بسم الله الرحمن الرحیم
با سلام به امام زمان و با درود به روان مقدس رهبر فقید انقلاب و سلام و درود به رهبر معظم جمهوری اسلامی ایران رهبر مسلمین جهان، و سلام مجدد به محضر شما عزیزان و همه خدمت گزاران به نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران، و با عرض تسلیت ایام و مصائب اهل بیت (علیهم السلام) و همچنین بزرگداشت مقام همه شهدا و بالاخص شهدای خدمت شایسته، رئیس جمهور شهید و همراهانش، خیلی خوش آمدید، هم از دیدارتان بهرهمند شدم، هم از فرمایشاتتان، خدا قوت، خسته نباشید.
بخشی از نظرات که گفته میشود، جنبه گزارشات اداری دارد ، همانچه که به صورت اختصار فقط اشاره فرمودید که بسیار ارزشمند است و به هر حال نظام جامعه بشری بر مدیریت استو قانون دارد، مجری دارد، ناظر دارد، بازدیدهای مشخص یا غیر مترقبه دارد، باید هم اینطور باشد، خیلی هم خوب است؛ هر جامعه که، هر شهری که، هر استانی که، هر کشوری که ، مدیریتش قوی باشد ، مردم آن بهره بیشتری میبرند، هم دنیایی خوب است و هم آخرتی، و اینها بحثهای رایج است، اعداد دارد، ارقام دارد.
آنچه که بنده میخواهم عرض کنم غیر از اینهاست و شما بزرگواران خیلی شکر خدا را بجا بیاورید که حالا گرچه گفتم شغل است، مدیریت است، اما نه یک مسئله دیگری است، آن دیگر با گزارش و با اعداد و ارقام و اینها درنمیآید، چرا؟ چون یک مسئله انسانیست ، وقتی مسئله انسانی شد، مسئله خدایی است، کار خدایی را نمیشود گزارش داد.
چه میخواهم عرض کنم، حالا تمثیل عرض کنم، تمثیل برای مسئله مهر و محبت، مادر است، مادر یک کودک شیرخوار دارد، این کودک نیازمند است، مادر، در جهت برآوردن نیاز کودک خودش روز و شب نمیشناسد، ساعت و غیر ساعت ندارد، خواب و بیداری ندارد اما این تمام قضیه نیست این نصف قضیه است، یعنی چه؟ یعنی ما نیاز کودک را به مادر، به غذایش،خوراکش، نوازشش، تمیزیاش و غیره میبینیم، محسوس است اما این راه دو طرفه است، یعنی چه؟ یعنی مادر هم نیاز دارد، به چه نیاز دارد؟ به محبت کردن، احساس مادری است ؛ بله، مادر تمثیل مثل اعلای این قضیه است بعد از خدا، اما همه انسانها انسانند بقیه آنچه در وجدان هر انسانی خوابیده رحمت و محبت است، شما چطور یک صحنهای را میبینید اصلاً مربوط به انسان هم ممکن است نباشد، یک کبوتر، یک بچه کبوتر، رحمتان میآید، این رحم میآید یعنی چه؟ یعنی در حالی که آن نیاز دارد که به او دانه بدهید، شما هم نیاز دارید که به او دانه بدهید، چرا؟ چون اگر به او بیاعتنایی کنید و بروید وجدان شما، شما را اذیت میکند که کبوتر تشنه بود من میتوانستم آبش بدهم، چرا آب ندادم، انسان است دیگر، بله.
در آخرالزمان و حکومت لیبرال دموکراسی غرب بر جهان ، که به پیشوایی جوبایدن و نتانیاهو، ترامپ و اینها میرود ؛ متأسفانه، آسیبهای بزرگی که بر بشر وارد شده این است که وجدانش و روحش و محبتش و انسانیت را، همه چیز را از بین برده، همین که الان می بینید «إِنَّ شَرَّ الدَّوَابِّ عِنْدَ اللَّهِ الصُّمُّ الْبُكْمُ الَّذِينَ لَا يَعْقِلُونَ»[۱]، بدترین جنبندههای زمان و زمین تفکر لیبرال دموکراسی غربی است همه چیز را از بین بردند، دیگر انسانیت[نیست]، هر حیوان درندهای باید احساس شرمندگی کند از وجود این ها، اما ملتها اینطور نیستند، انسانها اینطور نیستند، اینها راههای انحرافی است که بر دنیا تحمیل شده و در مقابل او نظام اسلامی است، نظام انسانی است، و همه آنهایی که از جانشان، از راحتی شان، از همه چیز چشم میپوشند، ولی مبارزه با این ظلم جهانی می کنند که این حکم قرآن است «لَا تَظْلِمُونَ وَلَا تُظْلَمُونَ»[۲]، نه ظلم کنید و نه ظلم را بپذیرید، با ظلم باید مبارزه کنید و ما امیدواریم و آرزو داریم که همه مظلومین عالم و بالاخص فلسطین مظلوم، غزه مظلوم، از شر این گرگهای بین المللی آزاد بشوند.
برگردیم به مطلب مان، اینکه انسانها انسانند از خدمت به انسانها، از خدمت به زنده جانها، از خدمت به یه درخت، درختی تشنه است شما از کنارش شاید بیتفاوت رد میشوید، بالاخره در دسترس باشید، آبش میدهید، انسان است دیگر، آن وقت مخاطبین شما، اینها از نوع انسانهایی هستند که دو ویژگی دارند: یک ویژگیاش این است که شما بهتر از من میدانید، اینها دلهای پاک، دلهای پاک، حالا می خواهد کودک باشد، میخواهد عقبمانده باشد، میخواهد که پیر و سالخورده درمونده باشد، یکی که اینها دلهای پاکی دارند و دیگر اینکه اینها در نیازمندیها از همه ضعیفترند، هرچه ضعیفتره این وجدان تحریک بیشتری میکند به خدمت به آن ها؛ بنابراین درست است که شما شغل دارید و مدیریت دارید و بالاخره در چارچوبه قانون کار میکنید، اینهاست که باید هم باشد ،اما شما فرصت رو خیلی بیش از اینها مغتنم بدانید، که خدا به شما چنین فرصتی داده، در همان کار شغلی شما قصد قربت میکنید به خدا نزدیک میشوید،شما وجدانتان را که به هر حال در جهت رحم و عطوفت نسبت به او حکم میکند ، یک کار انسانی و الهی را انجام میدهید، این دیگر یه مسئلهایست که آمار و ارقام ندارند، گاهی ممکن است یه لحظه برای خدا دارید این کار را میکنید اصلاً آن اجرش با هیچ قلمی، با هیچ عددی، با هیچ رقمی نمیشود، بگوئید این یعنی چه؟ کاری که خدا قبول کند نمیشود با قلم نوشت، بنابراین خیلی فرصتتان را غنیمت بشمرید به اسم شغل ولی صحنه فرصتی فوق محاسبات است، که به این بندگان درمانده خدا دارید کمک می کنید سرنوشت آنها را، مهربانی میکنید، محبت نسبت به آنها از بزرگترین ثوابهایی است که انسان میتواند کسب کند و اینها از همان نمونههایی است که ائمه هدات مهدیین (علیهم السلام) داشتند این درس بزرگ مال آنهاست، آن که امام علی علیه السلام، یا امام سجاد علیه السلام، یا امام صادق علیه السلام فرق نمیکند، امام علی علیه السلام با همه مشغلهها، اما این کار را یه جای خاصی داشت، حتی ممکن طرفش جزامی بود اما از عیادت علی علیه السلام محروم نبود، امام سجاد علیه السلام که یکی از روزهای محتمل سالگشت شهادتشان دوازدهم محرم است یا بیست و پنجم محرم، اینطور نقل میشود که وقتی امام علیه السلام را داشتند غسل میدادنند آن رد {جا}بند زنبیلی بوده، هر چی بوده، وسایلی بوده، تودهای بوده که بر دوششان همواره دهها سال شبها به کمک ضعفا و درماندگان میرفتند، روی دوششان نقش بسته بود، یا فلانی میگوید که نصف شب دیدم امام صادق علیه السلام که انبانی بر دوش دارند و یه عده آدمای بیچاره در حکومت ظالم بنی عباس افتادند ، امام علیه السلام در آن ساعتی که آنها خوابند کنار هر کدام یک غذا میگذارد، میگوید جلو رفتم، سلام کردم ،عرض کردم که آقا اینها شیعیان شما هستند فرمود نه شیعیان من نیستند، انسان هستند.
به هر حال امیدوارم که این فرصت طلایی که شما در عمرتان دارید هم خدا به عمر شما اضافه کند هم بر توفیقات خدمت به قشر ضعیف آن هم با آن دلهای پاک به این که چشمشان به دست شماست و چشم شما بدست خداست.
وفقکم الله لما یحب و یرضی؛ اجماعاً صلوات بفرستید
[۱] – سوره انفال، آیه ۲۲
[۲] – سوره بقره، آیه ۲۷۹