متن بیانات حجت الاسلام والمسلمین سید علیرضا عبادی نماینده ولی فقیه در خراسان جنوبی و امام جمعه بیرجند در همایش آمران به معروف و ناهیان از منکر شهرستان بیرجند مورخ ۱۳۹۶/۱۱/۲۶
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحيم
« الْحَمْدُ لِلَّهِ وَ الصَّلَاةُ وَ السَّلَامُ عَلَى رَسُولِ اللَّهِ وَ عَلَى آلِهِ آلِ اللَّهِ وَ اللَّعْنُ الدَّائِمُ عَلَى أَعْدَائِهِمْ أَعْدَاءِ اللَّهِ ».
با سلام به امام زمان (عج) و با درود به روان مقدس رهبر فقید انقلاب و سلام و درود به رهبر معظم جمهوری اسلامی ایران، رهبر مسلمین جهان و سلام به محضر شما عزیزان و همه اهل ایمان.
عرض تسلیت ایام شهادت سیدة نساء العالمین، صدیقه کبری فاطمه زهرا سلام الله علیها.«كُنْتُمْ خَيْرَ أُمَّةٍ أُخْرِجَتْ لِلنّاسِ تَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَتَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ»[۱]، همچنان که میدانید در روایت این تعبیر فرموده که اگر همه کارهای خیر در یک کفه قرار بدید و امر و معروف و نهی از منکر در یک کفه دیگر قرار بدید، وزنه امر به معروف و نهی از منکر قابل قیاس با همه امور خیر حتی جهاد در راه خدا نیست. اگر همه کارهای خیر و جهاد در راه خدا در حد و مقیاس ترشح بزاق در دهن تصور کنید امربه معروف و نهی از منکر به مثابه یک دریاست. چرا؟ خُب معلوم است چرا. در میان عُرف من و شما هم رایج است این جمله را میگویم- البته این جمله باید اصلاح شود- چیزی به دست آوردن آسان است – اصلاحش این است که نخیر آسان نیست،چیزی را به دست آوردن شدنی است اما آسان نیست – اما آنچه بالاتر از آن است نگهداریش است. این هم همان است، و آن اینکه اگر جامعهی موفق شد به همه امور خیر ایمان آورد، عمل صالح کرد، جهاد در راه خدا کرد، اینها چقدر ارزشمند است و چقدر هزینه میخواهد؛ اما خیلی بالاتر از آن نگهداریش است. این مهم است نگهداریش؛ آن نگهداریش، در امر به معروف و نهی از منکر است. صحنه میدانی هم همینطور جواب میدهد. این هم که همواره استعمارگرها از ۱۵۰ سال پیش، ۲۰۰ سال پیش هر جا نفوذ کردند روی اینکه کسی نماز بخواند، روزه بگیرد آنها خیلی حساس نیستند؛ به قول میگویند آن انگلیس پیر استعمارگر، اینها دیپلماتاش رَد میشدند مؤذن اذان میگفت. بعد از او پهلو دستیاش پرسید این چه میگوید؟ گفت این اذان است، اعلام برای نماز. از او سوال کرد این برای برنامههای استعماری ما مضره؟ گفت نه. گفت هر چه میخواهی صدایت را بلند کن، اشکالی ندارد. آنها هر جا نفوذ میکردند تزشان این بود که با یک اسلامی که امر به معروف نداشته باشد، نهی از منکر هم نداشته باشد، جهاد هم نداشته باشد؛ مخالف نیستند. خُب معلومه بعد لانه مسلمین میشود مثل آشیانه گنجشک. دستش را به راحتی میبرد بچه گنجشک را برمی دارد از او هم کاری ساخته نیست. هی گنجشک داد و فریاد میکند خُب بکند. اما آیا جرأت دارد همین دستش را داخل لانه زنبور کند؟ نه. چرا؟ « میباش چو خار حربه بر دوش/تا خرمن گل کشی در آغوش»[۲]. اسلامی که جهاد نداشته باشد، یعنی دفاع در لسان فقهی در زمان غیبت حضرت مهدی علیه السلام و امر به معروف و نهی ار منکر نداشته باشد تبدیل میشود به یک دانه گنجشک؛ در اختیار دشمن هر کار دلش بخواهد میکند. این که اسلام نیست، اسلام به آن حد جامعاش میگویند. آن نمازی که جهاد هم دارد، آن نمازی که زکات هم دارد، آن نمازی که حج هم دارد، آن نمازی که امر به معروف هم دارد، نهی از منکر هم دارد؛ این است دیگر. هر کس در هر زبانی، و در هر زمانی، و به هر زبانی، نسبت به امر به معروف و نهی از منکر و جهاد حالت بیتفاوتی عمل کرد یا صحبت کرد، در او شک کنید؛ هر که باشد، بنده هم باشم. که شاید با ۱۰ واسطه زبان بیگانه را، زبان دشمن را ترجمه میکند، و از او بترسید. از این سو شماها که قرآن از شما تعبیر فرموده – این تعبیر کلام وحی است- « كُنْتُمْ خَيْرَ أُمَّةٍ»[۳]، این تعبیر الهی در اوج [است] شما بهتریناید؛ از کجا بهترین شدید؟ «تَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَتَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَر»[۴]، بهتری شما این است دیگر. رمز بهتر بودن شما این است. خُب تبعاً شما هم میدانید و هم باید بدانید و شیوه عملیتان را باید اینطوری تنظیم کنید. شیوه عملی باید حساب شده باشد و آن اینکه اصلاً فلسفه امر به معروف و نهی از منکر اول مشخص بشود چیه. برای مخاطب هم مشخص بشود این چیه. اگر چنانچه ما زمینه را برای مخاطب مشخص نکنیم، نتیجه نمیتوانیم بگیریم. هم خود ما باید فلسفهاش را بدانیم، هم مخاطب را آماده کنیم؛ که ما چکار میکنیم؟ و میخواهیم چه کار کنیم؟ باید به وضوح تبیین کنیم که ما نسبت به مخاطب از پدرش، از مادرش، او را بیشتر دوست داریم. فلسفه امر به معروف حُب است. دوستی است. این را باید هم بفهمیم، هم تفهیم کنیم. خیلی هم روشن است، برای آن طرف هم میتوانیم تبیین کنیم. حالا شما هر که هستی در خانواده خودت، اگر فرزند عزیزت در خانه تو بی ادبی کرد یا تنبلی کرد درسش را نخواند یا بداخلاقی کرد یا هرزگی کرد، شما بیتفاوتی یا عکس العمل نشان می دهد؟ یا اگر کار خیلی خوب وشایستهی کرد، بیتفاوتی؟ هرگز اینطور نیست. وقتی فرزندش کار خوب میکند اشک شوق از چشمش میآید پایین؛ تقدیر میکند، تشکر میکند، بچهاش را در بغل میگیرد کار خیری کرده مؤدب، صحبت خوبی داشته، عملی خوب را انجام داده. اما وقتی فرزندش کار بَد کرد، بیادبی کرد، تنبلی کرد، تکلیف شبانهاش را ننوشت، چه میکند؟ یکی دوبار نصیحتش میکند. بعد سرش داد میکشد، گاهی ممکن است که تربیت بدنی کند او را. چرا؟ خُب چرا دارد. آیا نسبت به بچه همسایه هم حساسیت را دارد؟ ندارد، چرا ندارد؟ چون بچه خودش را بیشتر دوست دارد؛ به این جهت است. بنابراین فلسفه امر به معروف و نهی از منکر یک آقا بالاسری نیست. فلسفه دوستی است. فداکاری است. محبت است. جامعهاش را دوست دارد. به جامعه خودش به دید آرمانی نگاه میکند، به عنوان یک جامعهی که مدینه فاضله باشد. خُب تبعاً وقتی خلاف این باشد ناراحت میشود. روی این جهت اولین کاری که ما در تجهیز این انجام واجب باید[داشته باشیم] این است که خود ما از نظر تفکر به عنوان یک دلسوز، دلسوز بندگان خدا [باشیم]. همان چه که قرآن مجید نسبت به شخص شخیص و نفس نفیس عقل کُل و هادی سبُل و خاتم رُسل [حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلم فرمود] « طه مَا أَنْزَلْنَا عَلَيْكَ الْقُرْآنَ لِتَشْقَىٰ»[۵]، چقدر پیامبر خودش را به زحمت میانداخت « عَنِتُّم حَريصٌ عَلَيكُم»[۶]، مثل یک آدم حریصی پیغمبر[است]، برای چه؟ برای اینکه این مردم رشد کنند. مردم برخورد بَد داشتند، مردم اهانت داشتند، پیغمبر که رها نمیکرد خودش را به زحمت میانداخت. بر مردمش دعا میکرد« الّلهُمَّ اهْدِ قَوْمِىِ فَإِنَّهُمْ لا یَعْلَمُونَ»[۷]، ببین این تفکر برای ما شاخص است؛ هم این وحی است، هم این پیامبر اسوه است. حرص داشتن بر خوب شدن مردم. فداکاری در جهت هدایت مردم، در جهت تربیت جامعه، پیشگیری و پیگیری هر کار بد، تشویق به هر کار خوب؛ برای چه؟ بنابراین این قدم اول است که هم خودمان بفهمیم چه میکنیم. میخواهیم بهترین خدمت را به جامعه کنیم. بهترین کار خیر انجام بدهیم، که البته نتیجه آن هم بهترین شدن است. و شما مشاهده میکنید که برای یک کشوری که سالها تحت سلطه استعمار بوده، از هر راهی که توانستند. حالا در دوران قاجار نفوذ بیگانه تا چد حد بوده مخصوصاً انگلیس؛ با همه مفاسد باز به آن قانع نشده دشمن، رضاخان پلید پالانی را بر مردم مسلط کرده با قتل و کشتار و صحنه مسجد گوهرشاد و فساد و تباهی و بستن در حوزههای علمیه و بستن در خانه اهل بیت(ع) و عزاداری برای امام حسین(ع) و کشف حجاب؛ اینها را کرده. عوضش چه آورده؟ آنهایی که یک مقدار سنشان بیشتر است می دانند رضاخان در زمان خودش عوضش شعبههای بود – میگفتند شعبه- در آن شعبهها شراب بود، تریاک بود، نسوار بود. انگلیسیها هم دیگر آزاد آزاد غارت میکردند هم مسائل مالی، هم مسائل فرهنگی، هم مسائل علمی؛ همه را غارت میکردند از یک کنار. و آنها توانستند در یک مقطعی از ۱۸ میلیون جمعیت ایران ۹ میلیون را در ایجاد یک قحطی مصنوعی بکشند و کشتند؛ اینها هستند. که از سال ۳۲ (۱۳۳۲) ضمن اینکه آنها(انگلیسیها) باز هم حضور داشتند و دارند، بدتر از آنها شیطان بزرگ مسلط بود. و اینها چه کردند در مفاسد؟ و شما به برکت اسلام ناب و اهل بیت علیه السلام و رهبری فقیه عادل اما هزینه کردید. چقدر شهدا دادید، چقدر جانباز دادید، چقدر اسارتهای صدامی کشیدند، و تا امروز بعد از ۴۰ سال هزینه دارید میدهید. برای چه؟ برای اینکه جامعه را از سلطه بیگانه که بدترین سلطه او سلطه فرهنگی است، بیرون بیارید. آنها به تعبیر خودشان همه گزینهها روی میزشان است و از همه طریق استفاده کردند. منافقین ۱۷ هزار از جمعیت ما را، از بهترینهای ما را ترور کردند. در جنگهای قومی و منطقهی که دشمن ایجاد کرد چقدر هزینه کردیم. چقدر به کشور آسیب رساندند. در جنگ هشت ساله چقدر هزینه کردیم. و بعد از آن آنچه که الان هست، اما به لطف خدا در همه اینها برگ پیروزی دست ماست و خفت و خاری مال آنهاست. ولی آنچه که برای ما ناگوار است، این است که نفوذ فرهنگی آنها در جای جای این کشور در این شرایط استثنایی مشاهده می شود. دزدیها، اختلاسها، بیعدالتیها، رکودها، بیکاریها؛ بله نظر خوشبینانه دارد که این است که اینها ناکارآمدی بعضی از مسئولین است. اما نظر بدبینانه این است که اینها سیستم استعماریست با نفوذ اینطور عمل میکند. و نتیجتاً یک جامعهی انقلابی را میخواهد زمینگیر کند. تا برسد به انواع و اقسام مسائل دیگر که یکی از مهمترین مسائلش امروز آسیبهای فرهنگی است. که البته همه این مسائل هم بالاخره به فرهنگ برمیگردد. اگر دزدی است، اگر دزدی است، اگر اختلاس است، اگر کم فروشی است، اگر غش کاری است – هر چه که از ناحیه آنها میآید- اگر بیتفاوتی است، اگر بیعدالتی است، اینها بالاخره یک نوع فرهنگ است بر ما تحمیل میکنند. و حال آن که انقلاب ما بر اساس دین ما و عدالت انجام شده و از تعلیمات اهل بیت(ع) است اما فاصله زیاد داریم. این جهتش این است که در جنگیم. آنها لحظهی ما را به خودمان وا نگذاشتند؛ در جنگیم. آنوقت در فضای مجازی چه میکنند؟ او که دشمن است. در فضای مجازی و تلگرام آنها به ما همه کارهای خلاف را یاد میدهند. از بچه کوچیک بگیر تا سالخورده دست همه یک موبایل است و بقیه وسایل الکترونیکی و این برنامه دست دشمن است. خُب دشمن که دشمن است، از دشمن بنالیم؟ نه، از دشمن ننالیم چون از دشمن انتظاری نیست؛ دشمن همین است. اما از خودمان باید بنالیم. از آنهایی که وقت بحث جلوگیری از آلودگیهای طبیعت میشود زمین باید بهداشتش حفظ شود، اگر رعایت نشود زمین آلوده شود خاصیت طبیعیاش آسیب میبیند. قبول است. مزرعه و کشاورزی باید محفوظ باشد والا آفات نباتی تمام سرمایه را از بین میبرد. نمیبرد؟ آن که مرغداری دارد، آن که گاوداری دارد، آن که دامداری دارد و به هر نحو آن که دارد برای این کار سرمایهگذاری میکند یک پروژه را انجام میدهد، از اصلی ترین مسائلش این است که به صورت قوی بهداشت محیط این دامداریش را حفظ کند والا آفات همهاش را از بین میبرد. خُب در طرح سلامت هم همین را میگویند – در حد ادعا اینطوری است، بسیار خوب هم است؛ بسیار خوب بفرماید- در طرح سلامت ما از نظر بدنی که حالا یک نوع حیوانیم، ما هم اگر آن وبا بیاید، اگر آن طاعون بیاید، آن آنفولانزا بیاید بالاخره ضایعات داریم. باید چه کنیم؟ باید بهداشت را رعایت کنیم. بسیار خُب رعایت کنیم. اما آیا بهداشت روح، بهداشت فکر، بهداشت انسانیت، بهداشت غیرت، بهداشت عفت، اینها لازم نیست؟ فقط همین که بدن ما سالم باشد کافیه؟ حالا با هر اخلاقی میخواهد باشد، با هر فکری میخواهد باشد، با هر عملی[میخواهد باشد]، این درسته؟ با هر سیاستی میخواهد باشد؛ سیاست ما را، فکر ما را، فرهنگ ما را بیگانه به ما تغذیه کند، همین درسته؟ اینجا بهدشات لازم نیست؟ نوبت به اینها که میرسد گفتم دشمن که دشمن است، دشمن دوستنما میگوید اینجا آزادی مطرح است. عجب! آزادی برای که؟ آزادی برای غربیها که ما را فاسد کنند. آیا نمیشود فضای مجازی را با این همه جوانان دانشمندی که داریم، پیشرفتهی که داریم و بالاخره با تز انقلابیمان که ما میتوانیم، نمیشود فضای مجازی را خودی اداره کند؟ که صددرصد میشود خود متخصصین میگویند میشود. تجربه عملی محدودش نشان داد که جواب میدهد. مراجع بزرگ فرمودند که با مشورت اهل فن این کار شدنی است. خُب چرا نمیکنید؟ که مسئول است؟ آیا صبر کنیم تا جامعهی ما فاسد بشود و نسخه کثیفی که در اندلس[پیاده کردند را پیاده کنند]. مسلمانهای کشور اسلامی اندلس و در نفوذ فرهنگی اروپا به مسلمانهای آن روز، که بعد از نفوذ فرهنگی آنها را قتل عام کردند، حتی بچههاشان را کشتند و حالا ما صبر کنیم تا روی ما همچین آزمایشی قرار بدهند و ما از دور نگاه کنیم، همینطور درسته؟ این که نمیشود. آن روز اروپا از خودش سرمایهگذاری میکرد تا مردم مسلمان اندلس را فاسد کند. یعنی اعتبار میگذاشت باغهای ملی درست میکرد. اعتبار میگذاشت زمین وسیعی را کشیش وقف میکرد انگور می کاشتند شراب میساختند اما به بچه مسلمان شراب مجانی میدادند. گردشگاه مجانی میدادند. دختران مسیحی را بَزک میکردند و در این باغهای ملی رها میکردند. سرمایهگذاری را اروپا میکرد. ابزار قمار را در اختیار اینها قرار میدادند. اما امروز که آن نیست، امروز آنها از سرمایه ما این کار را میکنند؛ ببین تفاوت چقدر است. آنها هنوز سود تجاری هم از وارد کردن شراب میبرند. از وارد کردن قاچاقهای دیگر یا موادمخدر [سود] میبرند. امروز آنها با گمراه کردن زن و بچه ما از زن و بچه ما این سوءاستفاده میکنند تحت هر عنوانی که آی میخواهیم شاد باشیم، آی میخواهیم کنسرت داشته باشیم، میخواهیم بهبان داشته باشیم. ببین، ما خیلی حالت انفعالی داریم، چرا اینطور؟ اما توجه داشته باشیم و داریم که آنها وقتی پروژهشان به بار نشست چنان قتل عامی روی مسلمانان انجام دادند که حتی بچهها کوچیک را قتل عام کردند کسی نبود از آنان دفاع کند. که دفاع کند؟ آدم تریاکی؟ آدم شرابی؟ آدم هوسی؟ آدم قمارباز؟ او که اهل دفاع نیست. امروز آن تز روی ما انجام میشود. بنابراین شرط اول آگاه کردن مخاطب است؛ که مخاطب عزیز، فرزند عزیز، دختر من، پسر من، برادر من، خواهر من، شما ابزاری برای دشمن قرار نگیری. یا فلان آقا در ادارهاش، یا فلان آقا در لباس من(روحانی و طلبه)، یا در فلان جای به عنوان نفوذی ابزاری برای قرار نگیری. والا در هر گناهی که پیش بیاید شریک خواهی بود. اینها یک بحث شخصی نیست، که بگوییم آقا این شخص خوشش میآید یا نمیآید، این نیست. خوابی [است] که دشمن برای ما دیده و برای سرنوشت ما دیده. و ما نمونههای آنچه را که در هر جا قدم گذاشته دیگر حالا میخواهد در عراق باشد، میخواهد در سوریه باشد، میخواهد در فلسطین باشد، میخواهد در افغانستان باشد، فرق نمیکند؛ میخواهد در میانمار باشد، میخواهد در نیجریه[باشد]؛ هر جا قدم گذاشته چه کرده؟ و به تعبیر رهبر فرزانه انقلاب این دشمنی که دستش که چُدنی است و به حلقوم هر جامعهی بند شود سر از تن جدا میکند اما در دستکش مخملی است. این را باید به مخاطبمان تفهیم کنیم و تبیین کنیم. این کلمههای حقوق بشری و این کلمههای آزادی؛ هیچ وقت گول اینها را نخورید. آنهایی که از این نوع آزادی سخن میگویند و همواره برای فریب است؛ خُب، قسمهای که میخورند باور میشود اما دُم خروس پیداست به اصطلاح مهد این آزادیها میگویند فرانسه است. فرانسه مهد آزادیست؟ اگر در این مهد آزادی که اگر به پیغمبران اهانت شود میگویند آزادی قلم، آزادی بیان؛ آی اگر در فرانسه کسی تردید کند که آیا هولوکاست یک برنامه ساختگی برای امتیازات دادن به یهودیهای صهیونیست است، آیا هولوکاست راسته یا دروغ؛ هم تردید کنی جرم است. شکنجه دارد. زندان دارد. جرم دارد. این چطور آزادی است که یک طرفش آنقدر باز است، یک طرفش بسته است! اخیراً شنیدید که رسانهها نوشتند همین قانون جرم برای هر کس در هولوکاست و این مکر یهودی صهیونیست هر کسی در آن تردید کند و یا انکار کند، مجرم است. حالا فرانسه که جای خودش را دارد، الان دارد در عربستان اجرا میشود؛ مدعیان آزادی. که اگر کسی در هولوکاست تردید کند باید تعقیب شود؛ عجب آزادی! این آزادیهای که اینطور هدیه میکنند چطور است شش سال است مردم بحرین میگویند خُب از این آزادیهای غربی همهاش تعارف شما، فقط به ما اجازه بدید یک رأی بدهیم در مسئله حکومتی. خُب اجازه بفرماید، اجازه میدهند؟ فقط به جرم یک کلمه آزادی که تازه خوابش را هم نخواهند دید میکشند، زندان میکنند، شکنجه میکنند، مسجدها را خراب میکنند، حسینیهها را خراب میکنند، شخصیتهای اصیل و محلی را رفع تابعیت میکنند که این دیگر بحرینی نیست چون گفته به من اجازه بدهید رأی بدهم. این آزادی چنین آزادی است. این حقوق بشر چنین حقوق بشریست. این حقوق کودکشان چنین حقوق کودکیست. در یمن بر کودکان چه میگذرد؟ در زندانهای صهیونیست در فلسطین اشغالی بر کودکان چه میگذرد؟ خُب این حقوق بشری ها کجا هستند؟ این آزادیها کجا هستند؟ اما وقتی برای ارشاد، وقتی برای هدایت، وقتی برای کار خیر، ولی جلوگیری از کارهای پست و پَلشت؛ تا یک حرفی در کشور بزنید، میگویند ها آزادی، دارد این چطور آزادیست؟ ما نفهمیدیم معنی این آزادی را! آیا نفوذ غیر از این است؟ آیا دشمن غیر از این است؟ اگر ما در داخل نفوذ نباشد و مشکل نداشته باشیم از خارج هیچ کار نمیتواند برای ما [انجام بدهند و] در مقابل ما بایستند. اگر ما روی اسلام، روی انقلاب، وحدت کلمه و آن نقطه اصلی وحدت ما- بله همه دَم از وحدت میزنند- اما معیار وحدت چیست؟ آیا تا به حال به عنوان یک سوال مطرح شده- همه میگویند وحدت- وحدت چطور انجام میشود؟ حالا به این مثال دقت بفرماید. فرض کنید یک کسی در ایرانشهر سر کلاس ریاضی مثلاً گفته دو دوتا چهارتا، در آذربایجان هم رفته سرکلاس برای بچهها گفته دو دوتا چهارتا، در مشهد هم رفته سر کلاس همین حرف را گفته. این چیه؟ این است که اینها وحدت دارند، معنیاش این است دیگر. هم را دیدند؟ نه هرگز هم را ندیدند. با هم تبانی کردند؟ تلفن زدند؟ نخیر. رمز وحدتشان چیه؟ رمز وحدتشان این است که به قانون عمل کردند. در قانون ریاضی دو دوتا چهارتا میشود. چون به قانون عمل کردند همه یکصدا میگویند دو دوتا چهارتا. این منحصر به این است؟ نه؛ در هر جا به قانون عمل شود آنجا وحدت است. هر انحرافی حاکی از تعدی از قانون است. خُب شما قانون اساسیتان را بیرون بیاورید. قانون دینیتان را بیرون بیاورید. قانون عقلیتان را بیرون بیاورید. اگر ما بخواهیم وحدت پیدا کنیم که دشمن در ما هیچ تأثیری نگذارد بالاترین معروف این است، بفرماید قانون چه میگوید؟ وحدت. پشت سر که؟ این کلمات حساب شده است، اگر آن روز امام قدس سره میفرماید که پشتیبان ولایت فقیه باشید تا به کشورتان[آسیبی نرسد]، این یک جمله است. این جمله را باز کنید؛ تنها چیزی که ممکن است کشور را حفظ کند وحدت است. وحدت در موضعی که قانون فرموده. اما حالا اگر هر کسی، حالا هر مسئولیتی که دارد، یک ادعا هم کنارش دارد. آقا مسئول کار اجرایی است، آمده برای ما ایدئولوگ شده. به جای مرجع تقلید هم حرف میزند. به جای رهبری هم حرف میزند. به جای فرض کنید مسائل عقیدتی هم حرف میزند. به جای مسائل فقهی هم حرف میزند. این یعنی چه؟ این جزء وحدت شکنی است؟ وحدت وقتی تحقق پیدا میکند که ما تابع قانون باشیم، سرخودمان هم کلاه نگذاریم. تعارف هم نکنیم. چاپلوسی هم نکنیم. هر کس به جای خود. آن جامعهی موفق خواهد بود که هر کس به جای خود. اما وقتی جابه جا میکنیم، جاها را عوض میکنیم. سلیقگی حرف میزنیم. حزبی حرف میزنیم. نتیجهاش همین بیعدالتی است و همین فروریزی خانوادها و همین درهم ریختگی امور اقتصادی و اینهاست.چون هیچ کس جای خودش نیست. بالاترین معروف ما تعهد به قانون و ایستادگی پای میثاق ملی است. و بدترین منکر ما شانه خالی کردن از زیر بار قانون است؛ چه قانون فطرت، چه قانون عقل، چه قانون دین، چه قانون اساسی، چه قانون مصوب مقامات رسمی. و اگر ما خودمان را، کشورمان را، انقلابمان را، نسل آیندهمان را، [دوست داریم] و میخواهیم دشمن مسلط نشود باید با یک فلسفه صحیح و متین پای امر به معروف و نهی از منکر به تبیین صحیح و جاذب و جالب بایستیم و مهمترین خدمت به جامعه خودمان را صورت بدهیم. « كُنْتُمْ خَيْرَ أُمَّةٍ أُخْرِجَتْ لِلنّاسِ تَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَتَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ»[۸]. خداوند بر توفیقاتتان بیفزاید. برای شادی ارواح طیبه شهدا، روح پاک امام امت، طول عمر و عزت مقام معظم رهبری اجماعاً صلوات بفرستید.
انتهای پیام /ع
[۱] -سوره آل عمران،بخشی از آیه۱۱۰؛«شما بهترين امتي بوديد كه به سود انسانها آفريده شديد (چه اينكه) امر به معروف ميكنيد و نهي از منكر».
[۲] -نظامی
[۳] – سوره آل عمران،بخشی از آیه۱۱۰
[۴] -همان
[۵] – سوره طه، آیه ۱ و ۲، « طه، ما قرآن را بر تو نازل نكرديم كه خود را به زحمت بيفكني»
[۶] – سوره توبه ، بخشی از آیه ۱۲۸«و اصرار به هدايت شما دارد».
[۷] -مناقب آل أبي طالب عليهم السلام، ابن شهرآشوب، ج ۱، ص ۱۹۲؛ بحار الأنوار، علامه
مجلسی، ج ۲۰، ص ۱۱۷؛ حکمتنام پیامبر اعظم، محمدی ری شهری، ج ۱۰، ص ۳۹۰.
[۸] -سوره آل عمران،بخشی از آیه ۱۱۰« شما بهترين امتي بوديد كه به سود انسانها آفريده شديد (چه اينكه) امر به معروف ميكنيد و نهي از منكر».