یک هدف را میبیند،همه چیز هم هست، اما شرایط عمر یک طوری است که در هر لحظه میتواند از میلیاردها هدف، یکی را انتخاب کند. بناعلیه به صورت ناآگاهانه معامله دارد انجام میدهد،توجه ندارد ولی معامله انجام میدهد. معامله یعنی چه؟ یعنی این لحظه از عمرش این را داد و آن را گرفت. معنیاش این است؛خوب، لحظه دیگر هم همینطور است، دقیقه دیگر هم همینطور است، ساعات دیگر هم همینطور است و همهی اینها را جمع کنید میشود نود سال، میشود یک عمر، حالا ماشین حساب، یا موبایلش یا قلم و کاغذش را بردارد و حساب کند که عمر را به چه فروخته است؟ به چه فروخت؟ از ما پیرمردها که حسرتش را میخوریم از ما بپرسید؛ به کمتر از مُفت،عمر رفت و وزر و وبالش،حسرتش ماند. چه کردیم هیچ کار.
بناعلیه توجه شما نوجوان عزیز که نقد عمر دست شماست و سر چهارراه زندگی هستید مسئله اول شما این است و همین مسئله اول، مسئله آخر را هم معین میکند. شما چقدر با افرادی مواجه شدید یا دیگران را میبینند که زندگیشان را با پیروزی و شکست تقسیم میکند. میگوید من در کنکور شکست خوردم،حالا دچار افسردگی شده، میگوید آقا، من در ازدواجم شکست خوردم، میگوید من کشاورزی داشتم، شکست خوردم و از این قبیل،دهها،صدها، میلیونها. بناعلیه، شکست در یک کمین گاهی به انتظار من نشسته که مرا شکست بدهد و بعد من دچار افسردگی و انزوا و بیحالی و یأس و اینها بشوم.
اینجا یک سوالی مطرح میشود،سوال چیست؟ سوال این است که آیا یک طرحی هم وجود دارد که برابر آن طرح، واژهی شکست را از کل زندگیمان حذف کنیم؟اصلاً شکست در معنی نداشته باشد چنین کاری ممکن است؟ چه خبر خوشی،خیلی خبر خوشی است، آیا ممکن است؟ بله ممکن است،چرا ممکن نباشد، کاملاً ممکن است. و آن وقتی است که انسان در سطح بالای معرفت و ایمان و شناخت خود،معرفت و نفس، که خدا این را برای کمال آفریده و برنامه و طرحش را بر اساس عقل، بر اساس علم، بر اساس دل، بر اساس عرفان، بر اساس وحی مشخص کرده است، در هیچ جا اینها اصلاً شکست وجود ندارد، کجا وجود دارد؟ آنوقت خدا چه کار کرده است؟خدا خودش مشتری شما شده است، عجب مشتری!، خدا مشتری است، بله، به چه دلیل؟ خوب، خود خدا فرموده که«إِنَّ اللَّهَ اشْتَرَىٰ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ أَنْفُسَهُمْ وَأَمْوَالَهُمْ»[۱]، آن هم معامله یکجا، چنین مشتری خوبی، معامله یکجا. این هم دیگر از ان مشتریهایی است که هیچ وقت ضرر بده نیست بلکه تمامش سود است، چرا؟ اصلاً شما را برای سود آفریده، شما را آفریده که شما سود کنید و آن چیست، و او این است که انسان زندگیاش را به کمک ایمان و تخصصها و کارشناسیها طوری تنظیم کند که هر کاری را که انجام بدهد با نظر کارشناسی، وظیفهی آن زمانش باشد. در قرآن کریم دارد که«وَمَا خَلَقۡتُ ٱلۡجِنَّ وَٱلۡإِنسَ إِلَّا لِيَعۡبُدُونِ»[۲]، این عبادت که تنها نماز نیست، دین که تمام نماز نیست، نماز ستون دین است، دین یک چیز فراگیر است. خوب، این عبادت شامل همهی امور میشود. هر امری که هر فردی در هر جایی هست،در هر لحظهای یا خودش کارشناس است یا نظر کارشناسی را میگیرد که وظیفهی من الان چیست؟ دیگر فرق نمیکند میخواهد در مدرسه باشد، میخواهد پیش پدر و مادر باشد، میخواهد نزد استاد باشد، میخواهد در بازار باشد، میخواهد در کشاورزی باشد فرقی نمیکند، وظیفهی من چیست؟ یک- کارشناسی؛ دو- قصد و قربت. یعنی با توجه به وظیفهی من که خدا به من داده است، من این کار را انجام میدهم، قرب که میگوئیم قربة الی الله، قرب یعنی نزدیکی، این نزدیکی نه نزدیکی زمانی است نه مکانی که بگوئیم نزدیک بشود یعنی مکانش را تغییر بدهد یا سه سال دیگر، سه ساعت دیگر؛ این نیست. قرب یعنی فاصلهها را که بیش از همه هوای نفسِ است. تو خود حجاب خودی حافظ از میان برخیز،نفس را کنار بذار همانجا نزدیک به خداست.
فلان استاد گفت از ما تا خدا دو قدم است، قدم اول پا روی نفس و هواهای نفسانی و تنبلی و ولنگاری و حرامخوری و خیانت بذار، گفت قدم اول پا روی نفس گذاشتن است، قدم دوم همان جا خداست. آن دیگری گفت نه، شما خیلی طولش دادید، پس چیست؟ گفت تا قرب به خدا یک قدم است، پا روی نفس گذاشتی همانجا خداست. کمال همان است،قرب همان است و شما برای کمال آفریده شدهاید.
اما دشمن سعی میکند مانع کمال شما بشود. ارزشهای اخلاقی را از بین میبرد، صداقت و امانت را از بین میبرد، عفاف و حجاب را از بین میبرد، بوسیله مواد مخدر و سیگار و چُپُق و تریاک و فحشا و منکرات،بیارزشی، جوانمردی و مردانگی را از بین میبرد، ببینید دشمن چه میکند.
اما امیدواریم امور جهان به وسیلهی شما نوجوانهای عزیز تغییر کند. شما میبینید در جهان ظلم است. این ظلم چرا هست؟ این ظلم را خود مردم خواستند درست است یا نه؟، مردم خواستند. اگر مردم از ستمگران اطاعت نکنند کدام ستمگر میتواند ظلم کند؟ نمیتواند ظلم کند. همان اول که فرعون میگوید«أَنَا رَبُّكُمُ الْأَعْلَىٰ»[۳]، یک سیلی بزن تو سر فرعون هر زمانی، او دیگر جرأت نمیکند حرف بزند،اما وقتی با چاپلوسی و با پول و با ستمپذیری و اینها بر مردم مسلط میشود مردم را میکُشد. شش میلیارد مردم جهان ساکتند که یک دیوانه بیشعوری مثل ترامپ که قیافهاش را هم آدم نمیخواهد ببیند از او اطاعت میکنند،این باید تغییر پیدا کند.
دین خدا بر این است از ستمگر نباید پیروی کرد. جهاد بزرگ آن است که از ستمگر پیروی نکنید،« فَلَا تُطِعِ الْكَافِرِينَ »[۴] از کافرین پیروی نکنید،«وَجَاهِدْهُمْ بِهِ جِهَادًا كَبِيرًا»[۵]،اطاعت از ستمگر نکنید. هر کسی میخواهد باشد، اطاعت از ستمگر نکنید او زمینگیر است، بدون اینکه دماغ کسی خونین بشود پیروز هستید؛در آن سابقها این قلمهای نی را میتراشیدند و لذاست که در مکتب تشیع و اسلام ناب دارد که اطاعت از ستمگری که برایش یک قلمی را آماده کنید، نکنید، حرام است؛ حتی در این حد. همپای ستمگر مسافرت کردن حرام است،خوب خودش هم کاری نکرده است، کار بدی نمیکند اما همپای ستمگر است. در ماه مبارک رمضان، یکی از مواردی که روزه را قطع میکند سفر حلال است. حالا اگر کسی کولهبردار یک ستمگر و یک فاسد بشود و با او به مسافرت برود این نمیتواند روزهاش را افطار کند و آن سفر، سفر حرام است.
مشکل بزرگ اطاعت از ستمگران است و حال آنکه در قرآن دارد حضرت ابراهیم علیه السلام از خدای متعال پرسید آیا پیشوایی به فرزندان من هم میرسد؟خدا فرمود«لَا يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ»[۶]، نه، ستمگران اینجا سهمی ندارند،حتی اگر اولاد ابراهیم باشند، باشد، ستمگر در دین خدا جایی ندارد.
این اوضاع آشفتهی دنیا که حیوانات ننگ دارند،چون حیوانات قانون دارند، اینها] تفکر لیبرال دموکراسی غرب[ هیچ قانونی ندارند. این بخواهد تغییر پیدا کند چطور تغییر پیدا میکند؟،«إِنَّ اللَّهَ لَا يُغَيِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّىٰ يُغَيِّرُوا مَا بِأَنْفُسِهِمْ »[۷]، اگر بخواهد تغییر پیدا کند جای دوری نروید، ما تغییر پیدا کنیم جهان تغییر پیدا میکند. و این شما نوجوانهای عزیز هستید که انشاءالله با عزمی راسخ در اطاعت از خدا و عبادتِ عبادت پروردگار و معاملهی یکجا با خدا، شکست در زندگی شما راه ندارد. قرآن میفرماید«إِحْدَى الْحُسْنَيَيْنِ»[۸]، به هر نتیجهای که برسید نتیجه خوبی است، از این بهتر، شکست در اینجا معنی ندارد.
امیدواریم که شما و امثال شما به یک نصابی برسید که بتوانید معادلات دنیا را تغییر بدهید و به جای این ستمگران، آنهایی که عدالتطلبند حاکم بشوند و تمدن اسلامی] تحقق پیدا کند[. الان هم نمونههایش را مشاهده میکنید،مثلاً یک نمونه اربعین حسینی است، در اربعین حسینی از همه کشورها،مسلمان و غیر مسلمان،اما بر اساس فرهنگ اسلامی و اهل بیت علیهم السلام، اینها به کربلا و به زیارت امام حسین علیهالسلام میآیند، آنجا برای چه میآیند؟ برای خدمت میآیند، تمدنی بالاتر از این، آن مردم شریف عراق، یک سال زحمت آنچه را که زحمت میکشد در این روزها به زوار امام حسین علیه السلام میدهد.ان مدیر،آن رئیس،آن شخصیت از هر جای دنیا آمده، آنجا کفش مردم را واکس میزند. ببینید این تمدن را، این مستوره است، نمونه است؛ با آنچه که شما در غزه مشاهده میکنید که منحصر به غزه نیست،بر دنیا سلطه دارد، اما آنجا را مشاهده میکنید،تمدن اسلامی نمونه اش آن ] کربلا[است، تمدن فکر کج منحط لیبرال دموکراسی، هم همین است که حیوانات قانون دارند، اما اینها قانون ندارند.
انشاءالله که خداوند به شما عمر طولانی بدهد در خدمت امام زمان علیه السلام باشید، صلوات بفرستید.
[۱] – سوره توبه،آیه ۱۱۱٫
[۲] -سوره ذاریات،آیه ۵۶٫
[۳] -سوره نازعات،آیه ۲۴٫
[۴] -سوره فرقان،آیه ۵۲٫
[۵] -همان.
[۶] -سوره بقره،آیه ۱۲۴٫
[۷] -سوره رعد،آیه ۱۱٫
[۸] -سوره توبه،آیه ۵۲٫