خانه / درس اخلاق / یکشنبه های علوی / متن کامل / متن کامل بیانات امام جمعه بیرجند در درس اخلاق کارکنان دفتر نماینده ولی فقیه در خراسان جنوبی (یک شنبه های علوی) ۱۴۰۱/۰۶/۲۷ / جلسه چهل و هفتم

متن کامل بیانات امام جمعه بیرجند در درس اخلاق کارکنان دفتر نماینده ولی فقیه در خراسان جنوبی (یک شنبه های علوی) ۱۴۰۱/۰۶/۲۷ / جلسه چهل و هفتم

یکشنبه های علوی جلسه چهل و هفتم( اربعین سمبل تمدن اسلامی)

بسم الله الرحمن الرحیم

«السلام علی الحسین و علی علی بن الحسین و علی اولاد الحسین و علی اصحاب الحسین جمیعا و رحمۀ الله»

با سلام به امام زمان(عج) و با درود به روان مقدس رهبر فقید انقلاب و سلام و درود به رهبر معظم جمهوری اسلامی ایران، رهبر مسلمین جهان و سلام مجدد به محضر شما عزیزان أعظم الله اجرکم و تقبل منکم، عرض تسلیت ایام

نسبت به مقام حضرت اباعبدالله الحسین (ع) بیش از حد تبرک جویی نمی‌شود حرف زد، چون مساله‌‌ای است که ابعاد مختلف دارد در نظام تکوین، در نظام تشریع، در مقام امامت، در مقام ولایت، در مقام سیاست و.. و ما که اهل هیچکدامش نیستیم چگونه ورود پیدا کنیم؟ مگر در حد تبرک جویی، این یک مساله ساده نیست، جزو قضایای روزمره نیست همه اش مستند است.

از زمان خلقت حضرت آدم ابوالبشر ـ علی نبینا و آله و علیه السلام ـ در عالم اشباح که عالمی است اما چگونه عالمی است، من نمی‌دانم، شما شاید بدانید، اما به هرحال اسناد گویاست. در کتاب ادریس نبی که از کتب عتیق است این قضیه در آنجا ذکر شده است، حال این عالم اشباح چیست؟ نمی‌دانیم، اشباح را ما باید تشبیه کنیم.

آیت الله نائینی در اصفهان درس می‌خواند، روزهای پنجشنبه یکی از علمای بزرگ برای ارشاد و تزکیه اخلاقی در یکی از مساجد برنامه‌‌ای داشتند  ایشان به مسجد  رفته و در گوشه‌‌ای می‌نشیند، جمعیت اهل علم هریک جایی نشسته،  استاد هم بالای منبر رفته مطلب را از جایی شروع کرد تا آخر، جلسه تمام شد ایشان بیرون که آمد متوجه شد امروز که دوشنبه هست و این برنامه مربوط به پنجشنبه بود پس این برنامه چه بود؟! خواب بود بیداری بود؟! مکاشفه بود؟! چه بود؟! امروز که دوشنبه هست، به هرحال صبر کرد روز پنجشنبه شد،  به مسجد رفت در گوشه‌‌ای نشست نگاهی کرد دید همان چیزی را که در روز دوشنبه دیده، هرکسی همان نقطه‌‌ای که هست نشسته است، استاد بالای منبر تشریف برد از باء  بسم الله تا تای تمّت همه آنچه را که در روز دوشنبه شنیده بود استاد در روز پنجشنبه که روز اصلی بود همان‌ها را گفت، روز دوشنبه خبری نبود.

 ما که نمی‌دانیم این عالم، چگونه عالمی است، اما در کتاب ادریس نبی وجود دارد که نسبت به اشرف مخلوقات شاگردان حضرت ادریس باهم بحث گردند که اشرف مخلوقات کیست؟ برخی گفتند :«اشرف مخلوقات فرشتگان هستند به این دلیلی که فرشته‌ها گناه نمی‌کنند» دیگری گفت: «اشرف مخلوقات آدم ابوالبشر هست، دلیلش این است که خدا به فرشته‌ها گفت که بر آدم سجده کنند، اگر اشرف مخلوقات نبود خداوند این امر را نمی‌کرد» وچون هیچکدام قانع نشدند نزد حضرت ادریس آمدند و مساله را مطرح کردند و آن حضرت فرمود: «همین بحث با همین دلائل میان فرزندان آدم و فرزند زادگان حضرت آدم پیش آمد و خدمت ایشان رفتند و پرسیدند اشرف مخلوقات کیست؟ شمایید یا فرشتگان هستند او گفت خیر اشرف مخلوقات را بگویم کیست؟ وقتی خدا روح را در  بدنم دمید و چشم باز کردم پنج شبح نورانی در کنار عرش خدا دیدم پرسیدم خدایا اینها چه کسانی هستند؟ خداوند فرمود اینها از فرزندان تو هستند که تو را به خاطر آنها خلق کردمپرسیدم نامشان چیست؟ خطاب رسید «پارقلیتا، ایلیا، طیطه، شَبَر، شُبَیر، عربی اش می‌شود، محمد، علی، فاطمه، حسن، حسین».

حال ما که الفبا را نمی‌فهمیم در این باره چه چیزی می‌توانیم بگوییم؟ از حد ما خارج است، بعد در برخی از روایات در ذهنم هست که آدم ابوالبشر از جبرئیل سوال کرد: «نسبت به این پنج شبح که چطور است نام پنجمی که گفته می‌شود دلم می‌شکند؟ » اولین روضه‌‌ای که خوانده شده است روضه حضرت جبرئیل بوده برای آدم ابوابشر از مصیبت حسین(ع)، جبرئیل گفت: «علت اینکه دل شما می‌شکند این است که او را اینگونه شهید می‌کنند» ما در این باره چه می‌توایم بگوییم؟

 اخبار هم که منحصر به اینها نیست، از گفته سایر پیغمبران، از گفته پیغمبر آخرالزمان (ص) که پیامبر به حضرت زهرا (س) فرمود: «فرزندت حسین به اینگونه و اینگونه شهید خواهد شد» و آنچه حدیث  متواتر شیعه و سنی است و آن خدیث کساء است، البته وقتی می‌گوییم حدیث کساء متواتر است، مراد ما نقلی که شده نیست اصل حدیث یعنی آنچه که اتفاق افتاده و پنج تن آل عبا (ع) در زیر کساء جمع شده اند این را شیعه و سنی نقل می‌کند اما متن آنچه را که به عنوان حدیث کساء می‌خوانند رجائی است که واقعا چنین متنی داشته یا نداشته آن متن دیگری است، اعتبار آن با اصل حدیث فرق می‌کند، از ابتدای فطن تا انتهای وجود،

از ابتداي عدم تا به انتهاي وجود             چنان كه حضرت حق جل ذكره فرمود

كدام پنج تن آمد به عالم مقصود                كه جبرييل ششم شان نمي تواند بود؟

محمد است و علي، فاطمه حسين و حسن

و از حضرت ام السلمه نقل شده است وقتی پنج تن که اهل بیت (ع) هستند جمع شدند که اسناد اهل بیت هم از این حدیث مشخص می‌شود که اهل بیت چه کسانی هستند که مشمول آیه تطهیر هستند، از او نقل می‌شود:« من جلو رفتم از پیغمبر اجازه خواستم که من هم می‌توانم زیر کساء قرار بگیرم؟ حضرت فرمود انک من اهل خیر شما از انسان خوبی هستی، انسان شایسته‌‌ای هستی اما در دایره اینها قرار نداری ونمی توانی وارد شوی» حال  ببینید این مقامی است که ما از هیچ جای آن چیزی نمی‌فهمیم چون ما کاره‌‌ای نیستیم.

من که ناخوانده‌ام علم سماوات               من که نابرده‌ای ره در خرابات

من که سود و زیان خود ندانم                به مقصد کی رسم هیهات هیهات

اما خوب، خرما خرما گفتن دل را دهان را شیرین نمی‌کند ولی به هرحال شیرین است تا برسد به مقام تشریع، اینجا مقام «لولک; لما خلقت الافلاک »[۱]هست  مربوط به عالم تکوین است اما عالم تشریع، جایگاه پیامبران خدا اوصیاء آنها که بهترین متنش، زیباترین متنش که استخوان بندی آن از متن آیات قرآن و متن احادیث و متن مستقلات عقلیه است و آن دعای ندبه است، که مربوط به تشریع می‌شود و مقام امامت و مقام ولایت، تا می‌رسد به جایگاه سیاست، همیشه حواس ما باشد که متخصص این فن که در میدان هم بود مدرس (ره) مجتهد جامع الشرایط فرمود: «سیاست ما عین دیانت ماست» اصلا غیر از این نمی‌تواند باشد چون سیاست تدبیر امور است و تدبیر امور باید بر اساس دیانت باشد و الا « مَن لَّمْ يَحْكُم بِمَا أَنزَلَ اللَّهُ فَأُولَئِكَ هُمُ الْكَافِرُونَ»[۲]، « فَأُولَئِكَ هُمُ الْكَافِرُونَ»[۳] « هُمُ الْفَاسِقُونَ »[۴] بناء جایگاه سیاست عین دیانت است و آنها «ساسه العباد » هستند این درحالی است که به عنوان یک مساله بین المللی ، به عنوان یک مساله بزرگ اجتماعی برای نوع انسان، حال در مقام عقل تجربه هم این را اثبات کرده، و ما اکنون در تجربه آن قرار داریم و آن این است که جامعه بشری اگر بخواهد راه صحیح انسانی را برود، راهی جز راه انبیاء وجود ندارد والا اگر بخواهد غرائز بر انسان حاکم باشد همین که می‌بینیم  و در طول تاریخ هم بوده، الان هم بدتر از همه تاریخ، اصلا نمی‌شود غیر از این باشد

موش و بقر و پلنگ و خرگوش شمار زین چار                چو بگذری ، نهنگ آید و مار

و آنگاه به اسب وگوسفند است حساب                    حمدونه و مرغ و سگ و خوک آخر کار

همه اینها را در یک قلعه بگذارید با هم چه می‌کنند؟

بنابراین تنها راه مدیریت نوع انسان یکی است و آن راه انبیاء است، شما همین تجربه روزمره در میان ده‌ها مسائلی که زاویه مختلف نسبت به شناخت حضرت حسین (ع) دارد شما همین اربعین را در نظر بگیرید، شما ملاحضه می‌کنید این تفکراتی که فرق نمی‌کند می‌خواهد از کمونیستش باشد، از لیبرالیستش باشد، می‌خواهد از هرجا باشد، جز مکتب انبیاء، این دیوانه ها، این حیوان‌ها چه می‌کنند؟ این وحشی ها، برای شکمشان، برای شهوتشان، برای اقتصادشان، با بشر چه می‌کنند، اصلا کارشان این است که انسان‌ها را بکشند، آواره کنند، معتاد کنند ، بکشند، برده کنند، تسلط پیدا کنند، هیچ درنده‌‌ای نمی‌تواند این کارها را بکند که اینها می‌کنند.

 خیلی عجیب است وحشی گری یعنی چه؟ مثلا چند نفر صحرا نشین بی فرهنگ وحشی با سنگ و چوب به جان هم می‌افتند، قتل و غارت می‌کنند، اموال هم را می‌دزدند، نام این را می‌گذارند وحشی گری، که حال یک نفر، دو نفر، ده نفر را کشت و قبیله را غارت کرد و برد، این وحشی گری است، این دوران جاهلیت است، اما اگر چنانچه، با هواپیمای بمب افکن مردم را بکشند، شهرها را ویران کرده و خراب کنند، آواره کنند، برده کنند، این می‌شود تمدن، ببینید این طرف هم ، ابله یعنی چه؟ ابله یعنی کسی اینها را نفهمد، اگر آن دو نفر صحرانشینی که به طمع مال همدیگر یا … به جان هم می‌افتند و مثل دو حیوان همدیگر را می‌کشند و غارت می‌کنند وحشی گری است، این به توان چند وحشی گری می‌شود؟ که با یک بمب ۱۳۰هزار جمعیت را با شهر و با حیوانات و با نباتات همه چیز را نابود می‌کنند این وحشی گری نیست تمدن است؟! بنابراین وقتی ما اینقدر ابله باشیم و نفهمیم، او هم اسم بدترین وحشی گری هایش را تمدن می‌گذارد و احتکار و دزدی و تحریم و…لوازم این قضیه هستند که انتها هم ندارد.

این وحشی گری مدرن که در قرآن کریم از آن یاد شده است، « وَلَا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجَاهِلِيَّةِ الْأُولَى»[۵] در روایت وارد شده است که پرسیدند این جاهلیت اولی، جاهلیت اول یعنی چه؟ فرمودند:«جاهلیت اول در مقابل جاهلیت اخری است، جاهلیت اخری کیست؟ آخر الزمان همین که می‌بینید».

 حال شما تمدن را می‌خواهید در مقابل این وحشی گری‌ها عنایت کنید، اربعین امام حسین(ع) را شما به عنوان سمبل در نظر بگیرید، از ۸۰ کشور که نه هم را می‌شناسند و نه اسم و قبیله هم را می‌دانند، حتی نه دینش را می‌داند و… در ظرف سال اینها قناعت زندگی می‌کنند و چیزهایی را ذخیره می‌کنند و جمعیت بیش از ۲۰ میلیونی که می‌آید و هیچکس کسی را نیم شناسد، اینها دسترنج زندگیشان  را نگه می‌دارند بدون اینکه سوال کنند شما چه کسی هستید؟ دین شما چیست؟ رنگ شما چیست؟ قبیله ات کدام است؟ اینها را ندارند، استقبال می‌کنند با چه کیفیتی با چه محبتی با چه احترامی و تقدیم می‌کند و ممنون می‌شود که او بپذیرد.

جامعه بشری چه زمانی درست می‌شود؟ وقتی همه اینگونه بشوند، یعنی یک روز اربعین بشود ۳۶۵ روز اربعین، چه کارهایی روی زمین می‌ماند؟ چه کسی از گرسنگی می‌میرد؟ چه کسی از تشنگی می‌میرد؟ ببینید اینکه  وجود دارد در زمان مهدی(ع) که این سمبل مقدمه‌‌ای هست برای آن، هست در روایات که در آن زمان در چهار راه‌ها که واجباتی هست، زکاتی هست، وجوهاتی هست، کسی نمی‌برد جار می‌زنند کسی نمی‌برد به جهت اینکه اینها در درون تامین می‌شوند.

 همین الان که در مقابل تحریم های بیرونی و یا داخلی اعم از گران فروشی، کم فروشی،  تقلب، احتکار که اصحاب لیبرالیسم هستند یا افکار دیگر انحرافی، اینها در خانه‌‌ای ممکن است چند برابر نیاز امکانات هست، اما تامین ندارد و لذاست که همه حریص هستند، چرا حریص هستند، به جهت اینکه می‌گوید اگر فردا کسی به من چیزی ندهد چه کنم؟ تامین باطنی ندارد، تخیل فقر دارد، آن وقت آن نظامی که خداوند تشریع کرده است به پیروی از وجود مقدس پیغمبران و اوصیاء آن ها، اولین نقشی که دارد این است که انسان‌ها در درون تامین می‌شوند، هم از نظر ایمانی اشباع هستند که به خدا متکی هستند و هم از نظر اجتماعی به همدیگر اعتماد دارند و لذاست که در زمان حضرت مهدی (ع) برکت آنگونه می‌آید که هیچکس دنبال چیزی نیست، هرکسی می‌خواهد مشکل دیگری را حل کند هرکسی می‌خواهد خدمت به دیگری کند، آنجا جای مضایقه نیست، آنجا جای بخل نیست، آنجا جای احتکار نیست.

 در آن فضا، از جهت تعلیم، از جهت تربیت، از جهت تزکیه، از جهت رشد علمی، از جهت رشد اخلاقی، ببینید چه پیش می‌آید؟ آن وقت آن می‌شود تمدن بشری، تمدن حقیقی و گویی جهان فردا را آزمایش می‌کند، اینکه از کشورهای مختلف از شرق و غرب پیروان ادیان گوناگون می‌آیند واربعین را در کربلا آمده و این صحنه‌ها را می‌بینید گویی دنیا در حال دیدن کلاس است برای فردا و از آن طرف در غرب مثلا یک شخص ثروتنمد افتخار می‌کند که من از طلای ذخیره خودم می‌توانم یک کمربند دور کره زمین نوار طلا ببندم، برای چه؟ این مسخره است، چه مشکلی حل شد؟ هیچ

 بنابراین دنیا در صدد آزمایش فردا هست و زوایای وجود مقدس حضرت حسین(ع) بالاتر از این است که بخواهیم ما در آن ورود پیدا کنیم، اما اجمالش این است که آن سیاستی که بشر را اداره می‌کند در آینده که سیاست انبیاء است، سیاست امام علی(ع) صوت العداله الانسانیه هست که به دست فرزند نهم حضرت حسین(ع) انجام خواهد شد، حضرت مهدی (ع)،  بشر بعد از این سشختی‌ها و تحمل‌ها و انحراف‌ها که از سقیفه شروع شد به سرمنزلی خواهد رسید که وقتی به گذشته نگاه کند هم تاثر خواهد داشت و هم تعجب خواهد داشت که ما انسان بودیم چرا آنگونه زندگی کردیم؟!

 وفقنالله و ایاکم لما یحب و یرضی

[۱] المستدرک على الصحیحین ج۲/ص۶۷۲

[۲] سوره مبارکه مائده آیه۴۴

[۳] سوره مبارکه مائده آیه۴۵

[۴] سوره مبارکه مائده آیه ۴۷

[۵] سوره مبارکه احزاب آیه ۳۳

پاسخ دهید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *