بسم الله الرحمن الرحیم
با سلام به امام زمان و با درود به روان مقدس رهبر فقید انقلاب و سلام و درود به رهبر معظم جمهوری اسلامی ایران رهبر مسلمین جهان و سلام مجدد به محضر شما و همه سنگرنشینان علم وایمان خوش آمدید بزرگداشت مقام همه شهدا راه حق و بالاخص سیدالشهدای مقاومت سید حسن نصرالله قدس سره الشریف عرض تبریک و تهنیت به محضر شما از پوشیدن لباس تقوی و حلول ماه مبارک رمضان خیلی خوش آمدید
شاید آنچه که در ضمیر دارم نتوانم بیان کنم اما به دلیل اینکه مستمع خیلی بیش از آن می داند ، در حد توان خودم این مطلب را تقدیم می دارم . او این است که جایگاه علمای راستین دین که ورثه الانبیا هستند ، هم برای خودشان مغفول هست هم برای مردم .
مثل این هوایی که ما استنشاق می کنیم ، معلولا به این مقوله بی توجهیم مگر موردی پیش بیاید که مانع نفس کشیدن بشود آن وقت می فهمیم که هوا یعنی چی و حیات ما بستگی به هوا دارد .
حالا با چه طرحی می شود برا خودمان یا برای دیگران این توجه را ایجاد کنیم . شما دنیا را ملاحظه می کنید حالا چه در وضع معاصر ، که این بشر اگر گمراه بشود چه ها می کند . این منحصر به یک سال و نیم ، حمله به غزه نیست یعنی یک جنگ بین الملل باریکه غزه، اندازه شهر، تاریخ همین است یعنی هر وقت انسان گمراه شود همین هست ،حالا ممکن است قالبش فرق کند ظاهرش فرق کند مصادیقش[فرق کند] اما همین است ضلالت است همین است
شما در مقابل این جنایت های تاریخ ، که حالا یک نمونه اش کربلاست دنیا پر بوده و خواهد بود تا وقتی که صاحب اصلی اش بیاید آن وقت در مقابل این شما انسان های دیگر هم دارید که، انسان های معتقد و با ایمان هدفمند در زندگی دارای فضل، دارای کرامت ، دارای ایمان، دارای اخلاق، دارای نیات صالحه، عاشق به خدا ،عاشق بندگان خدا، عاشق به خدمت و فضایل دیگر حالا به تعبیر دیگر حالا درصدهای این امتیازها را که نگاه کنید حالا مثلا در کشور خودتان و کشور خودتان ایران اگر با درصد ،نه جامع ، اما هر کسی با یک درصدی بهره ای دارد از آن روستایی بگیرید تا آن مقامات و بالاخره اسمای پرآوازه در ایران شما هر کسی با یک درصدی از آن فضائل برخوردار هست ، که اسمش می گذاریم اسلام، ایمان، تشیع ، هرچه می خواهید بگذارید.
حالا اگر در ایران که گفتم با درصدی که در فضائل بهره مندند جمعیت ایران با چند درصد از این برخوردارند؟ حالا بنده به آن رقم رسمی اش اشاره کنم نود و هشت درصد ، همانهایی که به هر حال اسلام را خواستن و نظام اسلام را رای دادند مردم بودند دیگر نود و هشت درصد، این محصول چی بوده که به هر حال با هر درصدی تا صد درصدش مقید به ایمان و عمل و اخلاق و بالاخره احساس وظیفه، انجام وظیفه ،هدفمندی الهی ،کار قرب الی الله و خدمت گزاری به مردم [بوده است ؟]
فلذا است که با همه دشمنی های دشمن و تخریب ها و تهمت ها و دروغ ها و در فضای حقیقی و مجازی ایجاد گمراهی ها با همه حرفا حالا به هر حال آن انگیزه ها در این مردم هست و اگر بخواهد بالاخره یک مقدار با درجه بالاترش مواردی را ، مثلا بخواهید در بازار با کسی معامله کنید دنبال کی می گردید؟ دنبال یک آدمی که متدین باشد ،کم فروش نباشد غش کار نباشد ، دروغ گو نباشد، خائن نباشد دنبال این افراد می گردید دیگر، در مدیریت هم دنبال همین می گردید دیگر ، در کارگر و کشاورز هم دنبال همین می گردید ،مقامات سیاسی و … هرجا بروید این برای شما معیار است ؛ خوب این محصول چیست ؟ سخن در شخص نیست ، یا اشخاص نیست، اما به صورت کلی آنهایی که بعد از پیغمبران در هر زمانی و بعد از رسول اکرم صلی الله علیه وآله و سلم و در خدمت ائمه هدی و بعد از ائمه هدی، در پیچ و خم های خطرناک و ظلمانی و سلطه های شیطانی هزار و چهارصد سال در پیچ و خم ها و فراز نشیب ها مردم را این طور آوردند، با انواع و اقسام فضائل ، کار چه کسانی است ؟ کار حوزه های علمیه است ،کار علماست، گفتم مغفول عنه است، خیلی مشهود نیست ،خود اشخاص هم نمی دانند چه می کنند، اگر یک خانواده ای ،یک شخصی ،یک مسئولی، یک کارگر ،یک کشاورزی، اگه یک سیاست مداری ، یه مدیری، بهره از ایمان دارد ببینید چقدر می درخشد ؛ اما هزار و چهارصد سال چه نهادی بوده که با سختی هایی که حتی نان خوردن نداشتند؛ هیچی نداشتند اما سختی را تحمل کردند و این وراثت انبیا را ، که الان کاملا مشهود است حفظ کردند؟ گفتم بنده نمی توانم این را بیان کنم اما شما می توانید تبیین کنید .
بحث این است که انسان با ارزش های مختلف که بالاتر از فرشته هم می رسد و اگر ضلالت بود، بدتر از هر حیوان درنده ای، بالاخره یا این یا آن، یا هدایت یا رذالت ، یا انسانیت است و فرشتگان بودن یا «اشر خلق الله علی وجه الارض»[۱] است این میزان ،این ترازو، این کفه ،کسی که کفه ارزش ها را در این حد سنگین می کند ارزشمند می کند که بوده و که هست ؟ شمایید، شمایی که می گویم مراد شخص نیست ، مجموعه کار شما ، اندیشه شما ، برخورد شما، اخلاق و رفتار شما ، اثر شما ، این است ، که هر جا بخواهید، مثل کسی که وارد باغ می شود هر جا گلی می خواهد بچیند، اگر بخواهید در جامعه بشری بگردید، او گل ها را پیدا کنید ، ان گل ها کسانی هستند که شما می پرورید.
خب سوال بعدی این است که آیا در جامعه بشری بحث خدمت اگر خدمتی بالاتر از این ممکن است؟ بحث ارزش بخواهیم، ارزشی بالاتر از این ممکن است؟ بحث اثر، اثری مفیدتر از این میشود گذاشت ؟ نه،نمی شود گذاشت ، یک نفر ، یک انسان که به وسیله تو هدایت شود ارزشش بالاتر از همه آنچه که آفتاب برای آن می تابد.
من فکر کنم این را موضوع قرار بدهید روی آن کار کنند و مواردی که قابل بیان است به آن اضافه کنند، یک تابلو می شود [برای جامعه] ، همه بدانیم، این در حالی است که خود طلبه هم ممکن است نداند چه می کند، مردم هم نمی دانند که چی می کنند، خودش مثل انسان دلسرد و سرگشته و مردم به عنوان اینکه این آقا چکاره است ؟ این در حالی است که مردم همه از این سفره برخوردارند هر کسی به هر نسبتی یعنی هر کس به هر درصدی که از دین و اخلاق و اعتقاد و اسلام و تشیع و روحانیت و معنویت وغیره برخوردار هست بالاخره از این جا گرفته است ، بدون سبب و علت نمی شود ، حالا شما لباس[روحانیت] پوشیدید یعنی چی کار کردید؟ یعنی تابلو است اگر بگوییم مسابقه در خیرات ،این« السَّابِقُونَ السَّابِقُونَ»[۲] است از همه جلوتر است «سَابِقُواْ إِلَى مَغفِرَة مِّن رَّبِّكُم »[۳] ، هیچ کاری به این نمی رسد چون این جنبه علیت و سببیت دارد و خوبی ها مسبب کار شما هستند، معلول کار شما هستند، این را با هیچ چیز نمی شود عوض کرد .
خوب بنده خودم هم اقرار می کنم که این مطلب را نمی توانم بیان کنم، اما به آن معتقد هستم و شما اگر روی این موضوع کار بایسته را انجام بدهید و بعد آن را خلاصه کنید به همه حوزه ها ، در یک ویترینی ، به صورت علمی و میدانی ارائه بدهید ،که توجه داشته باشند که چی می کنند .
آن حکایت از آقای فلسفی که حالا یک جزئی است از اجزاء یک جزءکوچک، ان دوران رضاخانی و بی دینی و حضور انگلیس و اهانت به اهل علم و از این حرفا. آن موقع وسایل نقلیه هم که به این صورت نبود ، بعد ایشان می فرماید که بالاخره ما یک ماشین سواری را پیدا کردیم از تهران خواست بیاید مشهد و چند نفر بودیم حالا هر کدام یک وجهی دادیم که ما را برساند ، خوب افراد آن زمان که پیداست ،گفت وقتی چهار پنج نفر بودیم مسافر نشستیم در ماشین یک آقایی رو کرد[۴] از آن کنار ، آقا شغل شما چیست؟ منظور داشت و مقصود داشت هدفمند این کار را می کرد، به عنوان متلک ، گفت که شما چکاره هستید ؟اوگفت مثلا من تاجر فرش ، خوب آقا شغل شما چیست ؟ ملاک هستم ، آقا شغل شما چیست؟ و.. بعد رو به من کرد و گفت کار شما چیست ؟ چیزی نگفتم ، چون غرض معلوم بود، در آن موقع که جاده نبود بالاخره یک راهی ماشین ها می رفتند از رفتن ماشین ها یک راهی درست می شد و وسائل رفاهی و میوه و این ها هم به این صورت نبود، ما بزرگ که شدیم هنوز از مرکبات فقط نارنج را می شناختیم که از طبس می آوردند این جا و اسم مرکبات را هم نمی دانستیم، بعد گفت که ایام نوروز بود این مشهدی ای که می آمد چند تا کیلو پرتقال در آن موقع اسمش را همه نمی دانستند، بالاخره در ظرفی کرده بود همان جلو گذاشته بود ، بعد گفت که همین طور که می رفتیم به یک جایی رسیدیم ، باران آمده بود سیل می آمد و یک عده کارگر هم آن طرف بودند این ماشین آمد و بالاخره به آب زد یک مقدار گیر کرد، درب ماشین را حالا به چه دلیلی باز کردند ، آب افتاد تو ماشین برای اینکه ماشین را سرنگون نکند در را باز کردند آب جاری شد، آن ظرف پرتقال این آقا که برای خانواده اش، برای دوستانش، هدیه مشهد می برد افتاد، و این ها در آب ریخت و آن کارگرایی که آن جا بودند، آنها دیگر هم آشنا بودند با محل رودخانه هم توانش را داشتند ،کارگر بودند دیگر گفتم اون موقع مرکبات یک چیز خیلی نوبر و نوباوه بود ، بعد گفت که ریختن همه آن ها را از آب گرفتند به عنوان اینکه مالکش شدن ، حالا با هر کیفیتی بود ماشین را رد کردند ، بعدهم که من- آقای فلسفی می گوید- من رو به طرف کارگران کردم گفتم که خوب زحمت کشید این ها را گرفتید ، اما می دانید این ها شرعا مال کیست ؟ مال صاحب آن است، به صرف این که شما از آب گرفتید که از ملکیت خارج نشده خوردنش جایز نیست تا گفتم این ها کاملا پذیرفتند، آدم های متدینی بودند ، همه را جمع کردند در ظرف ریختند ،آوردند تحویل صاحبش دادند ، خب با آن ها هم خداحافظی کردیم ماشین راه افتاد، آن آقایی بود که اول سوال می کرد شغل شما چیست ؟ می گوید رو به او کردم گفتم من این کاره هستم ! من این کاره هستم، من این کاره هستم یعنی چه ؟
سربازان گمنام امام زمان که چقدر تلاش می کنند امنیت ایجاد می کنند، که مردم در سایه امنیت، جانشان ،مالشان، ناموسشان، عرضشان ،به هر حال حفظ بشود از دشمن ، همین چند وقت قبل هم آقا از آن ها خیلی تجلیل کردند فرمودند که این ها هم گذشته ها انقلابی ماندن هم آن هایی که جدید آمدند انقلابی هستند، حالا آن ها مرئی هستند و درست هم هست ،درست هم هست ،امنیت نامرئی را شما ایجاد می کنید، یعنی چه ؟ یعنی آن چاقوکش ، آن دزد ، آن بیگانه، آن جاسوس، او منحرف است که این کارها را می کند ،خیانت میکند،بنابر این نیروهای امنیتی بیدار هستند تا مردم راحت بخوابند، امنیت داشته باشند، اما آن دزد و آن چاقو کش، وقتی حساب کنید این ها جمعیت خیلی قلیلی هستند ، همه مردم که دزد نیستند ،چاقوکش نیستند ، به نسبت جمعیت این ها تعدادشان خیلی کم هست، اما آن جمعیت زیادی که دزدی نمی کند ،چاقوکشی نمی کند، حقوق مردم را ضایع نمی کند، به مردم بد و بیراه نمی گوید، امنیت مردم را که تأمین می کند ؟ شما تأمین می کنید، منتها مرئی نیست، شما تأمین می کنید، نقش شما این است که این مردم دزد نیستند ،خائن نیستند ،مردم جاسوس بیگانه نمی شوند، این مردم، بنابراین علیه دیگران از آنها در امنیت هستند، این امنیت را که ایجاد کرده ؟ شما ایجاد کردید ، زیر این آسمان کبود بهتر از آن چه که شما انتخاب کردید که ان شاء الله همه شرایط آن را رعایت می کنید و تلاشخود را می کنید و در جهت هدایت انسان ها و ارزش انسان ها و قرب انسان ها به خدا مردم را نزدیک می کنید، خدا بر توفیقات شما بی افزاید ، اما روی این موضوع باید کار بشود و برای همه حوزه های علمیه شما باید تابلو درست کنید و به صورت یک جمع بندی که این بسیار دامنه اش وسیع است و از آن مختصری به عنوان تابلو که گویا باشد انجام بدهید ان شاء الله، حالا امیدوار مورد قبول واقع بشود صلوات .
[۱] جامع الأخبار , جلد۱ , صفحه۱۲۹
[۲] سوره واقعه آیه ۱۰
[۳] سوره حدید آیه ۲۱
[۴] به طرف ما نگاه کرد