خانه / متن بیانات / متن بیانات امام جمعه بیرجند در مجمع شورای هماهنگی تبلیغات اسلامی خراسان جنوبی

متن بیانات امام جمعه بیرجند در مجمع شورای هماهنگی تبلیغات اسلامی خراسان جنوبی

بسم الله الرحمن الرحیم

 با سلام به امام زمان و با درود به روان مقدس رهبر فقید انقلاب و سلام و درود به رهبر معظم  جمهوری اسلامی ایران، رهبر مسلمین جهان و سلام مجدد به محضر شما عزیزان و همه خدمتگزاران به نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران.

بزرگداشت حلول ماه مبارک ربیع المولود،بزرگداشت هفته دولت و یاد دولت تراز شهیدان رجایی و باهنر،در آستانه هفته مبارکه وحدت، و با آرزوی پیروزی مظلومین عالم، مخصوصاً فلسطین مظلوم،غزه مظلوم، لبنان مظلوم، اسلام مظلوم، انسان مظلوم بر گرگ‌های بین‌المللی؛ خیلی خوش آمدید.

خوب، طبعاً بر اساس برنامه‌هایی که ان‌شاءالله برای ایام آینده خواهید داشت،ان‌شاءالله موفق باشید. بنده در عین حال رعایت تناسب، اما خارج از برنامه‌ریزی و آنچه را که شما می‌خواهید تصمیم بگیرید، در اصل  وحدت به عنوان یک مسئله انسان‌شناختی می‌خواهم عرض کنم. این که بعدها مسئله دین و مذهب و مسلک و حزب و این‌ها به وجود می‌آید، آن‌ها برنامه‌های بعدی است نه انسان،«كَانَ النَّاسُ أُمَّةً وَاحِدَةً فَبَعَثَ اللَّهُ النَّبِيِّينَ مُبَشِّرِينَ وَمُنْذِرِينَ وَأَنْزَلَ مَعَهُمُ الْكِتَابَ بِالْحَقِّ»[۱]،این«كَانَ» از نظر ادبی در اینجا فعل ماضی است که «كَانَ»،«یکون»،«کائن»، مثل «كَانَ اللَّهُ عَلِيمًا حَكِيمًا»[۲]است، در مسئله شناخت انسان است،انسان، نوع انسان، امت واحده است، یعنی چه؟ یعنی به دلیل اینکه واحد است، امثال است، مثل، امثال است،«حکم الامثال فیما یجوز و فیما لا یجوز واحد»، آنچه را که در برنامه‌ها مفید است، آن چه را که مضر است، آن چه را که خیر است، آن چه را که شر است،همه مثل هم هستند،یعنی اموری برای بشر خیر است، اموری برای بشر شر است، دیگر کدام بشر ندارد،اهل کجا ندارد، فرزند چه کسی ندارد، انسان، یک مسئله انسان‌شناختی است؛ انسان‌ها همه مثل هم هستند، خیر و شرشان یک نسخه دارد، دو نسخه ندارد که بگوئیم برای مردم اینجا، یا آن حزب، یا آن گروه، یا آن کشور، این‌ها اشتباه است، از اشتباهاتی که بشر گیرش کرده، گرفتار لوازمش هم شده، چرا؟ چون گوش ندارد حرف حساب را گوش کند،،«كَانَ النَّاسُ أُمَّةً وَاحِدَةً»[۳]،خوب نسخه مال خداست،اما نسخه‌شناسش پیغمبران هستند، مُبَشِّرِينَ وَمُنْذِرِينَ پیغمبران هستند که به انسان‌ها می‌گویند آقا این کارها، این افعال و این کردار، این‌ها خیر شماست، بشارت می‌دهند و به انسان‌ها می‌گویند که آن امور دیگر، یکی و دو تا و ده تا و صد تا، این‌ها به ضرر شماست، انذار می‌دهند،می‌گویند نروید دنبال این‌ها؛ خوب برای این برنامه،خدای متعال کتاب فرستاده با پیغمبرانش، به حق، حق یعنی چه؟ یعنی آن حقیقت امر، آن واقعیتی که هست، در آن واقعیت انسان‌ها همه یکی هستند،خوب، آن یکی بالاخره بر این اساس عمل می‌کند،عقلش فعلیت پیدا می‌کند،ایمانش فعلیت پیدا می‌کند،فرهنگ و اخلاقش فعلیت پیدا می‌کند،از فرشته برتر می‌شود،آن دیگری مواد مخدر مصرف می‌کند، شراب مصرف می‌کند،دنبال موسیقی می‌رود، دنبال فحشا می‌رود،هر چه از عقل و خیر و اخلاق باشد از دست می‌دهد، مُبَشِّرِينَ وَمُنْذِرِينَ، آن کار را بکنید نتیجه آن می‌شود، این کار را بکنید نتیجه این می‌شود،همه انسان‌ها هم مثل هم هستند و خداوند کتاب به حق فرستاده است که اگر یک وقتی اختلافی پیش آمد بر اساس آن سند الهی و آن تبیین فرستادگان پروردگار آن رفع بشود.

خوب،اما اختلاف چرا به وجود می‌آید؟«وَمَا اخْتَلَفَ الَّذِينَ»[۴]،هیچ اختلافی پیش نمی‌آید در مقام آن‌هایی که این کتاب به آن‌ها داده شده و دستشان خالی نیست و بر آن‌ها اتمام حجت شده، بیّنات آمده که این درست و آن نادرست است؛این صحیح و آن ناصحیح  است،جهلش را بهانه نکند،چون یا می‌داند یا می‌تواند بداند، بناعلیه اگر همه به عنوان انسان، بحث ما فقط انسان است، اگر انسان برابر این نسخه عمل کند و خودش را از جهل نجات دهد و در تعهد پایبند به آن اصول باشد، آنجا اختلاف پیش نمی‌آید،پس منشأ اختلاف چیست؟در حالی که این آیه کریمه و آیات دیگر در قرآن می‌فرماید که حجت تمام است،بیّنه وجود دارد که چه درست است یا نادرست چه است،هیچ‌کس نمی‌تواند جهل را بهانه‌اش قرار دهد، چون یا می‌داند یا می‌تواند بداند؛ پس اختلاف برای چیست؟«بَغْيًا بَيْنَهُمْ»[۵]، در انسان‌شناسی بدانید که اختلاف با توجه به مقدماتی که در آیه آمده و در صحنه میدانی ملاحظه می‌کنید،اختلاف منشأ بقی دارد،بقی یعنی چه؟ یعنی سرکشی، انسان سرکش، انسانی که قانون را قبول ندارد، هیچ قانونی را قبول ندارد، بناعلیه اختلاف یک چیزی است که تزریق می‌شود، تحمیل می‌شود، یک چیز طبیعی نیست. ؟«بَغْيًا بَيْنَهُمْ»[۶].

برای ما یک کم ممکن است سنگین بیاید. حالا بیاییم به میدان، ببینیم در میدان چه خبر است. بنده آمارش را نمی‌دانم، حالا شما بگویید ده میلیون یا بیشتر یا کمتر، ده میلیون پرونده دارید مثلاً در همین جامعه خودمان، اختلاف شده دیگر، این هم مدعی است، آن هم مدعی است، باید چکار کنیم؟ بالاخره نیروی حقوقی قضایی بینشان قضاوت کند،خوب شلوغ است این برنامه می‌افتد یک ماه دیگر، دو ماه دیگر، شش ماه دیگر از این حرف‌ها، همه در انتظارند، انتظار چه؟ انتظاری که نوبتشان بشود به قاضی بگوید حق با چه کسی است، برای همین است دیگر، یک سوال دارم، سوالم این است که آیا پیش از قاضی کسی هست که بداند حق با چه کسی است یا نه؟ بله، خودش، پیش از قاضی خودش می‌داند حق با چه کسی است،نمی‌داند؟ بناعلیه این بحث‌هایی که می‌شود واین برنامه‌هایی که هست،همه آنها هم لازم است، همه هم محترم است، اما تا آن مسئله انسانی‌اش درست نشود، خب، چهل و هفت سال شما می‌نشینید برنامه وحدت می‌ریزید، ریشه‌ای کار بکنید، آیا می‌شود که انسان تابع حق بشود، انسان تابع قانون بشود، انسان صادق باشد، خائن نباشد،می‌شود یا نه؟ آن انسانی صادق است که قاضی لازم ندارد، در احکام رساله داریم لغته، لغته یعنی چه؟ یعنی همین‌طور که شب به تاریکی می‌رود، پا روی یک کیف می‌خورد، باز می‌کند، می‌‌بیند میلیاردها پول در آن است، چک داخلش است،خوب، پیش پایش بوده ، برداشتی این همه پول داخلش هست، موارد زیادی هم ما در صحنه میدانی شنیدیم یا دیدیم، بعد تا یک سال، طبق قانون شرع، تا یک سال طبق همان فرمولی که در رساله گفته شده، چکار می‌کند؟ دنبال صاحبش می‌گردد، این قاضی لازم دارد، این پلیس لازم دارد، این مدیر لازم دارد،این صداقت دارد، انسانی که صداقت دارد می‌داند مالش نیست، مال دیگری است، دسترنج دیگری است، تا یک سال دنبال صاحب می‌گردد، اگر پیدا شد، به او می‌دهد و اگر پیدا نشد، طبق حکم، ارجاع می‌دهد به مخارج عمومی، به فقرا،این‌ها ببینید؟«بَغْيًا بَيْنَهُمْ»[۷]،چون صداقت نیست، چون امانت نیست، چون قانون نیست، بشر به اینجا می‌رسد که حیوانات از او ننگ دارند،«يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّمَا بَغْيُكُمْ عَلَىٰ أَنْفُسِكُمْ»[۸]، این همه قانون‌شکنی به ضرر خودتان است، این را سر خودتان درآوردید، یعنی شما می‌فرمایید که سی و هفت سال شده هنوز معنای وحدت را نفهمیدیم؟ خیلی عجیبه  است، در کارهای دنیایی، در کارهای روزمره با هم صحبت می‌کنیم خوب همه می‌فهمیم چه می‌گوئیم،اما اینجا نفهمیدیم یا نخواستیم بفهمیم،نخواستیم بفهمیم،این وحدتی که مطرح است، گفتم این جنبه انسانی دارد،قبل از آنکه بحث دین باشد و بعد بحث مذهب باشد و بحث مسلک باشد و بحث حزب باشد،بحث آن‌ها نیست که،بحث انسان است،خوب بعد می‌بینیم که هر یکی دنبال این است که به عنوان وحدت یک امتیاز بگیرد، باز این بشود قوز بالا قوز، درد بالای درد، چرا؟ والا کودک ممیز، پیرمرد روستایی هشتادساله کاملاً پاسخش را دارد، پس من نفهمیدم؛ سوال؟ اگر سیل بریزد در یک شهری و خانه‌های مردم در معرض خطر قرار بگیرد، می‌گوید مردم سیل آمده، کسی به دین کسی کار ندارد، مگر مُفتش عقیده مردم است؟ کسی به مذهب کسی کار ندارد، مگر شمایی که میلیاردها امتیاز قانونی دارید، من مدعی هستم و ثابت می‌کنم میلیاردها امتیاز قانونی یا دارید یا می‌توانید داشته باشید به برکت این نظام،حالا در ایران باشد یا هر جای دیگر باشد، خب، آب اینجا ریخته، خانه‌های مردم خراب می‌شود، بیائید اینجا از آب جلوگیری کنید،همه می‌فهمند یعنی چه، و این که دیگر نمی‌گوید که مثلاً مسلمان شما بیا، یا مثلاً مسیحی شما بیا، یا نمی‌دانم ارمنی شما بیا، اینکه نیست،همه انسان‌ها بیایند و این خطر را از جمع دور کنند،هر بحرانی که باشد، بگوئید کرونا، بگوئید وبا، بگوئید سیل، بگوئید آتش‌سوزی، این به مذهبت چکار دارد؟ به مذهبت کاری ندارد، این وحدت که اصلاً ربطی به مذهب ندارد، ربطی به دین ندارد، این یک چیزی است بر اساس تکلیف انسانی انسان و قانون؛ شما همه که این همه امتیاز و امنیت و حفظ مال و جان و ناموس و حقوق و همه چیز را دارید، خوب آتش آمده، آب آمده، دشمن آمده، چه کسی باید شما را حفظ کند؟ خودتان، این نیاز به جلسه دارد؟ مثلاً چهل و هفت سال جلسه بگیرند،وحدت بگویند؟ بابا این دشمن که دشمن همه شماست، شما چطور یا نمی‌فهمید یا نمی‌خواهید بفهمید؟ دشمن دشمن همه شماست، نمی‌بینید چکار می‌کنند؟ ببینید، بناعلیه این‌ها مواردی نیست که کسی بگوید ما نتوانستیم بفهمیم، چطور نتوانستیم بفهمیم، اینجاست که این مسئله ریشه‌ای باید حل بشود، یک مسئله انسانی است، یک مسئله حقوقی است، یک مسئله اجتماعی است، یک مسئله وجدانی است، آنوقت آن که نمی‌شود که نمی‌شود بعد می‌بینیم که حتی دشمن، حالا در این کشور یا هر کشور دیگر، به عنوان یک حزب، به عنوان یک مذهب، به عنوان یک دین، به عنوان یک مسلک چکار می‌کند؟ کارش این است که این  مردم را به جان هم می اندازد، بعد خودش سوءاستفاده می‌کند. بر اساس این جهالت‌ها، برای هر وحدتی، وحدت‌شکن دارد، دیگر کارش همین است، هنرش خیانت و به اصطلاح فریب است، فرق بین هر قشری با قشر دیگر، این سن با آن سن، این محله شهر با آن محله، این شهر آن روستا، این زن، برای همه نسخه تفرقه دارد، ما چطور شده در یک جو معنوی الهی جمهوری اسلامی نمی‌توانیم بفهمیم که این دشمن فریبکار، این استعمارگر، این استکبار، این صهیونیزم، آن آمریکای جهان‌خوار شیطان بزرگ، هنوز که هنوز است، مسائل اولیه را باید خیلی با تلاش زیاد بتوانیم به بچه‌مان بفهمانیم که این دوست یا دشمن است، این شر است این خیر است، این خوب است آن بد است، با آنکه دشمن در جهت ریختن زهر در هر جایی به هر کیفیتی با مهارت تمام این کار را می‌کند، و لذاست که توجه داشته باشیم، این آسیب‌هایی که می‌رسد مستقیم کار آنهاست، ولی غیرمستقیم کار انسان‌های نفهم خود ماست، خیلی عجیب است، حالا به عنوان پاداش برای صهیونیسم و آمریکای جنایتکار که این جنگ دوازده روزه را بر ما تحمیل کردند، هنوز می‌بینید در کشور به عنوان ترجمه گفته‌های نتانیاهو بیانیه می‌دهند، در واقع مشکلات ما این است، والا  اگر آن هوشیار که «المؤمنُ كَيِّسٌ»[۹] همه چیز را بسنجید، اصلاً دشمن خفه می‌شود،اصلاً کاره‌ای نیست که جلو بیاید. آمد جلو دیدید چه سیلی خورد، این در حالی است که با بند و بست‌هایی که داشت، او می‌خواست بوسیله داخلی‌ها در کشورش اغتشاش راه بیندازد که حالا هوشیاری مردم که مردم خیلی از ما هوشیارتر و جلوترند، صد و هشتاد درجه آن را عوض کرد، اما دشمن برنامه‌ریزی کرده بود و حتی هم نتانیاهو، هم ترامپ، گفته بودند که ما ظرف هفتاد و دو ساعت یا چند روز کار جمهوری اسلامی را با کمک داخلی‌ها تمام می‌کنیم و حالا که اگر ما طبق اصول انسان‌شناختی و طبق بیان وحی و طبق محاسبات عقل، ما اگر هوشیار باشیم، بینی کسی خونی نمی‌شود،حواستان باشد.

در قرآن مجید سه جهاد ذکر شده است، یکی جهاد اکبر است، تسلّط بر نفس، این اگر این باشد همه مشکلات حل است، جهاد اکبر، یکی هم جهاد صغیر است که اسمش را صغیر می‌گذاریم،و چقدر بزرگ است که انسان‌های الهی در اوج معنویت تا پای جانشان برای حفظ دین و ناموس و استقلال و آزادی و هویت خودشان به شهادت می‌رسند، این جهاد صغیرش است؛ جهاد کبیرش چیست؟ جهاد کبیرش این است که از بیگانه تبعیت نکنیم همین،تمام این مشکلات و این خون‌ها، به گردن کسانی است که از بیگانه تبعیت می‌کنند و در نظام مقدس جمهوری که نظام صدای توحیدی است، صداهای دیگر درمی‌آید،دشمن احمق خیال می‌کند که اینجا بوی کباب می‌آید خون می‌ریزد، در این خون‌ها، کسانی که زمینه‌سازی می‌کنند، شریکند، باید پاسخ بدهند، و اگر یک مقدار در جهت فرهنگی، ریشه‌ای روی قضایا کار شود که بس است گول خوردیم، بس است سر ما کلاه گذاشتند، بس است که بر اساس طمع‌های نفسانی حاضر است خیلی عجیب است از صهیونیسم پول می‌گیرد، اینجا در خیابان تهران، دانشمند هسته‌ای ما را، دانشمند هسته‌ای خودش را ترور می‌کند،حالا این ترور یکی نیست، ابتداً بوسیله منافقین از بهترین‌ها،از شایسته‌ترین‌ها، از مدیرها، از مدبرها، هفده هزار، بعد به بیست و سه هزار ترور این‌طوری انجامید. بیست و سه هزار ترور، این‌ها را چه کسی انجام داد؟ ایرانی، حزب فلان و گروه فلان، بیست و سه هزار نفر، مطهری‌ها اینجا شهید شدند، بهشتی‌ها اینجا شهید شدند، رجایی‌ها اینجا شهید شدند، خیلی عجیب است از آن سال، چهل و هفت سال می‌گذرد، هنوز عقلش سرجا نیامده دنبال کسانی می‌رود که آن‌ها تازه این‌ها را به نوکری قبول ندارند، می‌گوید گاو ماست نمی‌گوید نوکر ماست، رسماً می گوید گاو است که البته هم گاو است، هم بارکش است، هم سگ گزنده است، همه‌کاره است، اما آن بیش از حیوان برایش قبول ندارد، و لذاست که در تاریخ هم دارد که همین اروپایی‌ها وقتی در بعضی جنگ‌ها بر مسلمان‌ها پیروز شدند، به اصطلاح امروز سمپات‌های خودشان را فراخواندند، گفتند شما این طرف بیائید، همه گفتند لابد می‌خواهند به ما جایزه بدهند، با شوق این طرف آمدند که الان ما را سکه باران می‌کنند. وقتی آمدند، گفتند این‌ها را محاصره کنید، آتش بزنید، ما که نوکر بودیم،ما فداکار بودیم، ما را هم می‌خواهید آتش بزنید، بله، شماهایی که به مردم خود خیانت کردید، چه اندازه ما می‌توانیم به شما اعتماد کنیم.

به هر حال این مسائل باید ریشه‌ای حل بشود که دیگر وقتی بالاخره بحرانی می‌خواهد بیاید، بیماری باشد، آتش باشد، آب باشد، دشمن می‌آید، بعد فلانی بگوید آقا من که دینم مثلاً زرتشتی است،(نمی‌گوید چنین حرفی را ، من می‌گویم از زبانش یعنی  چنین بگوید عیب است)، من نمی‌دانم مذهبم این ‌است، من نمی‌دانم مذهبم مسیحی است، فرقی ندارد که، وحدت یعنی در این مشترکات، همان‌طوری که امتیازات را با هم می‌بریم، کمک‌ها را هم با هم داشته باشید،نه کسی مُفتش عقیده کسی است که فلانی چه دینی دارد، آزاد است، نه کسی مُفتش مذهب کسی است، نه مُفتش مسلک کسی است، اما این‌ها قدر جامع هر جامعه است، این حداقل عقل اجتماعی است؛ چهل و هفت سال شده جلسه می‌گیریم می‌خواهیم وحدت ایجاد کنیم، آن ناز می‌کند، آن امتیاز می‌خواهد، آن نمی‌دانم چکار می‌کند؛ و نعوذ بالله این‌ها همان که در آیه قرآن «بَغْيُ» است. این‌ها اختلاف نیست که نداند، هم می‌داند، هم می‌تواند بداند. این‌ها «بَغْيُ» و سرکشی است، کار نفس است.

و نعوذ بالله من شرور انفسنا و سیئات اعمالنا، صلوات بفرستید.

[۱] -سوره بقره،آیه ۲۱۳٫

[۲] -سوره فتح،آیه ۴ .

[۳] – سوره بقره،آیه ۲۱۳ .

[۴] -سوره آل عمران،آیه ۱۹ .

[۵] -همان.

[۶] -همان.

[۷] -همان.

[۸] -سوره یونس،آیه ۲۳ .

[۹] – عنه صلى الله عليه و آله :المؤمنُ كَيِّسٌ فَطِنٌ حَذِرٌ؛پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :مؤمن، زيرك و با هوش و هشيار است.[كنز العمّال : ۶۸۹ .]

پاسخ دهید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *