اعوذ بالله من الشیطان الرجیم، بِسْمِ ٱللَّهِ ٱلرَّحْمَنِ ٱلرَّحِيمِ، لَا أُقْسِمُ بِيَوْمِ الْقِيَامَةِ، وَلَا أُقْسِمُ بِالنَّفْسِ اللَّوَّامَةِ[۱] اهل خرد، چه آنهایی که از مسیر عقل خودسازی کردند و مثل لقمان شدند، چه آن هایی که از طریق عرفان و کشف حقایق مانند سلمان شدند و چه آنهایی که از طریق شریعت که همه دیگران هم مسیرشان شریعت است ابوذر غفاری شدند. تمام این جهان مانند یک کتاب لغت می ماند، همه چیز معنی دارد منتهی چون من بی سواد هستم معنیش را نمی فهمم، در این عالم چیزی لغو آفریده نشده، خوش به حال آنهایی که عمرشان را در مسیری گذراندند که معنی جهان و معنی خویش را دانستند. مجموعه جهان خلقت که به آن عالم اکبر گفته می شود ماکتش که عالم اصغر است خود ما انسان هستیم، آنچه که در وجود ما و در بیرون وجود ما هست با هم مرتبطند، از مبدا تا معاد، حالا بنده که نه مفسرم، نه مترجمم ولی خب در حداقل استفاده عبارتی لابد بین قیامت که معاد است، یا من فی المعاد عدله، عدل خدا در معاد ظاهر می شود، اینجا عالم آزمایش است اما عدل آنجا ظهور پیدا می کند، اینجا هست، پنهان است چون ما متوجه نیستیم چه می شود اما آنجا ظهور پیدا می کند، ارتباطی بین قیامت که معاد است و بین وجدان انسان که در قرآن از آن به نفس لوامه تعبیر شده، انسان دارای سه مرحله نفسانی است، چون حیوان بالفعل است، باید خودسازی کند، انسان باشد، مرحله به مرحله، اول یک حیوان است و آنچه که بر او حاکم است غرائض است، این نفس اماره بالسوء است إِنَّ النَّفْسَ لَأَمَّارَةٌ بِالسُّوءِ إِلَّا مَا رَحِمَ رَبِّي[۲]، و نعوذ بالله من شرور انفسنا و سیئات اعمالنا، مرحله بعدی که خودسازی می کند و از نیروی عقل و وجدان استفاده می کند در این خودسازی، خودش نسبت به خطا و گناهی که می کند از خود می پرسد، تنها پرسش نیست، شلاق می زند، زیر عذاب وجدان قرار می دهد که دوباره این کار را نکند که این باب حکایت ها دارد، می شود نفس لوامه که در آیه کریمه آمده است، حالا اگر چنانچه توفیق پیدا کرد و در جهت خودسازی ارتقاء پیدا کرد و به مقام معرفت کامل رسید و به آنجایی که به هر حال لا مؤثر فی الوجود الا الله رسید آنجا دارای نفس مطمئنه می شود، سه نفس است اما در واقع سه مرحله است. حالا آنچه که ارتباط با قیامت دارد و معنی می دهد نفس لوامه هست، معنی می دهد دیگر، معنی آن چیست؟ اینجا سه چیز را در ردیف کنار هم قرار دهید، یکی نفس لوامه، آن دورش هم قیامت است که وجدان جهان هستی است، همانطور که نفس لوامه قیامت در درون خود انسان است، سومی چیست؟ سومی شرریعت است که در واقع تابلوها را در مسیر گذاشته، این کتاب به اصطلاح تعلیمات رانندگی را در نظر بگیرید، یک چیزهایی داخلش نوشته است، او در قلب شما نوشته است، حالا او سیر خودرو است، این سیر خود شماست، آن کتاب در فطرت شما نوشته شده است، او دورش هم که قیامت است این فطرت آمپر آن است، آمپر چه کار می کند؟ آن را نشان می دهد، آنچه هم که دین تابلو زده اینجا ورود ممنوع، اینجا حرام، اینجا حلال، اینجا واجب، اینجا مستحب، آن هم تابلوهای بین راهی، انالله و انا الیه راجعون، این حرکت شماست، حالا انسان وقتی خطایی می کند نفس لوامه او را ملامت می کند، خیلی شبیه به قیامت است و در اینجا قاضی، شاهد و مجری همه یکی هستند، در دادگاه بالاخره قاضی یک نفر است، شاهد کس دیگری، آن کسی که می خواهد اجرا کند کسی دیگر است اما در اینجا نه، چه کسی قضاوت می کند؟ همان کسی که شهادت می دهد، چه کسی شهادت می دهد؟ همان کسی که عذابش می کنی، همه یکی هستند و این معنی در زندگی انسان به وفور هست، چقدرها بوده که اشخاص یک ظلمی کردند بعد دچار عذاب وجدان شدند، نمی توانسته بخوابد، نمی تواند بخوابد، خودش خودش را به دادگاه معرفی می کند، چرا؟ چون راه دیگری ندارد، همه راه ها را نفس لوامه به رویش بسته است، شلاق می زند به او، تاریخ هم پر است از این ها، یکی،دوتا، ده تا، صدتا، یک میلیون نیست که، تاریخ پر است.