خانه / درس اخلاق / طلاب / متن بیانات / مشروح بیاتات/درس اخلاق نماینده ولی فقیه استان در دیدار با طلبه های حوزه علمیه سفیران هدایت بیرجند

مشروح بیاتات/درس اخلاق نماینده ولی فقیه استان در دیدار با طلبه های حوزه علمیه سفیران هدایت بیرجند

متن بیانات درس اخلاق حجت الاسلام والمسلمین سید علیرضا عبادی نماینده معزز ولی فقیه در استان در دیدار با با طلبه های حوزه علمیه سفیران هدایت بیرجند مورخ ۱۳۹۵/۰۴/۱۲

 

بسم الله الرحمن الرحیم

الحمدالله و السلام و صلاه علی رسول الله و علی آله آل الله و لعن الدائم علی اعدائهم اعداء الله.

با سلام به امام زمان و با درود به روان مقدس رهبر فقید انقلاب و سلام و درود به رهبر معظم جمهوری اسلامی ایران رهبر مسلمین جهان.

و سلام مجدد به محضر شما عزیزان و همه سنگرنشینان اهل علم و ایمان، عرض تسلیت ایام شهادت بی بی عالم صدیقه کبری فاطمه زهرا سلام الله علیهم.

حدیث شریف از رسول گرامی اسلام(ص): «إِنَّمَا بُعِثْتُ لِأُتَمِّمَ مَکَارِمَ الْأَخْلَاقِ»۱ فلسفه بعثت گفته می‌شود و خب وقتی پیامبر آخرالزمان عقل کل و هادی سبل و خاتم رسل هدف بعثت‌شان را تتمیم مکارم اخلاق دانستند، این مشخص است که همه انبیا برای این کار آمدند، چون بعثت همه انبیا در بعثت پیامبر آخرالزمان خلاصه می‌شود.

اما خب بهرحال اکثریت از کنار این فرازهای پرمعنی و فراگیر رد می‌شویم، کمتر توقف می‌کنیم که خب یعنی چی؟ مشکل اصلی هم اصولا مال ماست که مفهوم اخلاق را، تا برسد به مکارم اخلاق برای ما روشن نیست خیلی هم دنبالش نیستیم.

یک تصور عامیانه‌ای که حالا اخلاق چرب‌زبانی است و گاهی هم ممکن است همراه با بدترین نوع بداخلاقی‌ها که چاپلوسی و تملق هم درآن باشد، افراط و تفریط هم در آن باشد، بالاخره مخاطب‌پسند باشد، مثلا اخلاق را چنین چیزی می‌دانیم، خب وقتی این دانستیم دیگر این چه تناسبی دارد با بعثت انبیاء و بعثت پیامبر آخرالزمان؟

احیانا یک سری اظهارات خاص، اعمال فیزیکی خاص، بازتاب‌های این‌ها را اخلاق می‌دانیم و حال آن که وقتی هدف بعثت انبیاء این هست معنی‌اش این است که حل همه مشکلات بشر در این واژه است، معنی‌اش این است دیگر، خب این دیگر نمی‌تواند به آن معنی متمرکز در ذهن ما باشد تناسبی ندارد که، یعنی از بحث‌های نظری بگیرد، در حکمت نظری که انواع و اقسام رفتار، گفتار، تصورات فرقی نمی‌کند همه چیز را شامل می‌شود، در حکمت عملی، که فقه یک گوشه‌اش است، فقه یک مسئله اخلاقی است و آنکه در تقسیم‌بندی می‌گویند اخلاق، احکام، اعتقادات و حال آنکه خوده اعتقادات یک گوشه‌ای از مسائل اخلاقی است.

آن وقت مکارم اخلاق با اخلاق یک تفاوتی دارد، حالا یک آدابی، یک مراسمی، یک برنامه‌هایی در میان همه اقوام بوده است و خواهد بود که از آن به اخلاق تعبیر می‌کنند، حالا در بعضی از موارد هم همراه با یک سختگیری‌هاست بالاخره بر خود تحمیل کردن است.

مثل دیکته یک پزشکی که ممکن است برای مریض ناپسند باشد، احیانا ممکن است که مریض از آن تخلف هم کند اما بر خودش تحمیل می‌کند، لیکن مکارم اخلاق این نیست، مکارم اخلاق این است که انسان خودش را اول در یک سطحی قرار می‌دهد، همان سطحی که خدا فرموده: «وَ لَقَدْ کَرَّمْنَا بَنِي‌ آدَمَ»۲ “لام” هم تاکید است “قد” هم تاکید است، ببنید اولین کاری که در بحث اخلاقی می‌شود این است که جایگاه خودش را پیدا می‌کند، وقتی جایگاه خودش را پیدا کرد از همه این دستگاه‌های خلقت این ابر و باد و مه و خورشید و فلک و زمین و آسمان و جماد و نبات از همه خود را فراتر می‌بیند.

نه به عنوان فراتر عجب یا تکبر نه‌، به عنوانی که در جای خودش قرار گرفته، صاحب نعمت خداست خودش هیچ کاره است اما خدا او را در اینجا قرار داده،  وخَلَقَ لَكُمْ ما فی السماوات والارض

خب حالا این جایگاه با عظمت را که پیدا کرد دیگر چنین نیست که برایش تصور بیاید که در این نظام خلقت یک سری مثلا نعمت‌هایی یک سری خوشی‌هایی، یک سری اشیایی وجود دارد و تصور کند خدا به هر دلیل اینها را از من حیف دانسته فرموده اینجا ممنوع، این شجره ممنوعه؛ حالا ما هم اطاعت می‌کنیم وارد نمی‌شویم.

خب این خیلی فرق دارد با آن که جایگاه خودش را پیداکند بگوید نه خدا آنهایی که قرق کرده از من حیف ندانسته به دلیل رفعت مقام، “من” حیفم از آنها، من حیفم نه اینکه نها حیف باشد، خدا همه آنها را برای من آفریده نوع مصرف یا دخالتی یا استفاده‌ای که از آنها داده یک چیزی است که در خور شأن من باشد.

از همه پستی‌ها به دور این نه تنها نسخه برایش سخت نیست اقتضای طبیعی قضیه می‌شود هرچه از این پایین‌تر باشد، دنائت است و اهانت به خود به عنوان جایگاهی که خدا برایش آفریده نه به عنوان عجب و تکبر، اهانت به خودش می‌داند، آن وقت است که پای لغزش‌ها به وجود می‌آید، «من هانت عليه نفسه فلا تامن شره»۳، انسانی که شخصیت خود را نشناسد و از دست بدهد از شعور ایمن نیست؛ همینی که می‌بینید یک حیوان اینطوری می‌شود.

وقتی بعثت انبیاء مکارم اخلاق می‌شود آنهم در این فرم حساب شده، ما باید تصور داشته باشیم و توجه داشته باشیم که تا این مسئله حل نشود هیچ مسئله‌ای حل نخواهد شد، یقین بدانید چون خارج از ریل است.

یک قطار اگر از ریل خارج شود می‌تواند به مقصد برسد؟ نه. این ریلی که خدا و رسول تعیین کرده این است خارج از این هرگز به مقصد نخواهد رسید، پس باید این مسئله به صورت فراگیر و حساب شده و هدفمند بشناسیم؛ این هم سرمایه علمی می‌خواهد، کاوش می‌خواهد، تخصص می‌خواهد. الحمدالله در میان علما خدا رحمتشان کند زحماتی کشیدند از خود آثاری گذاشتند بالاخره در حد مقدور از منابع وحی منابع عقل استفاده کردند، خب شروع کار ما با آنهاست حالا قانع نشویم خودمان هم باید قدمی برداریم خب پس توجه باشد.

برای اینکه یک مقداری این تصور را بر ذهنمان هموار کنیم از یک جایی باید شروع کنیم یک مقدماتی که تنها یک ادعا نیست مسئله این است؛ او اینکه ببینید ما چون اول وجودی ما، مادیت الحدوثیم، اولین چیزی که درک می‌کنیم همین ماده است، و زندگی فیزیکی و همینی که الان همه گرفتارش هستیم. بنابراین همه از اینجا شروع می‌کنیم ما برای خوشی‌ها و ناخوشی‌ها، برای صحت و مرض، برای بهداشت درمان از جهت تن همینی که می‌پرستیمش از جهت تن، چقدر اهمیت قائلیم؟ از نظر لفظی بسیار. از جهت معنوی چون از بیراهه وارد می‌شویم هیچ،.

از نظر آمار و ارقام و ادعا و قیافه گرفتن و پز دادن و از این حرف‌ها به بهداشت و درمان چقدر ارزش قائل هستیم؟ به ظاهر خیلی زیاد، خیلی زیاد. از شستشو بگیرید و از مسواک بگیرید و از شانه بگیرید و آرایشگاه بگیرید و از این قبیل تا انواع و اقسام تبلیغات دارویی درمانی، همین‌هایی که در دنیا رایج است، مثلا در تابستان یک فرض بفرمایید که یک طاعونی، یک وبایی به وجود می‌آید، در زمستان مثلا یک آنفولانزای مرغی به وجود می‌آید، چه کارهایی می‌کنند؟ قرنطینه می‌کنند، واکسن می‌زنند، به صف می‌شوند، اعتبارات زیاد خرج می‌کنند، نیروهای مربوطه دنبال ماموریت‌ها سختگیری می‌گیرند خب خوبه یا بد؟ نخیر خوب است. برای چه؟ برای اینکه بدن ما سالم باشد مریض نباشد.

خب حالا ما که بدن را این همه تقدیس می‌کنیم و همه چیز را پایش می‌ایستیم چرا فقط در ادعاها این کار را می‌کنیم و بعد هم همه این مسائل را می‌اندازیم گردن میکروب و ویروس.

برای اینکه بفهمیم که مطلب این است خب آمار و ارقام بگیرید که آیا مثلا در صد سال، در کشوری یا در دنیا، چندبار وبا حاصل شده؟ یا طاعون آمده؟ و مجموع آمار آنها چقدر تلفات داشته؟ آمارش را می‌شود به دست آورد.

حالا در کنارش یک صدسال دیگر هم اضافه کنید، در ظرف این صدسال که تلفات طاعون این اندازه هست تلفات وبا این اندازه هست، بفرمایید که کشتار مردم در بلندپروازی‌های خارج از ضابطه و کشورگشایی‌ها آمار اینها چه عدد است؟ حالا این را از جنگ خانوادگی شروع کنید در جنگ محله، در جنگ طوایف، در جنگ کشورها، در جنگ بین‌المللی، خب اینها هم که آمار دارد، این چه میکروبی و چه ویروسی بوده که مردم را قتل عام کرده این ویروس را شناسایی کردید؟

خب اینکه یک گوشه‌اش است؛ آیا آمار انواع انتحارها و دق‌مرگی‌ها از پوچی و پوکی انسان، از سرگردانی انسان آماری دارید؟ که در هر روز چقدر پوکی؛ حالا اسمش را می‌خواهی بذار افسردگی، اسمش را بذار خودکشی فرقی نمی‌کند خب اینها آمار دارد دیگر، خب بفرمایید این چه ویروس است؟ کدام میکروب است؟.

انواع و اقسام آمار در بی‌حساب بودن خورد و خوراک همین خورد و خوارک‌هایی که ما داریم ونعوذ بالله من شرور أنفسنا و من سيئات أعمالنا، که حالا فکر می‌کنم در این زمینه روایتی داریم که شما اگر از اهل قبرستان بررسی کنید کم‌اند کسانی که به اجل طبیعی و واقعی و حتمی از دنیا رفته باشند، غالبا اینها آسیب‌هایی در جهت لذت‌گرایی و در جهت خورد و خوراک و در جهت عدم رعایت هست.

اینها آنقدر مجموعه آمارش زیاد است که خارج از آن را باید به عنوان استثنا نگاه کرد که چند نفر به اجل طبیعی از دنیا رفته‌اند.

آمار روزمره یا سالانه تصادفات رانندگی حالا در دنیا حساب کن این چه ویروسی است؟ حال آنکه مقررات رانندگی به دلیل اینکه مجموعه تجربی‌های انسان است اگر برابر آن عمل شود مگر به ندرت کسی به خاطر حادثه‌ای که حالا میخی بوده و لاستیک ترکیده، و الا تلفات نباید داشته باشد. خب اینها هم جزو آمار است اینها چطور می‌شود اینطوری؟

حالا برگردیم به مسائل عفونی که همان ویروس و میکروب است، ویروس و میکروب این که یک مرتبه رشد بی‌رویه‌ای می‌کند و پخش می‌شود در جامعه و تلفات می‌گیرد، توجه داریم که آن به دست بشر این کار می‌شود یعنی به دلیل عدم رعایت‌های صحیح اخلاقی، نتیجتا موجب لجن‌گسیختگی آن ویروس می‌شود.

که اگر اخلاق، آن اخلاق صحیح باشد اصلا چون میکروب در نظام عالم مفید است نه مضر، میکروب مفید است، شما حداقل فایده آن را در واکسن‌ها مشاهده می‌کنید، یعنی این موجب تقویت بدن می‌شود، ورود میکروب که به وسیله واکسن صورت می‌گیرد بدن را مقاوم می‌کند نه تنها نمی‌کشد مقاومش می‌کند، و اگر اصول اخلاقی با آن معنی صحیح بعثت پیغمبران صورت بگیرد، وجود میکروب‌ها نه تنها مضر نیست مفید است. حتی بعضی می‌گویند که اگر میکروب نبود قد انسان از یک متر بالاتر نمی‌رفت، آن جایگاهی دارد و اویی که جایگاهش را به هم می‌زند بشر است.

خب در جمادات هم همینطور است در نظم حرکات الکترون‌های داخل اتم که در خدمت بشرند از اورانیوم شما انرژی پاک بگیرید اما چطور شد که همین در هیوشیما و ناکازاکی حیوان‌ها و انسان‌ها و درختان را همه خاکستر کرد چرا؟ سوء رفتار انسان بود.

الان دریاها فاسد شده، لایه اوزون سوراخ شده و اشعه فرابنفش ایجاد سرطان می‌کند، کار بشر است دیگر، «ظَهَرَ الْفَسَادُ فِي الْبَرِّ وَالْبَحْرِ بِمَا كَسَبَتْ أَيْدِي النَّاسِ»۴ اینها جزو اخلاق نیست؟ اینها جزو حقوق نیست؟ اینها جزو احکام نیست؟ اینها بر ریشه‌های اعتقادی بار نیست؟ همه اینها در آن مکارم اخلاق خلاصه شده است، که فهمش عرض کردم سرمایه می‌خواهد.

و اینها که مشخص می‌شود آن وقت شما جایگاه خود را می‌توانید پیدا کنید، برخلاف عرف نفهم عوام که مثلا فرض می‌کنیم حالا به ده نفر، آقا شما چکاره هستید؟ آقا من مثلا تاجر فرشم..به به…برو اون صدر بنشین، آقا شما چکاره هستید؟ مثلا من پزشک متخصص معده هستم، شما هم برو اون صدر بشین. آقا شما چکاره هستید؟ من مهندس ساختمانم شما هم برو اون صدر بشین، شما چکاره هستید؟ من طلبه هستم خب بهرحال عوام اینطور فکر می‌کنند حالا عوام مقطع یا عوام کلاه نمدی فرق ندارد.

و حال آنکه واقع مطلب این نیست، واقع مطلب این است که شما در صدرید؛ یعنی شما در جایگاهی هستید که از جهت خدمت به نوع انسان و جایگاه الهی که دارید که دنباله‌رو انبیا هستید، حرف اول را شما می‌زنید، حرف آخر را شما می‌زنید، بقیه همه حاشیه هستند، یقین بدانید بقیه همه حاشیه هستند.

که خوده این بداخلاقی که بر دنیا حاکم شده که گفتم متاسفانه به خاطر جهل، اخلاق را خلاصه می‌کند در چهارتا برخورد مخاطب‌پسند باشه و با زبان‌چرب، آن وقت نتیجتا اینکه اصلا در جامعه این نیست هر کس هر صحبتی می‌خواهد بکند بر اساس یک نوع منافع مادی‌اش توجیه می‌کند و حرف می‌زند آن وقت نتیجه‌اش این است که جاها عوض می شود، جایگاه شما مهمترین جایگاه در جهت خدمترسانی با نوع بشر است.

و وقتی جامعه بشری از این من‌جوابها، از این پستی‌ها، از این پلشتی‌ها، از این بیماری‌ها و غیره وقتی نجات پیدا خواهد کرد که برگردد به تعالیم انبیاء صل الله علیه وآله، و این سخنی است که شما می‌توانید به کرسی بنشانید چون تخصص شماست.

خب مطلب تمام نشد؛ حتی آنچه را که شما بلایای طبیعی می‌دانید از نظر عرفی، می‌گویند سیل آمد چکار کرد؟ زلزله آمد چکار کرد؟ بلایای طبیعی، این‌ها هم جزو آمار است. به ظاهر این است که بشر در اینها ربطی ندارد اینها بلایای طبیعی است، ولی چرا ربط دارد، خیلی هم ربط دارد؛ آنها هم محصول دست ماست چطور؟ از جهات مختلف. یکی از این جهت که مثلا شما می‌گویید زلزله، خب زلزله چیزی هست لازم، باید باشد، در نظام طبیعت باید باشد، حکمت‌های زیادی دارد، اما اینی که زلزله می‌آید و انواع و اقسام خانه‌های زندگی مستضعفین کم بضاعت کاهگلی را ویران می‌کند و مردم را می‌کشد اما او ساختمان ضد زلزله‌ای که حساب‌شده‌ای ‌ساخته در اختلاف طبقاتی زیاد، ضد زلزله است، هیچ ضایعاتی ندارد. خب ضایعات زلزله به گردن که افتاد؟ به گردن بی‌عدالتی، قرن‌ها بی‌عدالتی حاکم بوده، اختلاف طبقاتی حاکم بوده، اکثر ملت‌ها ضعیف و مستضعف بار آمده بنابراین اگر یک بلای طبیعی بیاید باید اینها همه از بین بروند چرا؟ چون اگر چنانچه عدالتی که انبیاء می‌خواستند پیاده می‌شد و امکانات، توسعه، علوم، فنون به آن نحوی که شایسته بود به خدمت بشر می‌شتافت یک نفر هم در زلزله هلاک نمی‌شد.

اینها عوارض بی‌عدالتی است به گردن طبیعت می‌اندازیم. و الا با توسعه بشری اگر ظالمانه علم را تقسیم نمی‌کردند؛ ظالمانه ها. شما می‌بینید جلوی علم را می‌گیرند این منحصر به حالا نیست همواره بوده، مگر مکتب انبیا و ائمه هدی که علم را بدون هیچ گونه مضاعقه‌ای به همه می‌دادند اما در دنیای بشری منهای تعلیمات انبیا، علم را یکی از امتیازات سلطه می‌داند بنابراین علم را از دیگران دریغ می‌داند، حالا در تاریخ چه گذشته آن زمان‌هایی که ما به خاطر می‌دهیم، نمی‌گذاشتند مثلا اگر یک هلکوپتر پیچش خراب می‌شد نمی‌گذاشتند ایرانی حتی بفهمد این پیچ را چطور محکم می‌کنند؟ ابزارش را درمی‌آوردند می‌فرستادند تا تعمیرش کنند و برگردانند، ایرانی نگاهش نکند.

در همین طبس گلشن یک آدمی بود خیلی با ذوق بود در زمان خوده ما، او در طبس گلشن چراغ توری می‌ساخت از نوع چراغ توری‌های سویس که رایج بازار بود اگر بهتر نبود خرابتر هم نبود، به او ابلاغ کردند شما بالاتر از حلب‌سازی حق نداری این کار را بکنی وگرنه کلاهت پس معرکه است.

این بهانه‌هایی که امروز می‌گیرند که آی برجام و فرجام و مذاکرات هسته‌ای اینها همه برای جلوگیری از علم و پیشرفت ماست و الا آنها کاملا بهتر از ما می‌دانند که سلاح هسته‌ای به درد ما نمی‌خورد الان به درد هیچکس نمی‌خورد، الان هفتاد سال قبل نیست که اگر یک کسی سلاح هسته‌ای مثل آمریکا در هیروشیما  در ناکازاکی به کار برد همه تسلیم شوند و دست بالا کنند، آن روز در دنیا یک دیوانه بود امروز دیوانه‌های متعددی هستند که اگر یکی آن کار را کند ۱۰ تای دیگر در میدان می‌شوند و کره زمین را خل آتش می‌کنند به درد هیچکس نمی‌خورد.

آنها خودشان هم می‌دانند اصلا سلاح هسته‌ای زنگ زده است به درد نمی‌خورد ولی آنها می‌خواهند از رشد علمی ما جلوگیری کنند، تا با او می‌رویم مذاکره کنیم، می‌گویند آن موشک هم همینطور است فردا خواهد گفت چوشک هم کسی تولید نکند، چوشک هم از خارج بیاورند. ‌

واقعا اینطوری هست.. بنابراین علم را هم ابزار قدرت قرار دارند می‌دهند و در طول تاریخ هم وقتی به دست بشر رسیده این کار را کرده، علم و فن و ثروت و اینها در اختیار یک عده بقیه در یک حادثه طبیعی باید هلاک شوند و از بین بروند، این ویروسش خوده انسان است که ضایعات دارد.

خب سیل آمد چه کرد؟ فلان کرد تمام اینها قابل کنترل است، تمام اینها بالاخره آبریز این رودخانه چه اندازه است؟ حداکثر آن چه اندازه است؟ خب به اندازه همان وسعت بگذارید چرا نصف آن وسعت می‌گذارید؟ می‌گویند برای ۵۰ سال آینده اتفاقی نمی‌افتد، خب شاید اتفاق افتاد بعد چکار می‌کنید؟ آب که اگر جایش باز باشد به جایی کار ندارد که، حرص و ولع ایجاد می‌کند راه رودخانه را می‌گیرند بعد میاد مردم را هلاک می‌کند و خانه‌ها را ویران می‌کند بعد می‌گویند بلاهای طبیعی این کار را کرد؛ نخیر شما اینکار را کردید. اینها جزو آمار و ارقام جنایات بشر است. کارهای دیگرش هم همینطور است.

بیماری‌های معمولی هم که پیش می‌آید اینها عاملش خوده ما هستیم، و اگر یک روزی اینها دقیقا کارشناسی شود و مهار شود فقط بیماری‌هایی به سراغ انسان می‌آید که آن بیماری‌های انسان “مرتبه” است یعنی بیماری به آدم “معنویت” می‌دهد، اگر اینهایی که به دست ما صورت می‌گیرد اگر اینها را ما انجام ندهیم و مهار کنیم آن بیماری‌های خاصی که مستقیم از طرف پروردگار می‌آید آنها اصلا لازم است که ما را از جهت انسانی تربیت می‌کند، به ما صفا می‌دهد، بسیاری از زوائد بدن را ذوب می‌کند، به انسان روح ایمان می‌دهد.

یکی از چیزهایی که عامل اجابت دعاست بیماری است، انسان در خود احساس ضعف می‌کند و به قدرت لایزال نزدیک می‌شود و پی می‌برد و پناه می‌برد که اگر منحصر به آنها باشد، بهترین هدیه به انسان از جانب خدا خوده بیماری است. حالا ما چقدر فاصله داریم؟ خیلی فاصله داریم… خیلی فاصله داریم.

که حالا اینکه بنده اشاره کردم که یک استقصا تام نبود اینها یک بحث‌های سرانگشتی است که شما می‌توانید جدول درست کنید با قلم و کاغذ و آمار و ارقام و از تاریخش بگیرید، از منابعش بگیرید، بعد بینید که سر از کجا در می‌آورد؟ ببینید فاصله تا چه اندازه هست؟ و بشر خودش بر سر خودش چه درآورده «اَعدى‌ عَدُوِّکَ نَفسُکَ الَّتى بَینَ جَنبَیک»۵ هیچ دشمنی برای ما بدتر از خوده ما نیست.

بیماری‌های شرک و حرص و ولع و کینه و از این قبیل، خب از اول باید همانطوری که در یک مرض تن اول به اصطلاح قدیمی‌ها معاینه می‌کنید و به اصطلاح امروزی‌ها پزشک چک می‌کند، بعد راه علاجش را نسخه می‌کند شما هم همینطور اول باید این دردها این رنج‌ها به صورت حساب شده نه آنچه که من گفتم در بیاورید که بشر به دست خودش گرفتار چه قضایای است و این آمار و ارقامش سر از کجا در می‌آورد؟ و بعد که این معاینه شد که مزاج بشر فاسد است و این باید علاج شود، بعد برید که راه علاجش چیست؟

دقیقا باید اول جامعه بشری را معاینه کرد، شما معاینه‌اش کنید، وقتی رسیدید به انواع و اقسام بیماری‌هایی که منبع همه این بلاها و مشکل‌ها و قتل‌ها و مردن‌ها و این دق‌مرگ شدن‌ها و این مفاسد است آن وقت برای علاجش فکری کنید این کار هم کار شماست.

هیچ رشته‌ای از رشته‌های علمی نمی‌تواند این کار را انجام دهد، تنها رشته علمی که بالاخره این کار فوق‌العاده را می‌تواند اول کارشناسی کند و بالاخره از جایی که ورود پیدا کند برای نجات بشر؛ شمایید.

که منابع قوی تعلیمات انبیاء و ائمه هدی دست شماست، آن وقت بروید از نظر علمای سابق، سابقین بهره‌هایی که گرفتند، بگیرید و بر آن چیزهایی بیافزایید و ارائه دهید حال خواهند پذیرفت یا نخواهند پذیرفت اما ارائه دهید، راهکار دست شماست.

آن هم گفتم اولین قدمی که در این جهت باید برداشته شود، پیدا کردن انسان در جایگاه خودش است که وقتی این شد دیگر به همه چیز به چشم خیر نگاه می‌کند و برای او هیچ چیز شر نیست، این خیر و شری که به وجود می‌آید به وسیله ما به وجود می‌آید شما مثلا ببینید خورشید نور می‌دهد پخش می‌کند، زمین را نورانی می‌کند اما اگر از سقف این اتاق ۱۰ تا شیشه شفاف باشد، قرمز باشد، آبی باشد، سبز باشد، نارنجی باشد که افتاب از داخل آن روزنه‌ها به داخل اتاق بیاید بعد می‌بینیم که یکی سبز است، یکی قرمز است هر رنگی که شیشه داردف و حال آنکه آنی که بر اینها تابیده فقط یک نور بوده، نور حورشید بوده، ولی تنها یکی از این روزنه‌ها آن نور را نشان می‌دهد که آن شفاف باشد، بقیه آن نور را تبدیل می‌کنند به آنچه که در درون خودشان است.

این هم همینطوری است این ماییم که فیض الهی را تبدیل به شر می‌کنیم هرکسی براساس سلیقه و فکر و نیت و غیر ذلک خودش فیض الهی را تبدیل می‌کند و حال آنکه اگر چنانچه ما این رنگ‌ها را از میان برداریم، نور مطلق است تمامش هم خیر است.

این شروری که از ما به همدیگر می‌رسد مربوط به نفس ماست، «ما اصابک من حسنه فمن الله و ما اصابک من سیئه فمن نفسک»۶ خداوند به همه شما خیر عنایت کند تا بتوانید برای جامعه آخرالزمانی که در آستانه ظهور حضرت مهدی سلام الله علیهاست، انسان‌های مساعدی جهت آن ظهور موعود سرور فراهم کنید.

و سلام علینا و علیکم و علی عباد الصالحین

 

  • حدیثی از رسول خدا(ص)
  • آیه ۷۰ سوره اسرا
  • حدیثی از امام هادی(ع)
  • آیه ۴۱ سوره روم
  • حدیثی از پیامبر(ص)
  • آیه ۷۹ سوره نساء

پاسخ دهید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *