خانه / متن بیانات / متن بیانات امام جمعه بیرجند در جمعی از کارگزاران مساجد شهرستان های خوسف و زیرکوه

متن بیانات امام جمعه بیرجند در جمعی از کارگزاران مساجد شهرستان های خوسف و زیرکوه

بسم الله الرحمن الرحیم

 اللهم وفقنا لما تحب و ترضی

با سلام به امام زمان و با درود به روان مقدس رهبر فقید انقلاب و سلام و درود به رهبر معظم جمهوری اسلامی ایران رهبر مسلمین جهان و سلام مجدد به محضر شما عزیزان و همه سنگرنشینان علم و ایمان ، با آرزوی پیروزی مظلومین عالم مخصوصا فلسطین مظلوم غزه مظلوم لبنان مظلوم اسلام مظلوم ، بر گرگ های بین المللی

به دو مسئله باید خیلی توجه کنیم ، یکی به جایگاه مسجد و یکی جایگاه انسان ، در ایجاد تمدن اسلامی

 مشکلی که هشت میلیارد مردم جهان دارند ، کلید حل قضیه اینجاست ، مسجدی هم که حالا در هر جا واقع است ، در فلان روستای پنجاه نفری یک مسجدی هست امام جماعت دارد ، تصور بر اینکه این مسجد روستای پنجاه نفری هست ، نه ، این مسجد  است ، جایگاه بین المللی دارد ، حالا فعلا محل کار شما در این روستا هست باشد ، اما این یک حرکت جهانی است ، جایگاه مسجد ، خلاصه در چند نفر نیست ، بلکه ، مسجد تمدن ساز است و او برای همه مردم جهان است ، ولو اینکه در این نقطه واقع شده باشد ،  این هم یک نقطه از کره زمین است و جایگاه انسان ، به این معنی ، آنچه را که شما در صحنه های میدانی می بینید ، این یک اتفاق نیست ، این یک شانس و طالع و ستاره ، نیست ، آن معلول علل خودش است ، که علت العلل آن ، تفکر ، اندیشه و عقیده انسان است ، چه بدانند ، چه ندانند ، چه بخواهند ، چه نخواهند ، آنچه در صحنه میدانی انجام می شود ، متناسب با نوع اندیشه و عقیده است

انسانی که کافر است ممکن است توجه هم نداشته باشد ، چه توجه داشته باشد ، چه نداشته باشد ، چه بداند ، چه نداند ، چه بخواهد ، چه نخواهد ، از خواب صبح که بیدار می شود ، تا شب که می دود دنبال چه می دود؟ دنبال همان چیزهایی می شود که در تامین عقیده او چارچوب کارش است ، کافر است ، دقیقا تحقق همان جنبه های میدانی آن عقیده است ، مشرک است ، درست در چارچوب شرک عمل می کند ، موحد است ، درست در چارچوب آن عمل می کند ، این ها برگشته به واقعیات می کنند حالا چه ظاهرش دین باشد ، چه ظاهرش کفر باشد ، نقش عقیده ، سرنوشت میدان را تعیین می کند

حالا جهان امروز را در نظر بگیرید ، این مشکلاتی که هست ، که امنیت را از همه جهان سلب کرده ، این زاییده یک عقیده است ، زاییده عقیده ایست که ، وقتی خود را می شناسد ، به چه عنوان می شناسد؟ به عنوان یک حیوان اقتصادی ، تفکر لیبرال دموکراسی است دیگر ، حیوان اقتصادی ، این لفظ حیوان اقتصادی یعنی چه؟ حیوان اقتصادی یعنی سگ های گرسنه ، بالای یک مردار ، « الدنیا جیفة طالبها کِلاب [۱]»نه تنها به هم چنگ می زنند ، آن عابری هم که از آن طرف میرود و بینیش را گرفته که هر چه زودتر منطقه را ترک کند ، به او هم حمله می کنند ! چرا؟ چون لازمه ی این تفکر این است ، این لازمه ان است !

اینکه گفته می شود که در مادیات ، رقابت حاصل می شود ، چرا؟  به جهتی که می گوید ، این یا مال تو ، یا مال من ، هر چه باشد فرق می کند ، هر چه که در چارچوب امور مادی ، ارزش پیدا می کند ، لازمه اش چیست؟ لازمه این که انسان ، این حرف های خودشان است ، حرف بنده که نیست که ، لازمه اینکه انسان حیوان اقتصادی باشد ، همان حرفیست که باز خودشان می گویند ، چه می گویند ؟ می گویند انسان گرگ انسان است ، بر این تفکر درست می گوید ، انسان گرگ انسان است ، وقتی هم می خواست سیاست گذاری کند ، در جهت سلطه ، باز هم از نوع حرف های آن هاست ، چه می گوید؟ می گوید چماق و هویج ، چماق و هویج ، یعنی اگر از من اطاعت کنی دنبال من بیایی به تو هویج می دهم ، به که؟ به حیوان ، هویج می دهند ، اگر هم بخواهد تمرد کنی ، قتل عام را می اندازم ، چماق است ، ببین ، این فرهنگ است ، چرا؟ چون کمالش را در احراز منافع مادی تعریف می کند و در آن رقابت می کند و لازمه اش همین است که شما وسیله این ، خُل مردان غربی [می بینید]، این دیگر قانون ندارد ، حیوان قانون دارد؟ حیوان ، بله قانون دارد ، اما این حیوان قانون ندارد ، سگِ گرگِ هارِ سادیسمِ مریض ، با این تفکر ، این دیگر قانون ندارد که ، قانون دارد ؟ نه ، این تمدنی هم که می گویند ، یعنی این ، بارها و بارها در رسانه ها ، در طول این سال ها شنیدید ، که در خاورمیانه ، فقط یک کشور ، آن هم کشور نیست که ، دزدی است ، عصب است ، حالا به هر حال ، کشورهای اروپایی ، آمریکا ، می گویند ، در خاورمیانه فقط یک کشور دموکراسی هست ، کجاست؟ و او اسرائیل است ، دروغ گنده تر از این هم می شود گفت؟ اولاً کشوری نیست ، یک عده جمع شدند ، کشور مردم را غصب کردند .

حقیقت دموکراسی غرب ، بله همین است که شما گفتید ، تعریف آن هم ، به دلیل اینکه مخاطب خیلی آگاه تر از متکلم هست ، من یک اشاره می کنم ، شماها ده برابر آنچه که من می خواهم بگویم می دانید ، درباره اش کتاب می توانید بنویسید

اما تمدنی که از ناحیه پیغمبران الهی آمده ، یعنی نسخه ای که خود خدا برای بندگانش نوشته ، که حق قانونگذاری دارد؟ برای هر چیزی؟ یک اینکه آگاه ترین به موضوع باشد ، آیا می شود برای موضوعی که کسی نمی داند ، قانون بنویسد؟ می شود؟ این که نمی شود که ، این هم حرف خودشون است ، می گویند انسان موجود ناشناخته ، خب اگر انسان موجد ناشناخته است ، برای موجود ناشناخته ، چطور قانون می نویسید؟ نتیجه اش هم همین است که در دنیا هست ، اما آن که خوب انسان را می شناسد ،« أَلَا يَعْلَمُ مَنْ خَلَقَ [۲]» آیا آن که موجودی را آفریده ، خلق کرده ، نمی داند چه خلق کرده؟ پیداست که می داند ، شرط اولیه این است ، شرط های بعدیش هم نظیر همین ، جا افتاده و قوی ، معین بطرف عقل و علم و همه جوانب ، دیگر اینکه این قانون نویس که خداست ، در منافع انسان مشترک نیست ، چرا؟ چون غنی بالذات است ، غنی بالذات که نیاز ندارد ، پس آن چه را که می نویسد بر اساس علمی است برای آن که آفریده ، دیگر اینکه ، خیر او را می خواهد ، نه برای خودش نفعی بخواهد .

شناخت انسان نسبت به خودش ، او این است که انسان موجودی است جسمانیت الحدوث و روحانیت البقاء ، انسان یک موجود معنوی است ، ارزشش را ، بر اساس معنویت ، درجات معنویت باید سنجید ، در معنویات هم تزاحم نیست ، به خلاف مادیات که تزاحم هست ، در معنویت که تزاحم نیست ، «إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقَاكُمْ [۳]» بالاترین ارزش مال کیست؟ مال آن که با تقوای بیشتری است ، کیست؟ سلمان فارسی ، ابوذر غفاری ، مقداد است

سئوال؟ شما هم می توانی بشوید؟ هیچ مانعی نیست ، مگر خود من مانع کار خودم باشم ، در میدان هیچ مانعی نیست که همه مردم به دلیل توانی که خداوند به آن داده ، به نسبت به وظایف خودشان ، همه بشوند سلمان فارسی ، بشوند ، مشکلی ندارد ، آیا اگر اینها سلمان فارسی بشوند ، از شخصیت سلمان چیزی کاسته می شود؟ نه ، نه تنها کاسته نمی شود ، خودش هم کمک می کند ، مادیات هم رنگ معنوی پیدا می کند ، اینطوری است دیگر ، مادیات است بله ، ولی رنگ معنوی پیدا می کند ، «خَيْرُ اَلنَّاسِ أَنْفَعُهُمْ لِلنَّاسِ[۴]» بهترین مردم کیست؟ آن می گوید پولدار ترینش ،آن می گوید لذت بیشتر ببرد ، آن می گوید فلان ، مثل باقی حیوانات از این حرفها ، اما اینجا آن نیست ، آنکه نفع بیشتری به دیگران برسانند او بهتر است «اکرمکم اتقاکم» و  « خَيْرُ اَلنَّاسِ أَنْفَعُهُمْ لِلنَّاسِ » آیت الله العظمی فاضل لنکرانی فرمود ، اگر همه این مستحبات بگذارید و خدمت به مردم کنید ، فردای قیامت بگوید که مرجع تقلیدشان ، فاضل لنکرانی در دنیا به اینها این حرف را گفته ، مردم بی خانمان مکه ، می آیند مدینه و ایمان می آورند ، خب اینها که خانه ندارند ، می بینید آن ساکن مدینه ، یک اتاق دارد پایین ، یک اتاق دارد بالا ، یک صحن حیات دارد ، خب مهمان ها آمده اند او که دیگر نمی خواهد اجاره بگیرد ، می گوید خب این اتاق من را شما بنشینید ، من می روم آنجا ، دیگری می آید ، خانه ندارد ، آن را می گوید ، شما بیاید اینجا بنشین من در وسط حیاط می خوابم و چه بسا دیگری می آید ، می گوید شما وسط حیاط بخواب ، من پشت در خانه می خوابم ، این لذت بیشتر است ؟یا شکم را از عزا درآوردن؟ مثل حیوانات ، کدام لذت بیشتر است؟ این کیف می کند[۵] آن وقت هم که بر توطئه کفار ، جنگ افروز ها ، مثال حالا ، ملاحظه کنید ! منشا فتنه کیست؟ آن موقع هم در ده سالِ دوران مدینه ، هشتاد جنگ و سریه ، بر پیغمبر تحمیل کردند ، خب حالا مردم رفتند جهاد ، بعد از جهاد ، بالاخره یک عده هم افتادند ، زخم کاری خوردند روی  زمین افتادند ، خونریزی کردند ، عطش و تشنه برایشان غالب شده ، بعد آن آقا می گوید که من مشک آبم را برداشتم رفتم توی صحنه ، دیدم یک صدایی می آید ، العطش ، العطش ، پریدم[۶] رفتم خودم را رساندم ، همزمان در یک شعاع و فاصله ای هم صدا آمد ، العطش ، این آقا از تشنگی داشت جان می داد ، گفت من آب نمی خورم ، آب را به او بده ، هرچی [اسرار کردم] گفت نه من نمی خورم برو به او بده ، گفت پریدم[۷] رفتم آنجا ، در یک شعاعِ فاصله دیگری او هم العطش می زد ، او هم آب را نخورد ، حالا چند نفر؟ شاید دوازده نفر ، گفت من دور زدم و هر کدام صدای دیگری را که می شنیدند آب نمی خوردند ، در آن حالت و وقتی برگشتم دیدم آن نفر اولی از تشنگی مرده !!! اینجا تزاحم نیست ، اینجا « وَيُؤْثِرُونَ عَلَىٰ أَنْفُسِهِمْ وَلَوْ كَانَ بِهِمْ خَصَاصَةٌ ۚ [۸]» اصلا خوشش می آید که خدمت کند ، کار زیاد کند ، تولید زیاد کند ، مصرف کم کند ، ببین !!!

ما امروز در مشکلات نفسانی و مشکلات تحمیلی ، اقتصادی قرار گرفتیم ، ما اگر به فرهنگ خودمان برگردیم اصلا ما مشکل اقتصادی نداریم ، در رده دهم هم قرار نمی گیرد ، این ها ، جنگ ترکیبیست ، اینها جنگ اقتصادی است ، این غارت فرهنگ است که ما را به این روز مینشاند ، اما اگر ما برگردیم به مسجد ، « فِيهِ رِجَالٌ يُحِبُّونَ أَنْ يَتَطَهَّرُوا [۹]» مسجد برای این است! اینکه نمی خواهد برود میلیاردر بشود ، اینکه نمی خواهد برود عمده المالک بشود ، این نمی خواهد برود عمده الملوک بشود ، اصلا دنبال اینها نیست ، دنبال حق است ، دنبال عدل است ، دنبال خدمت است ، بر اساس چارچوب نیتش ، صبح که از خواب حرکت کرده ، بهترین عبادت برای خدا چیست؟ رفع مشکلات مردم است ، مسجد این است دیگر ، طهارت نفس ، همان که ، چه تعبیر زیبایی امام از آیت الله مطهری کرد ، حالا فضلش ، علمش ، اینها همه هست ، اما ، و طهارت نفسش ، این طهارت نفس

تمدن یعنی این و بنابر این شما امروز ماموریت دارید برای نجات هشت میلیارد مردم دنیا ، این فرهنگ مسجد است ، مسجد را احیا کنید ، کار شما از نوع کارهای فیزیکی که حالا به عددش ، به رقمش ، به اعدادش ، به ارقامش ، اصلا از این نوع نیست که ، دنبال این حرف ها هم نیستید ، در عین حالی که این ها از جهت نظم باید باشد

اما آنچه را که تعقیب می کند ، آن چیزیش که در هیچ قالبی جز در مقام قرب به خدا ، در هیچ قالبی نمی گنجد ، فقط قرب به خدا ، که انسان مومن ، مهم ترین همتش این است ، و لذاست که عبادت که تنها نماز نیست که ، عبادت تعریفش این است ، که انسان ، یا خودش کارشناس و یا از کارشناس استفاده می کند ، انسان آنچه را که وظیفه اش شناخته شده ، یک،  دوم ، قرب الهی ، قربه الی الله ، وظیفه اش هر چه باشد ، وقتی وظیفه اش را شناخت ، وظیفه اش هر چه باشد ، بر اساس قرب الله انجام داده ، این می شود عبادت ، اینکه تنها نماز نیست که ، وظیفه چیست؟ و لذاست که آنجایی که وظیفه ات خواب است ، قربت الی الله هم هست و اصلا جز این معنی با آیه کریمه نمی سازد ، که « وَمَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالْإِنْسَ إِلَّا لِيَعْبُدُونِ [۱۰]» به جهت اینکه آنجا که استثنا نکرده ، حصر است ، حرف نفی و الا ی استثنا معنی حصر را می فهماند ، یعنی یک ثانیه هم ، خارج از عبودیت خدا زندگیت می شود غصبی ، خب چطور می شود همه ی ساعت ، همه ی لحظه ها ، خیلی هم خوب می شود ، به جهت اینکه وقتی هر کاری را ، ولو خوابت ، ولو خوراکت ، بر اساس انجام وظیفه شد و در آن قرب الهی [بود]، عبادت است دیگر ، عبادت که همین است

 حالا ببین این فرهنگ متعالی کجا و آن فرهنگ درندگی و حیوانی کجاست ! شما در جهت توسعه فرهنگ اسلامی ، که تنها راه نجات بشر است ، اگر راه دیگری می داشت ، خدا غیر از آن را به ما می داد ، چون خدا که بخیل نیست ، اما خدا آنچه که عنایت کرده است ، این مهمترین عنایت پروردگار به ما بندگانش است

 امیدواریم که در این رسالت الهی و در این شرایط آخرالزمانی و در این مشکلات مسلمان ها و نامسلمانی ، در این امر موفق باشید که هر لحظه اش یک لیله القدر است

بنده هم که از دستم کاری ساخته نیست ، دعاگوی وجود مبارک همتان هستم

ثبتکم الله بالقول ثابت فی الحیات دنیا و فی الاخره صلوات بفرستید

[۱] بحار۸۷/۲۸۹

[۲] سوره مبارکه ملک آیه ۱۴

[۳] سوره مبارکه حجرات آیه ۱۳

[۴] مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل  ,  جلد۱۲  ,  صفحه۳۹۱

[۵] لذت می برد

[۶] سریع رفتم

[۷] همان

[۸] سوره مبارکه حشر آیه ۹

[۹] سوره مبارکه توبه آیه ۱۰۸

[۱۰] سوره مبارکه ذاریات آیه ۵۶

پاسخ دهید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *