خانه / متن بیانات / نطق بیانات حجت الاسلام والمسلمین عبادی نماینده دوره پنجم و هفتم مجلس شورای اسلامی مورخ ۷۸/۱۲/۰۴

نطق بیانات حجت الاسلام والمسلمین عبادی نماینده دوره پنجم و هفتم مجلس شورای اسلامی مورخ ۷۸/۱۲/۰۴

به گزارش دفتر نماینده ولی فقیه در خراسان جنوبی و امام جمعه بیرجند،مشروح بیانات حجت الاسلام والمسلمین عبادی نماینده مردم شریف بیرجند دوره پنجم و هفتم مجلس شورای اسلامی برای اولین بار جهت علاقه مندان منتشر می گردد.

 بِسْمِ اللَّهِ الرَّحمَنِ الرَّحِيمِ

 

با سلام به امام زمان و با درود به روان مقدس رهبر فقید انقلاب و سلام درود به رهبر معظم جمهوری اسلامی ایران رهبر مسلمین جهان و سلام مجدد به شما عزیزان.

نقش حضور گستره مردم در ۲۲ بهمن حاکی از این حقیقت است که اراده مردم علی ایحال سرنوشت هر نهاد را رقم می زند. این در حالی است که هر نهاد نیز در فردای مردم نقش مؤثر خواهد داشت،و اگر این اراده و اختیار از مردم سلب نگردد، همه ی نهاد ها باید بیاندیشند مادامی که خواسته مردم از اسلام وعدالت تامین نگردد،بازهم این آزمایش تداوم خواهد یافت؛ ضمن دعای خیر برای مردم عزیز و شریف و برای مجلس دوره ششم،به دلیل اهمیت زمان و مأیوس نگه داشتن دشمنان و اینکه به امانت دژ خانه ملت در تهاجم فِتَن شایسته بیاندیشند دست گلی هدیه از حدیث و تاریخ نسبت به گذشته و آینده تقدیم می دارم،باشد که باهوشیاری آینده فردا در آینه تاریخ دیروز احساس نمایند.

در حدیث است که زبیر در خدمت علی (ع) بود، رسول خدا به آنها سلام کرد و فرمودند: زبیر آیا علی را دوست داری؟ ، فرمود چگونه علی را دوست ندارم؟!، فرمود: اما روزی می آید که با او از در خصومت وارد شوی و تو به ناحق باشی؛ در حدیث دیگر است که روزی رسول خدا  به زوجات مکرمه خطاب فرمود،«أَيَّتُكُنَّ صَاحِبَةُ الْجَمیلِ الأَدِیبِ احمر» ، بعد از وفات رسول خدا که سالیان گذشت آنگاه که فتنه اهل جمل به حرکت درآمد و اصحاب جمل به سوی بصره می شتافتند،در محله هوئب،سگ ها به هودج ام المومنین حمله بردند ،ام المومنین فرمود این کجاست ؟ عرض کردند ایجا هوئب است،فریاد زد من را برگردانید که رسول خدا من را از این فتنه خبر داده ، عبد الله زبیر گفته می شود که چهل شاید کاذب برانگیخت و شاهد داند که اینجا هوئب نیست ، و نیز آنگاه که دو لشکر صف بستند، علی (ع) زیبر را طلب نمود ، زبیر پیش آمد علی فرمود زبیر ، به خاطر داری که آن روز رسول خدا،در آن نقطه به ما سلام کرد و فرمود زبیر آیا علی را دوست داری ؟ و تو گفتی چگونه علی را دوست ندارم، فرمود اما بیاید روزی که تو با علی از در خصومت وارد شوی و تو به ناحق باشی،زبیر شمشیر در نیام کرد و گفت دیگر با علی نمی جنگم، عبد الله زبیر به تحریک پدر برخواست و گفت : ترس از شمشیر بنی هاشم تو را به این اذعان وا داشت،او شمشیر برکشید و به قلب لشکر علی حمله کرد،گفته می شود علی (ع) فرمود کسی بر زبیر کار نگیرد او عقده های درون را آزاد می کند،او هر دو  لشکر را پشت سر گذاشت و  رو به صحرا رفت ، گو اینکه بعدا به دست ابن جرموز کشته شد و شمشیر زبیر را به طمع پیش علی (ع) آورد و علی ناراحت شد، اشک در چشمان علی حلقه زد و فرمود این شمشیری است که غم ها از چهره پیغمبر زدوده است؛ همچنین حدیث و روایات علیه السلام در حالی که گویا است که در آخر الزمان در مرکز حکومت و نشر اسلام در مشرق زمین و نقطه ایران و برخواسته از فقه اسلام از قم ظهور خواهد نمود،از فتنه ای خبر می دهد که در زورا در شهری در پای کوه البرز در مجلس شور  ظهور خواهد یافت ،همچون در صدر اسلام که شورای اکبر از اشتباه خواص نشأت  گرفت و در ارکان اصلی اسلام تغییر حاصل نمود و شورای اصغر نیز به تبدیل احکام و سیره رسول دست خواهد زد.

لازم میدانیم با عنایت به تصریح و تصمیم خارجی ها ،به نفوذ در مجلس دوره ششم یادآور شوم تا همکاران عزیز دوره ششم این حدیث شریف را که معجزه آشکار است در  نظر بگیرند،و مسئولیت سنگین خویش را هرچه بیشتر بپایند،« الويل ثم الويل لی شور  الكبرى و شور  الصغرى» وای و بعد وای از دو جلسه و مجلس مشورتی اما خبر داد برای تغییر حق پسرعمم و برادرم علی خواهد بود،و اما شورای بعدی در زورا قرار خواهد گرفت،« ان فی حوالی الری جبل أسود تبنی فی ذیله بلدة ، وهی “دار الزوراء” » [۱]،لازمه حدیث اول که اشتباه از خواص به عوام سرایت کرد  همچون که بعضی از علمای بزرگوار عامه تصریح کردند که« قُتِلَ الْحُسَیْنُ به کربلا فی یَوْمَ السَّقِیفَهِ »و خدا کند که لازمه آن حدیث در بخش دوم آنچه را که در حدیث روزاء  در روضه اصول کافی و تمثل جسته به شهری در فتنه ای عظیم که « وَ يُنْحَرُ بِالزَّوْرَاءِ مِنْهُمْ لَدَى الضُّحَى ثَمَانُونَ أَلْفاً مِثْلُ مَا تُنْحَرُ الْبُدْنُ [۲]» ، ان شاا… که مصداقش در اینجا نباشید و تاریخ دیگری و مصداقی غیر از این داشته باشد.

والسلام علینا وعلیکم علی عباد الله الصالحین.

 

[۱] (الزام النصاب ص ۱۸۳، منتخب الاثر ص ۴۳۰، بحار الانوار ج ۵۲ ص ۲۵۸

[۲] الکافي , ج ۸ , ص ۱۷۷ ۱۹۸ – معاويه بن وهب گويد: امام صادق عليه السّلام بشعرى از ابن ابى عقب تمثّل جست كه گويد: «و ينحر بالزوراء منهم لدى الضحى ثمانون ألفا مثل ما تنحر البدن». (يعنى در هنگام ظهر در «زوراء» هشتاد هزار تن از آنها چون شتر قربانى شوند) و در روايت ديگرى بجاى كلمۀ «البدن»«البزل» آمده (كه بمعناى شتر قوى است). سپس بمن فرمود: زوراء را مى‌شناسى‌؟ گويد: من عرض كردم: قربانت! ميگويند: زوراء همان بغداد است! فرمود: نه، سپس فرمود: آيا به «رى» رفته‌اى‌؟ عرض كردم: آرى، فرمود: بازار چهارپايان رفته‌اى‌؟ عرض كردم: آرى: فرمود: آن كوه سياه را كه در طرف راست جاده است ديده‌اى‌؟ همان زوراء است كه هشتاد هزار از ايشان – كه هشتاد نفرشان از فرزندان فلان هستند و همۀ آنها شايستۀ خلافت هستند – در آنجا كشته شوند

 

پاسخ دهید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *