بسم الله الرحمن الرحیم
با سلام به امام زمان،و با درود به روانِ مقدسِ رهبر فقید انقلاب و سلام و درود به رهبرِ معظم جمهوری اسلامی ایران،رهبر مسلمین جهان و سلام مجدد به محضر شما عزیزان و همۀ خدمتگزاران به نظام مقدّس جمهوری اسلامی ایران؛ با آرزوی پیروزی مظلومین عالم،مخصوصاً فلسطینِمظلوم،غزهی مظلوم،لبنانِمظلوم و اسلامِمظلوم بر گرگهای بینالمللی .
خدا قوت، خسته نباشید، خیلی خوش آمدید، هم از دیدارتان و هم از فرمایشات شما بهرهمند شدم.
بله،این مسئلۀ حرفه و فن در زندگی انسان زوایای گوناگونی دارد که هر یک بهجای خودش گفتنی و شنیدنی است، ابتداییترینش همین است که یک آدمی که فن و حرفهای را بلد نیست، شغل هم ندارد،زندگیاش هم بههمین دلیل از دست رفته است، خوب، وقتی در فنی و حرفهای مهارتی پیدا میکند شغلی هم پیدا میکند،سر و سامانی به زندگیاش از نظر شخصی داده میشود، حالا این یک زاویه است که این نعمتها را باید قدر دانست.
بنده دورانی را بهخاطر میدهم که اگر نوجوانهایی میخواستند فن و حرفهای را بلد بشوند به اینها شاگرد میگفتند، بعدها شاگرد یک استادی در هر بخشی که مربوط به آن بود میشد،اسمش شاگرد بود اما در واقع یک نوع نوکربود،حالا چند سال طول میکشید،چه از خدمات مستقلی که به استاد میداد یا بهرهای که استاد از کارش مبلغ ناچیزی به او میداد و بقیه در اختیار استاد بود؛حالا چند سال، شش سال، ده سال، طول میکشید که این شاگرد استاد بشود؛ خوب امروز این همه امکانات، با این همه ارزشهایی که دارد و در رشتههای مختلف در کوتاهترین فرصت ممکن، فراگیری مهارت، گواهینامه مهارت، و خیلی جاها زمینۀ شغل و زندگیاش،آبرویش این یک زاویه بهعنوان یک کار شخصی است، اما گفتم ما آن روزها را بهخاطر میدهم با آنچهکه امروز شما خدمات میدهید اصلاً قابل قیاس نیست، حالا همین مسئله را بعد از عنوان شخصیاش بهعنوان اعضای جامعه نگاه میکنید،خوب جامعهای که دانشمند باشد،اهل حرفه و فن باشد،کار کند،تولید کند، درآمد مشروع دارد، مسئلۀ اول مسئلۀ شخصی است دیگر، اما این در سلامت جامعه چقدر نقش دارد،غیر از آن، یک مسئلۀ فراتر از آن است و در عینحال یک مسئلۀ شرعی است، آن مسئله شرعیاش این است که بهعنوان یک مسئلۀ دینی عرض میکنم،آن که بر هر مسلمانی واجب است باید در جهت رفع نیاز مشروع خودش که نیازی به حرام پیدا نکند برای خودش و همۀ کسانی که تحت عیلولهاش هستند واجب است که از راه حلال تأمین کند، برود کار کند، خودش،زن و بچهاش، عیلولهاش را اداره کند، این یک واجب شرعی است؛ و شما چه کمک بزرگی میکنید برای آنهایی که تعهد دینی دارند و بالاخره دنبال نانِحلال می گردند، زمینهاش رو فراهم میکنید،حالا با توسعۀ این غیر از آنهایی که مراجعه میکنند در بخشهایی که حالا بهنحوی به دولت مرتبط هستند، حالا میخواهد سرباز باشد،میخواهد زندانی باشد،میخواهد جای دیگری باشد،خوب این چقدر نقش سازنده دارد و مایۀ امید به آینده میشود،هرچند آنچه را که شما انجام میدهید بهعنوان شغل شماست، به تعبیر دیگر وظیفۀ شماست ،اما شغل بودن یا وظیفه بودن مانع از قصد و قربت بهعنوان یک عبادت نیست،بنانعلیه از بهترین قرباتالیالله که اسمش را عبادت میگذاریم عبارت از این است که خدمت به مردم کنیم و این منافات ندارد، با اینکه وظیفه هم هست،یعنی بهترین انسان کیست؟بهترین انسان، انسانی است که به وظیفهاش عمل کند،معمولاً درعُرف اینطور تعبیر میکنند که حالا این وظیفۀ ما بوده، خوب بله وظیفۀ شما بوده اما بهترین انسان،انسانی است که به وظیفهاش عمل کند، بدترین انسان،انسانی که به وظیفهاش عمل نمیکند،حالا وظیفهاش هرچه میخواهد باشد؛پس درعینحال این برای شما بهعنوان یک عبادت میتواند باشد که دیگر با ایمان به آن بالاترین کیفیت را میدهید،چون خودِ همان آموزش کیفیتش فرق میکند،ولی وقتی کار برای خداست بالاخره تمامش استاندارد است، خدا در این هم خلاصه نمیشود،حتی این در بخشهای انسانشناسی و جهانشناسی نقش دارد،ببینید انسان اعجوبۀعالمِ خلقت است و وقتی خلق میشود اینطوری خلق میشود، چطوری خلق میشود؟ نامحدود، انسان نامحدود خلق میشود، فطرتش است،حتی بسیار جاهایی که سر از انحراف در میآورد آن اصل خمیرمایهاش به خاطر نامحدود بودنش است، اما انجام آن نوع انحرافی بهخاطر علل خودش است؛ این را میخواهم عرض کنم که خوب این انسانی که نامحدود آفریده شده بعد از نامحدود، در هر لحظهای چند تا را میتواند انتخاب کند؟ یکی، خیلی عجیب است!، انسان با یک اندیشۀ نامحدود وقتی میخواهد از نامحدود انتخاب کند فقط یکی را می تواند انتخاب کند!،حالا از هر نوعش باشد،یعنی عمر را به ثانیه تقسیم کنید در هر ثانیهای انسان انواع و اقسام، مسائل مادی و معنوی فرق نمیکند که نامحدود است، سهمیه چقدر؟ مثلاً یکی، خوب پس آنکه انسان نامحدود آفریده شده در نظام خلقت لغو است؟ در نظام خلقت ما لغو نداریم، همه چیز معنی میدهد، منتها ما باید سواد پیدا کنیم معنیاش را پیدا کنیم، خوب همینجا اگر انسان نامحدود است و از طرفِ دیگر این نامحدود در انتخاب شدیداً محدود است دیگر در یک ثانیه نمیشود دو چیز، یکی از این نامحدود، خوب پس معنیاش چیست؟ معنیاش همین است که انسانها به حَسبِ نیاز مادی یا معنوی هر کدام یکی را انتخاب میکنند،اما تعداد انسانها نامحدود است، انسان مدنیالطبع آفریده شده یعنی با هم زندگی میکنند، انواع خواستههایی که ما داریم و خودمان در آنها هیچ دخلی نداریم و استفاده میکنیم در جامعه چقدر است؟ ناشمار است،اینها چطور انجام شد،همینطور انجام شد که هر فردی با یک انتخابی، با یک سلیقۀ خاصی، دنبال حرفهای، فنی، خواستهای،عقلی، فلسفهای، علمی، دانشی میگیرد و مجموع جامعه همه چیزدار میشود، یک جامعۀ غنی میشود،حالا ما در این راستا در کجای تاریخ زندگییمان قرارداریم، با چند درصد آن، دیگر آمار و ارقام میخواهد که بنده اهلش نیستم.
اینجاست که هر انسان بهرهمند میشود از همۀ انسانهایی که اصلاً او را نمیشناسد،شما ماشینتان را سوار میشوید از اینجا همه کشورهای جهان را میپیمایید،هر جا میروید میبینید همه چیز برای شما آماده است، از مسائل تفریحی بگیرید، مسائل ضروری بگیرید، تا نان خوردن بگیرید، تا مسائل رفاهی، فرق نمیکند، اینها چطور تهیه شد، این امکانات نامحدود بوسیلۀ انسانهای نامحدود انجام شد در حالیکه شما جز یکی بیشتر نمیتوانید انتخاب کنید، اما همه چیز برای شما آماده است و انسانها اعضای یکدیگرند، بله خدا رحمت کند سعدی و سعدیها را و خدا رحمت کند آنهایی که دارای تفکرِ انسانی و اسلامی هستند، تفکر الهی هستند،خیرخواه همه هستند و درد جامعه را درد خودشان میدانند، اما با بیدردیهای اندیشههای انحرافی کفر و شرک و نفاق و ظلم دیگر از شرقیاش کمونیست ملحد بود یا بدتر از آن لیبرال غرب ستمگر، با اینها چه میکنید،او چه میکند، برای هیچکس حقی قائل نیست، برای هیچکس قانونی قائل نیست، و حال آنکه وصول به نتایج نهایی زندگی وقتی حاصل میشود که قانونمند باشد،امروز هشت میلیارد مردم دنیا گرفتار ظلم این انسانهای] حیوانی شدهاند[ ،چه عرض کنم حیوان که حیوان است قانون دارد، حالا فرض کنید یک گرگ هار یا یک سگ هار سادیسم دارد، او دیگر نمیتواند قانون را رعایت کند، چون مریض است، اما او این کارها را هم نمیتواند انجام بدهد، حالا کسی را گاز خواهد گرفت، اما اینکه تکنیک و صنعت در جهت ظلم و بیعدالتی بر بشر تحمیل بشود همینکه ملاحظه میکنید، هیچ تعبیری از این جامعۀ زشتِ ستمگر نمیتواند این معنی را به نحو کافی منعکس کند، چون مگر آن تعبیری که«عُلَمَاؤُهُمْ شِرَارُ خَلْقِ اللَّهِ عَلَى وَجْهِ الْأَرْضِ»[۱] روی زمین بدترین موجود چیست؟«إِنَّ شَرَّ الدَّوَابِّ عِنْدَ اللَّهِ الصُّمُّ الْبُكْمُ الَّذِينَ لَا يَعْقِلُونَ»[۲]، انسانهای بیعقل و بیچشم و بیگوش .
امیدوارم که هرچه زودتر شرِّ ستمگران از ناحیۀ جوامع انحرافی از سر بشر برداشته بشود و بشر به عدالت گراید و لذّت زندگی انسانی را ببرد؛ شما خدمت میکنید بنده هم دعاگوی همۀ شما هستم، به امید آن روزی که تمدّن اسلامی حاصل شود و جامعۀ بشری از ظلم برهد، این پیامی است که صد و بیست و چهار هزار پیغمبر آوردند و این راه ائمه معصومین اهل بیت علیهم السلام است.
امیدواریم که عدالت بهمعنای واقعیاش پیاده شود که رأس آن عبارت از این است که انسان در جایگاه خودش قرار بگیرد، چون عدالت یعنی هر چیزی در جای خودش، امروز انسان سر جای خودش نیست، انسان بهعنوان شیطان است، بهعنوان ظالم است، بهعنوان درّنده است، بهعنوان گزنده است،اینکه انسان نیست، انسان در جایگاه خودش قرار دارد.
خدا قوت بدهد، دست شما درد نکند از این خدماتی که به جامعه میدهید، صلوات بفرستید.
[۱] – مستدرک الوسائل ج ۱۱ ص ۳۸۰٫
[۲] -سوره انفال،آیه ۲۲٫