به گزارش روابط عمومی دفتر نماینده ولی فقیه در خراسان جنوبی و امام جمعه بیرجند،گروه رسانه ای شمیم به مناسبت آغاز ماه مبارک رمضان گزیده ای از پندها و حکایت های بیان شده در جلسات و سخنرانی های حجت الاسلام و المسلمین آقای حاج سید علیرضا عبادی، نماینده مقام معظم رهبری در خراسان جنوبی را در قالب پندهای آموزنده برای نخستین بار از وبسایت و شبکههای اجتماعی منتشر نموده است.
بارها شنیدید، گفته شده، خواندید، یکی از آن متولی های فاسد برای حکومت متوکل عباسی بود، شخصی مانند رضا شاه و صدام بود،خیلی خبیث بود، این پیشوای مسلمین جلسه های شرابش دیگر زبان زد است، آخر کار هم پسر خود متوکل او را کشت و به حیات ننگینش خاتمه داد.
از این چاپلوس هایی که معمولا جمع می شوند و بالاخره برای بعضی تصمیم سازی و تصمیم گیری می کنند، آنجا هم بودند دیگر، دور و برش جمع شده بودند، سئایت می کردند که امام هادی (ع) برای شما برنامه ای دارد.
او دستور داد نیمه شب به خانه امام هادی (ع) ریختند و او را دستگیر کردند و آوردند، جلسه شراب بود، بلند شد و امام را کنار خود نشاند همان لیوان شراب را تعارف امام کرد، ببینید آدم به کجا می رسد، امام فرمود خون و گوشت من هرگز به شراب آلوده نشده، خود متوکل هم به عنوان تمسخر این کار را انجام می داد، خیلی متکبرانه گفت خوب برایم شعر بخوانید، امام گفت من در شعر قلیل الروایه هستم، او گفته خیر این را باید حتما انجام دهید، امام هادی (ع) با آن نفوذ معنوی که داشت یک شعر مختصر حدود ۶ بیت خواندند((زمام داران جهانخوار و مقتدر بر قله کوهسارها شب را به روز آوردند در حالی که مردان نیرومند از آنان پاسداری می کردند، ولی قله ها نتوانستند آنان را از خطر مرگ برهانند.آنان پس از مدت ها عزت از جایگاههای امن به زیر کشیده شدند و در گودال ها گورها جایشان دادند؛ چه منزل و آرامگاه ناپسندی!پس از آن که به خاک سپرده شدند، فریادگری فریاد بر آورد: کجاست آن تخت ها و تاج ها و لباس های فاخر؟ کجاست آن چهره های در ناز و نعمت پرورش یافته که به احترامشان پرده ها می آویختند، گورها به جای آنان پاسخ دادند: اکنون کرم ها بر سر خوردن آن چهره ها با هم می ستیزند!آنان مدت درازی در دنیا خوردند و آشامیدند؛ ولی امروز آنان که خورنده همه چیز بودند، خود خوراک حشرات و کرم های گور شده اند!چه خانه هایی ساختند تا آنان را از گزند روزگار حفظ کند، ولی سرانجام پس از مدتی ، این خانه ها و خانواده ها را ترک گفته به خانه گور شتافتند!چه اموال و ذخائری انبار کردند، ولی همه آنها را ترک گفته رفتند و آنها را برای دشمنان خود واگذاشتند!خانه ها و کاخ های آباد آنان به ویرانه ها تبدیل شد و ساکنان آنها به سوی گورهای تاریک شتافتند))
متوکل عباسی بعد از شنیدن این شعر جام را گرفت و به زمین زد و متوکل و بقیه آنقدر گریه کردند و بزم شراب را جمع کردند و گفت امام را با عزت به خانه شان برسانید.