خطبههای نمازجمعه ۱۶ تیرماه ۱۴۰۲ (امامت و ولایت درقرآن، تاریخ و احادیث اهل سنت)
السلام علیکم و رحمه الله
خطبه اول
بسم الله الرحمن الرحیم
الْحَمْدُ لِلَّهِ الْأَوَّلِ قَبْلَ الْإِنْشَاءِ وَ الْإِحْيَاءِ وَ الْآخِرِ بَعْدَ فَنَاءِ الْأَشْيَاءِ الْعَلِيمِ الَّذي لا يَنْسى مَنْ ذَكَرَهُ وَلا يَنْقُصُ مَنْ شَكَرَهُ وَلا يَخيبُ مَنْ دَعاهُ وَلا يَقْطَعُ رَجاءَ من رجاه، والصلاةُ والسّلامُ علی أشرَفِ الاَنبیاءِ و المُرسَلِين محمدٍ صلی اللهَ علیهِ و علی آله الطَیِبین الطاهِرین المعصومین و بَعدُ اُوصِیکُم عِبَادَ الله و نَفسِی بِتَقوی الله.
خودم و شما عزیزان را به تنها زاد و توشه راه آخرت که تقوای الهی است و اطاعت از امر و نهی پروردگار است توصیه میکنم، عید الله اکبر غدیر را به شما تهنیت عرض میکنم، این روزها شما عزیزان در برنامههای مختلف و امروز هم الحمدلله فیوضات واصله، بنابراین ایجاب میکند که خطبهها را کوتاه کنم اما توجه به محتوای آن به بصیرت خاص شما مردم عزیز که بسیار از گوینده جلوتر هستید واگذار میکنم، مسأله امامت و ولایت را باید دقیق فهمید که شما الحمدلله میدانید و چون بسیاری از مردم جامعه بیشتر به مسائل روزمره دنیاییشان توجه دارند، امامت و ولایت در اینجا هم که هست، مردم هم توجه دارند، خوب هم که میفهمند اما نوبت به مسائل دینی و سیاسی که میرسد چطور است که نمیفهمند؟!
پیشوائی که امامت است و پیروی از آن در کوچکترین مسائل زندگی ما قابل فهم است، شما در مراجعه به پزشک و پیروی از نسخهای که داده است عنایت دارید بالأخره اگر میخواهید این را طی شود، پیشوا و پیرو میخواهد، همین است، میخواهد به عنوان سرنشین ماشینی را سوار شوید، پیشوای شما راننده ماشین از کجا میرود؟ آیا شرط ندارد؟! شما در مهندسی یک ساختمان پیروی میکنید از یک نقشه مهندسی خاص، اینها را همه متوجه میشوید اما در مسائل سیاسی و دینی نمیدانم چطور است که اینهایی که اعم مسائل حیات بشر است کم توجهی میشود، این امامت است ولایت هم همینطور است، ولایت یعنی به سرپرستی او واگذار کردن و شما در هر سرکایه گذاری که میخواهید انجام دهید از هر نوعش و بعد میخواهید به متصدیان امر آن سرمایه را واگذار کنید کمال دقت را میکنید که کارشناس امین باشد، اینطور نیست؟!
بنابراین بسیار دور از ذهن است که ما نسبت به اهم مسائل تا یک مسأله بسیار جزئی اهمیت قائل نشویم، دردهای جامعه روی همین بیتوجهی است، این براساس گزینش است یعنی اگر پزشکی را بر میگزینید، مهندسی، رانندهای که به فلان مقصد میخواهد برود را بر میگزینید، این طوری نیست که هر کسی که آمد به هر کیفیتی شما تبعیت کنید، آیا تبعیت میکنید؟ خیر.
کلمه «اصطفاء» که نسبت به نفس نفیس و شخص شخیص رسول الله هم میگویید: «محمد مصطفی صلی الله علیه و آله و سلم»، «مصطفی» یعنی چه؟ «اصطفاء» چه معنی میدهد؟ یعنی براساس صلاحیتها و حکمتهای قضیه برگزیده میشود، اینطور که هرکس آمد آمد، جالب اینجاست که استاد دانشگاه صهیونیسم، یک سخنرانی کرد و صهیونیستها و یهودیها را غافلگیر کرد و او به این مسأله توجه داد، گفت: «من و شما (یهودیها) هیچ سخنی برای جهان نداریم، ما قومی هستیم دنبال منافع خودمان اما آن که برای جهان حرف دارد اسلام است» استدلال کرد گفت: «به دلیل اینکه در دین(اسلام عزیز) اصطفاء و گزینش و حفظ شرائط واجب شمرده شده است»، « إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَى آدَمَ وَنُوحًا وَآلَ إِبْرَاهِيمَ وَآلَ عِمْرَانَ عَلَى الْعَالَمِينَ »[۱] ببینید بیگانه است اما ملاک را میپذیرد.
نقشه راه را در این قضیه دعای ندبه، خدا از همه شما قبول کند، ضمن اینکه دعا و مناجات است اما بیش از آن به محتوای دعای ندبه عنایت دارید که مسأله «اصطفی» و گزینش اصیل برای راه نجات بشر در آن تعبیه شده است، نقشه راه است، اینطور نیست که هر کس پیشوا شد درست باشد، بهترین دلیلش متن قرآن است هم در مسأله امامت که پیشوایی است و هم در مسأله ولایت که تصدی گری است، در قرآن پیشوایان را به دو نوع تعبیر میکنند، قرآن با ما حرف میزند «وَجَعَلْنَاهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنَا»[۲] این مورد اصطفی است، ما آنها را پیشوایانی قرار دادیم که مردم را هدایت میکنند برابر امریکه از ناحیه خداوند دارند، پیشواست، امام است اما امامت منحصر به این نیست، در خودِ قرآن این مضمون را عنایت کنید «وَجَعَلْنَاهُمْ أَئِمَّةً يَدْعُونَ إِلَى النَّارِ»[۳]، پیشوایانی که مردم را به دوزخ میخوانند، لذا دو تا میباشد، چطور ما توجه نداریم که این پیشوا کجا میرود؟! پشت سر هرکسی حرکت میکنیم، فلان حزب و فلان گروه، از هر جا و… این اشتباه هست، در قرآن پیشوایان و ائمه تعریف شدند در دو قالب؛ یکی مردم را به هدایت الهی میخواند، دیگری هم مردم را به نار و آتش میخواند، دنبال چه کسی راه میافتیم؟
ولایت هم عیناً همینطور است. ولایت چه کسی؟ ولایت الله، « اللَّهُ وَلِيُّ الَّذِينَ آمَنُوا يُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ»[۴] این ولایت از آنِ خداست، خداوند ولایتش را به چه کسی واگذار کرده است؟ تصدی امور بندگان را به چه کسی واگذار کرده است؟ چون ولی امر خداوند است،«فَمَنْ يَكْفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَيُؤْمِنْ بِاللَّهِ فَقَدِ اسْتَمْسَكَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقَى »[۵] آن کسی میتواند به عنوان رهنمود دین در یک راه مستقیم قرار بگیرد و پایش نلغزد که ولایتِ هر طاغوت و گمراه و هر جاهلی و فاسق و فاجر و منافقی را کنار بگذارد و فقط به ولایت خداوند که به وسیله اولیاء خودش مشخص و معرفی کرده است پیروی کند.
« وَالَّذِينَ كَفَرُوا أَوْلِيَاؤُهُمُ الطَّاغُوتُ »[۶] اولیاء همینهایی هستند که هستنتد، آنهایی که دنبال طاغوت و افراد اهل هوای نفس میروند، دنبال ستمگران میروند، دنبال کفار و مشرکین و ظالمین میروند یعنی ولیشان چه کسی است؟ ستمگران، « يُخْرِجُونَهُمْ مِنَ النُّورِ إِلَى الظُّلُمَاتِ أُوئِكَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ»[۷]، به این جهت باید توجه داشته باشیم، ما در کوچکترین مسائل کم اهمیت دنیوی حواسمان جمع است اما به سرنوشت ما و نوع بشر که میرسد چطور است که من خودم را به نادانی میزنم و نمیفهمم و دنبال هر کسی، به هر طریقی حرکت میکنم.
امامت و ولایت مهمترین مسأله بشر است، هر چیزی که بر سر بشر میآید در این کشور، در سطح بین الملل، در هر جا، در تاریخ، در زمان معاصر، اینها محصول و نتیجه کار خود بشر است در مسأله انتخاب امامت و ولایت، این یک مسأله علمی است، در این باب کتابها نوشته شده و قابل نوشتن است، حال به اختصار تلگرافی اشاره کردم،
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ وَالْعَصْرِ* إِنَّ الْإِنْسَانَ لَفِي خُسْرٍ* إِلَّا الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَتَوَاصَوْا بِالْحَقِّ وَتَوَاصَوْا بِالصَّبْر
خطبه دوم
بسم الله الرحمن الرحیم
الْحَمْدُ لِلَّهِ الْأَوَّلِ قَبْلَ الْإِنْشَاءِ وَ الْإِحْيَاءِ وَ الْآخِرِ بَعْدَ فَنَاءِ الْأَشْيَاءِ الْعَلِيمِ الَّذي لا يَنْسى مَنْ ذَكَرَهُ وَلا يَنْقُصُ مَنْ شَكَرَهُ وَلا يَخيبُ مَنْ دَعاهُ وَلا يَقْطَعُ رَجاءَ من رجاه، والصلاةُ والسّلامُ علی رسولِ الله أشرَفِ الاَنبیاءِ و المُرسَلِين محمدٍ صَلّی اللهَ علیهِ و علی آله الطَیِبین الطاهِرین، اللهم صَلّ عَلی محمد و علی و فاطمة و الحسن و الحسین و علی بن الحسین و محمد بن علیٍّ و جعفر بن محمد و موسی بن جعفر و علیٍّ ابن موسی و محمد بن علی و علی بن محمد و الحسن بن علی و الحجة القائم المهدی صلوات الله علیهم اجمعین و بعد اوصیکم عباد الله و نفسی بتقوی الله.
مجدد خودم و شما را به تقوای الهی و رعایت امر و نهی پروردگار و رعایت حلال و حرام دین را توصیه میکنم، تنها چیزی که به دردمان میخورد و از دروازه مرگ میتواند همراه ما بیاید، همین است و بس، «اللّهُمَّ اغفِر لِلمُومِنینَ وَ المُومِنَاتِ وَ المُسلِمینَ وَ المُسلِمَاتِ»
اشاره کردم به مسأله امامت و ولایت که در متن قرآن، تاریخ و در احادیث روایات، حال به احادیث اشاره کنم، آنچه که بنده در اینجا اشاره میکنم، مستنداتی است که در کتب برادران اهل سنت، به تعبیر دیگر همه آنچه را که شما به وجود مقدس امیرالمؤمنین و ائمه هداة مهدیین معتقدید از جهت سند در کتب برادران اهل سنت به وفور وجود دارد، حال چطور است که با وضوح این همه مطالب دنبال پادشاهانی به نام خلیفه رفتند؟!، این خلیفه را چه کسی تعیین کرد؟ شما که میگویید: «پیغمبر خلیفه تعیین نکرده است» پس چطور میشود خلیفه پیغمبر؟! پادشاهان ستمگری که آمدند به نام خلیفه در عناوین مختلف.
اما اسناد و روایات شیعه و سنی در حد وفور، علامه ذو فنون مرحوم آیت الله حسن زاده آملی تعبیری داشت، فرمود: «اگر همه اسناد شیعه را محو کنند و از بین ببرند و بشویند و به آب جوی بدهند هیچ نیازی به آنها نیست، به این جهت که همه آنها در اسناد اهل سنت هست» که از جمله آنها نسبت به وجود مقدس امیرالمؤمنین علی علیه السلام کتابها و اسناد فراوانی که نوشته شده است، منحصر به امام علی علیه السلام نیست، ائمه دوازده گانه از احادیثی که خودِ اهل سنت نقل کردند که پیامبر فرمودند: «جانشینان بعد از من، جانشینان به حق دوازده نفر هستند» مقید هم کرده است که اول آنها امام علی علیه السلام و آخر آنها امام مهدی علیه السلام است.
بالاتر از این، آقای شیخ سلیمان قُندوزی عالم سنی مذهب رحمه الله علیه، کتابی دارد به نام «ینابیع المودّه»، بنده کم حافظه هستم، آن چیزی که الان در ذهن من هست، این است که این بزرگوار در آنجا مینویسد که «نعثل یهودی عالم یهودی بود که از اخبار پیغمبران قبل نسبت به پیغمبر آخرالزمان پیشگوییهایی داشت و در مدینه نزد پیغمبر اکرم رفت و عرض کرد که اگر شما پیغمبر آخرالزمان هستید به ما بگویید، ما از اخبار پیشگوییهای پیغمبران قبل که پیغمبر آخرالزمان جانشینانش چه کسانی خواهند بود؟ پیامبر در پاسخ فرمود جانشینان من علی، حسن و حسین و نه نفر از فرزندان حسین علیهم السلام میباشند، قال: سَمِّهِم، گفت آن نه نفر را (که هنوز نیامده بودند) اسمشان را از پیغمبر پرسید، پیغمبر از علی بن الحسین تا حضرت مهدی علهما السلام برای او گفت» این در کتب اهل سنت است، شیخ سلیمان قندوزی در ینابیع الموده آن را نقل میکند و از این قبیل یکی و دوتا و ده تا نیست، بسیار فراوان وجود دارد تا برسد به آنچه که به صورت کلی درباره اهل بیت فرمودند مانند حدیث سفینه « مثل اهل بیتى مثل سفینة نوح، من رکبها نجى و من تخلّف عنها غرق»[۸] و از این قبیل، « من مات و لم یعرف امام زمانه مات میتة جاهلیة»[۹]، که این حدیث را هم شیعه و هم سنی نقل کرده است، بخش عظیمی از آنچه که نسبت به اینکه پیغمبر فرموده است: «الائمه بعدی اثنی عشر»[۱۰] دوازده نفر هستند یا به تعبیر دیگر که فرموده است: «الخلفاء بعدی اثنی عشر»[۱۱]
این یک بخشی است که پیشگوییهای رسول اکرم صلی الله علیه و سلم است که در اسناد کتب سنت به وفور هست و در دسترس همه هم میباشد، امروز دیگر کسی نمیتواند بگوید ما نمیدانستیم یا نتوانستیم، همه چیز در دسترس همه هست مراجعه کنند، بنده هم عرض کردم که بنابر اختصار فقط تلگرافی اشاره میکنم و الا اینها کتابها حرف دارد.
اما پیشگوییهای پیغمبر در اسناد برادران اهل سنت در این بخش خلاصه نمیشود، پیشگوییهای دیگری هم دارد که آنها نقل کردهاند و آن پیشگوییها این است که پیامبر هشدار داده است چه در روایات سنی و شیعه که «فتنهها همچون پارههای شب مظلم به سراغ شما میآید، شما برای نجات از فتنهها به علی بن ابی طالب مراجعه کنید” بعد هشدار داده است که بعد از من امرائی میآیند که ستمگر هستند، پیامبر هشدار داده است، این در اسناد برادران اهل سنت وجود دارد، از آنچه که بعداً واقع شد و بدترین نوع دشمنان پیغمبر اکرم از قبیل بنیامیه و بنی مروان آمدند و نام این پادشاهان را خلفاء گذاشتند و تبعیت از آنها را واجب دانستند و آنها هم از این فرصت استفاده کردند، آنچه که توانستند با اسلام و اهل بیت و فرزندان پیغمبر جنگیدند، اینها هشدارهایی بود که پیغمبر داده بود و دقیقاً واقع شد یعنی هم نسبت ائمه هداة، پیامبر سفارش کردند و تعدادشان را مشخص کردند و اسمشان را گفت و هم به آنچه که بعد واقع خواهد شد که «امراء ظلمه خواند آمد و اینها با ابزار دین مردم را استعمار خواهند کرد»، این هم هست.
بنابراین این راه راه مخوفی است، چیز تازهای هم نیست، شما در تاریخ، در گذشته، چقدر دارید کسانی را که ادعای خدای کردند؟، و این در قرآن هم وجود دارد، نمرود ادعای خدایی نکرد؟، فرعون ادعای خدایی نکرد؟ خدای اینچنینی، همچنانکه درتاریخ چقدر دارد که افراد منحرفی برای سوء استفاده ادعای پیغمبری کردند، اینجا باید مردم هوشیار باشند، در معرفت خدایی به جای خدا به دنبال بت یا فرعون یا نمرود نروند، اینجا بصیرت مردم میخواهد، مردم باید هوشیار باشند که به دنبال پیغمبر دروغین نروند و به این مسأله اهمیت بدهند و به دنبال هر کسی راه نیفتند.
امامت هم همینطور هست، مدعی زیاد است اما این مردم هستند که نباید به دنبال ولید بن عبدالملک مروان راه بیفتند و الا کار او ستمگری است، کارش آدم کشی است، چطور میشود که او جانشین پیغمبر باشد؟! و بعدها بدتر از آنها و بنیعباس بدتر از آنها و پادشاهان دیگر بدتر از آنها امروز هم که مشاهده میکنید، انواع و اقسام حزبها و گروهها و… اینها مدعی هیمین پیشوایی هستند اما کجا میروند؟ این القاعاتی که میکنند برای جامعه چه نقشی دارد به جز استعمارگری و استثمار و گمراهی؟ اینجاست که تنها آنچه که علاج این دروغ بافی ها میکند و میتواند حق را ثابت قدم نگه دارد بصیرت است که وراثت عمار یاسر است که الحمد لله هر یک از شما مردم حزب الله، امروز نقش عمار را انجام میدهید، ثبتکم الله بالقول الثابت فی الحیاهی الدنیا و فی الاخره
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ*اللَّهُ الصَّمَدُ*لَمْ يَلِدْ وَلَمْ يُولَدْ*وَلَمْ يَكُنْ لَهُ كُفُوًا أَحَدٌ
۱۶/۰۴/۱۴۰۲
[۱] سوره مبارکه آل عمران آیه ۳۳
[۲] سوره مبارکه انبیاء آیه ۷۳
[۳] سوره مبارکحه قصص آیه ۴۱
[۴] سوره مبارکه بقره آیه ۲۵۷
[۵] سوره مبارکه بقره آیه ۲۵۶
[۶] سوره مبارکه بقره آیه ۲۵۷
[۷] همان
[۸] مستدرک حاکم نیشابوری، جلد ۲، صفحه ۳۴۳
[۹] «صحیح» مسلم جلد ۸ صفحه ۱۰۷
[۱۰] المعجم الکبیر، جلد ۲، صفحه ۱۹۶، حدیث ۱۷۹۴
[۱۱] صحیح مسلم، جلد ۶، صفحه ۳