متن بیانات حجت الاسلام سید علیرضا عبادی نماینده ولی فقیه خراسان جنوبی در مراسم معارفه مسئول دفتر نهاد مقام معظم رهبری در دانشگاه فرهنگیان خراسان جنوبی مورخ ۱۳۹۶/۰۹/۱۸
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحيم
با سلام به امام زمان (عج) و با درود به روان مقدس رهبر فقید انقلاب و سلام و درود به رهبر معظم جمهوری اسلامی ایران، رهبر مسلمین جهان و سلام مجدد به محضر شما و همه سنگرنشینان علم و ایمان.
عرض تبریک ایام میلاد مقدس عقل کل و هادی سبل و خاتم الرسل حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلاله پاک آن حضرت، امام جعفر صادق علیه السلام و هفته وحدت مسلمین.
نعمتهای پرودگار به تعبیر قرآن کریم« وَإِنْ تَعُدُّوا نِعْمَةَ اللَّهِ لَا تُحْصُوهَا»۱. نمی تواند قطعاً آن را کنترل کنید و دلیلش هم پیداست. این جهان یک واحد است، مجموعه آن است که سلسله جمادات، نباتات، حیوانات و انسان را ایجاد فرموده و ذره ذره آنها مثل پیچ و مهره، این دستگاه را تشکیل می دهد. حالا ملکولهای این جهان مادی را شما یک عددی یا رقمی مشخص کنید، همه نعمت هستند.
از عالم برون که بگذریم آنچه که در خود ما است، سلولهای بدن را به عدد و رقم مشخص کنید. گلبولهای خون را به عدد مشخص کنید. اینها همه مقدمه است، چیزی نیست. آنچه در جان انسان، روح انسان، استعدادهای وتوانایی های رشد انسان، اصلاً از آن خبر دارید.« وَإِنْ تَعُدُّوا نِعْمَةَ اللَّهِ».
حال یک سوال مطرح است آیا نسبت به این نعمت های مادی و معنوی که در جهان هستی وجود دارد و ما نمی توانیم احصاء کنیم و حتی نمی دانیم. آیا می توانیم یک طبقه بندی ایجاد کنیم؟ درجه یک، دو و سه کنیم آن را یا نه، اینکار نشدنی است. خوب ظاهرش این است که نه، این همه نعمتهای که ما انتهایش را نمی دانیم، چطور طبقهبندی می کنیم. اما باطن قضیه ما طرف دار این هستیم که بله؛ قابل طبقه بندی شدن، است.
از قرآن کریم استفاده می کنیم. موسی و هارون علیه السلام دو پیغمبر الهی همزمان رفتند پیش فرعون دعوتش کنند. فرعون یک سوال کرد« قَالَ فَمَن رَّبُّكُمَا يَا مُوسَى»۲، پرسید این خدای که آمده اید ما را دعوت کنید کیست. آیه را دقت کنید، این جمله چقدر حساب شده است. « قَالَ رَبُّنَا الَّذِي أَعْطَى كُلَّ شَيْءٍ خَلْقَهُ ثُمَّ هَدَى»۳. می خواهید به خدا معرفت پیدا کنید، ببین. به صورت هدفمند؛ هدفمند بودن مسلم در هر شیء نشان از عقل می دهد. به صورت هدفمند به هر موجودی آن ابزاری که لازم داشته داده است. خلقی به آن داده که کارآمد و مفید است. حال همین را گسترش دهید. یک آیه بیشتر نیست، همه هستی در آن خوابیده.
کسی می تواند این را عیناً بفهمد که علم و اطلاع کافی به همه تشکیلات نباتات، جمادات، حیوانات و همه را داشته باشد. که واقعاً دانشهای طبیعی در اینجا خیلی کارآمدی دارد. خدا به هر موجودی ریز و درشت، جماد باشد، حیوان باشد، به هر موجودی آنچه که لازمه اش بوده داده. این کره زمین که خلق شده برای چه خلق شده. همه آنچه که لازمهاش بوده در آن هست. حالا بشر تا به اینجا که آمده، کی به کجا رسیده که عنصری لازمش بوده که نباشد. همه آن هم به اندازه بوده است. در نباتات که غوغا است و بالاترش حشرات، حیوانات و خود انسان. انسان هم در بعد حیوانیاش یک حیوان است. این چقدر دانش لازم دارد، که انسان اینها را بداند. اینها همه در این آیه است. آن وقت در جواب که حضرت موسی علیه السلام به فرعون می فرماید، یک بخش آن این« أَعْطَى كُلَّ شَيْءٍ خَلْقَهُ» است. بعد به اصطلاح شما یک پرانتز به اصطلاح ما طلبه ها یک بین الحلالین است با کلمه «ثُمَّ». این کلمه در همه جا جمله قبل و بعد را نشان نمی دهد. گاهی یک چیز اضافه را نشان می دهد. «ثُمَّ هَدَى».، این که به هر موجودی هرچه لازم بوده داده، این یک بخش قضیه است. بخش دیگر این است که همه آنچه را که باید به چه نوع و شیوه و کیفیت از آن ابزار استفاده کرد به او یاد داده است. وگرنه اگر ابزار باشد؛ یک هواپیما برای من که خلبان نیستم به چه دردم می خورد.
از این چه استفاده می شود، پاسخ همان سوال خودمان است که داشتیم و آن اینکه می توانیم نعمتهای خدا را طبقه بندی کنیم. بگوییم درجه یک، دو و سه داریم. می گویم، بله می شود به این دلیل. بنابراین ارزش علوم را هم می توانیم، طبقه بندی کنیم. برای بشر بخاطر نوع خلقتش که براساس کسب علم است، همه پیغمبران آمدند، تعلیم جزو پیام های آنها است. چرا که بشر طوری خلق شده که بدون یاد گرفتن هیچی نمیداند.« مِنْ بُطُونِ أُمَّهَاتِكُمْ لَا تَعْلَمُونَ شَيْئًا»۴. حال آنکه حیوانات براساس غریزه و طبیعت راهشان را پیدا می کنند. اما انسان اینطوری نیست.
بنابراین پیام همه پیامبران تعلیم بوده است. اسلام عزیزهم « العِلمِ فَريضَةٌ». یک مسئله ای نیست که حالا بپذیریم، نپذیریم، ناچار هستیم. هر کسی در هر چارچوبه ای زندگی می کند، باید بداند. نداند، نمی تواند. در هر چیزی توانا بود هرکه دانا بود.
علوم هم درجه بندی میشوند. علومی هستند که خیلی باارزش هستند و یا ارزش متوسط دارند. این هم طبقه بندی کنید که به حساب آن طبقه بندی نعمتها، چون علوم وسیله بدست آوردن نعمت ها می شوند، بعد این را هم می شود طبقه بندی. حالا تمام علوم را مثل کشاورزی که خرمنی از محصولات دارد، یک خرمنی از علم تصور کنید، آیا ارزش علوم مثل هم است. باهم متفاوت است. می گویند فلان علم ارزش حیاتی دارد، دیگری ارزش رفاهی دارد. مثلاً دانش کشاورزی به عمل بیانجامد یکی از ارکان حیات است که انسان تغذیه می شود. دانش پزشکی جایگاه خودش را دارد در مقابل انواع آفات و بیماریها که انسان را در جهت ادامه حیات حفظ می کند. این علم ارزش حیاتی دارد.
همانطور که نعمتها طبقه بندی می شوند، ارزش دانش هم طبقه بندی می شود. می گوید ارزش رفاهی دارد و آنکه درجه بالاتر است ارزش حیاتی دارد. تمام است، نه. چرا؟ به جهتی که نرخ حیات را مشخص نکرده است. بفرماید خود نرخ حیات چه اندازه است؟ بعد میگویند آقا این علم ارزش حیاتی دارد، خوب حیات خودش ارزشش چقدر است. هرکسی بنا به سلیقه اش، این که نرخ نشد. آنچه هم که در دنیا مشاهده می کنید با این همه مدعی، این همه انسانها را میکشند، این همه انسان و صغیر و کبیر و زن و بچه از میانمار تا افریقا، هرجا دستشان برسد. هیچ کسی گفته، نرخش چقدر است؟ نه. بنابراین اگر نرخ حیات مبهم بماند، معنی اش این است که همه نعمتها و علومی که وسیله وصول به نعمت ها است، همه را بریزید در زباله دان، به درد نمی خورد.
نرخ حیات در ایمان مشخص می شود. و آن است که به علوم ارزش می دهد. آن است که به نعمتها ارزش می دهد. و اگر آن نباشد، همه خسران و زیان است. به سرگرمی بیشتر شبیه است. کدام علم. کسانی که این جنایت ها را می کنند، آدم های دانشمند هستند. مگر یک کلاه نمدی، بیسواد روستایی می تواند شهرها را ویران کند. مگر می تواند عرصه را بر مردم جهان تنگ کند. این ها کار فارغ التحصیلان است.
فرهنگ صحیح انسانی را باید اینجا پیدا کرد. و به همین نسبت اگر در کارها، مسئولیتها و در دانشگاه ها بخواهیم رتبه بندی کنیم، باز آن که حرف اول را می زند، متصدی پرورش خود انسان است، که فرهنگ اش را تامین می کند. ما اینطور به صورت یک نظر ابتدای می گویم، انسانیم. ما جمادیم. ما نباتیم. ما حیوانیم. « از جمادی مردم و نامی شدم/ وز نما مردم به حیوان برزدم/ مردم از حیوانی و آدم شدم/ پس چه ترسم کی ز مردن کم شدم». ترکیبات بدن ما همین آهن است و کلسیم و ید است. این که جماد است، ما نیستیم. بله، هست اما ما آن نیستیم. همچنان که بدن ما در تعریف نبات، قابل تعریف است. « وَاللَّهُ أَنْبَتَكُمْ مِنَ الْأَرْضِ نَبَاتًا» خدا شما را میرویاند. اما خود ما نبات نیستیم. ما حیوانیم، همه تعریفی که در حیوانات است در ما نیز است، اما حیوان نیستیم.
آنچه در تعریف انسان است مربوط به ما است. بقیه را یدک می کشیم، اما خود ما آن نیستیم. و آن است که باید ساخته شود و با ایمان ساخته شود. با علم ساخته شود. با تزکیه ساخته شود، تا دنیا بشود مدینه فاضله. متصدی آن مسئولان فرهنگی هستند. که باید دقیقترین امور را از منابع صحیح دین خدا، که عالم و آدم را آفریده و دین را مکمل اصلی که همان « ثُمَّ هَدَى » است، قرار داده است. منهی آن هیچ چیز ارزش ندارد. کسانی که متصدی این امر هستند، حال چه در جامعه روحانیت و چه دانشگاه ها، اولاً مهمترین کار جهان به دوش اینها استو باارزش ترین کار عالم به دست این ها است. وانگهی اگر کوتاهی کردن، سهل انگاری کردن، دنبال فرهنگ و اندیشه بیگانه رفتن و از ارزش های الهی و انسانی فاصله گرفتن، بدترین گناه هم برای اینها است.
بنده دعاگو شما هستم. ان شالله که در این هدف عالی و متعالی موفق باشید. برای شادی ارواح طیبه شهدا، روح پاک امام امت، طول عمر و عزت رهبر معظم انقلاب اجماعاً صلوات بفرستید.
۱- سوره نحل، آیه ۱۸٫
۲- سوره طه، آیه ۴۹٫
۳- سوره طه، آیه ۵۰٫
۴- سوره نحل، آیه ۷۸٫
۵- مولوی، مثنوی معنوی، دفتر سوم.
۶- سوره نوح، آیه ۱۷٫