خانه / متن بیانات / متن بیانات نماینده ولی فقیه در خراسان جنوبی در دیدار امام جمعه و فرماندار شهرستان عشق آباد

متن بیانات نماینده ولی فقیه در خراسان جنوبی در دیدار امام جمعه و فرماندار شهرستان عشق آباد

بسم الله الرحمن الرحیم

 « اللهم وَفِّقْنا لِمَا تُحِبُّ وَ تَرضی » باسلام به امام زمان و با درود به روان مقدس رهبر فقید انقلاب و سلام و درود به رهبر معظم جمهوری اسلامی ایران رهبر مسلمین جهان و سلام مجدد به محضر شما عزیزان و همه اهل ایمان و با آرزوی پیروزی مظلومین عالم ، مخصوصاً مظلومین فلسطین ، غزه مظلوم ، لبنان مظلوم ، بر گرگ های بین المللی خیلی خوش آمدید؛ برای بنده صبح ارزشمندی بود که محضر شما قرار گرفتم ، هم از دیدارتون بهره مند شدم هم از فرمایشاتتون ، حالا قبل از همه چیز فلسفه تسمیه  ]نام نهادن [ عشق آباد که بر اساس ارادت و عشق به اهل بیت علیهم السلام صورت گرفته ، خب این ریشه بزرگی دارد فلسفه تعریف شده ای دارد و آن اینکه در کنار این همه مخلوقات از فرشتگان تا انواع و اقسام جانوران تا حشرات ، حالا چه نیازی بوده که خدا انسان را آفریده ؟ فرشته ها هم همین سوال را از خدا کردند با اینکه عوارض و لوازمی در عشق غیر حقیقی است که نهایتش بشر به خون ریزی و جنگ های به هر حال همینه که در دنیا می بینید « أَتَجْعَلُ فِيهَا مَنْ يُفْسِدُ فِيهَا وَيَسْفِكُ الدِّمَاءَ وَنَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِكَ وَنُقَدِّسُ لَك »[۱] این تنها یک جواب دارد و او جوابی است که خدا داده « إِنِّي أَعْلَمُ مَا لَا تَعْلَمُونَ »[۲] شما که همه چیز را نمی دانید ، خدای حکیم همه چیز را می داند ؛ امتیازی که خدا به انسان داده چیه ؟ عشق است یک نظر کرد خدا ، دید ملک عشق نداشت ، خیمه در مزرعه آب و گل آدم زد ؛ اینم یک چیزی است که چون ساختار تکوینی دارد نمی شود ازش فرار کرد ، نمی شود بله می شود از عشق حقیقی شانه خالی کرد اما به دام عشق مجازی افتاد این می شود ، اما بشر از عشق « وَمَا خَلَقتُ ٱلجِنَّ وَٱلإِنسَ إِلَّا لِيَعبُدُونِ »[۳] عبودیت حقیقی در عشق حقیقی حاصل می شود. بنابراین قطعا انسان این طوری است ، حالا یک کسی دست از حق بردارد ، دست از خدا بردارد ، گرفتار چه می شود ؟ گرفتار پول پرستی می شود ، گرفتار خودپرستی می شود ، گرفتار شهوت پرستی می شود ، گرفتار مال پرستی میشود ، پرستش هست ! الا ولابد ؛ بنابراین سرمایه انسان عشق است ، حالا عشق حقیقی را از عشق مجازی که بیخود عاشق نشیم ، چطور میشود تشخیص داد ؟ بالاخره هر کاری یک روالی دارد دیگه ؛ شما کاه جو رو چطور از هم جدا می کنید ؟ کاه گندم رو چطور جدا می کنید ؟ ببینید ذاتاً این طوری است که عشق دنبال حصن می رود ، عشق دنبال حصن می رود ، کجا عاشق می شود ؟ وقتی که یک چیزی زیبایی دارد ، حصنی دارد ، عاشقش می شود ؛ خب اینجا جای جدایی از سره و ناسره است ، عشق اون کو از پس رنگی بود ، عشق نبود ، عاقبت ننگی بود ، عاشق چه می شویم ؟ عاشق زرق و برق های دنیا ، این مال ، ملک ، شهرت و شهوت وغیره ، عاشق اینا میشیم دیگه ؛ حسن دارد حسنش کجاست ؟ به تعبیر، ماس والله که ممکنات است این اصلا از خود هیچی ندارد ، هیچی ! اتفاقاً شروع این جلسه ما آیه مبارک نور بود ، شما همه زیبایی هایی که فرض می کنید ، همه این ها را بیاید ولو در تصور در تصور که می شود همه این ها را جمع کرد ، در تصور در یک خزانه ای همه زیبایی ها را از آن نقاشی ، از آن شعر ، از آن صورت ، از آن لباس و از آن خانه را همه را اینجا جمع کنید در یک انباری ، زیبا هستند ؛ حالا یک سوال دارم ؟ سوالش اینجاست که اگر کلا نور را جمع کنید ، تاریکی و ظلمت محض باشد ، از زیبایی چه می بینید ؟! هیچی ، همه سیاهن ؛ سیاه یعنی بی رنگی ، برخلاف تصوری که خیال می کنند سفید بی رنگ نخیر سیاه بی رنگیه ، خب زیبایی چی شد ؟ در تاریکی و ظلمات « بَعْضُهَا فَوْقَ بَعْضٍ »[۴]، چیزی را نمی بینید هر چی می بینید سیاهی می بینید ، کجاش زیباست ؟ بعد نور میاد ، می بینید زیبای مال چی بود ، زیبایی مال انعکاس نور بود ، نه مال اونا دلیلش این است که نور که رفت زیبایی هم رفت « اللَّهُ نُورُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ »[۵] در دنیا زیبایی می بینید ؟ « أَيّا مَّا تَدعُواْ فَلَهُ ٱلأَسمَاءُ ٱلحُسنَى »[۶] ، دنبال هر زیبایی که میروید مال خودش نیست ، مال خداست ؛ « اللَّهُ نُورُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ »[۷] بنابراین اون چیزی که اصلا خودش نمی ماند ، عاشق کجاش می شوید ؟ عاشق ملک سلیمان می شوید ، خب خاصیتش چیست ، او اگر زیبایی دارد به دلیل اینکه سلیمان بنده خدا زیبایی شه ، و الا هیچ فرقی بین اون ملک و ملک فرعون نیست ، در یک روایتی هست که حضرت داوود نبی که هر وقت راه می افتاد مرغاب و کوه و این ها با یک آهنگی از ایشون پیشواز می کردند ، یک عابدی بود از زمزمه مرغ ها ، زمزمه کوه ها و این ها فهمید که از این معبر داوود میخواهد برود ، اون محل عبادتش را ترک کرد ، آمد سر راه ایستاد که داوود را زیارت کند ؛ خب خیلی صحنه عجیبی بود. این عابد دست و پاشو گم کرده بود در مقابل این تشریفات معنوی تا حضرت داوود رسید ، خب دید که این حالت انفعالی پیدا کرده ، عابد حالت انفعالی پیدا کرده ، حالا به تعبیر بنده آن طوری که تو ذهنم هست فرمود که شما تحت تأثیر چه قرار گفتید ؟ اینا ؛ گفت یک سبحان اللهی که تو در معبدش می گویی از همه اینا ها بیشتر می ارزه ، این چیزی نیست که دست و پاتو گم کردی ، بنابراین اون عشقی که به حسن برگردد که هیچ حسنی ، هیچ حسنی برای هیچ موجودی جز خدا نیست و هر کس هر حسنی دارد او عنایت کرده ، محبت مادر حسن داره ، مال مادر نیست که ، خدا داده چهره یوسف حسن داره ، خب خدا داده ؛ آن که مهم است این است که خود یوسف است ، خدا را فراموش نمی کنه اما زلیخا اشتباه کرد ، ما هم زندگیمان پر از اشتباهه یعنی هر جا در هر صورتی به صورت مستقل و هدف به جز خدا برویم اشتباه است و اشتباه است و اشتباه اینا اصلا نمی ماند که ما عاشقش بشویم ، چه می ماند ! نه لذت می ماند ، نه رنگ می ماند ، نه مال می ماند ، نه هیچی نمی ماند چیزی که نمی ماند عاشق چه می شوید ؟ عاشق هیچی ؛ حیف این عمر که ما این طور ضایعش کردیم ، اما وقتی عشق به خدا آمد که فلسفه خلقت است « وَمَا خَلَقتُ ٱلجِنَّ وَٱلإِنسَ إِلَّا لِيَعبُدُونِ »[۸]  اون عاشق که می شود ، بنده می شود و الا اون کسی که عاشق نیست ؛ حالا هرچی هم نماز بخواند بنده خدا نمی شود ، بنده همان چیزی است که عاشقش است ؛ به هر حال این هم مقدمه این برنامه حضور زیبای شما مخصوصاً امام جمعه معظم ، مسئولین عشق آباد ؛ به به به چه توفیقی امروز برای بنده شد ، خب اینکه این مطلب ؛ اما مطالب که فرموده یا نفرموده فرقی نمی کند ، شیوه کار را می خواهم عرض کنم ، چون ما مسئول مستقیم این امور نیستیم بدون مقدمه و به عنوان مستقل و مستقیم نمی توانیم ورود پیدا کنیم . همان طور که مراجعه به ما هم حالا چه مکتوب ، چه منطق ، مراجعه مستقیم چون مسئول اصلی نیستیم پاسخ گو نیستیم . خب راهش چیه ؟ راهش این است که دیگه فرق نمی کنه می خواهد سازمان تبلیغات باشد ، می خواهد تقسیمات کشوری باشد ، می خواهد امتیازات شهرستان به شهرستان باشد ، فرقی نمی کند میخواهد هرچه باشد ، خب حرف مستدل میزنید اینجا اگر مستقل شده ، خب علامت استقلالش چیه ؟ این است که سازمان های ادارات و غیره ، بسیار خب منطقی است ، البته زمان میخواهد منطقی است ؛ یا عوض اینکه ما برویم به روستای مهربان ، اونا میگن هفته ای یک بار یک مبلغ بیاد با ما بنشیند ، ببینید حجت اون ها برما تمام دیگر ، بسیار خب یا هرجا هر خواسته ای است و دلیل دارید ؛ شما مستند و مستدل ، اگر ضمیمه هایی هم دارید از وعده هایی که دادند اون ها رو هم ضمیمه میکنید ؛ مستند و مستدل به مسئول زی ربط هرکس که است شما نامه را منتقل می کنید و بعد یک نسخه جهت پیگیری به دفتر امام جمعه میدهید ، این برای ما چه می شود ، راه قانونی باز میکند یعنی ما نقش نماینده شما را پیدا می کنیم ، آی فلان سازمان ، آی فلان اداره ، آی فلان رئیس ؛ از شما این خواسته شده دلیلشون هم دلیل قابل قبولی است ، سندش هم که همراهش است ، شما چرا پاسخ ندادید ؟! اون وقت ما می شویم کمک شما بنابراین ما هم این آمادگی را داریم ، انشاءالله امیدواریم با اغتیاضات زمان حقوق این مردم عزیز بلاخره ادا بشه ؛ امر و فرمایش دیگری هم داشته باشید ما در خدمت شما هستیم ، دعاگوتون هم هستیم ، جزاکم الله خیراً ، باقی عزیزان چه مسئولین وچه مردم سلام بنده را خدمتشون برسانید ، وجزاکم الله خیراً جزا خیرالله امره صلواتی بفرستید .

[۱] – سوره بقره ، آیه ۳۰

[۲] – همان.

[۳] – سوره ذاریات ، آیه ۵۶

[۴] – سوره نور ، آیه ۴۰

[۵] – سوره نور ، آیه ۳۵

[۶] – سوره اسراء ، آیه ۱۱۰

[۷] – سوره النور ، آیه ۳۵

[۸] – سوره ذاریات ، آیه ۵۶

پاسخ دهید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *