بسم الله الرحمن الرحیم
با سلام به امام زمان و با درود به روان مقدس رهبر فقید انقلاب و سلام و درود به رهبر معظم جمهوری اسلامی ایران رهبر مسلمین جهان و سلام مجدد به محضر شما عزیزان و همه خدمت گزاران به نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران با عرض تسلیت ایام مصائب اهل بیت علیهم السلام، بزرگداشت همه شهدا راه حق و مخصوصاً شهدای خدمت شایسته آیت الله رئیسی و همراهان گرامی شان و شهید ویژه مقاومت دکتر اسماعیل هنیه رحمة الله، و با آرزوی پیروزی مظلومین عالم مخصوصاً فلسطین مظلوم، غزه مظلوم، بر گرگهای بینالمللی، خیلی خوش آمدید، هم از دیدارتان بهرهمند شدم و هم از فرمایشاتتان که مختصر و کارآمد بود.
اجمالاً همانطوری که از کلام امام علی علیهالسلام استفاده میشود این است که حکومتی حاصل بشود خوب حکومتها اغراض گوناگون دارند اما دیدگاه امیرالمؤمنین علیهالسلام این است که حقی به صاحب حق برسد و دست ظالمی از مظلوم کوتاه شود این فلسفه حکومت الهی است و اگر این نباشد به عطسه بُزی هم نمیارزد، آنچه مهم است احقاق حق است و ابطال باطل این مهم است.
پیشرفتهترین قانون اساسی، قانون جمهوری اسلامی ایران است با نظر متخصصین و برداشتهای اجتهادی از فقه اسلام، حالا آنچه که مهم است پیاده کردن آن است. آقا(رهبر معظم انقلاب) حرکت انقلاب را در پنج بخش تقسیم کردند، خوب اول نهضت و پیروزی نهضت، این خیلی مسئله مهمی بود این به معجزه شبیه بود، مگر نیمکره شرقی و غربی که کمونیست و لیبرالهای بدتر از آنها بودند مگر اجازه میدادند، حتی نسبت به اشخاص میدیدید که در همین ایران اشخاص را آنها تعیین میکردند چه برسد به اینکه دولتی باشد، نظامی باشد، اشخاص را آنها تعیین میکردند اما خدا خواست و آنها خودشان را در مقابل عمل انجام شده دیدند. آنها در هر کشوری، اگر فردی، یا اگر در دولتی، در نظامی، در آن تاریخ ما به خاطر داریم دیگر، بر میلشان نبود بس بود که آمریکا از آن طرف دنیا یک تشر بزند همه مسائل آنها به نفع اینها حل میشد این بود دیگر، وای به آن وقتی میگفتند که ناو آمریکا به آن سمت حرکت کرده، وحشت میکردند اما با همه این حرفا نهضت پیروز شد، خوب این قدم اول، حالا نهضت پیروز شد مردم چیکار کنند، مردم اسلام و عدالت را میخواهند، اولینش نقشه راه است، نقشه راهش قانون است، مگر آنها اجازه میدهند ملاحظه میکنید در کشورها چه میکنند، بهار عربی که آمد دیدید با آن چیکار کردند، دیدید با مُرسی چیکار کردند، دیدید با مصر چیکار کردند، با لیبی چیکار کردند، با تونس چیکار کردند، ببینید اینها هم دیگر، اما آنها از دور نگاه کردند نهضت پیروز شد و بعد قانون اساسی نقشه راه بر اساس اسلام پیشرفتهترین قانون انجام شد، بعد فرمودند دولت اسلامی، دولتش را مردم تعیین میکنند، میزان رأی مردم است، مردم یک وقت به صورت کارشناسی دقیق، با مشورت، دور از هوای نفس، دور از انگیزههای نفسانی، آگاهانه یک دولتی را تعیین میکنند مثل آیت الله رئیسی که بر اساس قانون اساسی میآید جلو، ببینید، این یک مسئله ساده نبود، ایشان به هر حال جایگاه، جایگاه رئیس جمهور بود، این چه شد که یک رئیس جمهور دنیا را تحت تأثیرش قرار داد، در شهادتش پرچم سازمان ملل به عنوان عزای عمومی نیمه افراشته شد،در شورای امنیت و کجا و کجا و کجا، سازمانهای بینالمللی، خوب یک رئیس جمهور که بیشتر نبود ،نه بحث رئیس جمهوری نیست بحث اینجاست که او بر اساس نظام اسلامی عمل میکرد، دنیا را تحت تأثیر قرار داد به عنوان یک سَمبُل، این هنر اسلام است، تمام مسئله روی دولت اسلامی است، خوب از نظر قانونی مردم هر کسی را که تعیین کنند ما باید با او همکاری کنیم، چون مردم تعیین کردنند، اما این پنج انگشت مثل هم نیست، آنی که قدرت دارد قانون اساسی را پیاده کند، این دولت اسلامی میشود، اگر دولت اسلامی بر اساس ملاکهای قانون اساسی برود جلو مردم زمینه دارند و در زمینه یک دولت خالص، ببینید مردم چقدر تغییر میکنند، جامعه اسلامی میشود، وقتی همهاش روی ملاکهای اسلامی، اخلاقی، فضائل و اینها باشد اصلاً نسل اینطور بار میآید، خوب ایشان که یک دورهاش را هم تمام نکرد مردم چقدر تحت تأثیر بودند، به هر جا سفر میکرد اشک میریختند چون اعتماد داشتند، دولت اسلامی بود، مردم کاملاً زمینه داشتند یعنی اگر اینطور میشد که حالا ایشان یک دوره، دو دوره، تا هشت سال میبود اصلاً شاید بسیاری از مسائل به خودی خود حل میشد، بدون عامل با انگیزههای مردم در این سالها مشکلات چه مشکلاتی بود، از کرونا و فلان و غیره ذلک و اینها را دیدید که همه حل شد، مردم هم همکاری کردند، این دولت اسلامی، آن هم جامعه اسلامی به وجود میآید، جامعه اسلامی که به وجود بیاد تمدن اسلامی به وجود میآید، تمدن اسلامی، یعنی در یک جامعهای که اشخاص خودشان به خاطر تعهد ایمانی که دارند نگهدار خودشان هستند، دزدی نمیکنند، نه اینکه از ترس ندزد، امین است، مسلمان است، دزدی نمیکند، گران فروشی هم نمیکند، خیانت هم نمیکند، بیناموسی هم نمیکند، شُرب خَمر هم نمیکند، نه اینکه نمیگذارند، والا تو باغ وحش که میروید میبینید گرگ و آهو و پلنگ و یوز، اینها همه با هم کاری ندارند، تمدن است، نردههای آهن را بردارید ببینید با همدیگر کاری دارند یا ندارد، و آن کار مثل کشورهای غربی با این همه فَکُل و کروات و قیافههای آنچنانی، عطر و ادکلن، یک ساعت برق برود یک شهر مثل شهر جنگ زده، درست مثل حیوان به هم میپرند، اینکه تمدن نیست، خرابیهای هم که در کشور ما هست که مال حالا نیست، صدها سال این کشور دست طواغیت بوده، دویست سال اخیر هم دست انگلیس و آمریکا بود، این فسادها ریشهاش مال آنجاست واِلا من از هشتاد سال آنچه که فهمیدم فرهنگ مردم بود، فرهنگ مردم هم درآن تاریخ هم از دولت جدا بود هم از بیگانه، سطح سواد کم بود اما با وراثتهایی که داشتند و با تربیتهایی که از مسجد میگرفتند خیلی فضائل داشتند، البته خیلی سطحی بود زود ذوب میشد و از بین میرفت، هر جا نقش فرهنگ غربی بیشتر بود مثل مراکز شهرهای بزرگ و همینطور شهرهای دیگر، تا روستاها بعد عشایر و اینها، یعنی هر جا فرهنگ غربی بیشتر بود فساد بیشتر بود، هر جا رفت و آمد آنها کمتر بود مردم سالم بودند، الان هم هنوز شما اگر مردم سالم بخواهید پیدا کنید بروید در عشایر روستا پیدا کنید، ارتباطشان کمتر بود خوب؛ بنابراین این فساد، فساد ارثی است که کشور دست بیگانه بوده آنها تا توانستند هر جا رفتند، منحصر به ایران نیست، هر جا رفتند آنها تلاش داشتند و دارند و میکنند مردم را بیتفاوت کنند، مردم را به جان هم بیندازند، بین مردم اختلاف ایجاد کنند تا مردم بحران ایجاد کنند، اختلاف ایجاد کردن هنر انگلیس است، میگفت اختلاف بیانداز و حکومت کن، یا بحران ایجاد کنیم مال آمریکاست، بحران اجرا کن بعد بحران مدیریت بر جامعه مسلط شد، کارشان کلک است، اموال مردم، ناموس، همه چیز را از بین بردند، سرمایههای عظیم مردم را بردند به کشورهای غربی دیگر، حالا اگر معادن و اگر نفت و گازی بوده که نفت و گاز اینها مال کشورهای اسلامی، مدیریتش مال آنها، این یعنی چه؟ ببینید، بعد او {دشمن}تحریم میکند، خیلی جالب است، اینها علامت نامسلمانی ماست، با مسلمانهای غزه چیکار میکنند؟ این منحصر به اینجا که نیست که هر جا رفتند،حالا در ایران مردم را معتاد کنند، مردم را بیتفاوت کنند، مردم را به جان هم بیاندازنند، وحدت را از بین ببرند بعد بر مردم مسلط بشوند این بود دیگر، بنابراین فسادها مال حالا نیست، فسادها همینطور خودش را کشانده تا حالا، آنوقت این فساد بخشی در بین مردم مانده که گران فروشی میکند، دغلی میکند، سر مردم کلاه میگذارد، خیانت میکند، جاسوسی میکند، اینهاست، اما گاهی فساد در اشخاص شاغل هم پیدا میشود، بله فیلتر هست، دقت هست، یا از فاسد دوره یا به نحوی فاسد میشود، کسی یا آن کسانی که مسئولیت دارند باید خودشان اول درست باشند تا بتوانند دیگران را درست کنند، وقتی خودش فاسد است، چیکار کند، اینجاست که مسئله حفاظت و اطلاعات یک ضرورت اجتناب ناپذیر است، اینها با اطلاعاتی که دارند، کارهای کم حجم انجام میدهند اما پر سود، و چه بهتر از آن که کارهای پیشگیرانه، حراستها انجام میدهند، پیش از آن که فساد سرایت کند که فرمودند بزرگترین سرمایه جامعه، مسئولین و نیروهای انسانی هستند، ببینید دشمن با ده واسطه فاسدش میکند که بعد از او سوء استفاده کند، شرط اول در این جهت آگاهی است، اطلاعات یعنی این، یعنی خودش آگاهانه عمل کند، با دقیق، با علم درست ،هم آگاهانه هم عادلانه، حراست یعنی حفاظت چیزی رو حفظ کنن همانطوری که شما آهن را میخواهید حفظ کنید آن را رنگ میزنید که رطوبت به آن نرسد، سالم بماند، نیروی انسانی را باید سالم نگه دارید والا خودش فاسد است، همه جا فاسد میشود و وقتی نیروی اطلاعاتی با اطلاعات درست و با انگیزه قوی به موقعش یک جمله به مسئول بگوید مسئول خودش را کنترل میکند، یک اشاره کند که به ما نظارت هست میفهمند فاسد نمیشود، جلویش گرفته میشود، کار حفاظت اطلاعات کم حجم است ولی خیلی پُرارزش است.
مکر و حیله و نفاق که از بین نرفته است، گاه ببینید که در قیافههای قابل قبول است، صحبتها هم که چرب است حسابی، باطن قضیه مکر است این را فقط با آگاهی میشود جلوی نفاق را گرفت و بعد بنا میکند به سوء استفاده و بعد همه کوزهها را سر اسلام میشکنند، سر انقلاب میشکنند، یعنی تنها یک تاراج ماده نیست، معنویات را هم تاراج میکند، اجمالاً به یک دلیل یا به صد دلیل در دولتهای مختلف نظارت در کشور ما ضعیف بوده و است، الان هم هنوز ضعیف است بسیار جاهایی که عملاً جلاد را جای شهید میگذارند و شهید را جای جلاد و کارها را عوضی میکنند به خاطر یا ضعف در مسئله اطلاعاتی است و یا عدم تعهد لازم یک عده از جهل مسئولین یا مردم سوء استفاده میکنند، جابجا میکنند، شعار انقلاب میدهد اما عملاً چیکار میکند، جلاد را جای شهید قرار میدهد و شهید را جای جلاد قرار میدهد هست دیگر، همیشه بوده، اینها آزمایش است دیگر، در صدر اسلام هم بوده یکی از نیروهای اطلاعاتی و متعهد عمار یاسر است، یک آدم کم نظیر، حتی آقا چند سال قبل به نام عمار عین عمار، آنی که فکر عماری دارد بیاید جلو تا با او کار کنید، عمار آگاه بود، باطن همه اینها را میدانست، آنها هم در مقابل عمار ناچار بودند کم بیاورند، چون عمار همه چیز را میدانست، آنهایی که به اسم اسلام با حضرت علی علیه السلام میجنگیدند، در ذهنم است که عمار یک وقتی مثلاً به همان همرزم صفین گفت او پرچم را میبینی، پرچم معاویه است، گفتم بله، گفت ما دو بار با آن پرچم در زمان پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم جنگیدهایم، یعنی این پرچم بوده که به جنگ خود پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم آمده، ما با او میجنگیدیم، الان بر دوش معاویه است، یعنی چه؟ یعنی رنگ عوض کرده اما باطنش همان خودش است، آنقدر جایگاه عمار در میان مسلمین به خاطر احادیث پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم درباره عمار که وقتی عمار شهید شد در جنگ صفین، لشکر معاویه شمشیرها را روی زمین گذاشتند گفتند ای وای، ای وای، ما شدیم مصداق آنچه که پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم فرموده بودند «تَقتُلُکَ الفِئَةُ الباغِیَهِ»، جمعیت سرکش بی دین ما شدیم، چون پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند عمار را انسانهای سرکش بیدین میکشند، پس بنابراین تکلیف ما معین است، عمر و عاص و معاویه با هم نشستند گفتند چیکار کنیم، رسوا شدیم، گفت کاری ندارد با یک سخنرانی میشود جبرانش کرد، همان جای شهید و جلاد را جابجا کردند کاری ندارد، مردم نمیفهمند، گفت چیکارش کنیم، گفت من درستش میکنم، رفت صحبت کرد، طرح این بود که بله پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند عمار را الفِئَةُ الباغِیَهِ میکشند، اما عمار را چه کسی کُشت، خوب دقت کنید، عمار را چه کسی کُشت؟ عمار را کسی کُشت که به او اذن جنگ داد، شما به عمار اذن جنگ دادید؟ نه، علی به عمار اذن جنگ داد،اینها با هم نشستند چطور جابجا میکنند، بله، در ذهنم هست که پسر عمرو عاص آنجا بود به پدرش و معاویه گفت عجب حرفی شما میزنید، اینطور که شما حرف میزنید پس قاتل حمزه سیدالشهداء پیغمبر است چون پیغمبر به او فرموده بود بجنگد، عمروعاص یک فحش خواهر مادر به بچهاش داد و او را از خیمه بیرون کرد، این مسئولین سیاسی به اصطلاح این است دیگر.
این اطلاعات، حراست و حفاظت است که حفظ میکند، اینها هستند که بتوانند ته توی این نفاقها و این دروغها و این ورهم اندازیها را بگیرند کنترل کنند، این خیلی کار مهمی است برای حفظ جامعه، برای حفظ نظام، برای حفظ خود مسئولین، برای حفظ حقوق مردم، منتها شرطش عرض کردم اول اطلاعات کافی است، بعد تعهد کافی که ولو طرف برادرش باشد در مقابل حق با هیچ کس معامله نکند، همان روحیه عمار یاسر را داشته باشید.
خوب این روزها مسائل دینی، مسائل انقلابی، قانون کشوری، حالا بخشی که القائات سیاست بیگانه است از پشت دریاها حالا انگلیس باشد، آمریکا باشد، فرانسه باشد، فرقی نمیکند القائات آنهاست به افرادی که یا جاهلاند یا نادان هستند، یا اینها را میخرند به این که مسئله عفاف و حجاب، یا مسائل قانونی دیگر فرقی نمیکند این یکی است از دهها مسئله، اما حالا چون در این مرحله روی این دارند کار میکنند و به مردم عوام الناس میگویند حالا ببینید دولت بیاد، بعد میخواهد چیکار کند، عجب، ببینید، این از آن کلکهای دیگر انگلیسی است، اینجا کشور پادشاهی نیست که یک شاه بیاید اینجا به سلیقه خودش امر و نهی کند و باز به دستور بیگانه هم نوکری کند، اینجا پادشاهی نیست، اینجا حکومت قانون است، دارای سه قوّه است، قوّه مجریه، قوّه مجریه یعنی چه؟ قوّه مجریه که سرنوشت را تعیین نمیکند، قوّه مجریه در یک ریل قانونی باید حرکت کند اصلاً از خودش چیزی نباید داشته باشد، آن ریل قانون است که قوّه مجریه میآید کار او چه تعریف شده است در قانون، هر مسلمانی باید بداند کار او این است که بر اساس مصوب قانون او از خودش نه چیزی میتواند کم کند، نه چیزی زیاد بکند این ما هستیم که برای افراد لغزشگاه درست میکنیم او میشود چاپلوس، دروغگو، بله قربان گو فلان، بعد از یک رئیسجمهور پادشاه میسازد اینکه درست نیست هر که میخواهد باشد، وقتی بیاید باید قانون را اجرا کند، قانون کشور است، قانون کشور که با آمدن فردی یا رفتن فردی تغییر نمیکند، آن جایگاه قانونی دارد مال قوّه مقننه است، این چیکار به اجرایی دارد بیاید اجرا کند؛ تا این قانون است باید همین را اجرا کند، پس چه تغییری باید حاصل بشود، هیچ تغییری نباید حاصل بشود، مسئولین هم باید پایش بایستند، فرقی نمیکند به هیچ کس نباید رو داد تا در مقابل قانون خدا، در مقابل قانون مردم بایستد، حکم خدا را هم که نمیشود تغییر داد، به دلیلی که فلان شخص به حکم خدا عمل کند، فلان شخص آمد به حکم ابلیس عمل کند اینکه نمیشود، قانون است.
دولت اسلامی، یعنی دولتی که باید بیاید قانون اساسی را پیاده کند، نمونه آقای رئیسی، ما هم دوستدار همه آنها هستیم و خدمت گزار همشان هستیم و دعا هم میکنیم، اما بحث آن عناصر یا وابسته به بیرون، یا جاسوس، با بیرون یا معامله میکند پول میگیرد یا هم از نادانی القائات دشمن را میگوید با اینکه اینها اصلاً وجود خارجی ندارد، همه ما باید تابع قانون باشیم، خوب قوّه قضاییه که همانطور که در آرمش یک ترازو است دیگر، ترازو باید عادلانه باشد، آرمش این است که هر چیزی جا خودش عمل شده، یعنی چه؟ یعنی همه طبق قانون، همه طبق قوّه قضاییه، اطلاعات قوّه قضاییه هم باید بر این اشراف کند.
امیدوارم که تجربیات چهل و پنج ساله، دیگر به یک عده بازیگر، یا به یک عده نوکر، یا به یک عده احزاب دگراندیش اجازه ندهد که با مردم، با قانون مردم، با حقوق مردم، با کشور، با نظام اسلامی بازی کنند، اینجاست که میگویم کار شما کاری گاهی کم حجم است اما خیلی ارزشمنده، خیلی ارزشمند است، فرصتها هم باقی نمیمانند، هیچ کس سر پُستش باقی نمیماند، دلیلش هم این است که قبل از تو، دیگری بوده، بعد از آن هم دیگری میآید، بنابراین خوش به حال کسی که این فرصتی که دستش میآید برگردم به جمله اول این است که حقی به صاحب حق برسد یا دست ظالمی از مظلوم کوتاه شود، از این فرصت استفاده کنید، هیچ کاری بالاتر از این نیست.
بنده هم دعا گویتان هستم، صلوات بفرستید.