشاه، فرق نمی‌کند فلان خلیفه ستمگر عباسی یا مروانی هم کار خلافی کرده فرق نمی‌کند مثل اسراعیلیات است، چیزی که داخل در اسلام نیست داخل کرده و بعد بقیه آن را به عنوان اسلام پذیرفتند، ربطی به اسلام ندارد و اگر منقح گفته‌های بزرگان از اهل سنت و بزرگان از شیعه را نگاه کنیم که اصلا حرف‌هایشان یکی است، که منتها عرض کردم این یک هنری می‌خواهد که با اتفاق اینها جمع‌بندی کنند و فیض و کمالی باشد برای امت اسلام برای هرگونه نفوذ غیر دینی.

خداوند به شما توفیق دهد ثبتکم الله بالقول الثابت و این عید را بر همه مسلمین که چه بر همه انسان‌ها مبارک کند غدیر تنها ازآنِ یک کشور نیست، تنها ازآنِ یک مذهب نیست، ازآنِ یک دین نیست، ازآنِ نوع بشر است، تمام این مشکلاتی که می‌بینید در هر زمانی در تاریخ بشر واقع شده تخلف از اوصیاء پیغمبران بوده، الان این هم تخلف از اوصیاء پیغمبران است و تنها راه نجاتش پژوهش‌های دور از هوای نفس است.

 وفقنا الله و ایاکم لما یحب و یرضی.

[۱] سوره بقره/۲۱۳

[۲] سوره آل عمران/۱۹

[۳]ا لکافي  ,  جلد۲  ,  صفحه۴۵  

[۴] سوره آل عمران/۶۷

[۵] سوره شوری/۱۴

[۶] سوره نساء/۵۹

[۷] سوره نساء/۵۹

[۸] سوره انعام/۱۲۴

[۹] سوره انعام/۱۲۴

[۱۰] سوره بقره/۱۱۱

پاسخ دهید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *