خانه / متن بیانات / متن بیانات امام جمعه بیرجند در دیدار با سرپرست اداره کل و جمعی از کارکنان حفاظت محیط زیست خراسان جنوبی

متن بیانات امام جمعه بیرجند در دیدار با سرپرست اداره کل و جمعی از کارکنان حفاظت محیط زیست خراسان جنوبی

بسم الله الرحمن الرحیم

 با سلام به امام زمان و با درود به روان مقدس رهبر فقید انقلاب و سلام و درود به رهبر معظم جمهوری اسلامی ایران، رهبر مسلمین جهان، و سلام مجدد به محضر شما عزیزان و همه‌ی خدمتگزاران به نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران، و با آرزوی پیروزی مظلومین عالم، مخصوصاً فلسطین مظلوم، غزه مظلوم، لبنان مظلوم بر گرگ‌های بین المللی، خیلی خوش آمدید.

مسئله‌ی محیط زیست که اصلاً این جهان با همه‌ی تکثری که دارد اما یک واحد است و به صورت یک چرخه این موجودات در ارتباطی که در نظام خلقت دارند مکمل همدیگر هستند و این نظام، نظام حکیمانه است، خدا این‌طور آفریده چه خوب است ما انسان‌ها، نظم این نظام را حفظ کنیم، ولی متأسفانه در طول تاریخ بیشتر ازهمه] بشر آسیب می‌زند[،در زمان ما قرآن می‌فرماید،«ظَهَرَ ٱلۡفَسَادُ فِي ٱلۡبَرِّ وَٱلۡبَحۡرِ بِمَا كَسَبَتۡ أَيۡدِي ٱلنَّاسِ»[۱]، وای از دست بشر که به هر جا برسد خرابش می‌کند، چقدر زباله‌ها و فاضلاب‌ها در دریا می‌ریزند،دریا را فاسد می‌کنند،حالا ببینید بشر چه کارهایی می‌کند، خوب زمین هم که پیداست به گونه‌های مختلف آلودگی آسیب و این‌ها به طوری که بسیاری از موجودات حالا ریز یا درشت منقرض شدند، بسیاری در آستانه‌ی انقراض‌اند و چه خوب بود که در یک تمدن صحیح دینی که اگر مسلمان بودیم آن بود، اما ما اسلام را گذاشتیم کنار و دنبال مکتب‌های بیرونی هستیم، به این دلیل آسیب‌ها زیاد است،انسان مؤمن که اصل دین بر اساس حُب است،اصل دین حُب است، یعنی محبت، یعنی مهر، این را از خودم نمی‌گویم،«هل الدّین الّا الحبّ و البغض»[۲]، و چون بغض جنبه‌ی عارضی دارد و آن حُب اساس بر دوستی است، انسان‌ها باید هم را دوست بدارند، انسان‌ها طبیعت را باید دوست بدارند، فرق نمی‌کند هر چیز در جای خودش.

 آیت الله العظمی آقا میرزا جواد آقا تهرانی در مشهد را نمی‌دانم می‌شناسید یا نمی‌شناسید، مجسمه‌ی دیانت بودند، آن وقت این مرد بزرگ در آن طرف‌های بازار سرشور زندگی می‌کردند در خیابان خسروی، خسروی نو، خوب خودشان هم درب مغازه‌ها می‌رفتند، ماستی، سبزی، چیزی می‌خریدند، من این را از قول آن سبزی فروش نقل می‌کنم، سبزی فروش گفت آیت الله آمد از من سبزی خرید و رفت تا جایی رفت و برگشت،من با خودم فکر کردم نکند ما سبزی‌های ناجوری داده‌ایم،  برگشت به من فرمود که روی این سبزی مورچه هست، قاعدتاً لانه‌ی مورچه در مغازه شما بوده، بناعلیه این مورچه را خواستم بذارم سر جایش، این آن انسانی که پایبند به دین است، می‌گوید مورچه با لانه‌اش فاصله می‌افتد، من باید او را در لانه‌اش بذارم، از این قبیل.

بله در یک نظم مشخصی مثلاً برای نیاز زندگی بشر حیوان ذبح می‌کنند، اما آن هم حسابی دارد، یا شکار جایز که آن جا هم شرط نیاز است،شرط این است که نیاز داشته باشد، حالا مسئلةٌ، این مسئله شرعی است، آیا می‌شود برای تفریح حیوان را شکار کرد؟ حرام است، و لذاست که اگر در ماه رمضان چون یکی از چیزهایی که روزه را باید افطار کرد سفر است، اما سفر شرعی، حالا اگر کسی برای شکار تفریحی رفت دنبال شکار در ماه رمضان می‌تواند روزه‌اش را بخورد، نه، چرا؟ چون سفرش حرام است، خوب این عالم محسوس ماست، عالم نامحسوس هم همین است، یعنی این برنامه بسیار خوب پژوهشی که چند سال در ماه رمضان ] تلویزیون[ نشان می‌دهد زندگی پس از زندگی، افراد وقتی به کما می‌روند بعضی شرایط را دارند و روحشان وارد آن عالم می‌شود و باز برمی‌گردند، خیلی برنامه خوبی است، حتماً ملاحظه می‌کردید،حالا در آن جا یک آقایی رفته بود به آن عالم  برگشته بود، می‌گفت من وقتی به آن عالم تجربه‌ی قبل از مرگ رفتم، قبلاً من جوان بودم، نوجوان بودم، اهل شمال بود، گفت که من گنجشک شکار می‌کردم، خوب یک روز هم همین‌طور که می‌رفتم در صحرا کبوتری دیدم که حالا یا مریض بود یا بالش عیب داشت، یا پرش ریخته بود، این نمی‌توانست پرواز کند، گفت این را گرفتم و آوردم خانه آب و دانه دادم، تا وقتی که خوب شد و آزادش کردم، پرواز کرد، گفت شرح زندگی ما این بود، حالا که رفتیم به آن عالم در آن عالم ما را بردند در حالی که بسیار مرا کوچک کرده بودند، جسمم کوچک کوچک شده، آن گنجشک‌هایی که من شکار کرده بودم با منقارهای خیلی بزرگ ردیف بودند که هر لحظه‌ای که آن‌ها نهیب می‌کردند با آن منقار به من بزنند، من وحشت می‌کردم، اما گفت آن کبوتری که به او خدمت کرده بودم آمد وسط و هر وقت آن‌ها می‌خواستند به من حمله کنند این حیوان به نحوی واسطه می‌شد که این کار را نکنند، ببینید که مسئله چه هست، این نظام خلقت است.

خوب خداوند به شما قوت دهد آنچه که از دست شما ساخته است در محیط زیست، انواع مسئولیت‌هایی که دارید، وظیفه‌یتان را انجام بدهید،هم به کشور خدمت بکنید هم به وجدان وآن احساسات خودتان که یک نوع تغذیه است، در واقع تغذیه روحی است، کمک می‌کنید، کیف می کنید از این که در آن سرماهای زمستانی یونجه برای آن حیوان‌های گرسنه می‌برید، این واقعاً چقدر کیف دارد و ازاین قبیل، یا جلوی افرادی که می‌خواهند آسیب بزنند می‌گیرید،حفاظت می‌کنید؛ اما هر سالی که شما تشریف می‌آورید من یک سؤال دارم و آن جواب قانع کننده‌ای به من نرسیده است و آن این است که از وقتی که الان چند سال است که این چاه‌های آب را از جلوی چاه تا مزرعه لوله کشی می‌کنند که قبلاً که این‌طوری نبود، خود من بچه روستا هستم، جا به جا آب روان بود و بالاخره حیوان ریز و درشت از این آب استفاده می‌کردند،حالا بفرمایید در ظرف این چند سال که حیوان‌ها گرسنه و تشنه هستند و بیشتر از همه امسال که شاید معدل]بارندگی‌ها[پنجاه یا شصت میلی‌متر بیشتر نبوده، امسال مخصوصاً در بیرجند کم شده است، در جاهای دیگر شده است، حالا منظورم این است که شما از سال‌های قبل این را چطور جبران کردید، دیگر فرق نمی‌کند می‌خواهد حیوان درشت باشد آب می‌خواهد، یک زنبور باشد زنبور آب می‌خواهد، کجا آب بخورد،از دم چاه تا مزرعه آبی نیست،مزرعه هم که آن جا وقت آبیاری کشاورز آن‌جاست، آن حیوان، آن شغال، آن روباه،جرأت نمی‌کند برود آب بخورد، و وقتی آن کشاورز می‌رود آن آب هم خشک شده از بین رفته است دیگر، در زمین فرم می‌رود، در این باره برای آبرسانی این حیوانات مظلوم چه کرده‌اید یا چه می‌خواهید بکنید و بیش از همه تأکید دارم تصمیمی برای امسال که آب کمتر است چه کار می‌خواهید انجام بدهید،عرض من تمام است، خدا بر توفیقاتتان بیفزاید. صلوات بفرستید.

[۱] -سوره روم،آیه۴۱

[۲] -الكافی ،ثقة الاسلام كلینی  ج ۲ ص ۱۲۵؛المحاسن ،احمد بن ابى عبد اللّه برقى،‏ج ۱،ص۲۶۲ ؛ تفسيرفرات‏الكوفی، فرات بن ابراهيم كوفى‏،ص ۴۲۸ ؛ بحارالأنوار، علامه مجلسی ج ۶۵ ص  ۶۳ ؛
سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنِ الْحُبِّ وَ الْبُغْضِ أَ مِنَ الْإِيمَانِ هُوَ فَقَالَ وَ هَلِ الْإِيمَانُ إِلَّا الْحُبُّ وَ الْبُغْضُ ثُمَّ تَلَا هَذِهِ الْآيَةَ حَبَّبَ إِلَيْكُمُ الْإِيمانَ وَ زَيَّنَهُ فِی قُلُوبِكُمْ وَ كَرَّهَ إِلَيْكُمُ الْكُفْرَ وَ الْفُسُوقَ وَ الْعِصْيانَ أُولئِكَ هُمُ الرَّاشِدُونَ
ترجمه:
فضيل بن يسار گويد: از امام صادق عليه السلام از حب و بغض (محبت و دشمن) پرسیدم كه آیا از [نشانه های] ایمان است فرمود: مگر ايمان چيزى غير از حب و بغض است؟ سپس اين آيه را تلاوت فرمود: «خدا ايمان را محبوب شما كرد و آن را در دل شما بياراست و كفر و نافرمانى و عصيان را ناپسند شما كرد. كه آنان هدایت یافتگان می باشند.

پاسخ دهید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *