خانه / متن بیانات / متن بیانات نماینده ولی فقیه در خراسان جنوبی در جمع معتکفین خواهر با موضوع شهدای مقاومت

متن بیانات نماینده ولی فقیه در خراسان جنوبی در جمع معتکفین خواهر با موضوع شهدای مقاومت

بسم الله الرحمن الرحیم

الحمدلله وصلاة والسلام علی رسول الله و علی آله آل الله و لعن دائم علی اعدائهم اعداءالله.

با سلام به امام زمان و با درود به راوان مقدس و سلام و درود به رهبر جمهوری اسلامی رهبر مسلمین جهان و سلام مجدد به محضر شما و همه‌ی اهل ایمان، عرض تسلیت رحلت حضرت زیب کبری سلام الله علیها و با آروزی پیروزی نهایی مظلومین عالم و مخصوصاً فلسطین مظلوم، غزه مظلوم و لبنان مظلوم بر گرگ‌های بین المللی.

چند لحظه‌ای که مصدع وقت شما هستم با توجه به تنوع موضوعاتی که در این جلسه تناسب دارد به هر یک به صورت مختصر و گذرا اشاره می‌کنم، امیدوارم که از فضویات معنوی که دراین ایام و لیالی و این توفیقات اعتکاف و خودسازی صورت می‌گیرد مشمول حال از قبیل بنده‌ی ضعیف باشد.

خوب اولین مسئله‌ اهمیت جایگاه حضرت زینب کبری سلام الله علیها، دخترعلی مرتضی که کربلایی با آن اهمیت که در گذشته‌ها پیغمبران، اولیاءالله، پیغمبرآخرالزمان، امیرالمؤمنان علیه السلام قبلاً به آن خبرداده بودند و امروز هم که مشاهده می‌کنید جهان تحت تأثیرمعنویت کربلا قراردارد.

 برای هیچ امامی و برای هیچ پیغمبری و برای پیغمبراخرالزمان اربعین لحاظ نشده است اما برای حسین پیغمبر، برای کربلای پیغمبر اربعینی است که تقریباً در حد وسع از همه‌ی جهان به سمت کربلا می‌آیند، با دلشان همراه است به خاک کربلا برسند و خاک کربلا را زیارت کنند، حالا کربلای با این اهمیت که نمی‌شود این را بیان کرد، از قبیل زبان الکن بنده قاصراست، اما سرنوشت کربلا را زینب کبری سلام الله علیها دخترعلی علیه السلام رقم زد که مثل یک نورافکن بعد از ۱۴۰۰ سال امروز دنیا را به عنوان عدالت طلبی و مبارزه با ظلم تحت تأثیرش قرارداده است، و به قول آن شاعرعزیز می‌گوید کربلا در کربلا می‌ماند اگر زینب نبود، ]کربلا[ قطع می‌شد، فراموش می‌شد، دخترعلی علیه السلام چه نقشی دارد، بعد از ۱۴۰۰ سال رهبری می‌کند که خوب این هم ازآن حقایقی است که در قرآن کریم نسبت به زن، مقام زن و جایگاه زن اشاره شده است.

 ملاحظه می‌فرمائید که دربعضی ازآیات زن و مرد به صورت ردیفی بدون اینکه برای یکی امتیازی باشد بر دیگری بالأخره مؤمنین و مؤمنات، مسلمین و مسلمات، عابدین وعابدات، قانطین و قانطات، درست در یک صف موازی در بعضی از آیات الهی ]تعریف شده‌اند[ اما دراین خلاصه نشده است، به این معنی که در بعضی آیات رتبه ویژه به زن اختصاص داده شده است،«وَضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا لِلَّذِينَ آمَنُوا امْرَأَتَ فِرْعَوْنَ»[۱]، وقتی می‌خواهد برای اهل ایمان مرد باشد یا زن، فرقی نمی‌کند اما وقتی می‌خواهد یک تمثیلی که جامع و کامل باشد گفته شود، خدا چکار می‌کند، خدا دو زن را در این جایگاه اختصاص می‌دهد، یکی حضرت آسیه زن فرعون است و یکی هم حضرت مریم بنت عمران است،«وَضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا لِلَّذِينَ آمَنُوا امْرَأَتَ فِرْعَوْنَ»[۲]، دیگر رمز این حرف‌ها را خدا می‌داند که وحی می‌کند، ما که نه اهل ترجمه هستیم ئه اهل تفسیر ولی اهل دقت عنایت دارند هم چنانکه درآیه دیگرنسبت به آنچه که زوجه حضرت عمران که مادرمریم است به عنایت به اینکه حملش پسر خواهد بود بخدا نذرمی‌کند،«رَبِّ إِنِّي نَذَرْتُ لَكَ مَا فِي بَطْنِي مُحَرَّرًا»[۳]، بالاخره خادم مسجد باشد و از بقیه امورآزاد باشد، صرف در معنویت باشد،«قَالَتْ رَبِّ إِنِّي وَضَعْتُهَا أُنْثَىٰ»[۴]، وقتی این کودک متولد شد اینکه پسر نیست اینکه دختراست،«وَاللَّهُ أَعْلَمُ بِمَا وَضَعَتْ»[۵]، خدا بهترمی‌داند که این دختراست پسر نیست،«وَلَيْسَ الذَّكَرُ كَالْأُنْثَىٰ»[۶]، پسر به جایگاه این دختر از نظر مقام نمی‌رسد.

 خوب مسئله‌ی دیگری که باید اشاره بشود موضوع اصلی اعتکاف که یک نوع انقطاع از مسائل روزمره‌ای که آدم را غرق  درخودش می‌کند، انواع واقسام مسائلی که ذهن را فقط متوجه خودش می‌کند بطوری که بسیار ممکن است بر بعضی اشخاص اثر بگذارد که خودش را، معنویتش را، جایگاه خودش را، ارزش‌های خودش را فراموش کند که دنیا ازاین حرف‌ها پُر است، آنوقت علاجش چیست؟ علاجش همان است که خدا قرار داده است انقطاع،همه چیز درجای خودش خوب است اما همه‌ی آنها مقدمه برای ارزش‌های انسانی انسان است که به ارزش‌های الهی برگشت می‌کند و ملاحظه می‌کنید این نسخه به اصطلاح انقطاع از مادیات و درک خویش و درک خدا، چقدراین نسخه زیباست، حالا ما اینجا حرفش را می‌زنیم اما اینها که در متن اعتکاف هستند کاملاً این را در قلب احساس می‌کنند، این مسئله‌ی قلب است، این مسئله‌ی دل است و این نسخه چقدر کارآمد است که حالا این یک نسخه از نسخه‌های فراوان است که دردین خدا آمده است، حالا نماز باشد، حج باشد، روزه باشد، باقی مسائل باشد، به تعبیر دیگر خوب خدای متعال که معبود است، دل به او شهادت می‌دهد،اصلاً قلب جایگاه این است، ارزش انسان به این است که در دل چه می‌گذرد، اگر در دل خدا باشد همه چیز می‌شود خدایی، چشمش می‌شود عین الله، دستش می‌شود یدالله، گوشش می‌شود اُذُن الله، اینطوری است، چرا؟ چون دل فرمانده کُل]است[ و با این دل خدا درک می‌شود،هر چیزی ابزار خاص خودش را دارد، ما مادیات را بر اساس رمزهای علمی که در نظام خلقت و قوانینی که اسباب و مصوباتی که در نظام خلقت خدا قرار داده]است[،مادیات را از طریق چشم و گوش ظاهری درک می‌کند اما معنویات را که نمی‌شود با چشم حیوانی دید، معنویت معنویات است؛ از امیرالمؤمنین علیه السلام سوال شد که«هَلْ رَأَيْتَ رَبَّكَ»[۷]، خدا را دیده‌ای؟ «لَم أكُن بِالّذي أعبُدُ رَبّا لَم أرَهُ!»[۸]، پس تصور کردید که خدایی را عبادت کنم که نبینم، می‌بینم، منتها به اشتباه نروید که چشم مادی و گوش مادی که ابزار مادیات است بتواند آن حقیقت حق را درک کند،« لَا تُدْرِكُهُ الْعُيُونُ بِمُشَاهَدَةِ الْعِيَانِ، وَ لَكِنْ تُدْرِكُهُ الْقُلُوبُ بِحَقَائِقِ الْإِيمَانِ»[۹]، چشم دل خدا را می‌بیند، اینهایی که درتزکیه‌ی اعتکاف هستند، حالا من خودم صحبت خودم را درک نمی‌کنم اما آنها حدیث و روایت امیرالمؤمنین علیه السلام را درک می‌کنند«وَلَكِنْ تُدْرِكُهُ الْقُلُوبُ بِحَقَائِقِ الْإِيمَانِ»[۱۰] و لذاست که در بخش جسمانی این راهبردها ابزار خودش را دارد، در بحث معنوی و انسانی و الهی آن راهبرد خودش را دارد اما از باب تمثیل که توجه داشته باشیم این آیات الهی است، همانطور که خدا برای بدن، برای حیات جسمانی، خدا آب آفریده است در بیرون از وجود ما آب هست، در پستان آن مادرشیرهست، این کودکی که متولد شده او علم و تجربه‌ای ندارد اما گرایشش به سمت مکیدن شیراست، از کجا؟ ببینید خدا چگونه تنظیم کرده، او تشنه ]است[، در این روزهایی که روزه می‌گیرند دم افطار که«لِلصَّائِمِ فَرْحَتَانِ فَرْحَةٌ عِنْدَ إِفْطَارِهِ وَ فَرْحَةٌ عِنْدَ لِقَاءِ اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ»[۱۱]، به سمت آب گرایش پیدا می‌کند از وجود ما یک رابطه‌ای با آب هست، هر چیزی هم همین طوری است، در معنویت هم اینطوری است و لذاست که در مسئله انسان شناسی حس پرستش از نیروهای اجلای معنوی انسان است که گرا می‌دهد، بین انسان و خدا ارتباط برقرار می‌کند، پرستش، این پرستش ]را که[ کسی به کسی یاد نمی‌دهد، این همانطور]انسان[ که شیر خوردن، آب خوردن، دنبال آب و غذا رفتن را کسی یاد نمی‌دهد، بلکه خود او حس راهنماست، در معنویات هم اینطوری است، در خود حس پرستش راهنماست، در واقع یک تشنه است، اینهایی که دراین اعتکاف و امثال این، در کار خیر و با اخلاص برای خداست، دل خدا را درک می‌کند،هیچ لذّتی هم بالاترازاینها نیست؛ یک فرق عمده هم دارد که در لذّات مادی در عین حال که طبق اسباب آن حس گرایش می‌دهد، به آن گرا می‌دهد، شی و انسان دنبالش می‌رود اما بعد از آنکه به آن رسید و اشباع شد دیگر حذف می‌شود، آدم گرسنه بعد از آنکه غذا خورد یک لقمه بیشتر بخورد بالا می‌آورد، بدش می‌آید، تشنه همین طور است، معنویات که اینطوری نیست یعنی معنویات وقتی حس پرستش یا حس کمال جویی یا حس احسان فرق نمی‌کند، پنجاه حس خاص در انسان هست که ویژگی‌های انسانی انسان است، وقتی اینها به مقصود می‌رسد تازه کارش شروع می‌شود و لذاست آنهایی که دائم الذکر]هستند[ حالا اعم از پیامبران گرامی، اوصیاء آنها، ائمه هدات مهدیین، یا انسان‌هایی که به آن حدها رسیدند، علمای آمین، عرفای واسطین، اینها همواره از مقام قُرب، هر کاری را که انجام بدهیم بگوئیم قربت الی الله، قُرب مسئله‌ی اصلی است، این مسئله قُرب را اینهایی که در اعتکاف شرکت دارند و با این کیفیت‌ها و معنویات خوب درک می‌کنند،آنهایی که به صورت جامع و کامل راه‌های سیر و سلوک و معنویت و انقطاع را از لذّات نفسانی ادامه می‌دهند، آنها به تعبیر حافظ شرب مدام ما، او همیشه ازآن معنویت بهره می‌گیرد، خوب این لذُت هم لایدرک و لایوصف، اینها را با زبان نمی‌شود و تنها کسانی که در حال ریاضت و سیر و سلوک و قرب بخدا و مناجات با پروردگار و اینها هستند،آنها می‌فهمند یعنی چه؟ حالا ما بخواهیم توصیف کنیم از ما ساخته نیست.

 خوب از مناسبت دیگر این قضیه، یادواره شهدای مقاومت است، راستی آنهایی که تا به حالا به هر دلیل یا بی‌دلیل، احیاناً دنبال دشمن افتادند، دنبال طاغوت و ستمگران جهانی و استعمارگرها افتادند و شخصیت خودشان را در پای آنها متأسفانه ضایع کردند اما به خدا برگشتند، همیشه در بازاست، ممکن است واقعاً تجدید نظر می‌خواهد، حالا به صورت فردی که هر کسی مسئول کار خودش است و چه به صورت اجتماعی که نیز مسئولیت در جامعه دارد،«ألا كُلُّكُم راعٍ و كُلُّكُم مَسؤولٌ عَن رَعِيَّتِه»[۱۲]، راهی که پیغمبران دادند که در مقابل ستمگران باید ایستاد، نباید کم آورد، عقب نشینی جایز نیست، حرام است، چرا به جایی که حق دیگران را حتی حق نسل‌های آینده را هم ضایع می‌کند، یعنی به دشمن جرأت می‌داد، به ستمگران، به استعمارگران فرصت می‌دهد این خیلی گناه بزرگی است، نتیجه‌اش چه می‌شود، شما ملاحظه کنید چه در تاریخ چه امروز اینهایی که در دفاع کم می‌آورند همه چیز را از دست می‌دهند، مادی و معنوی، و در همه‌ی امور از شکست خودشان استقبال می‌کنند، اما مقاومت که بعضی‌ها می‌گویند کم هزینه‌ترین راه است بنده چیز دیگری می‌خوام عرض کنم، حالا شما اصلاح خواهید کرد، می‌خواهم عرض کنم مقاومت اصلاً هزینه نیست، کدام هزینه، مقاومت سرمایه گذاری است هزینه نیست، بالاخره ما باید صحبت‌مان، عمل‌مان بر اساس مکتب‌مان باشد که مکتب الهی است، وقتی صریح  قرآن به«إِحْدَى الْحُسْنَيَيْنِ»[۱۳] تعبیر می‌کند،اینجا که دیگر شکست معنی ندارد، هزینه یعنی چه از نظر دنیایی، چه از نظر اخروی، آیا حاج قاسم در این راه مقاومت]با[ آن همه جهادی که کرد، آن همه دین را یاری کرد، آن همه به مظلومین کمک کرد، برای نجات انسان‌ها، برای مبارزه با طواغیت و ستمگران، برای مبارزه با استعمارگران، آیا برای یک انسان در جهت سرمایه اخروی بالاتر از این می‌شود، این سرمایه گذاری است، همچنانکه از نظر نقش دنیوی هم اینطوری است یعنی اگر جامعه ما امنیت دارد، جامعه ما ناموس دارد، اگرغیرت دارد، اگر امنیت دارد، هرچه حساب کنید درهرحیثی، اینها برکات آن جهاد و مقاومت در مقابل باطل است، کجایش هزینه هست، هزینه ندارد، با عشق می‌رود و به محبوب می‌رسد و به دیگران هم درس می‌دهد و برای آینده هم از جهت اعلای حق و باطل خط و نشان می‌کشد، اینکه هزینه ندارد که بگوییم هزینه کم یا زیاد]است[، بالاترین سرمایه گذاری شهادت در راه خداست؛ بله همین اخیراً یکی از نویسندگان مطلع مصر که از دوران جمال عبدالناصر هم از این طیف بوده و بالاخره ناسیونالیست عربی است حالا خیلی هم از نظر شیوه کار با ایران همراه نیست، اما مطلبی که می‌گوید بالاتراز این حرفاست،همین اخیراً گفت فرق بین مصر و ایران چیست؟ گفت سی چهل سال قبل مصر به عنوان یک کشور اسلامی و ایران به عنوان یک کشوراسلامی تقریباً از نظر شرایط و اوضاع و بین المللی و داخلی و خارجی موازی با هم بودند، اما امروز چطور؟ گفت امروز ایران کجاست، بعضی جاها در ردیف نخست قرار دارد، بعضی جاها در ردیف پنج کشور جهان است، بعضی جاها در ردیف ده کشور جهان است، و تعیین کننده است، جهان بدون ایران نمی‌تواند تصمیم بگیرد، این را چه کسی می‌گوید؟ آیا این هزینه است و حال آنکه سازش کاری چه از طریق خیانت باشد مثل آنهایی که معامله می‌کنند، خودشان،کشورشان، ناموس‌شان و ارزش‌هایشان و همه چیز را متأسفانه می‌فروشند، چه از نوع سازش‌کاری باشد چه از نوع ترس باشد، چه از این انواع و اقسام جنگ‌های سیاسی، جنگ‌های روانی یا جنگ‌های ترکیبی باشد و باورهای کاذب باشد، یعنی به معنی ازدست دادن همه چیز،هیچ چیز نمی‌ماند، نه برای دنیا نه برای آخرت، این همواره در تاریخ بوده و الان هم اینطوری است، شما از همین نمونه سوریه را نگاه کنید، آن سوریه‌ای که دفاع کرد بعد به چه سرفرازی‌هایی رسید و سوریه‌ای که جا را برای دشمن باز گذاشت به چه شرایطی گرفتارشدند تا برسد به آنهایی که دیگر در این حد نیستند، چهل، پنجاه، کشور به اصطلاح اسلامی دارید غیر از مقاومت که اینها اصلاً به حساب درنمی‌آید، که روی آن بشود حساب کرد، ترامپ گفت این گاو شیرده است اینکه اصلاً به حساب درنمی‌آید که باید بگویم مقاومت کند یا نکند، اصلاً او را حساب نمی‌کند، می‌گوید جزو حیوانات است، چه کسی می‌گوید؟همان کسی که یک سفر می‌آید به عربستان و پانصد میلیارد دلار می‌گیرد و می‌رود، ترامپ می‌گوید اینها گاو هستند، خودش الان می‌گوید، آنها هم می‌شنوند، انکار نمی‌کنند، حالا او فقط یک زاویه گاو را  گفت، لذا هر چه شیر می‌دهد دارد بعد ذبحش می‌کند، با صدام چه کردند؟ با لیبی چه کردند؟ با دیگران چه کردند؟ او که نوکر نمی‌پذیرد، آنها می‌گویند اینها گاو هستند، بله از زوایه سگ گزنده هم  از آن استفاده می‌کنند، از زاویه مال سواری هم از آنها استفاده می‌کنند، اما اینها اصلاً در حدی نیستند به عنوان یک مزدور آنجا هست، مردم خود را بکوبد و بکشد و با اختناق کشور و همه آنچه که دارد در اختیار دیگران قرار بدهد، ابن همه سرمایه‌های سرزمین‌های اسلامی کجا می‌رود، اینها را که اصلاً نمی‌شود حساب کرد.

بنابراین یادواره شهدای همیشه سرفراز مقاومت یعنی بزرگ‌ترین سرمایه گذاری بر نوع بشر و نجات انسان و برای فیوضات معنوی و اخروی، و در این ایام از محضر همه‌ی شما ملتمس دعای خیرهستم؛ امیدواریم که هرچه زودتر فلسطینن مظلوم، غزه مظلوم با قراردادهایی که در حال انجام است از شر این دیو صفت‌هایی که هیچ قانونی ندارند، حتی حیوانات درنده هار هم ازآنها ننگ دارند، امیدواریم که به زودی برای پایداری و مقاومت این عزیزان به صورت واقعاً حیرت آور این همه تحمل، با این کیفیت، این در حالی که همین حالا در رسانه‌ها هر روز تقریباً پخش می‌شود می‌گوید غزه همه نیروهایی که در یک سال و اندی تقدیم مقاومت کرده است همه اینها جایگزین شدند و قوی‌تر از گذشته غزه و فلسطین در مقابل این درنده‌های بی آبرو ایستاده‌اند، امیدواریم آنهایی که به اسم مسلمان هستند از این جریانات درس بگیرند و این همه ننگ و شکست و بزدلی در مقابل یک عده دژخیم‌های بی‌شعور تحمل نکنند، توبه کنند و به خدا برگردند و با وحدت اسلامی امتی را در وحدت ایجاد کنند که این امت وجود دارد و با یک اخم بتواند از قبیل آمریکا و اسرائیل و بعضی کشورهای اروپایی را سر جایشان بنشاند.

 بنده هم دعاگوی همه‌ی شما هستم، ملتمس دعای خیرهستم، ان‌شاءالله که عاقبت به خیر باشید، این خواهران ما، فرزندان ما، ان‌شاءالله که با حضرت زینب کبری سلام الله علیها محشور بشوند و حافظ ارزش‌های الهی و دینی و انسانی باشند که هستند.

 و سلام علیکم و رحمة الله، صلوات بفرستید.

[۱] -سوره تحریم،آیه‌ی۱۱

[۲] -همان.

[۳] – سوره آل عمران، آیه‌ی۳۵

[۴] -سوره آل عمران،آیه‌ی ۳۶

[۵] -همان.

[۶] -همان.

[۷] – الأمالي للصدوق : لَمّا جَلَسَ عَليٌّ عليه السلام فِي الخِلافَةِ ··· فَقامَ إلَيهِ رَجلٌ يقالُ لهُ ذعلب ··· فقالَ : يا أميرَ المؤمنينَ، هَلْ رأيتَ رَبَّكَ؟ فَقالَ : وَيلَكَ يا ذَعلَبُ ! لَم أكُن بِالّذي أعبُدُ رَبّا لَم أرَهُ ! قالَ : فكَيفَ رَأيتَهُ ؟ صِفْهُ لَنا ؟ قالَ : وَيلَكَ ! لَم تَرَهُ العُيونُ بِمُشاهَدَةِ الأبصارِ ، و لكِنْ رَأتهُ القُلوبُ بِحَقائقِ الإيمانِ .

ترجمه: الأمالى صدوق : در زمان خلافت على عليه السلام ··· شخصى به نام ذِعْلِب در مقابل حضرت ايستاد و عرضه داشت : اى امير مؤمنان! آيا تا كنون پروردگار خود را ديده اى ؟ حضرت فرمود: واى بر تو اى ذعلب! من خدايى را كه نديده باشم نمى پرستم. عرض كرد: چگونه او را ديده اى، برايمان وصفش كن؟ حضرت فرمود: واى بر تو! چشمها او را با نگاه كردن نديده اند، بلكه دلها از طريق حقايق ايمان (تصديقات و باورهاى عقلى يا انوار عقلى ناشى از ايمان) مشاهده اش كرده اند. [الأمالي للصدوق : ۴۲۳/۵۶۰ .]

[۸] – همان.

[۹] -خطبه ۱۷۹ نهج البلاغه.

[۱۰] -همان.

[۱۱] –  امام صادق (علیه السلام)

حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيٍّ مَاجِيلَوَيْهِ رَضِيَ اَللَّهُ عَنْهُ عَنْ عَمِّهِ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِي اَلْقَاسِمِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ أَبِي عَبْدِ اَللَّهِ عَنِ اَلْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ عَنْ رِجَالِهِ يَرْفَعُهُ إِلَى اَلصَّادِقِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ قَالَ: لِلصَّائِمِ فَرْحَتَانِ فَرْحَةٌ عِنْدَ إِفْطَارِهِ وَ فَرْحَةٌ عِنْدَ لِقَاءِ اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ.] شناسه حدیث :  ۳۱۵۴۷۸   |   نشانی :  الخصال  ,  جلد۱  ,  صفحه۴۴   عنوان باب :   الجزء الأول باب الاثنين للصائم فرحتان[

[۱۲] – رسول اللّه صلي الله عليه و آله : ألا كُلُّكُم راعٍ و كُلُّكُم مَسؤولٌ عَن رَعِيَّتِه ؛ فَالأَميرُ الَّذي عَلَى النّاسِ راعٍ و هُوَ مَسؤولٌ عَن رَعِيَّتِهِ ، وَالرَّجُلُ راعٍ عَلى أَهلِ بَيتِهِ و هُوَ مَسؤولٌ عَنهُم ، وَ المرأةُ راعِيةٌ عَلى بَيتِ بَعلِها و وُلدِهِ و هِيَ مَسؤولَةٌ عَنهُم ، وَ العَبدُ راعٍ عَلى مالِ سَيِّدِهِ و هُو مَسؤولٌ عَنهُ ، ألا فَكُلُّكُم راعٍ و كُلُّكُم مَسؤولٌ عَن رَعِيَّتِهِ .

ترجمه: پيامبر خدا صلي الله عليه و آله : بدانيد كه همه شما مسئوليد و همه شما نسبت به زيردستانش بازخواست مى شويد . فرمان رواى مردم ، مسئول مردم است و نسبت به زيردستانش بازخواست مى شود . مرد ، سرپرست خانواده است و نسبت به آنان ، بازخواست مى شود .
زن ، مسئول خانه شوهر و فرزندان اوست و در برابر آنان ، بازخواست مى شود . برده ، مسئول مال مالك خود است و در برابر آن ، مسئول است . پس بدانيد كه همه شما مسئوليد و همه تان در برابر زيردستان خود ، بازخواست مى شويد . [ صحيح مسلم : ج ۳ ص ۱۴۵۹ ح ۲۰ ، سنن أبي داوود : ج ۳ ص ۱۳۰ ح ۲۹۲۸ كلاهما عن ابن عمر . ]

[۱۳] -سوره توبه،آیه‌ی۵۲

پاسخ دهید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *