خانه / متن بیانات / متن بیانات امام جمعه بیرجند در دیدار با جمعی از فرهنگیان خراسان جنوبی

متن بیانات امام جمعه بیرجند در دیدار با جمعی از فرهنگیان خراسان جنوبی

بسم الله الرحمن الرحیم

 با سلام به امام زمان، و با درود به روان مقدس رهبر فقید انقلاب، و سلام و درود به رهبر معظم جمهوری اسلامی ایران، رهبر مسلمین جهان، و سلام مجدد به محضر شما عزیزان و همه‌ی سنگرنشینان علم و ایمان.

تهنیت دهه‌ی مبارکه کرامت، میلاد مقدس حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها و حضرت امام ابوالحسن علی بن موسی الرضا علیه آلاف التحیه و الثنا، بزرگداشت روز معلم، مقام معلم، و اسوه‌ی معلم، آیت الله شهید مرتضی مطهری قدس سره روح الشریف، و با امید پیروزی نهایی مظلومین عالم مخصوصاً فلسطین مظلوم، غزه مظلوم، لبنان مظلوم، اسلام مظلوم بر گرگ‌های بین المللی، خیلی خوش آمدید.

«وَإِذْ قَالَ رَبُّكَ لِلْمَلَائِكَةِ إِنِّي جَاعِلٌ فِي الْأَرْضِ خَلِيفَةً ۖ قَالُوا أَتَجْعَلُ فِيهَا مَنْ يُفْسِدُ فِيهَا وَيَسْفِكُ الدِّمَاءَ وَنَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِكَ وَنُقَدِّسُ لَكَ ۖ قَالَ إِنِّي أَعْلَمُ مَا لَا تَعْلَمُونَ»[۱]،سخن در یک موجودی است که استعداد این است که مثل خدا قرار بگیرد، «عَبْدِي أَطِعْنِي أَجْعَلْكَ مِثْلِي»[۲]، و این موجود«جِسْمانيَّةُ الْحُدوثِ» ابتداعاً یک حیوان بالفعل است و هیچی هم نمی‌داند،« أَخْرَجَكُمْ مِنْ بُطُونِ أُمَّهَاتِكُمْ لَا تَعْلَمُونَ شَيْئًا»[۳]، فرشته‌ها خواستند بدانند که این موجود تا خام است درنده است، این همه جنگ و جدل از خامی است،«تا جنینی کار خون‌آشامی است»[۴]، امروز که دیگر تفکر لیبرال دموکراسی غرب ننگ را به جایی رسانده که حیوانات هم ننگ دارند، اما فرشته‌ها سوال داشتند، خوب تنها جوابش همان است که خدا فرموده است،«إِنِّي أَعْلَمُ مَا لَا تَعْلَمُونَ»[۵]، شما آن چیزی که دیده‌اید غیر از آن چیزی است که استعداد این موجود است، خدا از کجا شروع کرد،«وَعَلَّمَ آدَمَ الْأَسْمَاءَ كُلَّهَا ثُمَّ عَرَضَهُمْ عَلَى الْمَلَائِكَةِ فَقَالَ أَنْبِئُونِي بِأَسْمَاءِ»[۶]، وقتی خدا به این استعداد نامتناهی انسان تعلیم داد بعد این رشد عینی را به فرشته‌ها نمایش داد و امر کرد که به او سجده کنند،«فَسَجَدَ الْمَلَائِكَةُ كُلُّهُمْ أَجْمَعُونَ إِلَّا إِبْلِيسَ»[۷]، همواره این‌طوری است، الان این‌طوری است فرق نمی‌کند«إِلَّا إِبْلِيسَ»[۸]، آنچه که خیلی مهم است ابتداعاً این است که انسان به سرمایه‌ای که دارد و خدا به او داده توجه داشته باشد، غفلت و خودفراموشی و خدا فراموشی،«نَسُوا اللَّهَ فَأَنْسَاهُمْ أَنْفُسَهُمْ»[۹]، خودش را که فراموش می‌کند بعد بدترین نوع درنده، هار و مریض می‌شود، موجب ننگ می‌شود، پس قبل از هر چیز توجه به خود است، آمد و چند روزی در این عالم هم رشد کند، هم آزمایش بدهد، فرصت هم که نمی‌ماند فرصت می‌گذرد و برای ما حسرت می‌ماند، آنچه که باید فرا بگیرد پنج کلمه است، این نه به معنی این است که این پنج کلمه را یاد بگیرد، روح این‌ها، این پنج کلمه لوازم دارد، همه‌ی اموری که در زندگی بشر است در تحت این پنج کلمه است،منتها باید جهت‌گیری بشود، هدف‌گیری بشود، همان عمل را ممکن است با هدف دیگر انجام بدهد سقوط باشد، اما در پای این کلمه صعود است نه سقوط.

روزها فکر من اینست و همه شب سخنم         که چرا غافل از احوال دل خویشتنم؟

ازکجا آمده آمدنم بهر چه بود؟                    بکجا میروم آخر بنمایی وطنم؟

اول خودشناسی کند، خوب مبدأ‌شناسی کند، شیء ممکن الوجود است، علت العلل چه هست، مقصد کجاست، راه آن که انجام وظیفه است، چه وظیفه دارم، و پنجم این که هر چیز آفت دارد،«لِكُلِّ شَيْءٍ آفَةٌ»[۱۰]، موانع و آفات من چه هست، هر چیز آفت دارد، آفت زدایی نکند هر سرمایه‌ای از بین می‌رود تا سرمایه‌ی خودش، و آنچه که در تعلیم اصل است شناخت این‌ها است، شناخت این‌ها یعنی همه چیز، لوازم دارد دیگر، همه‌ی لوازمش، خوب، بعد هم می‌شود نشانی به این نشانی که اگر چه این علمم حقیقی است آثار آن را هم در وجود خودم باید ببینم، اما اگر دانش است آثارش را نمی‌بینم بالاخره مشکل دارم، باید به کارشناس مراجعه کنم، این که در نظام مقدس جمهوری اسلامی و آموزش و پرورش این نسل در سیر الی الله و کمال و اسوه‌ای همچون علامه مطهری برای استاد و دانش آموز تابلو شده این خیلی افتخار است، مبارکتان باشد.

علامه مطهری به گونه‌ای است که خوب اساتیدی که در تاریخ نمونه هستند از آیت الله العظمی بروجردی، آیت الله طباطبایی مفسر کبیر و امام قدس سره، چقدر باید این شخص بالنده باشد که استادهای با این عظمت را می‌تواند تحت تأثیرش قرار بدهد، یک جمله‌ای از علمای طباطبایی هست، حالا من کم حافظه هستم به اینکه در حوزه درس هم وقتی علامه مطهری وارد می‌شد به من یک حالت خاصی دست می‌داد، این شاگرد چقدر باید جامع باشد که استادی همچون علامه طباطبایی در مقابل او تحت تأثیر قرار می‌گیرد و می‌گوید حالت وجد به من دست می‌داد، شاگرد این‌طوری دیده‌اید، یا امام قدس سره با آن بیانی که می‌فرمایند مطهری در طهارت روح است،اگر طهارت روح نباشد اگر پاکی قلب نباشد، دانش خودش زهر می‌شود، این‌طوری است، و لذاست که شما می‌بینید آثار این علم به همان اشاره‌ای که کردم در این تعریف که همه‌ی آن برگشت می‌کند،«إِنَّ صَلَاتِي وَنُسُكِي وَمَحْيَايَ وَمَمَاتِي لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ»[۱۱]، آن وقت می‌بینید بعد از آن همه تلاش‌ها و خدمت‌ها و تعلیم‌ها «وَ مِنْهَا طَبِیبٌ دَوَّارٌ بِطِبِّهِ»[۱۲]، جلسه به جلسه می‌رود، بالاخره غیر از نوشته‌ها، غیر از تدریس‌ها که اتفاقاً در آن شبی هم که این اتفاق افتاد برای رفتن به جلسه بود، جلسه تعلیم و در پای آن شهید شد، اما این یک چیز عادی نبود، قبلاً به علامه مطهری خبر داده شده بود، چه کسی خبر داده بود، شخصی خبر نداده بود، این را حتماً بارها شنیده‌اید خانواده‌شان می‌گوید که نصف شب دیدم علامه مطهری دارد راه می‌رود، چه می‌کنید آقای مطهری؟ گفت در عالم خواب دیدم که در مسجدالحرام هستم و رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم وارد مسجدالحرام شدند، گفت من در این جایی که بودم فاصله‌ام با رسول خدا کم بود اما امام بنیانگذار جمهوری اسلامی استاد در کنار بیت بود، فاصله بیشتری داشت، من از جهت ادب، ببینید در خواب هم ادب را رعایت می‌کند، بی‌ادب محروم ماند از لطف رب،  در عالم خواب ادب را رعایت می‌کند، گفتم اول استاد باید محضر پیغمبر شرفیاب بشود، خودم را کنار کشیدم تا امام قدس سره رفت جلو محضر پیغمبر اکرم من پشت سر رفتم، اما یک دیدار عادی نبود، پیغمبر مرا در بغل گرفت لب‌هایشان را گذاشتند روی لب‌هایم، آنقدر بوسید و بوسید بوسید که از خواب پریدم و وقتی بیدار شدم هنوز گرمی لب‌های پیغمبر را احساس می‌کنم، خوب این چه خوابی است، فرمود این روزها منتظر باشید حادثه‌ای پیش خواهد آمد، این پیام، ببینید آن معرفت، آن شناخت، مسئله‌ی اول اندیشه است، آن اندیشه، آن اخلاق، آن رفتار،آن خدمات، آن روح پاک، بعد در واقع پیغمبر می‌آید به استقبال شهادت مطهری، این که افسانه نیست، و خوب بعد از شهادت سرلشکر قرنی قدس سره بود فاصله‌ای نشد در دوازدهم اردیبهشت، تازه در این خلاصه نمی‌شود، آن شبی که ایشان رفت برای همان جلسه تدریس‌شان بود و به شهادت رسید، خوب سر شب بود، حالا شاید ساعت‌های ۹یا۱۰ یکی از همسایه‌ها زنگ زد به خانه آیت الله مطهری شب دوازدهم اردیبهشت، گفت آقای مطهری کجا هستند، گفتند خوب ایشان جلسه دارند رفتند جلسه هنوز نیامدند،چرا؟ گفت من الان خواب بودم بیدار شدم، در عالم خواب دیدم که قبر مطهری است و یک پارچه سبز روی قبر کشیده شده است، یک نفر به من گفت اینجا را زیارت کن این قبر امام حسین علیه السلام است، گفت من زیارت کردم، چند قدم آن طرف رفتم گفت اینجا را هم زیارت کن این قبر شهید مطهری است، گفتم آقای مطهری که زنده هستند، گفت زیارت کن قبر شهید مطهری است، من دو قدم جلو رفتم دیدم کنار قبر باز است و آقای مطهری روی تختی تکیه داده است، داخل قبر گفتم آقای مطهری شما اینجا هستید، فرمود بله من از خدا مقام عالی طلب کردم خدا به من مقام متعالی داد؛ لذا که آن ساعتی که پلیس زنگ زد به خانه آقای مطهری که خواست به نحوی خبر بدهد این‌ها دیگر قبلا خبر داشتند، از این خوابی که همسایشان دیده بود، ببینید آثار آن اندیشه‌، آثار آن طهارت روح، آثار آن اخلاق، آثار آن ادب، آثار آن تفکر، ما چطور عمرمان را ضایع می‌کنیم، یکی از بزرگان که به نظرم الان جزو مراجع هم هستند می‌فرماید که در مدرسه فیضیه بودیم و آقای مطهری هم اتاقش آن جا بود، با هم یک اتاق داشتیم، گفت که بعضی از ساعات می‌دیدم آقای مطهری شال و قبا کرده، امامه‌اش را پوشیده رو به قبله نشسته، خدایا نه قرآن می‌ خواند، نه دعا می‌کند، نه نماز می‌خواند، این چیست، و این کار تکرار می‌شود، تا این که بالاخره از ایشان بپرسیدم آقای مطهری شما چه می‌کنید، گفت چه می‌کنم، فکر می‌کنم،«أفضَلُ العِبادَةِ إدمانُ التَّفكُّرِ»[۱۳]، موضوعی که فکر می‌کنند چه باشد، مطابق با او ارزش دارد و لذاست که متغیر است، گفت فکر می‌کنم؛ اما این دنیای وحشی، اروپای وحشی، مطهری‌ها را می‌کشد و صدام‌ها را می‌پرورد، علامه صدرها را زیر شکنجه شهید می‌کنند و صدام‌ها را بزرگ می‌کنند، امور را از انسان‌های خوب می‌گیرد و به اشرار می‌دهد، نتیجه‌اش هم همین است، هشت میلیارد جمعیت دنیا منتظرند، شما که افتخار معلمی دارید، نسل آینده را آماده کنید که بشر را از این بیراهه غول بیابانی نجات بدهند، این‌ها چه هستند،چه کسانی هستند، هیچ چیز سر جایش نگذاشتند، این جنگ‌های نظامی‌شان در واقع جنگ فرهنگی است ،منحصر به جنگ‌شان هم نیست، چرا هر جا می‌رسند مردم آن جا را معتاد می‌کنند،با فرهنگ می‌جنگند، چرا مردم را شراب‌خوار می‌کنند، چرا گرفتار فحشا و منکرات می‌کنند، گرفتار بدحجابی و بی حجابی می‌کنند، تمام این‌ها جنگ فرهنگی است، جنگ نظامی‌شان هم جنگ فرهنگی است، یعنی چه؟ یعنی انسان‌های مدیر و مدبر و عالم و متفکر را از جامعه می‌گیرند تا بتوانند با همه جهل و فساد و عنادشان بر جامعه مسلط بشوند، این جنگ فرهنگی است، منتها با قتل مطهری بگیرید تا شهید رئیسی و سید حسن نصرالله، مصطفی چمران و باهنر،فرقی نمی‌کند، دویست و پنجاه هزار از بهترین‌ها را گرفتند، که چه کسانی را مسلط کنند، همین‌هایی که وقتی عکس‌شان را نگاه می‌کنید مشمئز کننده است.

 چندی قبل یکی از مسئولین رده بالای آمریکا  که در رسانه‌ها هم نوشتند، گفت سرسام آور است که شخص احمقی مثل ترامپ بر یک کشوری مثل آمریکا حاکم باشد، تنها کشور آمریکا نیست، بلای جان همه مردم، هشت میلیارد جمعیت دنیاست، عوض اینکه به آدم‌های عاقل،آدم‌های متعهد،آدم‌های انسان امور بسپارند، به دست اشرار می‌گذارند که هیچ قانونی ندارند، حیوانات قانون دارند، اینجاست که در این مقطع که خدا به همه شما اجر عنایت کند، در این مقطع چه در آموزش، چه در هدف آموزش، چه بیش از آن، در تربیت و پرورش نسل بشر بکوشید و از این آفت بزرگ آخر زمانی که در احادیث و روایات هم هشدار داده شده ان‌شاءالله نجات بدهید. موفق باشید، صلوات بفرستید.

[۱] -سوره بقره،آیه ۳۰

[۲]شناسه حدیث :  ۴۴۱۴۵۸   |   نشانی :  کلیات حدیث قدسی  ,  جلد۱  ,  صفحه۷۰۹  

[۳] -سوره نحل،آیه۷۸

[۴] – مولانا، مثنوی معنوی،دفتر سوم ،بخش ۴۹

[۵] -سوره بقره،آیه ۳۰

[۶] -سوره بقره،آیه۳۱

[۷] -سوره حجر،آیات۳۱-۳۰

[۸] -همان

[۹] -سوره حشر،آیه ۱۹

[۱۰] – [ كنز العمّال : ۴۴۲۲۶٫ ]

[۱۱] -سوره انعام،آیه۱۶۲

[۱۲] – خطبه ۱۰۸ نهج البلاغه

[۱۳] -[الكافي : ۲/۵۵/۳٫]

پاسخ دهید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *