خانه / نمازجمعه / متن خطبه ها / مشروح بیانات نماينده ولی فقيه در خراسان جنوبی در خطبه های نماز جمعه بيرجند ۹۹/۱۲/۸

مشروح بیانات نماينده ولی فقيه در خراسان جنوبی در خطبه های نماز جمعه بيرجند ۹۹/۱۲/۸

به گزارش روابط عمومی دفتر نماینده ولی فقیه در خراسان جنوبی و امام جمعه بیرجند، متن کامل بیانات حجت الاسلام و المسلمین آقای حاج سید علیرضا عبادی در خطبه های نماز جمعه بیرجند ۹۹/۱۲/۸ جهت بهره برداری عموم منتشر گردید.

 

خطبه اول

 

السلام علیکم و رحمه الله

بسم الله الرحمن الرحیم

اَلْحَمْدُ للهِِ الأوَّلِ قَبْلَ الاِْنْشاءِ وَالاِْحْياءِ وَالاْخِرِ بَعْدَ فَناءِ الأشْياءِ الْعَليمِ الَّذي لا يَنْسى مَنْ ذَكَرَهُ وَلا يَنْقُصُ مَنْ شَكَرَهُ وَلا يَخيبُ مَنْ دَعاهُ وَلا يَقْطَعُ رَجاءَ من رجاه والصلاة و السلام علی اشرف الانبیاء و المرسلین محمّد (صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَ علی آلِه الطیبین الطاهرین المعصومین) و بعد اوصیکم یا عباد اللَّه و نفسی بتقوی اللَّه

خودم و همه شما عزیزان را به تقوای الهی توصیه می کنم که زاد راه آخرت است و وقت رفتن از همه چیز تخلیه می شویم و همه امور را رها می کنیم، نه مال به در می خورد نه اقوام به درد می خورد نه پست و مقام به درد می خورد، آنجا بهترین زاد تقوای الهی است در همه امور، اول رضای خدا را در نظر گرفتن(فإِنَّ خَيْرَ الزَّادِ التَّقْوى)[۱]

تبریک و تهنیت عرض می کتنم میلاد با سعادت مولود کعبه، یعسوب الدین علی (علیه السلام) را و پیشاپیش تسلیت عرض می کنم رحلت پیام آور کربلا حضرت زینب کبری (سلام الله علیها) را، درباره امام امیرالمومنین علی (علیه السلام) همه سخن گفتند، خدا سخن گفته، پیغمبر سخن گفته، پیامبران سخن گفتند، دوستان سخن گفتند، دشمنان سخن گفتند، شیعه علی حرف دارد، غیر شیعه علی سخن گفته، مسلمان سخن گفته، غیر مسلمان سخن گفته و مجموعه اینها کتاب هایی است.

عبدالفتاح عبدالمقصود دانشمند مشهور سنی مذهب مصری در یک تاریخی تشریف آورد به قم، علما از این دانشمند تجلیل کردند، دیدن کردند، این بزرگوار یک سوال کرد، از علمای قم پرسید که فلسفه تولد علی (علیه السلام) در کعبه چه بوده؟ خوب هر کدام لابد یک فرمایشی فرمودند تا نوبت به خودش رسید، از ایشان سوال کردند که نظر خودتان چیست؟ حالا به تعبیری فرمود نظر من این است که خدا خواسته تفهیم کند که کعبه قبله همه کرده زمین است و علی قبله کعبه هست، چقدر زیباست.

آن دانشمند سنی مذهب هند در یک جلسه عظیمی که سخنران بود و شیعه و سنی پای سخنرانی ایشان بودند، قبل از آن این وهابی های فرزندان انگلیس تبلیغاتی کرده بودند در تکذیب ولادت علی (علیه اسلام)، آن عالم سنی مذهب هندی وقتی به سخن پرداخت به عنوان یک عالم سنی گفت: من می گویم علی (علیه السلام) در کعبه متولد شده و شما شب کورانی که انکار می کنید به شما می گویم هر جا علی (علیه السلام) متولد شود کعبه آنجاست، چقدر زیباست.

آیات مبارکات قرآن کریم نه یکی و دوتا و ده تا، آیاتی که علمای بزرگ شیعه و سنی آنها را در مورد علی (علیه السلام) تفسیر می کنند، بالاتر از این چه می تواند باشد که خدا از علی در قرآن و آیه مباهله به جان پیغمبر تعبیر می کند(وانفسنا و انفسکم)[۲]

از قول عالم بزرگوار مشهور سنی مذهب آقای فخر رازی خوب جایگاه ویژه دارد، امام فخر رازی، از ایشان نقل می شود که گفت در ری، خوب ایشان اهل ری است، رازی ها، این در باب نسبت به ری است، رازی اهل ری آن عالم برجسته که مفسر تفسیر کبیر قرآن است ، گفت: از عوامی از شیعه در ری پرسیدم که شما شیعیان علی (علیه السلام) را بر باقی پیغمبران غیر از پیغمبر آخرالزمان ترجیح می دهید و افضل می دانید؟ این چه سخنی است، حالا احتمالا از فخر رازی که مفسر قرآن است سوال کرد که قرآن خوانده اید؟ او می گوید بله مفسر قرآنم، گفت که آیه مباهله را خواندی؟ گفت بله خواندم، چطور؟ گفت از تو یک سوال دارم، آن این است اینکه آیا پیغمبر آخرالزمان از پیغمبران سلف افضل است یا نیست؟ جواب دادم افضل است، گفت خوب وقتی در آیه مباهله خداوند وجود علی را به عنوان جان پیغمبر تعبیر کرده، آیا مساوی با مساوی، مساوی نیست؟

خیلی عجیب است، خود فخر رازی می فرماید که در مقابل این عوام هیچ جوابی نداشتم بگویم( لم احر جوابا)هیچ چیز نتوانستم بگویم.

بله امام شافعی که فقیه بزرگ فرقه شافعیه از برادران اهل تسنن است یک شعری دارد درباره امام علی (علیه السلام) که دیگران هم به زبان های دیگر این مطلب را گفته اند و آن این است که علی (علیه السلام) در سطحی است که بشر نمی تواند او را بشناسد، اتفاقا ما حدیث هم داریم در این جهت، حدیث هم داریم از رسول اکرم (صل الله علیه و آله وسلم) که خدا را (آن شناخت حداکثری) نشناخت مگر من و تو یعنی پیامبر (صل الله علیه و آله و سلم) و علی (علیه السلام) ، مرا نشناخت مگر خدا و تو، تو را نشناخت مگر خدا و من، قریب به این تعبیر است، امام شافعی می فرماید( لو عبدالمرتضی للناس وجهه لخرالناس طرا سجدا له و مات الشافعی و لیس یدری علی ربه ام ربه الله)[۳] این را که می گوید؟ عالم بزرگ از برادران اهل تسنن ما می گوید، مسئله همین است دیگر، وجود علی شناخته شده نیست برای مردم، البته این یک اصل است و منحصر به این قضیه نیست، اصولا هیچ سطح پایینی نمی تواند حقیقت سطح بالاتر را بفهمد، بله در حد خودش می شناسد.

اگر علامه مطهری سر کلاس آمادگی، سر کلاس ابتدایی برود همه می شناسند اما چه می شناسند؟ آنها به تفکر فقهی، فلسفی، انسانی شهید مطهری احاطه دارند؟ نمی شناسند دیگر، حالا بحث کل مردم است، بحث یک طبقه خاص نیست.

می فرماید(لو عبدالمرتضی للناس وجهه)[۴] اگر چهره واقهی امام علی (علیه السلام) که انسان کامل است برای همه انسان ها نشان بدهد چه اتفاقی می افتد؟ (لخرالناس طرا سجدا له و مات الشافعی و لیس یدری علی ربه ام ربه الله)[۵] همه در مقابل علی (علیه السلام) سجده می کنند، چه کسی می گوید؟ امام شافعی می گوید بعد به خودش هم خطاب می کند (و مات الشافعی و لیس یدری علی ربه ام ربه الله)[۶] من امام شافعی هم عمرم تمام شد و ندانستم و نتوانستم بفهمم که آیا پروردگار من علی به عنوان رب النوع است یا خدای متعال، حالا این رشته سر دراز دارد، این که تمام نمی شود، آنقدر نسبت به فضائل امیرالمومنین در زبان های مختلف، در افراد گوناگون، در هر سطحی، در هر شرایطی و در هر مقطعی از تاریخ بزرگان اهل فن حرف دارند، حالا این ها مشت نمونه خروار است.

اما آنچه که بنده میخواهم عرض کنم که خوب بیشتر خطاب به خودم است که خودم را می شناسم، که این که معلوم است و توضیح واضحات است(کالنار علی المنار ، کالشمس فی وسط النهار) این روشن است اما من به عنوان مدعی تشیع چه می کنم، برای هر کسی یک پیشوایی است، برای هر مامومی یک امامی است.

امام علی (علیه السلام) در تقوای خودش، در اطاعت از خدا، در رعایت حقوق دیگران حتی یک مورچه، حالا من به عنوان یک شیعه دست به حقوق همه دراز کنم، همه را پایمال کنم، از خودم خیلی باید شرمنده باشم، در آن طرف که حرف نیست، مشکل مال مسلمانی من است، مشکل مال تشیع من است، این آزمایشاتی که در شرایط مختلف  پیش می آید، خوب خوش به حال شما که الحمدلله شیعه هستید، در عمل شیعه هستید، هر کاری میخواهید بکنید می بینید که پیشوای شما چه کرده به او اقتدا می کنید اما از خودم شرمنده ام، حالا می خواهد انواع و اقسام مسائل باشد، به زبان من باشد، به چشم من باشد، به دست من باشد، به امضای من باشد، به قدم من باشد، به قلم من باشد، بالاخره آیا مردم از من در امان هستند یا نیستند؟

مسائل سیاسی باشد، مسائل اقتصادی باشد، مسائل اجتماعی باشد، مسائل ادبی باشد، مسائل مدیریتی باشد، فرقی نمی کند بالاخره وقتی می گوییم امام علی (علیه السلام) این است و همه درباره امام علی (ع) حرف دارند و به گونه ای عدالت امام علی (علیه السلام) نقش دارد که در تاریخ دارد وقتی ابومسلم خراسانی با بنی مروان درگیر شدند که درگیری آنها هم در همین منطقه کردستان ایران بود، آخرین خلیفه مروانی که مروان حمار بود در مقابل لشکر ابومسلم خراسانی وحشت بر او غلبه کرده بود، ببینید، شما برای اهل بیت دشمن تر از بنی مروان و بنی امیه که ندارید، دیگر دشمن در حد اعلاست اما در عین حال در آن مخمصه که قرار گرفت این جمله را از مروان نقل می کند، گفت: کاش امروز علی بن ابی طالب (علیه السلام) می بود و میان این دو لشکر به عدل حکم می کرد، این را ببینید، خلیفه مروانی این حرف را می گوید، همانطور که خود معاویه بعد از آن همه ظلمی که بر امام علی (ع) کرد و وقتی بعد از یک فرصتی بعد از شهادت آن حضرت پای صحبت یکی از صحابه امام علی (علیه السلام) نشست و شرح داد و معاویه گریه کرد و گریه کرد بعد یک آه کشید و گفت: دیگر مادر روزگار همچون علی (علیه السلام) فرزندی نمی آورد، دشمن می گوید، شما چه می گویید؟ و لذاست این منم که باید پیش امام علی (علیه السلام) عذرخواهی کنم که به نام آن حضرت، رعایت حرمت علی (علیه السلام) را نکردم.

و نعوذ بالله من شرور انفسنا و سیئات اعمالنا

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ وَالْعَصْرِ

إِنَّ الْإِنْسَانَ لَفِي خُسْرٍ

إِلَّا الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَتَوَاصَوْا بِالْحَقِّ وَتَوَاصَوْا بِالصَّبْرِ

 

خطبه دوم

بسم الله الرحمن الرحیم

اَلْحَمْدُ للهِِ الأوَّلِ قَبْلَ الاِْنْشاءِ وَالاِْحْياءِ وَالاْخِرِ بَعْدَ فَناءِ الأشْياءِ الْعَليمِ الَّذي لا يَنْسى مَنْ ذَكَرَهُ وَلا يَنْقُصُ مَنْ شَكَرَهُ وَلا يَخيبُ مَنْ دَعاهُ وَلا يَقْطَعُ رَجاءَ من رجاه والصلاة و السلام علی خیر خلقه و اشرف بریته محمّد (صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَ آلِه الاطیبین الطاهرین) اللهم صلّ علی محمد ، وعلی و فاطمة الزهراء سیدة نساء العالمین و علی الحسن و الحسین سیدی الشباب اهل الجنة و علی علی بن الحسین زین العابدین و  محمد بن علیٍّ  و جعفر بن محمد و موسی بن جعفر الکاظم و علیٍّ ابن موسی الرضا المرتضی و محمد بن علی  و علی بن محمد الهادی و علی الحسن بن علی و علی الحجة القائم المهدی صلوت الله علیهم اجمعین  و بعد اوصیکم یا عباد الله و نفسی بتقوی الله

مجدد خودم و شما عزیزان را به رعایت تقوای الهی و اینکه رضای خدا را بر هر چیز مقدم بدانید تا از این دنیای غدار به لطف خدا به سلامت برویم.

اللهم اغفر للمومنین و المومنات و المسلمین والمسلمات الاحیاء منهم و الاموات

امام علی (علیه السلام) به عنوان یک شخص مطرح نیست، به عنوان یک جریان مطرح است، برگزیده خداست همچنانکه قبلا همه انبیاء و همه اوصیاء از طرف خدا که آمدند به عنوان شخص مطرح نیست، جریان است، جریان عدل است در مقابل ظلم، جریان حق است در مقابل باطل، جریان علم است در مقابل جهل، این یک جریان است و این جریان است که باید انتخاب شود.

این ریشه در انسان شناسی دارد، فرق انسان با بقیه موجودات چیست؟ فرشتگان موجودات قدسی هستند و جمادات و نباتات و حیوانات هستند انسان هم هست، انسان با آنها چه فرقی دارد و آیا در این فرق ما به صورت جدی فکر کردیم؟ فکر می کنیم؟ چون وظیفه را سنگین می کند.

فرقش این است که بقیه موجودات خط و سیری دارند، قانونی دارند و بر اساس آن از مبدا تا مقصد راهشان را تمام می کنند و همواره سر یک راه هستند اما انسان چطور؟ انسان هر لحظه سر میلیون ها راه است، انسان را خدا مجهز فرموده به اراده و اراده را بر اساس عقل و علم و وحی و کشف و به هر حال آنچه را که نفع و ضرر تشخیص  می دهد اراده می کند و آن کار را تعقیب می کند.

تبیین این مطلب مشکل است و بیش از تبیین گرفتن مطلب مشکل است که ما واقعا خودمان را احساس کنیم که ما را خدا مستقل خلق کرده اصلا انسان یعنی این و الا اگر بحث عرض باشد اینکه خداوند همانطور که فرشتگان و بقیه موجودات را در یک مسیری قرار داده که آن را طی می کنند (وَلَوْ شَاءَ اللَّهُ لَجَمَعَهُمْ عَلَى الْهُدَىٰ)[۷] اگر میخواست خدا اینها را همه در یک راه هدایت قرار می داد مثل بقیه موجودات در یک حالت شبه جبری حرکت می کردند و هیچ مشکلی هم پیش نمی آمد اما چه می شد؟ ارزش نداشت، فرقش این است، این که انسان می شود اشرف مخلوقین اینکه (وَ سَخَّرَ لَكُمْ ما فِي السَّماواتِ وَ ما فِي الْأَرْضِ)[۸] می شود و مخدوم می شود و همه باید در خدمت او باشند.

این ها و ارزش های او به خاطر این است که این موجود را خدا فاعل مختار قرار داده و زندگی شخصی، خانوادگی، سیاسی، اجتماعی، دنیایی و آخرتی را خودش باید با اراده خودش بسازد فرقش این است و چون متاسفانه روی این قضیه که این قضیه باید همراه اصول دین در خانه ها به اطفال تفهیم میشد که متاسفانه به معنی صحیحش این کار انجام نشده و نتیجه آن هم همین است که انسان ها خودشان را نمی شناسند چون نمی شناسند در مشکلات گیر می کنند و فرا افکنی می کنند.

خودش را یک موجود مجبور تعریف می کند و بعد می گوید دیگری این کار را کرد، آن فلان کرد و دیگری بهمان کرد حال آنکه خداوند در صریح قرآن می فرماید که (إِنَّ اللَّهَ لَا يُغَيِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّىٰ يُغَيِّرُوا مَا بِأَنْفُسِهِمْ ۗ)[۹] این است که سرنوشتت دست خودت است، سرنوشت جامعه ات دست خودت است، دنیای تو در اختیار خودت است، آخرتت در اختیار خودت است، باید خودت انتخاب کنی.

راه امام علی (علیه السلام) و راه یزید را چه کسی انتخاب می کند؟ خودت انتخاب می کنی.راه خوب و بد را که انتخاب می کند؟ لذاست که این جزء مسائلی است که تا جامعه ای نفهمد نمی تواند سرنوشت خود را به ساحل نجات برساند اصلا خلقت انسان با این ویژگی است و او این است که هر لحظه در هر موضوعی بین صدها و هزاران راه باید یکی را انتخاب کند و لذاست که انسان از سویی همه چیز خواه است اما از سویی هم همه چیز که نمی شود در ظرفیت وجودی او قرار بگیرد هر لحظه می تواند در آن لحظه از هزاران یکی را انتخاب کند پس باید از بقیه بگذرد.

از بقیه گذشتن رنج دارد، همین رنج های روزمره ای که ما به این و آن نسبت می دهیم این ها در نظام خلقت است و بعد با حسن انتخاب یا با شر انتخاب خود ما مسئول این قضایا هستیم و آنهایی که این مطلب را به معنی صحیحش درک کنند هیچ وقت در دنیا بی حوصله نمی شوند، این بی حوصلگی هایی که پیش می آید بخش عظیمی از آن به خاطر این است که خودش را نمی شناسد.

بنا علیه دنبال یک زندگی بی درد سری هست، آن هم متکی به دیگران که سرنوشتش را تعیین کنند و حال آنکه مسئله این نیست.

وجود امام علی (علیه السلام) یک جریان است و این جریان نور است.( اللَّهُ وَلِيُّ الَّذِينَ آمَنُوا يُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّوروَالَّذِينَ كَفَرُوا أَوْلِيَاؤُهُمُ الطَّاغُوتُ يُخْرِجُونَهُمْ مِنَ النُّورِ إِلَى الظُّلُمَاتِ)[۱۰]

بله آنجایی که انسان متاسفانه بی توجهی کند مقدماتی را فراهم می کند که بر اساس آن مقدمات جبرا وارد ظلمات می شود، جبر اختیاری، عجب، مگر جبر اختیاری هم هست؟ بله

شما ملاحظه کنید، یک کسی بالای بام مرتفعی می تواند سقوط کند یا نه؟ بله به صورت آزاد سقوط می کند اما اراده با خودش است، اگر با اختیار خودش پایش را از بام جدا کرد در یک سقوط آزاد، آنجا اختیار ندارد اما زائیده اختیارش است، ما در بسیاری از جاها این کار را می کنیم، یعنی جایی که باید درست تصمیم بگیریم بر اساس علم و عقل و فقه و رضای خدا تصمیم بگیریم، تصمیم نمی گیریم بعد خود ما به دست خودمان وارد یک جبر اختیاری می شویم، نیست؟

بسیاری از این مسائلی که در جامعه مطرح است، خیلی ها گلایه دارند، مشکلات دارند، درست هم می گویند خوب بله ولی همین کار را که کرد؟ خود ما کردیم.(ان خیرا فخیر و ان شرا فشر)[۱۱]

انقلاب کردید، خودتان را از شر استعمار ۲۰۰ ساله نجات دادید، چه کار خوبی، امام وقتی میخواهید انتخاب کنید انتخب باید معیار داشته باشد، بعد که بی توجهی می کنید به انتخابتان، معیار ندارد، حساب ندارد، مشورت ندارد، در آن عقل نیست و صرفا یک مسئله احساساتی، آی دوست است، آی فامیل است، آی نور چشم است، آی تبلیغات دارد و فلان و غیر و ذلک و اینها، یک راهی می روید و بعد بدون اینکه یک انجام وظیفه عقلانی و شرعی  و با تقوا باشد متاسفانه رعایت نمی شود بعد می افتد در یک جریان جبری، حالا دادش بلند می شود، مثل کسی که خودش را از بام پرت کرده در بین راه پشیمان می شود حالا پشیمان می شود چه کار می کند؟ می خورد به زمین و مغزش خورد می شود. چه کسی این کار را کرد؟ خودش

به هر حال گلایه هایی که داریم، مشکلاتی که داریم، مسائلی که داریم همه درست است اما اگر ریشه یابی کنیم متوجه می شویم که این ها چگونه به وجود می آیند، توسط خود ما به وجود می آیند.

بنا علیه ما وقتی راهی می خواهیم  برویم و مطلوب  و آرمانی داریم باید به دنبال علتش برویم، معلول پیش ماست، این که نمی شود دنبال جهل رفت و میوه علم چید، دنبال سفاهت رفت، میوه عقل چید، دنبال بی تقوایی رفت و میوه دین چید، این کارها را که می کند؟ خود من می کنم.ما هر محصولی که می خواهیم باید دنبال علت خاص آن برویم و جالب اینجاست که عموم مردم این مسائل را در امور روزمره زندگی مادیشان توجه دارند که اگر میخواهد محصول گندم باشد، فلان بذر باید باشد، محصول صیفی داشته باشد، فلان اصل را باید داشته باشد، کاملا متوجه می شویم، در مرغداری، در گاوداری، در دامداری همه را متوجه می شویم نوبت به مسائل مهمتر بزرگ فراگیر اجتماعی و سیاسی و این ها می رسد همه را کنار می گذاریم و حال آنکه این اصل بر همه باید حاکم باشد.

امیدواریم که مردم عزیز ما که در مقابل مشکلات، مسائل، مشکلات بیرونی، منطقه ای ، بین المللی بیش از ۴۰ سال این تحمل جانانه را کردند و مخصوصا ۲۲ بهمن امسال واقعا افتختار آفریدند، واقعا این مردم پای آرمان های انقلاب دشمن را مایوس کردند اما انتظار می رود که برای به بار نشستن آن منویات خیلی مقدس انقلاب و دین و اسلام و امام علی (علیه السلام) واقعا به صورت کارشناسی شده، با مشورت، با عقل، با شناخت دنبال علل و اسبابی برویم که مشکلات از جامعه رخت بر بندد، کاملا این کار ممکن است، به جهت اینکه کشور ما، مردم ما، مکتب ما، همه غنی است فقط خام کاری ها و کار نشناسی های روزمره ما برای ما مشکل ایجاد کرده که علت آن خود ما هستیم.

خداوند بر توفیقاتتان بیفزاید

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

إِنَّا أَعْطَيْنَاكَ الْكَوْثَرَ ﴿١

فَصَلِّ لِرَبِّكَ وَانْحَرْ ﴿٢

إِنَّ شَانِئَكَ هُوَ الْأَبْتَرُ ﴿٣

 

 

[۱] . آیه ۱۹۷ بقره

[۲] . آیه ۶۱ آل عمران

[۳] . کرامات العلویه، علی میر خلف زاده‏، نشر مهدی یار

[۴] . کرامات العلویه، علی میر خلف زاده‏، نشر مهدی یار

 

[۵] . کرامات العلویه، علی میر خلف زاده‏، نشر مهدی یار

 

[۶] . کرامات العلویه، علی میر خلف زاده‏، نشر مهدی یار

[۷] . آیه ۳۵ سوره انعام

[۸] . آیه ۱۳ سوره جاثیه

[۹] .آیه ۱۱ رعد

[۱۰] . آیه ۲۵۷ بقره

[۱۱] . کنزالعمّال، ح ۵۲۷۵

پاسخ دهید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *