بسم الله الرحمن الرحیم
الحمد الله والصلات والسلام علی رسول الله و علی آله آل الله و لعن الدائم علی اعدائهم اعداء الله
با سلام به امام زمان و با درود به روان مقدس رهبر فقید انقلاب و سلام و درود به رهبر معظم جمهوری اسلامی ایران رهبر مسلمین جهان و سلام مجدد به محضر شما عزیزان و آرزوی پیروزی مظلومین عالم و مخصوصا فلسطین مظلوم ، غزه مظلوم ، لبنان مظلوم ، اسلام مظلوم ، بر گرگ های بین المللی
رحلت حضرت عبدالعظیم حسنی قدس سره الشریف را به شما تسلیت عرض می کنم و خداوند به همه ما توفیق دهد راه آن فرزند رسول خدا را که همواره در تبعیت از ائمه معصومین سلام الله علیهم بود و با چه تواضعی که « تَواضَعْ لِلحَقِّ تَكُن أعقَلَ النّاس [۱]» عاقل ترین مردم آن کسی که در مقابل حق تواضع کند.
«اَلعَقلُ ما عُبِدَ بِهِ الرَّحمٰنُ وَ اکتُسِبَ بِهِ الجَنان[۲]»عقل که مابه الامتیازی است برای انسان ، یک کُنه و حقیقتی دارد که از آثار ابعاد معنوی و روحی انسان شمرده می شود، «يَسْأَلُونَكَ عَنِ الرُّوحِ ۖ قُلِ الرُّوحُ مِنْ أَمْرِ رَبِّي[۳]» سوال از آن نیست، سوال از آثارش است، عقل چیست؟ یعنی آثاری که از عقل می شود کسب کرد چیست؟ دو اثر بزرگ بر عقل و نتیجتاً بر عاقل بار است ، یکی واقع شناسی ، حق شناسی و دیگر عاقبت اندیشی، « اَلعَقلُ ما عُبِدَ بِهِ الرَّحمٰنُ » حقیقت این جهان هستی را اگر کسی بخواهد بشناسد که سراپای ممکن الوجود در ذات خودش عدم است ، پس بنابر این حقیقت ثابتش فقط یکی است و آن ذات پاک پروردگار است و لا اله الا هو ، هیچ چیز لیاقت پرستش ندارد ،هیچ چیز ، جز ذات پروردگار ، پیغمبران هم که آمدند به این دعوت کردند، لا اله الا الله ، همه این نمودهای متغیر ممکن الوجود محو می شود و بنابر این انسان عاقل آن کسی است که به این حقیقت دست یابد و بنده خدا باشد و لا غیر ، توحیدی یعنی همین ، هر چیز که انسان را به پرستش غیر خدا ، که غیر واقعی است در واقع، جلوه هایی است از ممکن الوجود که همواره در حال نابودی است ، هر کس جز خدا را پرستش کند ، بر خلاف عقل عمل کرده است و آثار دیگرش این است که ، همه تلاش و زحمت و دلسوزی و یک عمر دوندگی ؛ که بعد چه شود؟ عاقبت اندیشی ، این کاری که می کنم ، این حرفی که می زنم ، این موضعی که می گیرم ، این فریادی که می زنم ، این سکوتی که می کنم ، این ها نتیجه اش چه می شود؟ اگر در راستای عبادت خدا باشد، می شود عاقبت به خیر، رضوان پروردگار ، این را می گویند عاقل ، اما اگر محاسبات باشد ، این دو نتیجه را ندهد ، یعنی به واقع پرستی و عاقبت نینجامد ، خیلی شبیه است، چون در آن محاسبه است دیگه ، در کارهای شیطنت محاسبه است دیگه ، محاسبه نیست ؟ اینهایی که راهزنی می کنند ، اینهایی که جیب مردم را خالی می کنند ، اینها که دزدی می کنند ، اینهایی که به گونه های دیگر فریب می دهند ، محاسبه است ، اما محاسبه ای است با نتیجه معکوس ، در روایت می پرسد که « فَالّذي كانَ في مُعاوِيَةَ ؟ [۴]» آدم های معاویه صفت که برای اهداف خاص نفسانی خودشان در یک محاسباتی با فریب موفق می شوند ، این چیست؟ عقل است ؟ « فقالَ : تِلكَ النَّكراءُ ، تِلكَ الشَّيطَنَةُ ، و هِيَ شَبيهَةٌ بِالعَقلِ [۵]» در محاسبه خیلی شبیه به کار عاقلانه است ، اما در نتیجه، هیچ ربطی به عقل ندارد .
مسئله حقیقت شناسی واقعیت شناسی ، یکی از انگیزه های فطری انسان است و همواره انسان عاقل را تحریص می کند که حقیقت امر را بشناسد ، یعنی هم جنبه ی فطری دارد ، جاذبه دارد برای فطرت و هم جنبه محاسبات عقلی دارد و ما باید همواره این را حساب داشته باشیم که ، دشمنان از مکر و فریب و حیله هرگز دست برنمی دارند ، بنابر این یکی از خصائل مومن بصیرت است ، وقتی دشمن همه گزینه ها را روی میز دارد بالاتر از همه فریب را دارد و « المؤمنُ كَيِّسٌ[۶]» یعنی انسان مومن هوشیار است از هر دری که چهره دشمن وارد بشود ، چهره اش را می شناسد ، این وراثت مومنین است از جناب عمار یاسر، از ویژگی های عمار یاسر این است ، آقا هم فرمودند که (عین عمار) یعنی آقا هم در زمان خودشان ، نظرشان روی عمارهای زمان است ، ممکن است شعارها به گونه ای باشد ، ادعاها به گونه ای باشد ، فریب ها به گونه ای باشد که آدم معمولی درک نکند ، جبهه را تشخیص ندهد ، اما عمار در هر زمانی که باشد تشخیص می دهد
به نظرم در تاریخ هم دارد که در صفین یا در بعضی از صحنه های میدان دیگر که عمار حضور داشت، به مردم سراغ می داد ،مردم آن پرچم می بینید؟ بله ! حالا بنده کم حافظه هستم به نظرم دارد گفت ما، آن پرچمی است که ما سه نوبت در دوران پیغمبر اکرم با آن پرچم جنگیدیم ، آن موقع به اسم کفر بوده حالا به اسم اسلام است آن پرچم ، حالا ببین در کنار آن که هست؟ این صحنه همیشه هست ،خیلی باید توجه داشت ، دشمن از هر طریقی وارد می شود و اتفاقا محل شهادت عمار یاسر هم جنگ صفین بود ، عمار یاسر هم یک آدم معمولی نبود ها ! یک آدمی بود که با مستنداتی که هر دو لشکر داشتند ، چه لشکر امیرالمومنین علی علیه السلام و چه لشکر مقابل ، تشکیلات معاویه در جنگ صفین، همه آنها نقل می کردند درباره عمار ، می گفتند که پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم ، به این صحابه عزیزش فرموده که شما به وسیله گروه باغی ،بغی ،سرکش ، که نمی خواهد تسلیم حق بشود ، شیطنت می کند ، عمار عزیز ، شما به وسیله گروه سرکشی که اهل بغی است شهید خواهی شد ، هر دو جعبه عمار را اینطور می شناختند ، تا لحظه ای پیش آمد که خبر رسید عمار شهید شد ، لشکر معاویه سلاح را بر زمین گذاشت و اظهار حسرت کرد ، ای وای بر ما ، ما شدیم مصداق همان حدیثی که خود ما از پیغمبر نقل می کنیم ، که نتیجتا عمار به وسیله اهل بغی ، شهید می شود .
خبر رسید به سطح بالاتر که لشکر دست از جنگ دارد می کشد از شهادت عمار متاثر شده و بر خودش افسوس می خورد که ، بعد، در خیمه آن اهل حلّ و عقد ، که سرانشان معاویه و عمر عاص بود ، جمع شدن که چکار کنیم؟ مردم دست از جنگ می کشند ، [گفت]کاری ندارد که ، علاج آن یک قرص فریب [است]، کپسول چطور می دهند ، یه قرص فریب ، چطور؟ گفتند که سوال ؟ بفرمایید ! سوال این است که اگر علی به عمار اجازه میدان نمی داد کشته می شد؟ شهید می شد؟ نه ! پس بنابر این آن سببی که عمار شهید شده دستور علی بوده ، علی او را شهید کرده است ، که در بعضی جاها تو ذهنم هست دیدم که پسر عمر عاص فریاد کشید ، گفت – عجب حرفی می گویید !!! پس حمزه سیدالشهدا را هم پس پیغمبر شهید کرده است ! این چه حرفی شما می گویید، که حالا گویا با اینکه بچه اش هم بود ولی با فحاشی او را از خیمه بیرون کرد.
حواس ها باید خیلی جمع باشد، که البته جمع است ، الحمدالله ، بصیرت ها خیلی باید بالا باشد ، هر روز در یک قالبی ، دشمنی که شناسنامه اش را خودش در آورده و آن این است که پایبند به هیچ قانونی نیست ، یعنی یک سگ یا گرگ هار، که دیگه هیچ قانون ؛ چون حیوانات قانون دارند ولی ، یک بیماری سادیسم برای درنده دیگر رعایت قانون نمی گذارد ، او بر اینها شرف دارد ، ملاحظه می کنید ، اما در عین حال ، اهل فریب با همه ی این توضیح واضحات ، می بینید که متاسفانه فریب های اهل بغی را توجیه می کنند.
تبیین هم که آقا فرمودند که هم واجب فوری است ، هم واجب است ، هم واجب فوری است ، چون در مواردی که امور مشخص است ، یک فرصتی برای تصمیم گیری هست ، اما اگر افراد فریب بخورند ، متاسفانه فرصت را می سوزند
که در نهایت هم در جنگ صفین کار تقریبا تمام بود و مالک اشتر می رسید به نقطه نهایی ؛ اما فریب ، آنجا عده ای را زمین گیر کرد و او سرنوشت آینده جهان را تغییر داد، یک فریب !
اینجاست که همیشه مخصوصا در این شرایط و سرنوشت ساز برای جهان و اینکه در قالب های مختلف ، که بدتر از همه ی آن ها نوع فریب است ، باید عمارهای امت حواسشان جمع باشد غافلگیر نشوند، صحنه هایی که پیش می آید، همه حساب شده است ، با آن همه ادعاها ولی این همه جنایت ، که دیگر هیچ قانونی نگذاشتند که زیر پا نگذارند ، بعد قالب ها را عوض می کنند برای فریب ، بقیه اش دیگه برای هوشیاری هرچی بیشتر باید تبیین صورت بگیرد ، که خب الحمدالله اهل ایمان هوشیار و بیدار و در مقابل ظلم ، در مقابل کفر ، در مقابل نفاق ، تبیین می کنند.
خداوند بر توفیقاتتان بیفزاید و ان شاالله از این آزمایش های هر روز در یک قالبی ، آنچه که مرضی رضای خدای متعال و امام زمان علیه السلام باشد، که پیروزی حق بر باطل باشد ، در این آزمایش بزرگ آخرالزمانی و این صحنه هایی که واضح و روشن حق را از باطل جدا کرده که «قَدْ تَبَیَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَیِّ[۷]» موفق باشید
صلوات بفرستید
[۱]الكافي : ۱/۱۶/۱۲
[۲] الكافي، ثقة الإسلام كلينى، ج۱، ص۱۱
[۳] سوره مبارکه اسراء آیه ۸۵
[۴] الكافي : ۱/۱۱/۳
[۵] همان
[۶] كنز العمّال : ۶۸۹ .
[۷] سوره مبارکه بقره آیه ۲۵۶