نماینده ولی فقیه در خراسان جنوبی و امام جمعه بیرجند| سید علیرضا عبادی
بسم الله الرحمن الرحیم
با سلام به امام زمان و با درود به روان مقدس رهبر فقید انقلاب و سلام و درود به رهبر معظم جمهوری اسلامی ایران، رهبر مسلمین جهان، و سلام مجدد به محضر شما عزیزان، با آرزوی پیروزی مظلومین عالم و بالأخص فلسطین مظلوم، غزه مظلوم، لبنان مظلوم، اسلام مظلوم بر گرگ‌های بین‌المللی، خیلی خوش آمدید، هم از دیدارتان بهره‌مند شدم و هم از فرمایشاتتان بهره‌مند شدم.
آنچه هم که مورد بحث است خودسازی‌ست، عمل صالح است، انسان یک موجود استثنائی است و استعدادهای فراوانی هم در بدن و جسم و هم در جهت روح دارد، منتها کسانی به آن دست پیدا می‌کنند که استخراج کنند، مثل معدن است، انواع معادن در زمین هست ولی باید استخراج کرد،«النَّاسُ مَعَادِنُ كَمَعَادِنِ الذَّهَبِ وَ الْفِضَّةِ»[۱]، انسان‌ها هم معدن‌اند، استعداد خودش را استخراج کند و در جهات مختلف به فعلیت برساند، یک زاویه که ندارد، اما درهمه‌ی اینها تمرین می‌خواهد، همانی که شما می‌گوئید ورزش، تقریباً معادل عربی آن همان ریاضت است که آن معادل عربیش چه‌بسا هم در ورزش بدن به کار گرفته می‌شود و هم در انواع تمرین‌هایی که بشر در راه‌های خارق‌العاده انجام می‌دهد.
مرحوم شیخ حسن علی اصفهانی که مرد میدان ریاضت‌های شرعی و خودسازی‌های معنوی بود، معمولاً تمرین روی بدن بالاخره، اما آن ورای این است، قدرت‌هایی که اصلاً ناباور است، فکر می‌کنم آیت الله بهشتی نقل می‌کرد که شهرداری در آن تاریخ مشهد داشت که بیمارستان امام‌رضا هم با مدیریت او انجام می‌شد، ساختمان قدیمی بود، آهن که نبود چوب به کار می‌برند، بعد گفت که موریانه به چوب‌های داخل ساختمان افتاده بود، خوب هیچ علاجی نداشت، گفت بسیار نگران بودم که اگر آسیبی به ساختمان برسد در عین حالی که علاجی ندارد ولی خوب رضاخان به اصطلاح پالانی که منطق ندارد، بالاخره معلوم نیست سرنوشت ما به کجا کشیده بشود،دراتاق نشسته بودم فکر می‌کردم که چه کنم حالا یکی از همکارها یا پیشخدمت‌ها وارد شد گفت آقای شهردار مثل اینکه ناراحت هستید، من پرخاش کردم گفتم برو بیرون، بعد متوجه شدم که خوب یک سؤالی کرده من چرا این کاررا کردم، اعصابم سر جا نبود، گفتم برگشت آمد گفت برای چه ناراحت هستید، گفتم مسئله این است، این مشکل هیچ علاجی هم ندارد و بدون تقصیر هم من می‌ترسم مؤاخذه بشوم، گفت من راهی بلدم گفت راهش چیست، گفت به آقا شیخ حسن علی اصفهانی مراجعه کنید، علاجش دست اوست، گفتم خوب شما بروید، گفت نه، خودتان باید بروید، گفت پس شما با من بیا، با او رفتم، شیخ سرش را بالا داد گفت کاری دارید، شهردار جریان را گفت، روی کاغذ نوشت موریانه‌ها بیرون بروید، گفت که این کاغذ را آنجا نصب کنید، بعد آن آقای شهردار می‌گوید مرا خنده گرفت و خیلی به خودم فشار آوردم که جلو خنده و قهقهه‌ام را بگیرم، از اتاق بیرون آمدم، به آن آقا گفت من که هرگز همچین کاری را نمی‌کنم، او گفت من خودم این کار را می‌کنم، گفت رفتیم همان کاغذ را آنجا نصب کردیم، فردا صبح آمدیم دیدیم همه موریانه‌ها از داخل ساختمان ریختند آنجا روی هم انباشته شدند و مردند، این هم قدرت است؛ انسان چنین موجودیست، کرامت‌هایی که اولیاء دارند آن هم تمرین است، که اشاره فرمودند آن تمرین روی هوا نفس است که آنها موفق هستند، و قدرت‌های فوق العاده را از خود استخراج می‌کنند.
اما به هر حال همه اینها همت می‌خواهد، خداوند به شما توفیق داده، آن هم روی این ورزش، ورزش در جابه‌جا مفید و موثر است، چون توان ایجاد می‌کند، توانمند است، در جهات مختلف انواع ورزش‌ها، اما حُسن ورزش شما این است که تنها ورزش بدن نیست، در واقع از نوع استخراج‌های معنوی هم هست، از نوع فرهنگ هم هست، از نوع اخلاق هم هست، از نوع همت بالا هم هست که همواره در گذشته‌های دور و نزدیک از پهلوان‌های ایرانی، از مردانگی‌شان، از شجاعتشان، از اعصاب راحتشان، اخلا قشان، حکایت‌ها داریم که خود شما و ما شنیده‌ایم، و در برنامه‌های مختلف چون گاهی در بعضی از صحنه‌هایی که نشان می‌دهد حالا در ایران وغیر ایران، در بعضی از ورزش‌ها اصطحکاک‌هایی هست، برخوردهای ناجوریست، یا به‌صورت‌های دیگر، سر مسائل مادی و نزاع‌های پولی و اینها کج اخلاقی‌ها دیده می‌شود، بناعلیه چون ورزش ما یک ورزشی است که همراه با فضائل است، به صورت طبیعی هم اینطوری است، اما فضیلت را برای اینکه درس برای دیگران هم بشود، فضیلت را همچون که هر کسی بالاخره قدرت جسمانیش را ارائه می‌دهد، خوب آن قدرت معنوی و فضائل را هم به عنوانی که برای مخصوصاً جوان‌های کشور الگو باشد بیشتر به مردم عرضه بدارید، نه برای خودنمایی، برای اینکه این فضیلت تبلیغ بشود، فضیلت عملی.
بنده هم دعاگوی همه شما هستم، انشاءلله که موفق باشید، صلوات بنویسید.
[۱] -الإمامُ الصّادقُ عليه السلام : النّاسُ مَعادِنُ كمَعادِنِ الذَّهَبِ و الفِضَّةِ ؛ فمَن كانَ لَهُ في الجاهِلِيَّةِ أصلٌ فلَهُ في الإسلامِ أصلٌ؛مردم معدن هايى چون معدن هاى طلا و نقره هستند. پس هر كه در جاهليت اصالت داشته است در اسلام نيز اصيل و ريشه دار است. ]الكافي: ۸/۱۷۷/۱۹۷[