بسم الله الرحمن الرحیم
با سلام به امام زمان و با درود به روان مقدس رهبر فقید انقلاب، و سلام و درود به رهبر معظم جمهوری اسلامی ایران، رهبرمسلمین جهان، و سلام مجدد به محضر شما عزیزان، بزرگداشت مقام همهی شهدای راه حق و مخصوصاً شهدای راه خدمت و سیدالشهداء آیتالله رئیسی قدس سره الشریف، با آرزوی پیروزی مظلومین عالم، مخصوصاً فلسطین مظلوم، غزه مظلوم، لبنان مظلوم، اسلام مظلوم، بر گرگهای بینالمللی؛ خیلی خوش آمدید،هم از دیدار شما بهرهمند شدم و هم از فرمایشات شما استفاده کردم وهم دعای خیر دارم برای شما، از تلاشهای مناسبی که در جهت خدمت به مردم صورت دادید و با عزم راسخ تعقیب میکنید.
نوع مسائلی هم که مطرح فرمودید از قبل هم پیدا بوده، از نوع مسائل اداری و بخشی هم از جهت حقوقی است، همانطوری که خود فرماندارمحترم هم اشاره کردند خوب چرا نتایج بهتری در امسال نسبت به گذشته داشتند، چون تلاش اداری بیشتر کردند، بناعلیه اگر در منطقه معدنی است باید برابر قانون علیایحال با منطقه باید همکاری کند، نه اینکه در تهران باشد یا در استان دیگری، یا در شهرستان دیگری باشد، خوب کار اداری میخواهد، اگر شبکه آبرسانی مشکل پیدا کرده است طبعاً باید تعقیب و حل بشود، مسلم این سیستم اداری است که باید کارش را انجام بدهد، حالا سهل انگاری شده یا نشده، یا هرچه هست بالاخره با تعقیب امور]پیگیری شود[، موارد دیگری هم که فرمودند در قسمتی هم که موفقیتهایی داشتند جهت اداری دارد که باید طی بشود.
اما مسائل کمبود آب در آن منطقه یک مسئله حقوقی است، از سالهای قبل هم مراجعاتی بوده و بنده به دوستان گفتم بالاخره این دو راه دارد، راه اولش که سبکتر است و اگر گوش شنوایی باشد، این است که آب و فاضلاب، آب منطقهای نسبت به حقی که از این منطقه ضایع شده پاسخگو باشد، با خود آنها بنشینید که جلسات متعددی هم گرفته شده است و در خیلی جاها هم به دلیلی که مطالب روشن بوده انکار نکردند، بلکه استقبال کردند، اما عملاً هیچ کاری نکردند، این در حالیست که حالا گاه گفتم میشود حدود صد، صد و پنجاه، چاه را که مجوز دادند و از نظر علمی درست نبوده است و به سفرههای زیرزمینی آسیب رسانده است، خوب مجوزها را چه کسی داده است، هر کسی داده است ضرر رسانده، بناعلیه پاسخگو باید کسی باشد که یک وقت هست که پای حرفشان همراهی و همکاری نشان میدهند به نحوی جبران میکنند، یک وقت نه، حرف را تصدیق میکنند و عملاً کاری نمیکنند، خوب یه مثال حقوقی است.
قدم دومش این است که از طریق مقامات حقوقی قضایی حل بشود، این سفرههای آب را چه کسی خالی کرده است،مجوزها را چه کسانی دادهاند، آن آب فراوانی که آنجا بوده به گونهای که خوب آن آسیابی که مقابل مقبرهی ابنحسام سمت باغان هست آن آسیاب آنجا چه کار میکند، آسیاب این است که شب کسانی که اصلاً آب لازم نداشتند آب را به رود میکردند و از آن آسیا میگشته که اوایل عمر ما هم اینطوری بود، حالا چطور، فرمودند، خوب وقتی گوش بدهکار نیست راهش راه پیگیری مسائل حقوقی است، تا چه رسد به این که هم باران کم شده و هم برق قطع میشود که در این قسمت باید این هشدار داده بشود، مسئولین مربوطه خودشان هم کم و بیش شکایت مردم را منعکس میکنند، اما عمل میخواهد، مخصوصاً وقت دانه بندی گندم، حالا برای آیندهها یکسری وعدههایی داده میشود،اما آبرسانی که از دریا باشد آیا آبرسانی است که از نظر صرفه و صلاح کشاورزی قیمتش چه خواهد بود مشخص نیست، اما یک حقوقی است که برای مردم ثابت است، تا قناتهایی که اصلاً خشک شده است، خوب قنات را چه کسی خشک کرده، نباید پاسخگو باشد، اینها فقط از طریق حقوقی قضایی حل میشود ولو با نصیحت اینها حل نمیشود،اگر میخواست حل بشود جلسات متعددی گرفته شده و نتیجه نداده است، آنچه که الان خیلی مطلوب است این هماهنگی شماست، همه با هم هماهنگ در جهت حل مشکلات از هر نوعی که هست همکاری بشود،هماهنگی بشود و ازمسئولین ذیربط درخواست شود که برابرقانون، برابرمقررات] عمل کنند[، چیز اضافی که نمیخواهید،حقتان را میخواهید، چیز اضافی که نمیخواهید،امتیاز خاصی که نمیخواهید، اما از آن طرف هم بالاخره چه اشخاص حقی را ضایع میکنند چه وسیله بعضی از ادارات ضایع شده باید پاسخگو باشند.
آن چیز مربوط به مرحوم شیخمحمد حسن فرمودید بنده تصورم بر این است که اصلاً صحبت مربوط به آقاشیخ محمد حسن نیست، مربوط به گفتههای آن آقای محترمی که اینطور بیان کرده و در این قالب گفته است، چون یک مفاد را میشود در ده جمله مختلف گفت، حالا او به این نحو بیان کرده، لهجهی اوست،اینطور بیان کرده اما مراد او هم این نبوده است، مراد او این بوده که همانطوری که فرمودید مردم منطقه از قدیم الایام نه از دوران حتی ابنحسام، از بیست و نُه هجری اوائل اسلام که عبدالله عامر آمده و برخی از این منطقه مسلمان شدند، جالب اینجاست که این مسلمانان شیعه شدند، مسجد آن جا به دستور نمایندهی امام حسن مجتبی علیه السلام ساخته شده و در همین شرایط اینها در طول قرنها خودشان را حفظ کردند، آقاشیخ محمد حسن خوسفی هم از همان شخصیتهایی است که زیر تفکر ابنحسام بزرگ شد، یعنی آن چیز جدای از شما که نیست، اوهم که خوسفی است، اوهم تحت تأثیرهمان ابنحسام شما بوده است،اما وقتی مثلاً یک گوینده در این قالب میگوید این را به ده نوع میشود گفت، بله قالب خوبی نبود، من هم قبول دارم، اما مراد او این نیست، مراد او این است که اگر عالمِ این مردم، همان که شما میگوئید،اگرعالمِ این مردم در کنار آنها نبود فتنههای خطرناک استعمار در سلطه انگلیس که امرای منطقه هم همراه آنها بودند،این مردم آسیب میدیدند،این مردمی که قرنها درمذهب راسخ اهل بیت علیهم السلام بودند، اگر عالمشان همراه نمیبود آسیب میدیدند، خوب این همان حرفی که شما میگوئید، حرف جداگانهای نیست،قالب حرف وصحبتهای شما با قالب حرف او فرق میکند،اما خوب در آثار باقیه ابنحسام از مردم منطقه] به خوبی یاد شده است[، اما آقا شیخ محمد حسن قدس سره یک آدم معمولی نیست، یعنی کسی است که از سویی از شاگردان میرزای شیرازی است که هم در اوج سیاست و هم در اوج علم بود، شما مبارزاتش را ملاحظه کنید که با چه کسانی بوده است، با عناصر انگلیس، یعنی بهائیت در آن موقع ابزار انگلیس بود، همانطوری که بهائیت الان ابزار صهیونیست است، بناعلیه مبارزه با آنها بوده یا خوانینی که امیر بودند، اینها به اصطلاح آن پشتوانه حکومتشان در منطقه، سفارتخانههای روس و انگلیس بود، کتابی آقای زنگویی داشت گفت اینها در بیرجند که حکومت میکردند شاید در واقع از سفارت انگلیس اجاره میکردند، خوب شیخ محمدحسن با چه کسانی مبارزه میکرد، با بهاییها و عناصر انگلیس، آنقدرهم مقاوم بود،مثل ابوذرغفاری نه او را میشد ترساند و نه میشد او را به طمع انداخت، درهمان جریان امضای آن ملک که به ناحق میخواستند امضا بگیرند خوب یکی از بزرگان سابق خوسف نقل میکرد که تقریباً نزدیک به آن دورانها بود، گفت که اینها آقاشیخ محمدحسن را دعوت کردند وبردند که ]از او[ امضا بگیرند، اول چه کار کرده بودند، وقتی وارد شدند آنقدر احترام کرده بودند، دو زانو نشسته بودند، خیلی احترام میکردند و از این حرفها، بعد از آن که خوب دیگر چُخان کرده بودند، گفتند خوب اگر یک سایه دستی مرحمت بفرمائید این را امضا کنید، ایشان نگاه کرد گفت این که غصب است، من چطور امضا کنم، بالاخره عنایت کنید امضا کنید، تمام آن چاپلوسیها در او ذرهای تأثیر نگذاشته بود، بعد از آن که دیدند امضا نمیکند آن هفت تیرش را در بیرون آورد و گفت امضا کن شیخ، ]آقامحمدحسن[سینهاش را باز کرد و گفت بزن، من امضا نمیکنم، ببینید،و در نهایت هم مستنداتی که هست بوسیلهی یکی از این دوتا شهید شد، حالا کارشناس قضیه کیست، حاج آقا بزرگ تهرانی، حتماً آشنا هستید، یعنی یک نویسنده پرمایهای که شاید در تاریخ کم نظیر یا بینظیر باشد، شهرت جهانی دارد، وقتی نوبت به زندگی نامه شیخمحمدحسن خوسفی میرسد میگوید تمام عمرش به جهاد گذشت، خوب فلان آقا صحبت میکرده میبایست در یک قالب بهتری صحبت میکرد، در یک قالب دیگری صحبت کرده،آن ربطی به آقاشیخ حسن ندارد، اما به همان میزانی که به آن استاد کل و عارف واصل شیخ که مرحوم ابنحسام که تأثیرگذار در منطقه بوده و حتی خارج از منطقه تا هند، خوب اگر بخواهند نمره بدهند بالاترین نمرهی شاگردی او را به شیخ محمدحسن بدهند و مسلم فرق نمیکند، در بین ارتشیها یک تعبیری است که میگویند اگر فرمانده شیر باشد همه سربازها شیر هستند، اگر میش باشد همهی سربازان میش هستند، بله اگر این افتخار را مردم خوسف دارند مسلم علمایی مثل شیخ محمدحسن داشتند و توانستند مقاومت کنند، والا پول و مال و تطمیع و تهدید هرکسی را از پا در میآورد، اینها هم از نوع بشرهستند، اینها ازهم جدا نیستند، همه یکی هستند، اما آن افتخار بزرگ را از دست ندهید، این سرمایه تنها سرمایهی مادی نیست، آن سرمایهای که آقاشیخ محمدحسن به عنوان شاگرد میرزای شیرازی اگر در بعضی جاها میبود در آن شرایطی که از وجود او بهرههای بیشتر میشد، اما متأسفانه غریب بود، بیش از صد سال تازه بعضی از نوشتههایشان چاپ میشود که وقتی آن نوشته را نگاه میکنید، ببینید امروز کسی میخواهد کتاب بنویسد موبایل را برمیدارد و از روی اینترنت همه اسناد و مدارک را لحظهای میگیرد، اما آن همه مطالبی که ایشان مستند آورده، یک نفرهم کمک نداشته، این چقدر مسلط بوده که توانسته همه آنها را جمع آوری کند که این کاملاً نشان میدهد که یک آدم معمولی نیست؛ و خداوند به شما خیر دهد، اینها جزء مفاخر شما هستند، شما هم جزو شاگردان آنها هستید، غرض اصلی دین مردم است که دین خداست، همانطوری که شاخصهی مردم آن منطقه، اخلاق و دیانت و تواضع و اینها بوده از وجود این بزرگان در این راه آنچه که ممکن است انشاءالله بهره برداری بیشتری کنید.
موفق باشید، صلوات بفرستید.