خانه / متن بیانات / سیاسی / مشروح بیانات/نماینده ولی فقیه در خراسان جنوبی درنشست مشترک مسئولان دفاتر نهاد مقام معظم رهبری در دانشگاه ها، بسیج اساتید، بسیج دانشجویی و حوزه علمیه

مشروح بیانات/نماینده ولی فقیه در خراسان جنوبی درنشست مشترک مسئولان دفاتر نهاد مقام معظم رهبری در دانشگاه ها، بسیج اساتید، بسیج دانشجویی و حوزه علمیه

متن بیانات آیت الله عبادی نماینده ولی فقیه در استان و امام جمعه شهرستان بیرجند در نشست مشترک مسئولان دفاتر نهاد مقام معظم رهبری در دانشگاه ها، بسیج اساتید، بسیج دانشجویی و حوزه علمیه خراسان جنوبی پیرامون برنامه ریزی ۲۷ آذر روز وحدت حوزه و دانشگاه  مورخ ۵/آذر /۱۳۹۶

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحيم

با سلام به امام زمان (عج) و با درود به روان مقدس رهبر فقید انقلاب و سلام و درود به رهبر معظم جمهوری اسلامی ایران، رهبر مسلمین جهان و رهبر به محضر شما و همه فرهیختگان.

خیلی خوش آمدید. مچکرم. نظرات مبارکتان را فرمودید. آنچه که درباره وحدت حوزه و دانشگاه مطرح است که قریب ۴۰ سال است. ما یک وقت می گوییم وحدت حوزه و دانشگاه. یک وقت می گوییم وحدت طلبه و دانشجو، استاد حوزه و استاد دانشگاه. یا اینکه از واحدهای درسی حوزه در دانشگاه از دانشگاه به حوزه. این ها هرکدام معنی خاص خود را دارد. معنی وحدت حوزه و دانشگاه به معنی یک تفکر است. آنجا نه شخص و نه واحد درسی و نه استاد حوزه و نه استاد دانشگاه، این ها مطرح نیست.

یعنی چنانچه ما انسان را با همه کسراتی که دارد اگر بخواهیم از وجود این انسان به نتیجه مطابق با نظام خلقت برسیم به وحدت در کثرت می رسیم. در تمثیلی عرض می کنم که مثلاً یک انسان صالحی مثل یک پیغمبری حساب کنید. مثل رهبر بنیانگذار جمهوری اسلامی حساب کنید، یک انسان صالح. چطور به وجود می آید آنطور که قرآن می گوید. نطفه است تکمیل می شود، بعد متولد می شود.

متولد می شود باید به او شیر بدهند. برایش لباس تهیه کنند. باید او را در پناه یک سقفی قرار بدهند که گرم و سرد نشود. و ده ها مسائل مورد نیازش از میوه، سبزی، خوراکش و رختخوابش همه چیز را باید تهیه کنند، تا این کودک بزرگ شود، رشد کند. بعد فرض بفرمایید که به مقام نبوت برسد.

مشکلی که در جهان بشر است، این است که بخاطر جهان بینی و یا جهان شناسی غلط، می‌آید این موجود واحد را تجزیه می کند. یک کسی مرتاض هندی می شود از همه دنیا فاصله می‌گیرد و یک نوع محدودیت های ایجاد می کند، کمالش را فقط در این می بیندو به بدن و جسم و به خوراک و خانه کاری ندارد. آن دیگری هم غرق در مادیات می شود  از هر زاویه ای در این محابه و معادله مادی نتیجه می گیرد  و خودش را اینگونه تعریف می کند به عنوان یک حیوان اقتصادی. بین این دو قطب هم صدها و هزاران درجه وجود دارد که هر کدام یک نوعی هستند. با یک نوع تفکر، با یک نوع رفتار. واین کثراتی که در جامعه می‌بینید.

حالا ما چون می خواهیم در تفکر اسلام ناب قرار بگیریم. باید برمبنای یک عقیده که هیچ چیز در این عالم لغو خلق نشده است. همه چیز هدفمند است. همه چیز حساب شده است. « قطره‌ای کز جویباری میرود/ از پی انجام کاری میرود»۱. اما هدف واحد دارد.

در این تفکر کار حوزه چیست. کار دانشگاه چیست. کار استاد فیزیک چیست. کار جغرافی چیست. کار تاریخ و شیمی چیست. همه یک کار انجام می دهند. یک تفکر. یعنی این ها همه با همه کثراتش برآورد نیاز یک واحدی را می کنند که او هدفمند آفریده  شده اند. و همه مقدمه هستند و او نتیجه است و باید به هدف برسد و او انسانیت انسان است. اینجا ما چیز جدای از هم نداریم در این تفکر. بلکه هر کدام گوشه ای را گرفتند که بدون آن به منزل نمی‌رسند. فلان پیغمبر بهش شیر ندهید، می میرد. بهش لباس نپوشانید. به صدها نیازی که دارد پاسخ ندهید در همان کودکی می میرد. کی پیغمبر می شود. پس همه یک کار را انجام می دهند.

وحدت حوزه و دانشگاه به معنی اصلیش یعنی وحدت تفکر. حوزه که شخص نیست، اشخاص نیست. دانشگاه هم که شخص نیست، اشخاص نیست. در اسلام ناب جدایی به این معنی . بله هم در مقدمه اش  و هم در نتیجه اش لوازمی دارد. آن لوازم چیست. این است که متخصصین معنوی با متخصصین در رشته های مادی با هم بنشینند که این وحدت را خوب مستحکم کنند. به تبادل برسند، این تبادل جنبه مقدماتی دارد. لازمش هم است.

یا بعد از اینکه این وحدت نظر به وجود آمد، طبعاً این ها براساس نیازهای که به هم دارند، مراوده دارند. این هم جزو لوازم قضیه است. اما خود قضیه نیست. چه در جنبه مقدماتی که بگویم این ها با هم ارتباط  پیدا کنید، این در کلاس آن حاضر شود، بله این ها به عنوان مقدمه است. اما این خودش وحدت نیست. مقدماتی است.

خود وحدت، وحدت نظر یک تفکر است. یک جهان شناسی است، یک انسان شناسی است، یک معادشناسی است. و الان حدود ۴۰ سال از این مسئله وحدت می گذرد، اما غالباً حضور سمبیلکی، جلسه و مراسم می گذرد.

این جدایی ها از ناحیه نقایصی است که دیگران بر ما تحمیل کردند. در گذشته های دور که قرن ها مسلمین قافله سالار علم ، دانش، حکمت، فلسفه، طب، فیزیک و شیمی بودند، آن ها بخاطر همین جامعیت که می دیدند در وجود فردی آنان هم این جامعیت محسوس بود. مثلاً اگر ابو علی سینا یک فیلسوفی است، در عین حال یک پزشک هم است. در عین حال یک فقیه هم است.  در عین حال یک متکلمی هم است. در عین حال ده ها عنوان دیگر هم داشت. یا خواجه نصیر طوسی و دیگران.  و این ها ا هرگز از هم جدا نمی دیدند. حالا چه در یک فرد این ها تجلی پیدا می کرد، آن هایی که استعدادی داشتند و نابغه بودند. چه در صد فرد تجلی پیدا می کرد و همه یکی بودند. جابربن حیان طرطوسی هم محدث بود، هم فقه بود و شیمیست بود و غیره…

پیشنهاد من این جاست که؛ حالا این جلسلات و مراودات به جای خودش، ولی شما زبدگانی که به هر حال در این برنامه مسئولیت دارید و زیرمجموعه شما که دانشجویان عزیز هستند، حتی اساتید بزرگوار هستند، این تفکر ناب اسلامی را در یک شرح مبسوطی که واقعاً برای همه قابل قبول باشد طوری مطرح کنید که منتظر نباشند که ۲۷ آذر شود. واقعا احساس یگانگی کنند. این که هر کدام یک گوشه ای را گرفتند، همه برای یک هدف گرفته اند. توحید هم به هین نحو است، آن توحید عقیدتی بعد به این توحید عملی می انجامد به این نظریه توحیدی می پردازد.

بنابراین وحدت حوزه و دانشگاه یک نوع جهان شناسی است، یک نوع انسان شناسی است، یک نوع مبدأ شناسی است و یک نوع معادشناسی است. و اگر این را بتوانیم با منطق و کرسی‌های آزاد یا نظریه پردازی ها مطرح کنیم و این را گسترش دهیم به سرمایه بزرگی این مجموعه دست یابد. و این ماجرای ۲۷ آذر و حالت سمبیلک  را هم به این صورت خاتمه بدهند. بلکه یک مسئله اعتقادی خواهد بود. یک مسئله عملی خواهد بود. یک مسئله میدانی خواهد بود. آثارش هم است دیگر. وقتی واقعاً این تفکر باشد هیچ کدام از هم جدا نیستند و همه یکی هستند.

همه بزرگواران در این موضوع؛ اینجا که جای بسط قضیه نیست، فقط اجمالی است. کار کنید و هم نظراتش شما را ببینیم و هم  آثارش را در جلسات امسال شما مشاهده کنیم.هم شیوه های تبلیغاتی در زیر مجموعه دانشگاهی و حوزه؛ فرق نمی کند، مطرح شود و جنبه میدانی پیدا کند. مدام حرف از وحدت، وحدت نزنید. در حالی که گرفتار کثرت هستید. بلکه با همه آنچه که کثرات را می بینید، ولی با وحدت بیاندیشید.

 

« جَزاكُم الله خَيرَ الجزاء بِالْقَوْلِ الثَّابِتِ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَفِي الْآخِرَةِ». اجماعاً صلوات بفرستید.

 

 

۱- پروین اعتصامی، شعر لطف حق.

پاسخ دهید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *