خانه / متن بیانات / متن بیانات امام جمعه بیرجند در دیدار با جمعی از خبرنگاران

متن بیانات امام جمعه بیرجند در دیدار با جمعی از خبرنگاران

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ.

با سلام به امام زمان (عج) و با درود به روان مقدس رهبر فقید انقلاب و سلام و درود به رهبر معظم جمهوری اسلامی ایران ، رهبر مسلمین جهان، و سلام مجدد به محضر شما و همه خدمتگزاران به نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران، با آرزوی پیروزی مظلومین عالم و مخصوصاً فلسطین مظلوم، غزه مظلوم، لبنان مظلوم، اسلام مظلوم بر گرگ های بین المللی، عرض تسلیت ایام و قبولی این همه تلاش و زحمت با عشق، و مخصوصاً مسافرین اربعین حسینی که ان شاءالله مورد قبول ویژه حق قرار بگیرد، چند دقیقه ای وقت عزیز شما را می گیرم. امیدوارم آنچه خیر باشد، خداوند به زبانم جاری فرماید.

ضمن عرض خیر مقدم مجدد و بزرگداشت روز خبرنگار… و خبرنگار

خبرنگار ها دو نوع هستند: یک نوع مرئی هستند، دیده می شوند؛ یک نوع نامرئی هستند. قرآن می فرماید: « مَا يَلْفِظُ مِنْ قَوْلٍ إِلَّا لَدَيْهِ رَقِيبٌ عَتِيدٌ [۱]». این حرف نفی و کلمه استثنا وقتی با هم ترکیب می شود، خب، معنی ویژه خودش را میگیرد [یعنی]: غیر از این نیست. یعنی این همه امور را فرا می گیرد. هیچ سخنی نمی گوید و هیچ کلامی از دهان نمی افتد، مگر اینکه در جلوی آن یک مراقب چابکی هست که آن را حفظ می کند. این خبرنگار است دیگر… حالا ببین، هر انسانی در هر لحظه ای، هر سخنی به هر کیفیتی بگوید، قرآن می گوید این حفظ می شود. لذا «إِذَا زُلْزِلَتِ الْأَرْضُ زِلْزَالَهَا * وَأَخْرَجَتِ الْأَرْضُ أَثْقَالَهَا * وَقَالَ الْإِنْسَانُ مَا لَهَا * يَوْمَئِذٍ تُحَدِّثُ أَخْبَارَهَا[۲]». ذخیره اخباری که جمع شده، زمین این اخبار را چکار می کند در یک روزی، نشر می دهد، پخش می کند. این خبرنگار است دیگر… ما نمی شناسیم، اما این کار می شود. «يَوْمَئِذٍ يَصْدُرُ النَّاسُ أَشْتَاتًا لِّيُرَوْا أَعْمَالَهُمْ[۳]».  این هم تنها نسبت به سخن نیست که شنیده شود؛ عمل که دیده شود، عمل مردم هم حفظ می شود. «يَوْمَئِذٍ يَصْدُرُ النَّاسُ أَشْتَاتًا لِّيُرَوْا أَعْمَالَهُمْ[۴]». و مردم گروه گروه راه می افتند. کجا می روند؟ می روند یک صحنه ای را ببینند. کدام صحنه؟ اعمالشان، کارهایشان را ببینند. کارها دیدنی است، یک سینمایی از روز اولی که شیرخواره بوده تا آن وقتی که از دنیا رفته، همه اعمال هست. اتفاقاً در زمان من و شما که بعد از هزار و چهارصد سال، بالاخره با تحقیق، با پیگیری، با انواع و اقسام تلاش های پژوهشی که شده، هر دوی این ها تثبیت شده. هزار و سیصد سال قبل، قرآن این را گفته. آن موقع که باور می کرد که سخن بماند؟ آقا، سخن چطور می ماند؟ سخن چطور می ماند؟ بالاخره روی هوا قرار می گرفت. وقتی می خواهیم بگوییم فلان چیز نمی ماند، می گوییم نقش بر آب. خب، این که نقش بر آب هم نیست، نقش بر هوا. این چطور می ماند؟ در طول این فاصله، خیلی تلاش ها و تحقیقات و تجربه هایی صورت گرفته تا امروز به عنوان کالای صوت، همان طور که نخود، لوبیا، یک کالایی است درون مغازه، کالای صوت هم خیلی زحمت کشیده شده تا این فرمایش قرآن تثبیت شده. همین طور تصویرش. این ها خیلی تلاش شده تا به اینجا رسیده. باز امروز مسائل تازه ای داریم غیر از تصویر و غیر از نطق… این برنامه ی زندگی پس از زندگی و تجربیات آن عالم، قبل از مرگ ، مستند هم هست و به هر حال تحقیق می شود و صاحب نظران فلسفه و عرفان و علم و این ها هم اظهار نظراتشان می کنند، علمای دین هم نظرات خاص خودشان را می گویند و آن چیست؟ و آن اینکه این ها وقتی می روند آنجا می گویند که کارهای خودمان را از وقتی بچه بودیم تا بزرگ شدیم، همه را. آن هم وقت لازم ندارد. یعنی یک چیزی نیست که آنجا با زبان حرف بزنند؛ نه، آن عالم با یک عالم فرق می کند. به صورت، مثلاً، یک لحظه هست، اما ممکن است ده سال، بیست سال، صد ساله در آن لحظه چکار کند؟ بهش منتقل کنند. ابزار عالم خودش را دارد. به هر حال، اینا همه خبرنگارند دیگر. پس چی هستند؟ همه خبرنگار هستند؟ بله. «الْيَوْمَ نَخْتِمُ عَلَى أَفْوَاهِهِمْ[۵]». می خواهد برای ما حرف بزنند؟ نه، لازم نیست حرف بزنید. به دهان مهر می زنیم. آیه قرآن دیگر: « الْيَوْمَ نَخْتِمُ عَلَىٰ أَفْوَاهِهِمْ وَتُكَلِّمُنَا أَيْدِيهِمْ وَتَشْهَدُ أَرْجُلُهُمْ [۶]» خود دستش ، خود پایش ، به هر حال، پوست بدن، سلول ها شهادت می دهند. که مسئله این است. اینها همه خبرنگارند. خب، چه نیازی هست؟ چه نیازی است؟ چه نیازی هست؟ خب، ما برای چه آمدیم به این عالم ؟ آمدیم آزمایش بشویم. آزمایش، پرونده نمی خواهد؟ همین طور الکی ؟! پرونده می خواهد دیگر. روی این پرونده قضاوت می شود فردا.

خب، در خبرنگاری های مرئی، دیدنی، حالا بوسیله بنده و شما و ولی، یک حرف هایی می زنیم، یک گزارش می دهیم، یک حقیقتی را تحلیل می کنیم. خب، این چیست؟ این ها پرونده است. تنظیم می شود. روی این پرونده مردم قضاوت می کنند. بر اساس این پرونده ایمانش کامل می شود چون یک حدی تحلیل شده قشنگ برایش بیان شده. ایمانش تقویت می شود. بر اساس همین پرونده ایمانش از بین می رود. چرا؟ چون تحلیل درستی نکرده. چون آن چه حق بوده نگفته، کم و زیاد کرده. « يُحَرِّفُونَ الْكَلِمَ عَنْ مَوَاضِعِهِ [۷]». بر اساس کذب بوده، بر اساس دروغ بوده، بر اساس فریب بوده. اینا هست دیگر. خب، اینا اثر دارد. وقتی می خواهد بالاخره نمره اش در آن آخرین لحظات – پنجاه ایستگاه داریم در آن عالم – وقتی آخرین بخشش می خواهد رقم بخورد و سرنوشتی مشخص شود، خب، بر اساس همین پرونده این کار می شود. آن وقت پرونده های من و شما هم در خلال همین ها دیده می شود که این درست بود یا نادرست، این حق بود یا باطل، این فریب بود یا صداقت داشت. هست که اینها افسانه نیست. چرا؟ چون بر اساس همین پرونده ها هست که جبهه های مختلف جهانی، انسان ها بر اساس قضاوتی که می کنند، بر اساس باوری که به دست می آورند، بر اساس موضعی که می گیرند، بر اساس اینکه به هر حال وارد جنگ های فرهنگی می شوند، وارد جنگ های نظامی می شوند، وارد جنگ های اقتصادی… اینا بر اساس همین است که آن وقت من خبرنگار در همه ی اینها شریکم: چه در حوزه هایی که کمک حق کردم، چه در آن جایی که کمک باطل کردم. در قرآن دارد که: «بَدَا لَهُمْ مِنَ اللَّهِ مَا لَمْ يَكُونُوا يَحْتَسِبُونَ[۸]». یعنی در آن نهایت، این پرونده که می خواهم به هر حال منعکسش کنند و آخرین نتیجه گرفته شود، و شریک است. این گزارش دهنده ، برای مردم، یک چیزهایی حاصل می شود که تصورش هم نمی کردند . مثلاً، مثلاً این است که: خب، این آقا رفتارش، اخلاقش طوری بوده مورچه ای را حاضر نبوده زیر پایش لگد کند. دقیق. اما در آنجا صدها خون به ناحق ریخته در پرونده اش است. این پرونده اشتباه است مال من نیست. مورچه ای را من عمداً زیر پا نگذاشتم. خون مال کیست؟ خون مال کیست؟ خون مال گزارش خود شماست. لازمه آن گزارش کذب این بوده. به ناحق. یک بار به حق است. خب، به حق است که مقام ارتقا، شهید است. همه آرزویش دارند. اما بحث ناحق است. همواره این طوری است. ولی خب، ما نمونه اش را در زمان امام قدس سره عرض می کنم که امام که یک عالم فوق العاده بود، به جهت اینکه هم فقیه بود، هم عارف بود، هم فیلسوف بود، یک آدم جامعی بود، سطح بسیار بالا بود. اما امام یک هنری هم داشت. هنر چه بود؟ هنرش این بود که وقتی با مردم صحبت می کرد، از آن اصطلاحات علمی و فلسفی ، نمی دانم ، فرض کنید که فقهی و از این اصطلاحات ، اصلاً استفاده نمی کرد. مطلب را در یک سطح پایینی با عوام الناس صحبت می کرد. آن طور صحبت می کرد که عوام همه جایش را متوجه بودند . هیچ جایش اصطلاح علمی به کار نمی برد، اصطلاح فلسفی. کاملاً مردم متوجه می شدند امام چه گفت. خب، این مثلاً دیروز عصر امام صحبت می کرد، همه می فهمیدند امام مطلبشان این بود. اما فردا که روزنامه ها پخش می شد، عوام که خوب متوجه می شد، اینها که درس خوانده بودند، اینها که فنی بودند، اینها که به هر حال اهل قلم بودند، نتایج فرمایش امام را مثلاً اگر در بیست روزنامه می دیدید، می دید، بیست نوع مختلف پخش کردند فردا ، شما نفهمیدید امام چی گفت. چرا؟ نتایج متفاوت است. به جهتی که یک وقت هست که عوام با آن صداقت خودش می خواهد ببیند امام چه فرمود و بعد در انجام و عمل به آن به خدا نزدیک بشود. عوام هیچ اشتباه نمی کند. الان هم چهل و هفت سال از انقلاب گذشته، بعضی عوام مثلاً یک بار هم اشتباه نکرده در مسائل پیچیده سیاسی. این رمزش چیست؟ رمزش ، صداقتش. اما چطور شد که یک آدم باسواد، یک آدم درس خوانده ، چکار می کنند نتیجه صد و هشتاد درجه معکوس از فرمایش امام بگیرد؟ چرا؟ چون صداقت نبود. و بنابر این. این  مثل بسیاری از امور دیگر، عوارض و لوازم دارد. آن که حق است ، آن که کم و زیاد ندارد، آن که تحلیل درست است، آن که مطابق با محکمات عقل و دیناست . خب، این مسئله خبرنگاری، ضمن اینکه یک کار مقدسی هست، اثرگذاریش… شما حالا در طول جنگ تحمیلی هشت ساله بگیر یا دوازده روزه، فرق نمی کند. شما ملاحظه می کنید که این نیروهای مقدس مسلح جمهوری اسلامی چه سرمایه گذاری کردند ، چه افتخار آفرینی کردند. اما این یک زاویه اش است، کارآمدی اش وقتی است که همراه با نظرهای تحلیلی و… خبرگزاری و نشر و به هر حال اینها باشد. چون افکار عمومی مهم است. آن نیروهای مسلح وقتی می توانند موفق باشد که افکار عمومی همراه باشد. این کار کیست؟ کار شماست. این خیلی کار مقدسی است. یعنی آن پیروزی بر این اساس رقم می خورد. اما اگر با قلمش اختلاف افکنی می کند، با قلمش خنثی سازی می کند ، با قلمش تحلیل دروغ می کند، با قلمش فریب می کند، این ، آن را زمین گیر می کند با همه زحماتش. لذاست که به این یک کار مقدس… تنها بحث این چند روزه دنیا نیست. همان طور که عرض کردم، قبل از آنکه اصلاً ماها باشیم، قرآن این مسائل را – که حالا من به گوشه ای اشاره کردم – آیات متعددی از قرآن روی این مسائل هست – به چه نحو زیبایی قرآن این مسئله را تبیین فرمود در قالب های مختلف، در آیه های گوناگون. و این شما هستید که بر اساس ایمان و صداقتی که دارید، و بر اساس ، به هر حال تعهدی که به جامعه خود ، به مردم خود دارید، با دین خود دارید، با صداقتی که با ایمان به خدا دارید، باید این پیام ها به گونه ای و در زمانی و به کیفیتی شود که آن خلأ فکری جامعه ما را به موقع تغذیه کند و در پای حق آن ها را استوار نگه دارد. این خیلی کار مقدسی است. و نه تنها برای زمان معاصر و بالاخره همین دوره درگیری های بالاخره حق و باطل در این جهان، بلکه برای همیشه و بعد از شما برای تاریخ. خب، آن تاریخی که در گذشته واقع شده، بسیار بودند کسانی که آن را تحریف کردند به نفع ستمگران. اما وقتی یک جمله می آید، یک جمله می آید و حق را منعکس می کند، می بینید که مثل یک پادزهر، آن را از بین می برد. ما به یک جمله ی صحیحی که در تاریخ آمده است – در هر تاریخ، از جمله تاریخ کربلا، در اربعین که جابر بن عبدالله انصاری با عطیه کوفی آمد، در آب فرات غسل کرد، معطر کرد، آمد کنار قبر مقدس حسین، سلام کرد، حسین را صدا زد، فریاد زد، غش کرد، افتاد، حسین را زیارت کرد و بعد با حسین علیه السلام چند جمله صحبت کرد. یک صحبتش این بود که: آقا، ما آمدیم به شما سلام کردیم اما جواب ندادید. بعد خودش تحلیل کرد گفت: بله، سر از تن جدا است. ما چنین توقعی نداریم. بعد گفت که: ما با شما… جابر بن عبدالله انصاری آمده به حسین علیه السلام و اصحاب حسین خطاب می گفت: ما با شما همراه بودیم و همراه هستیم. عطیه ی کوفی عرض می کند: آقای جابر، ما که با اینها همراه نبودیم، ما که از نشیب و فرازها نیامدیم، ما که خستگی راه ندیدیم، ما که وارد جنگ نشدیم، ما که نیزه نخوردیم، ما که شمشیر نخوردیم، ما که جان ندادیم، این چه حرفی شما می گویید؟ گفت: چه حرف است من می گویم؟ این کلام من نیست. من از خلیلم، حبیبم، رسول خدا صل الله علیه و آله وسلم شنیدم که فرمود: هر کس قومی را بخواهد، -با این مضمون- با آن قوم است. و هر کس عمل قومی را بخواهد، در آن عمل شریک قوم است. درست است که ما توفیق نداشتیم در معرکه روز عاشورا باشیم، اما این بار را ما به دوش گرفتیم. درست است که ما در عمل آن ها حضور نداشتیم، اما شریک در عمل هستیم. آن مقام ولایت، تولی و تبری. دوستان و دشمنان مشخصند و ما همراه دوستان حسین هستیم و دشمن دشمنان حسین هستیم. بنا بر این، شما که خدا به شما خیر بدهد، این اسلام غریب و مظلوم – این جبهه مظلوم ؛ می بینید چه می کنند؛ غول های بیابانی، تمامشان فریب، تمامشان دروغ است، تمامشان ظلم است، تمامشان مثل حیوان ،شکم و شهوت است، به این حیوانات درنده، برای رسیدن هیچ مرزی ندارند، هیچ قانونی. می بینید چه می کنند. از آن طرف، امپراتوری تبلیغات با همه ابزار مدرن در اختیارشان هست. حالا شما به کمک اسلام آمدید، همان طور که حبیب بن مظاهر به کمک حسین آمد. شما به کمک اسلام آمدید. این خیلی کار مقدسی است و کمک حق در مقابل باطل در مرحله فکر و اندیشه و بیان و قلم و این ها. خیلی کار مقدسی است

 بنده هم دعاگوتون هستم.

«ثَبَّتَ اللَّهُ بالقول الثابت فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَفِي الْآخِرَةِ». صلوات بفرستید.

[۱] سوره مبارکه ق آیه ۱۸

[۲] سوره مبارکه زلازال آیه ۴-۱

[۳] همان آیه ۶

[۴] همان

[۵] سوره مبارکه یس آیه ۶۵

[۶] همان

[۷] سوره مبارکه نساء ایه ۴۶

[۸] سوره مبارکه زمر آیه ۴۷

پاسخ دهید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *