بسم الله الرحمن الرحیم
با سلام به امام زمان و با درود به روان مقدس رهبر فقید انقلاب و سلام و درود به رهبر معظم جمهوری اسلامی ایران رهبر مسلمین جهان و سلام مجدد به محضر شما و همهی خدمت گزاران به نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران؛ بزرگداشت مقام همهی شهدا راه حق مخصوصاً شهید مقاومت سیدحسن نصرالله قدس سره و شریف و پیروزی نهایی مظلومین عالم مخصوصاً فلسطین مظلوم، غزه مظلوم، لبنان مظلوم بر گرگهای بین المللی، خوش آمدید.
روایتی در ذهنم هست،«إِنَّ اللَّهَ سُبْحَانَهُ فَرَضَ فِي أَمْوَالِ الْأَغْنِيَاءِ أَقْوَاتَ الْفُقَرَاءِ، فَمَا جَاعَ فَقِيرٌ إِلَّا بِمَا مُتِّعَ بِهِ غَنِيٌّ، وَ اللَّهُ تَعَالَى سَائِلُهُمْ عَنْ ذَلِكَ»[۱]، در نظام خلقت خدا موجودی را بدون روزی نیافریده است منتها یک برنامه آزمایشی است، در واقع برای بشر خودش یک باب رحمت است این است که روزی فقرا را در مال ثروتمندها قرار داده است، هیچ فقیری محتاج و گرسنه نمیماند مگر اینکه دست غنی و سرمایهداری جلویش را گرفته باشد، آنچه را که الان میبینید و به هر حال که مشکلات اقتصادی همواره مورد توصیه است به دلیلی که به مسائل اولیه هست این یک مسئله عادی نیست، بلکه یک مسئله تحمیلی است، یعنی در جنگ اقتصادی قرار داریم، نه اینکه این اقتصاد است جنگ اقتصاد است و همانطور که ملاحظه میکنید در جنگهای ترکیبی از هر عاملی استفاده میکنند و امروز ما به عنوان مظلومین عالم مورد هجوم سرمایهداران جهان خوار قرار گرفتیم، آنها با عواملشان، با نفوذشان، با مشکلاتی که ایجاد میکنند، گفتند جنگ ترکیبی است دیگر، از همهی عوامل استفاده میکنند، یکی از عامل شده مسئله اما از همهی اینها میشود بهره قرب الی الله گرفت، نیازهای انسان دو نوع است یکی نیازهای جسمانی و مادی است یکی هم نیازهای روحی و وجدانی است، حالا شما در نظر بگیرید که یک نفر به خاطر فقر مادی نیازمند است، از آن سو آن انسان شرافتمند ثروتمند آن هم نیاز دارد، نیاز چه؟ نیاز روحی است، وجدانش، او نیازی به مال ندارد اما اگر از مالی که دارد به فقیر دهد کیف میکند، خوب این لذّتها همانطوری که مثلاً غذا میل میکنید لذّت میبرید این لذّتها یکی ظاهرش که لذّت میبرد که میخورد، اما او فقط مثل چراغ راهنما است، واقع مطلب این است که آن غذا، بدن را متناسب با نیاز تغذیه میکند، بنابراین آن لذّتی که در ذائقه میبرد آن مثل چراغ راهنما است اما اثر وجودی آن غذا این است که حیاتش را حفظ میکند، این هم همانطور است، وقتی به فقیری، به نیازمندی، به هر نحوی یک نفر کمک میکند لذّت میبرد، چرا؟ آن لذّت یک تغذیه روحی است، یک قرب الی الله است، بنابراین دو نیاز برآورده میشود هم نیاز فقیر برآورده میشود،هم نیازغنی مؤمن، که همانطور اشاره فرمودند در خراسان جنوبی به صورت شاخص، حالا از گزارشاتی که به ما میرسد، ما که غیب نمیدانیم، در بخشهای مختلف از جهت ایثار و گذشت با اینکه استان علی ایحال استان کم برخورداری است اما در مسئله همکاریها با مسئله کمک به نیازمندان یا کمک در هر جهت دیگری، مثلاً برای عتبات، فرقی نمیکند گزارشها حاکی از آن است که مردم خراسان جنوبی در صدر ایثارگران هستند، در صدر انفاق هستند، که حالا منحصر در این هم نیست در زوایای دیگر هم الحمدلله این مردم اینطوری هستند، اما چه حالت شخصی داشته باشد چه حاصل یک نهادی باشد که در نظام جمهوری اسلامی این نهاد مقدس] کمیته امداد حضرت امام خمینی(ره)[ را حضرت امام(ره) فرمودند و ملاحظه کنید که در پای آن چقدر علیایحال راهگشا و کارگشا است، اما مسلماً کمکهای موردی یا کمکهای ماهیانه و غیره اینها مراد نیست، اینها مقدمه است، آنچه که مهم است که انشاءالله در آن جبهه اصلی اگر پیروزی نهایی حاصل شود این مسائل به صورت طبیعی حل میشود، مسائل اقتصادی در ذات خودش مستقلاً کم اثر است، آنچه را که به آن جهت میدهد فرهنگ است، یعنی ما الان چرا حرص داریم؟ چرا طمع میکنیم؟ چرا دینمان را به دنیا میفروشیم؟ به دلیل اینکه این شیوهای که امروز در دنیا انجام میشود هیچ کس به فردای خودش، به اقتصاد بچههای خودش مطمئن نیست، یک کار فرهنگی است، در واقع بناعلیه حرص میورزد، چند برابر زندگی خود و فرزندانش و غیره ممکن است داشته باشد اما در عین حال از راه نامشروع کسب درآمد کند، چرا؟ چون آنکه آسیب اصلی خورده فرهنگ است، یعنی سلب اعتماد، لذاست که نقل میکنند در آنچه که بعد از ظهور حضرت مهدی صاحب الزمان حاصل خواهد شد این است که اگر کمکها را بیاورند سر چهارراه و داد بزنند کسی نمیآید ببرد، چرا؟ چون همه اعتماد دارند، جامعه اعتماد دارد که مشکل اقتصادی برایش مسئله نیست، در جامعه اسلامی خود به خود حل میشود، به سراغش میآیند، هیچ کس حرص نمیورزد، به لازمهی آن طمع نمیکند،خیانت نمیکند، چرا؟ به جهتی که یک مسئله فرهنگی است و در فرهنگ غنی اسلام که پیاده شده دیگر مسئله اقتصادی مسئله اول نیست، ما امروز در جنگ اقتصادی هستیم که به لازمهی آن گرفتاریم، آن هم چه گرفتاری؟ گرفتاری در حدی که از اسرائیل پول میگیرد، در اسرائیل آموزش میبیند، بعد میآید داخل ایران، دانشمند هستهای را با پول ترور میکند،چرا؟ چون در این جنگ ساده، در این جنگ ترکیبی خودش را باخته، اعتمادش از بین رفته، خیال میکند روزی فقط در حرام است، معامله میکند، اما اگر اصل فرهنگ تغییر کند با پیروزی نهایی اینها خود به خود از بین میرود، اینها در مرحلههای بعدیاش است و لذاست که آنچه که تعیین کننده است فرهنگ است و لذاست که افراد بسیاری هستند که فقیر هم هستند اما حاضر نیستند چیزی بگیرند، ما از این نمونهها دیدهایم، چرا؟ چون ایمان دارد.
بله، آیت الله آقا سیداحمد زنجانی پدر بزرگوار آیت الله زنجانی مرجع تقلید، ایشان هم مرجع تقلید بودند، کتابی داشتند به نام «الکلام یَجُرُّ الکلام» و نقل فرمودند که فلان طلبه گفت که من میخواستم روستا بروم، آن موقع که وسیله اینطوری نبود، یک اتوبوس پُر میشد راه مستقیم میرفت بعد افراد سر چهارراه به راههای روستایی پیاده میشدند و بقیه راه را پیاده میرفتند، این هم اینطور بود، درمنطقهی ما هم همینطوری بود؛ آیت الله زنجانی مرجع تقلید بودند،میفرمودند طلبه برایم نقل میکرد،میگفت از قم میخواستم به روستایم بروم، حالا طرف کاشان بود هرجا بود، خواستم یک داروی گیاهی بگیرم، عطاریهای قم داروهای گیاهی خوبی دارد، گفت رفتم به مغازه دار گفتم که این مقدار داروی گیاهی به من بدهید، حالا هر چه بود، آن موقع پاکت نبود داخل کاغذ میکردند و با نخ گره میزدنند، گفت که دیدم تنباکو برداشت وزن کرد و پیچید به من داد، گفتم من تنباکو نمیخواستم، ]مغازه دار[گفت من اشتباه کردم بفرمایید، گفتم حالا که وزن کردی به من بده، آن را من میبرم، لابد خیری در آن بود، داروی ما را هم داد و تنباکو را هم داخل ساکم گذاشتم و رفیتم سوار ماشین شدیم، رفتیم از آن راه مستقیمی که سر راههای روستایی باید پیاده میشدند یکجا نگه داشت، من تصور کردم که اینجا روستای من است پیاده شدم، وقتی پیاده شدم دیدم نه ایستگاه قبلی است، چون آن منطقه را بلد بودم و راه با صفایی داشت، مزرعه بود، آنجا دور میزدم عصری بود گفتم حالا مشکلی ندارد یک پیاده روی میکنیم، با تفریح میروم تا شب میرسم، گفت رفتم در آن مزرعه آقایی بود، آن موقع در آن تاریخ میدانید مردم قلیان تنباکو میکشیدند، رفتم دیدم یک آقایی در مزرعه کنار آب قلیانش را تمیز شسته و آماده کرده و آتش گردان را روشن کرده است، قلیان آماده، آتش آماده، گفت من رسیدم دیدم تنباکو ندارد، به او گفتم تنباکو ندارید؟ گفت نه، گفت]طلبه[ من این تنباکو را به آن مرد دادم، گفتم من که تنباکو نمیکشم اینها را مغازه دار اشتباه به ما داده است حالا پیش شما باشد، او]کشاورز در مرزعه[ اصلاً از این کار تعجب نکرد، داخل آب ریخت و بالای سر قلیان گذاشت و آتش هم بالاست، پاهایش را هم بلند کرد روی همدیگر گذاشت شروع به قلیان کشیدن کرد، آدم با صفایی هم بود،یک مقداری با او صحبت کردیم، دیدم حالا باید اینجا را ترک کنم و بروم که به موقع به مزرعه خودم برسم، به او گفتم من که تنباکو مصرف نمیکنم این باقی تنباکوها هم مال شما باشد، گفت نه تنباکویت را بردار ببر من هر وقت بخواهم مولا میرساند.
ما تعجب میکنیم؟! ما نباید تعجب میکردیم، ما چه میکنیم، چرا؟ چون خود ما اعتماد به خدا نداریم، از یک آدمی که اعتماد دارد تعجب میکنیم، اینها تعجب نیست از بس طواغیت حاکم بودند، طاغوتها حاکم بودند و ظلم کردند و حق فقرا را از بین بردند و جامعه دچار بیماری حرص شده، بیماری طمع شده، بیماری دین فروشی شده که اینها به صورت باور از بین رفته است، انشاءالله خواهد آمد آن روزی که همه اعتماد پیدا کنند، آن روزی که مسئله اقتصادی در حاشیه قرار بگیرد اما آزمایشی است در این مقطع، چه به صورت شخصی، چه به صورت نهاد مقدسی مثل کمیته امداد، که ما در انجام وظیفه ]کوتاهی میکنیم[، نسبت به این مشکل عیناً مثل چه میماند، عیناً مثل تخریب سرزمین میماند، یک سال و نیم همانهایی که غزه را خراب کردند، همانهایی که لبنان را بمباران کردند، همانطور که غیرنظامی را کشتند، همانهایی که کارشان تخریب است اقتصاد را آنها و عواملشان تخریب میکنند؛انشاءالله که هم غزه ساخته میشود و هم فرهنگ ساخته میشود.
خدا ما را عنایت فرموده«وَسَخَّرَ لَكُمْ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ»[۲]، خدا همه چیز را گویا برای ما آفریده است از آنچه که ما نیاز داریم، اما کار ما به جایی رسیده است که ما نوکر اقتصاد، نوکر مال،عبد و برده پول شدهایم،عوض خدا پول را میپرستیم، اینها لازمهی فراموش کردن انسان و اسلام است، روزی که انسان و اسلام کارآمد بشود مسائل اقتصادی آخر صف قرار میگیرد، اما کسانی که تا آن روز که روز احیای عدالت اسلامی باشد و ظهور صاحب اصلی باشد کسانی که در این مقطع جنگ با کفر، با بیعدالتی میجنگند و به سمت کمک فقرا و نیازمندانی که در واقع آسیب دیدههای این جنگهای اقتصادی هستند میرسند اینها مثل مجاهد فی سبیل الله هستند، همانطوری که در جنگهای نظامی کسی که شهید میشود اینجا هم کسی که تلاش میکند.
بنده هم دعاگوی همه شما هستم، موفق باشید، صلوات بفرستید.
[۱] – حکمت ۳۲۸ نهج البلاغه
[۲] -سوره جاثیه،آیه ۱۳