بسماللهالرحمنالرحیم
الحمدلله و الصلوات و السلام علی رسولالله و علی آله آل الله. با سلام به امام زمان (عج)، و با درود به روان مقدس رهبر فقید انقلاب، و سلام و درود به رهبر معظم جمهوری اسلامی ایران، رهبر مسلمین جهان. و سلام مجدد به محضر شما عزیزان و همه اهل ایمان، با آرزوی پیروزی مظلومین عالم، و مخصوصاً فلسطین مظلوم، غزه مظلوم، لبنان مظلوم، اسلام مظلوم، بر گرگهای بینالمللی. خیر مقدم عرض میکنم. سلام مجدد عرض میکنم. خیلی لطف کردید.
بسیاری از امور است که با قلم و با اعداد و ارقام و با اقلام گزارش داده میشود، اما کیفیتها چیزی نیست که با قلم و عدد و رقم گزارش داده شود. بنده افتخار این را دارم که در آن دورانهای فرصت پیش از انقلاب، نهبندان خانه دوم ما بود و من مدتها آنجا بودم. اصولاً مردم عشایر خیلی متفاوت هستند. یعنی عشایر خودش یک فرهنگ است. سرمایه آنها صداقت است، سرمایه آنها ایمان است، سرمایه آنها مردانگی است. این هم چیزی نیست که مربوط به یک تاریخ خاص باشد. نه، از گذشتههای دور، همه اهل دقت میدانند که عشایر از دو نعمت بزرگ برخوردارند:
یکی از نظر تن و جسمی، از سفره نعمت طبیعت برخوردارند. این طبیعت، این هوای آزاد، این نور ستارگان، این نور آفتاب و مهتاب، اینها بدن را میپروراند، سالم میپروراند. این چه علتی دارد که شما در شهرها، هرچند که کلانتر باشد، سختتر است؟ اگر یک روز به جمعه اضافه شود، مردم خانههایشان را ترک میکنند و از شهر میزنند بیرون، چرا؟ چون از طبیعت دورند. این سفره طبیعت را خداوند عالم وضع فرموده. این حکمت الهی در انواع و اقسام نعمتهای نامرئی است. آنها با چشم دیده نمیشود. آن نسیمی که میآید، آن گل و گیاه طبیعی که هست، آن فضای چشمنواز صحرا و کویر، اینها چیزهایی نیست که مستقل دیده شود، اما آثار دارد.
این از نظر جسمانی است. بالاتر از آن، که گفتم، عشایر یک فرهنگ است. فطرت، که آن حقیقت انسانی است:
«فَأَقِمْ وَجْهَكَ لِلدِّينِ حَنِيفًا فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتِي فَطَرَ النَّاسَ عَلَيْهَا لَا تَبْدِيلَ لِخَلْقِ اللَّهِ ذَلِكَ الدِّينُ الْقَيِّمُ» .[۱]
حقیقت دین در فطرت قرار دارد. در عین حالی که شهرنشینها با صنعت یا تکنیک خدمتهایی به بشر میکنند، قبول است، اما برای فطرت بشر آسیب دارد. ملاحظه میکنید از نظر روانی چه مشکلاتی برای بشر پیش میآید. حالا بالاتر از اینها را ذکر کنم.
اینکه عرض کردم طبیعت است و فطرت. نه، بالاتر از این، عقل کل و هادی بشر، شخص شخیص و نفس نفیس رسولالله (صلیاللهعلیهوآله وسلم)؛ یعنی عصاره عالم خلقت، پیغمبر آخرالزمان است. و تا دنیا دنیاست، «حَلاَلُ مُحَمَّدٍ حَلاَلٌ أَبَداً إِلَى يَوْمِ اَلْقِيَامَةِ وَ حَرَامُهُ حَرَامٌ أَبَداً إِلَى يَوْمِ اَلْقِيَامَةِ»[۲]
خب، تا به حال هرگز سؤال کردهاید یا از شما سؤال شده، پاسخ دادهاید که چه دلیلی داشته که این کودک، کدام کودک؟ شخص پیغمبر، این کودک را بسپارند به منطقه عشایر، به حلیمه سعدیه، که در آنجا رشد کند؟ چرا؟ مسلماً حکمت دارد، دلیل دارد. چون این دیگر سالمترین انسانهای روی زمین است. این باید در میان عشایر، زیر این آسمان، در آن فضا، در آن هوا، در میان آن مردم رشد کند. گاهی که میخواهند عشایر را توصیف کنند از زاویه خدماتشان، از زاویه کمک اقتصادیشان، از جهت تأثیرگذاریشان، از جهت مرزبانیشان، همه اینها درست است. اما وقتی روی این مورد خاص، به عنوان انسان سالم – که یک فرهنگ است – این با آنها فرق میکند.
و لذاست که عشایر وقتی چیزی را میگویند، مطلب همان است. چرا؟ چون بر اساس صداقت است، بر اساس غیرت است، بر اساس عفت است، بر اساس بندگی خدا و عبادت است. این قلبشان بر اساس فطرت رشد کرده. آن وقت شخصی را که پیغمبر آخرالزمان است، فرستاده میشود تا در میان عشایر رشد کند. با دیگران فرق میکند. خیلی قدر خودتان را بدانید.
روحیه عشایر، بدون اینکه چیزی به او ابلاغ شود، روحیه بسیج است. چون بسیج همان برگشتن به خویشتن خویش است، همان برگشتن به اسلام است، همان برگشتن به فطرت است، همان برگشتن به صداقت است، به غیرت است، به مردانگی است، به عفت و عصمت و شخصیت است. خب، تفکر بسیجی همین است دیگر. پیروی از حق است. تفکر بسیجی با اندیشه عشایری هر دو به یک نقطه میرسند: انسانهای صالح اینجا پرورش پیدا میکنند، مایه امید جهاناند.
حالا، امروز چه توفیقی نصیب ما شد؟ با همه کمتوفیقی که ما داریم، اما توفیق نصیب ما شد که شما تشریف آوردید. خیلی ارزشمند است. الحمدلله. آنهایی که خدا آنها را وارث زمین قرار داده، آن وقتی که حق و عدل مطلق بر جهان حاکم شود، «عِبَادِيَ الصَّالِحُونَ» هستند. امیدواریم که آن روز دور نباشد و جامعه بشری از شر این غولهای بیابانی و وحشی – که البته هر وحشی از اینها ننگ دارد، هر حیوانی از اینها ننگ دارد – نجات یابد.
ببینید چه میکنند! وقتی فطرت بشری از بین رفت و منحرف شد، کار بشر به کجا میرسد؟ حتی یک حیوان درنده هار میبینید که بر اینها افزونی دارد. یعنی کار بشر به اینجا رسیده. ننگی که اینها برای بشریت، برای همیشه تاریخ ثبت کردند، با هیچ زبانی، با هیچ واژهای، با هیچ عبارتی نمیشود گفت. تا اسمشان را بخواهی انسان بگذاری…
امیدواریم که وعدههایی که در اخبار و احادیث داده شده، وعدههایی که در تفاسیر قرآن ذکر شده، وعدههایی که از شرایط آخرالزمان و این ظلم و جوری که فراگیر است – اما این ظلم و جور نمیماند، این باطل نمیماند: «إِنَّ الْبَاطِلَ كَانَ زَهُوقًا»[۳] آنچه که بر دنیا حاکم خواهد شد، «يَمْلَأُ اَلْأَرْضَ قِسْطاً وَ عَدْلاً بَعْدَ مَا مُلِئَتْ جَوْراً وَ ظُلْماً.»[۴] خواهد بود. آیندهها روشن است. منتها آزمایش است دیگر. بزرگترین آزمایش را مردم آخرالزمان میدهند. اما «أَنِّي لَا أُضِيعُ عَمَلَ عَامِلٍ مِنْكُمْ مِنْ ذَكَرٍ أَوْ أُنْثَىٰ»[۵] چه زن، چه مرد، بدانند اگر به زحمت میافتند، در نزد خدا اجر هیچ انسانی ضایع نمیشود. در این آزمایش نمره بالا میگیرند. مثلاً چه نمرهای؟ ببینید، همه آرزو دارند که ظهور حضرت مهدی صاحب الزمان (عج) برسد و مردم حقگرا شوند، اسلامگرا شوند، انسان بشوند. پس مردم آن زمان بالاخره بسیار انسانهای شایسته و جامع و کاملی خواهند بود. بله، اما نمره آنهایی که قبل از ظهور و در فتنههای آخرالزمان برای اقامه حق ایستادهاند، از آنها بالاتر است. یعنی شما که امروز تلاش میکنید تا حق پیاده شود، تا آنهایی که آن روز حق اقامه شده و هستند، درجه شما از آنها بالاتر است. خدا این حق را ضایع نمیکند.
این هم که یک مسئلهای است که باید با تلاش انجام شود. چون بشر در دنیا آزمایش میشود و برابر عمل و نیت خودش اجر میگیرد. و لذاست که در جایجای قرآن مجید و اخبار و احادیث، از مسئله آخرالزمان، یا مسئله عدالت، یا مسئله حضرت مهدی (عج) صحبت شده. اما وعده فقط یک جا داده شده. وعده کجاست؟ نوید خیلی جاها داده شده، علائم خیلی جاها ذکر شده، اما خداوند وعده را یک جا داده: «وَعَدَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا مِنْكُمْ وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَيَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِي الْأَرْضِ كَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ وَلَيُمَكِّنَنَّ لَهُمْ دِينَهُمُ الَّذِي ارْتَضَى لَهُمْ وَلَيُبَدِّلَنَّهُمْ مِنْ بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْنًا يَعْبُدُونَنِي لَا يُشْرِكُونَ بِي شَيْئًا».[۶]
وعده آنجایی داده شده که مردم خودشان عمل کنند. چرا؟ چون این بر مردم نوشته شده: «إِنَّ اللَّهَ لَا يُغَيِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّى يُغَيِّرُوا مَا بِأَنْفُسِهِمْ»[۷]. این شانس و طالع و اقبال و نصیب نیست، این محصول کار است. محصول کار است. خدا وعده را آنجایی داده که مردم مطابق آن عمل کنند.
اینکه رهبر معظم انقلاب (دامت برکاته) میفرمایند: «هشت میلیون بسیجی پا در رکاب آماده به خدمت جوان صالحی داشته باشید » یعنی چه؟ یعنی باید این چنین عمل شود تا روی تغییر معادلات تأثیر بگذارد. یعنی کار مردم است. خداوند به عهده مردم قرار داده که الحمدلله تفکر بسیجی مثل یک شجرهای که «أَصْلُهَا ثَابِتٌ وَفَرْعُهَا فِي السَّمَاءِ* تُؤْتِي أُكُلَهَا كُلَّ حِينٍ بِإِذْنِ رَبِّهَا »[۸] است، و طبقات و حلقات صالحین پیش میروند تا وقتی که در معادلات جهانی بتوانند برای همیشه دست استعمارگرها را کوتاه کنند. این باید به وسیله عمل صورت بگیرد. یک چیزی نیست که بخواهد با معجزه انجام شود. چون با معجزه اگر میخواست انجام شود، خب پیغمبر که معجزه داشت، باید این کارها را میکرد. بنا نیست. بنا بر این است که «إِنَّ اللَّهَ لَا يُغَيِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّىٰ يُغَيِّرُوا مَا بِأَنْفُسِهِمْ »[۹] خدا این نتیجه و محصول را به کار خود انسانها قرار داده. اجر و پاداش هم اینجاست. و الا بهشت میشود تنبلخانه. فایدهای ندارد. و این روحیه شما، این صفات شما، این اخلاق عشایری شما، به هر حال مایه امیدواری است. احیاناً مواردی را هم که به بعضی اشاره فرمودند، از این است که از دست ما هم کاری ساخته باشد. نسبت به بسیاری از مواردی که هست، عنایت دارید. مسئول مستقیم نیستیم و لذاست که ورود مستقیم ما میشود دخالت و ما قانوناً نمیتوانیم. اما هر موردی که هست، آن نقدش را به آن مسئول مستقیم، همراه پیشنهاد، بنویسند و آن وقت از آن یک گیرنده به ما بدهند. اینجا قانون برای ما راه باز کرده. ما میتوانیم بر اساس خواسته مردم، دلایلی را که آورده، با مسئول مربوطه صحبت کنیم. در واقع یک نیابتی از شما برای دفاع از حق شما از مسئول بخواهیم. این کار شدنی است. امیدواریم که اگر از دست ما کاری ساخته باشد، کوتاهی نکنیم.
مجدد به همه شما خیر مقدم عرض میکنم. عرض سلام بنده را به باقی عزیزان – که گفتم ما آنجا را خانه دوم خود حساب میکنیم – برسانید. بنده هم دعاگوی همه شما هستم.
ثَبَّتَكُم اللَّهُ بِالْقَوْلِ الثَّابِتِ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَفِي الْآخِرَةِ صلوات بفرستید.
[۱] سوره مبارکه روم/ آیه ۳۰
[۲] الکافي , جلد۱ , صفحه۵۸
[۳] سوره مبارکه اسراء/ آیه ۸۱
[۴] کشف المحجة لثمرة المهجة , جلد۱ , صفحه۱۰۶
[۵] سوره مبارکه آلعمران/ آیه۱۹۵
[۶] سوره مبارکه نور/ آیه ۵۵
[۷] سوره مبارکه رعد/ آیه ۱۱
[۸] سوره مبارکه ابراهیم/ آیات ۲۵و۲۴
[۹] سوره مبارکه رعد/ آیه ۱۱