خانه / نمازجمعه / متن خطبه ها / مشروح بیانات نماينده ولی فقيه در خراسان جنوبی در خطبه های نماز عید سعید قربان بيرجند ۱۴۰۲/۰۴/۰۸

مشروح بیانات نماينده ولی فقيه در خراسان جنوبی در خطبه های نماز عید سعید قربان بيرجند ۱۴۰۲/۰۴/۰۸

خطبه‌های نماز عید قربان  ۰۸/۰۴/۱۴۰۲

السلام علیکم و رحمه الله

خطبه اول(رخدادهای تاریخ)

بسم الله الرحمن الرحیم

الْحَمْدُ لِلَّهِ الْأَوَّلِ قَبْلَ الْإِنْشَاءِ وَ الْإِحْيَاءِ وَ الْآخِرِ بَعْدَ فَنَاءِ الْأَشْيَاءِ الْعَلِيمِ الَّذي لا يَنْسى مَنْ ذَكَرَهُ وَلا يَنْقُصُ مَنْ شَكَرَهُ وَلا يَخيبُ مَنْ دَعاهُ وَلا يَقْطَعُ رَجاءَ من رجاه، والصلاةُ والسّلامُ علی أشرَفِ الاَنبیاءِ و المُرسَلِين محمدٍ صلی اللهَ علیهِ و علی آله الطَیِبین الطاهِرین المعصومین و بَعدُ اُوصِیکُم و نَفسِی یا عِبَادَ الله بِتَقوی الله.

 خودم و شما عزیزان را برای آمادگی سفر آخرت که در هر لحظه‌ای برسد إن‌شاء‌الله سعادت باشد، رعایت حریم الهی، رعایت حلال و حرام، رعایت حقوق دیگران، رعایت در چهارچوبه حریم بندگی خداوند که بالاترین اختلاف است، «إِلهِی کفی بِی عِزّاً أَنْ أَکونَ لَک عَبْداً، وَکفی بِی فَخْراً أَنْ تَکونَ لِی رَبّاً، أَنْتَ کما أُحِبُّ فَاجْعَلْنِی کما تُحِبُّ»[۱]تبریک عرض می‌کنم عید سعید قربان را به محضر شما و همه اهل اسلام، در خطبه اول به برخی از رخدادهایی که به دین انبیاء منتسب است اشاره می‌کنم که نمونه‌ای از رخدادهای هر روز زندگی بشر است، برخی تلخ و برخی شیرین، برخی خوب و بد است، و تاریخ در این مصور می‌بینید اما دانستن تاریخ مثل دانستن کارهای روزمره به خودی خود ارزشی ندارد، ارزشش در فلسفه تاریخ است اگر توفیقی داشتیم در خطبه دوم بدان اشاره می‌کنیم.

این ایام که چه برنامه‌های شیرین و ارزشمندی، دعای عرفه دیروز با چه زیبایی انجام شد، با چه حالی، با چه معنویتی، با چه اشکی، با چه آرزوها و آرمان‌های پاکی چه رخدادهایی است که همیشه هست!، در ایام حج از سراسر دنیا زن و مرد، سفید و سیاه، از اقوام و قبائل مختلف، جمع می‌شوند و با هم در کنار همدیگر یک صدا «لبیک اللهم لبیک» چقدر زیباست! امروز عید قربان، مصلی‌های نماز و همه مردم در کنار یکدیگر این چقدر زیباست و  با احسان و محبتی که به یکدیگر می‌کنند و گوشت قربانی را به درب خانه‌ها می‌برند، اینها چقدر زیباست! و از این قبیل.

 از آن سو هم دیروز شهادت حضرت مسلم بن عقیل علیه السلام بود که آن هم یک رخداد است هنوز نیم‌قرن بیش از رحلت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم نگذشته بود که خاندان و فرزندان آن پیغمبر کوچک و بزرگشان را، فرزند صغیر شش ماهه را، همه را از دم تیغ گذراندند که شروعش در این مقطع به افزایش آنچه که در گذشته در طول نیم‌قرن پیش آمد، از قربت و شهادت حضرت علی علیه السلام و مظلومیت امام مجتبی علیه السلام و… نماینده امام حسین علیه اسلام میزبان‌هایی که دعوت کرده بودند اینطور پذیرایی کردند این هم یک رخداد است.

 شهادت حضرت آیت الله دکتر بهشتی؛ ۷۲ تن از بهترین انسان‌های زمان خود یعنی آن کسی که مرجع دین و پیشوای مسلمین فرمود: «او به تنهایی یک امت بود»، تعبیری که قرآن از حضرت ابراهیم می‌کند، به چه جرمی؟!، هواپیمای مسافربری، اقوام مختلفی، خانواده‌های مختلفی اعم از مرد و زن و کوچک و بزرگ، هدف هجوم تیر سران استکبار قرار می گیرد، این چه رخدادی است؟!، دانشمندانی که با انواع تولیدات در بخش‌های مختلف، یکی از آنها تولیدات شیمیایی و سموم شیمیایی است که در مرحله تولید راه‌هایی گذرانده است کجا مصرف می‌شود؟ مردم سردشت! استعمارگرها آنها را در دست صدام قرار می‌دهند و او که بارها این کار را کرد و هم بر سر مردم عراق و هم بر سر مردم ایران این کار را کرد، آن عکس‌ها را دیدید که زن‌ها و فرزندان، پپرمردها، این چه رخدادی است؟ چه جریاناتی است؟

حال از این موارد چقدر بگویم که شما ندانید، شما بهتر از من می‌دانید، قضیه که مربوط به این چند روز و مناسبات این ایام نیست، تاریخ پر است و شما مردم عزیز هم تقریباً همه تاریخ را در این ۴۴ سال دیده‌اید، همه تاریخ را دیده‌اید، بسیار انسان‌های با تجربه هستید اما خیلی دقت کنیم، این رخدادها پیش می‌آید، اینها نمونه‌های بسیار اندکی است، آنچه که مهم است مربوط به شعور انسان و عقل انسان و بصیرت انسان که اینها معلول چه علتی هستند؟ چه علتی باعث می‌شود که رخدادهای خوب به وجود می‌آید و تاریخی را عطرآگین می‌کند؟ و چه علت پیش می‌آید که مسائل تلخ و بد و گناه پیش می‌آید و تاریخ را سرافکنده می‌کند؟

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ*اللَّهُ الصَّمَدُ*لَمْ يَلِدْ وَلَمْ يُولَدْ*وَلَمْ يَكُنْ لَهُ كُفُوًا أَحَدٌ

خطبه دوم(اجتماع و حقوق بشر)

بسم الله الرحمن الرحیم

الْحَمْدُ لِلَّهِ الْأَوَّلِ قَبْلَ الْإِنْشَاءِ وَ الْإِحْيَاءِ وَ الْآخِرِ بَعْدَ فَنَاءِ الْأَشْيَاءِ الْعَلِيمِ الَّذي لا يَنْسى مَنْ ذَكَرَهُ وَلا يَنْقُصُ مَنْ شَكَرَهُ وَلا يَخيبُ مَنْ دَعاهُ وَلا يَقْطَعُ رَجاءَ من رجاه، والصلاةُ والسّلامُ علی رسولِ الله أشرَفِ الاَنبیاءِ و المُرسَلِين محمدٍ صَلّی اللهَ علیهِ و علی آله الطَیِبین الطاهِرین، اللهم صَلّ عَلی محمد و علی و فاطمة و الحسن و الحسین و علی بن الحسین و محمد بن علیٍّ و جعفر بن محمد و موسی بن جعفر و علیٍّ ابن موسی و محمد بن علی و علی بن محمد و الحسن بن علی و الحجة القائم المهدی صلوات الله علیهم اجمعین و بعد اوصیکم عباد الله و نفسی بتقوی الله.

خودم و شما عزیزان را به رعایت تقوا یعنی تنها زاد و توشه‌ای که می‌توان با خود برد، همه این مسائلی که به ما نسبت می‌دهند اعم از اموال و زن و فرزند و… همه را ما می‌گذاریم و می‌رویم ولی یک چیز همراه ماست و آن عمل ماست، خوش به حال آنهای که عمل تقوای آنها همراهشان باشد و برای آنها در عالم برزخ و عالم قیامت نور باشد، « اللَّهُمَ‏ اغْفِرْ لِلْمُؤْمِنِینَ وَ الْمُؤْمِنَاتِ ، وَ الْمُسْلِمِینَ وَ الْمُسْلِمَاتِ ، الْأَحْیَاءِ مِنْهُمْ وَ جَمِیعِ الْأَمْوَاتِ»[۲]

انسان، مدنی الطبع خلق شده است یعنی چه؟ این تفصیل دارد اینجا فقط اشاره است و الحمد لله مستمعین بهتر از گوینده بدان احاطه دارند، به دو معنا؛ یک معنایش این است که گرایش انسان‌ها به یکدیگر، انس انسان‌ها به یکدیگر ریشه فطری دارد، حتی گفته می‌شود اینکه انسان را انسان می‌گویند به این دلیل است که انسان با دیگران اُنس می‌گیرد که منشأ یک زندگی اجتماعی می‌شود مطابق با فطرت، این یک معنا است. معنای دیگر هم این است که درصحنه میدان زندگی انسان‌ها با استعدادهای مختلفی که دارند و نیازهای سرشاری که دارند این تبادل استعدادها همه نیازهای آنها را برآورده می‌کند و جالب اینجاست که آن نیازها هم در استعداد بشری دیده شده است؛ خداوند دیده است و هم در جهان خارج از وجود ما، آنچه که در زمین و آسمان است از انواع عناصری که باید بشر از آنها بهره‌مند شود تا امروز بشر با همه پیشرفتی که کرده است به جایی نرسیده است که بگوید که اینجا بن بست است، فلان عنصر لازم بوده و نیست، خیر « أَلَمْ نَجْعَلِ الْأَرْضَ كِفَاتًا»[۳] پاسخگوی همه نیازهای ما زمین است.

بنابراین انسان اجتماعی است وقتی می‌خواهد با یکدیگر زندگی کند به چه نحو زندگی کند؟ صرفاً به اینکه همه اینها را در یک مجموعه‌ای جمع کنند، این جامعه نیست، می‌شود این کار را کرد، نسبت به غیر انسان هم می توان آغل‌هایی درست کرد و حیوانات مختلفی را داخلش آورد اما آن جامعه نیست، جامعه انسانی متکی به فطرت و عقل و علم و بالاتر از همه به وحی متکی است که تربیت انسان است و حقیقت انسانیت را در آن جامعه به عنوان ارزش به سمت خداوند می‌برد آن راهکار دارد، قانون الهی و رهبر الهی و مردم الهی می‌خواهد که بتواند زندگی انسانی برای این جهان و جهان بعد تأمین کند.

«لَقَدْ جَاءَكُمْ رَسُولٌ مِنْ أَنْفُسِكُمْ عَزِيزٌ عَلَيْهِ مَا عَنِتُّمْ»[۴] پیامبری که می‌آید از نوع خودتان است، گویی سرشتتان یکی است، دوستتان دارد اگر برای شما سختی پیش بیاید ناراحت می‌شود، «حَرِيصٌ عَلَيْكُمْ»[۵] بسیار پیامبر برای اینکه شما رشد کنید و به کمال برسید و به هدایت برسید پیغمبر در این جهت حریص است، « بِالْمُؤْمِنِينَ رَءُوفٌ رَحِيمٌ»[۶] ما الان می‌خواهیم به دنبال چه چیزی بروی؟ رخدادها را (در خطبه اول عرض کردم)، رخدادها در تاریخ زیاد وجود دارد اما علتشان چیست؟ و باید با شناخت علت، حواسمان را جمع کنیم که حقیقت تقوا هم همان است.

بنابراین وقتی براساس دین و رهبریِ دین و فطرت و اخلاق و توحید و انس و محبت شد، « اَلْحُبُّ فِي اَللَّهِ وَ اَلْبُغْضُ فِي اَللَّهِ»[۷]، «المُتَحابّينَ فِي اللّه»[۸]، شما همدیگر را دوست دارید، شما وقتی به دیدنِ هم می‌روید می دانید یعنی چه؟ شما که یکدیگر را زیارت می‌کنید خداوند را زیارت می‌کنید، عنایت دارید؟ دیگر چنین جامعه‌ای ظلم و خیانت و انسان کشی و مکر و حیله نیست، مدینه فاضله است، تمامش عشق و محبت است.

 آن بزرگ مرجع دین رحمه الله علیه حضرت آیت الله لنکرانی که مکتوبش هم هست در یک عبارتی می‌فرماید: «من به عنوان کارشناس دین ( که ۵۰ سال صاحب نظر است، ۳۰ سال قبل از آن درس خوانده و مرجع دین است) من به این نتیجه رسیده‌ام که بعد از فرائض که همه نوافل و مستحبات جای خودش را دارد و هیچ چیزی از مقامشان کم نمی‌شود اما بحث اولویت‌ها است اگر بعد از فرائض، فرض کنیم بقیه مستحبات را توفیق حاصل نشد از من می‌پرسید من به شما می‌گویم «مشکل مردم را حل کنید»، این بالاترین چیزی است که دین این را می‌گوید» مساله حقوق بشر را باید از منبعی که به حق قائل است که خودِ حق یعنی ذات مقدس الهی است بگیریم، وإلا آنهایی که به فریب این حرف‌ها را می‌گویند، حال علت خوبی‌ها چیست و علت بدی‌ها چیست؟ علت‌ها را اینجا جستجو کنیم معلول نزد ماست.

 یک انسان، از این دیدگاه، کعبه معظمه و خانه خدا و قبله گاه همه اهل ایمان است، بوده و هست، چقدر حرمت دارد؟ اما حرمت انسان مؤمن از کعبه بالاتر است، حواس‌ها جمع باشد، حرفی زده شود که کسی بی‌دلیل آزرده شود می‌دانید یعنی چه؟ حقوق اینجا مشخص می‌شود، اسلام در اعمال و رفتار و اخلاق و برخورد روزمره خیر بلکه حتی اگر تو به هر دلیل که غصه داری چون برای همه افراد مشکلات پیش می‌آید و ممکن است غمناک باشد، شما غم دارید صحیح ولی وقتی در جامعه می‌روید چهره شما نباید غمگین باشد زیرا در مخاطب عکس العمل دارد، « بِشْرُهُ فِي وَجْهِهِ وَ حُزْنُهُ فِي قَلْبِه»[۹] ای انسان مؤمن غمت را برای دیگران بازگو نکن، چهره‌ات را هم باز بگیر که حق دیگری ضایع نشود، حال این را با کجا قیاس می‌کنید؟ بعد مسلک‌هایی که نه به خدا کار دارند و نه به مردم و نه به هیچ بلکه فقط به نفس خودش کار دارد و وقتی از اجتماع و حقوق و… به صورت تزویر و مکر حرف می‌زند و تاریخ، ننگین از وجود آنهاست یعنی همانطور که در این ایام ملاحظه می‌کنید، سرخ و سفید و سیاه و… می‌آید و در کنار بیت خداوند لبیک می‌گویند، بعد می‌بینید که ایادی استکبارِ مکار و حیله گر در مأمن امن خدا و کنار بیت الله، زوار بیت الله را قتل عام می‌کند، آیا ندیدید؟! یا در منا به آن کیفیت از حجاج بیت الله روی هم انباشته محکوم به مرگ می‌شوند چرا؟ یا جرثقیل در هنگام حج از بالای مسجد الحرام، «وَحَيْثُ مَا كُنْتُمْ فَوَلُّوا وُجُوهَكُمْ شَطْرَهُ»[۱۰]، مسجد الحرام را ناامن می‌کنند، جرثقیل می‌افتد و انسان‌ها را می‌کشد و خون در مسجد الحرام جاری می‌شود، اینها کار چه کسی است؟

اینها کار جزئی جزئی اربابان این تفکر ایست، تفکر لیبرال دموکراسی یعنی چه؟ یعنی فرد گرایی یعنی هرچه هستم من هستم و شکمم و منافعم و سودم و بقیه را باید با زور یا شکنجه و یا مکر و حیله یا تطمیع یا تهدید زیر بار بکشم، آیا شکنجه گاه‌های آنها را نمی‌بینید که در دنیا بوده و هست؟! هرجا انسان بدی است بر مردم مسلط می‌کنند، از آتاترک بگیرید تا رضاخان و صدام تا هر جا که انسان زشتی است و هر جا انسان خوبی است او را هدف تیر قرار می‌دهند، حال در خاطره معاصر من و شما از مغز مطهری بگیرید تا حاج قاسم تا این جوانان عزیز ما در هر نقطه‌ای، حدود ۲۵۰ هزار از بهترین‌ها را برای چه دلیل؟ دلیلش این است که او حقی برای کسی قائل نیست و او فقط به نفس خودش و از هر طریقی که شده، طریقش هم اینطور نیست که بنده آن را اثبات کنم بلکه حرف‌های خودشان است که می‌گویند: «چماق و هویج» چه کسی می‌گوید؟ صاحبان این تفکر که می‌گویند: «انسان‌ها مانند حیوان تطمیع می‌شود با هویج مانند حیوان علف خوار و تهدیدی می‌شود».

 به طور کلی تفکر این است، اینها را کنار هم بگذارید، تفکر این است که می‌گویند: «انسان‌ها هم مانند سایر حیوانات که رمه و گله (و انواع حیوانات وحشی را که در فیلم‌ها می‌بینید زندگی می‌کنند) همانطور که شما (می‌توانید) آنها را تصاحب کنید، اینها را هم (می‌توانید) تصاحب کنید» یعنی اینها از آنِ من هستند، این تفکر است البته با دروغ و مکر و حیله و تحریف‌ها و.. مساله طوری ارائه می‌دهند اما ریشه حرفشان این است، آنها قتل عامشان که یکی دوتا نیست.

 اروپایی‌ها در امریکا که مردم بومی آمریکا را حدود ۶۰ تا ۸۰ میلیون انسان را کشتند و بعد ایالات متحده ساختند، اروپایی‌ها در آفریقا چه کردند؟ اینها به هر کشوری که وارد شدند با مردم چه منظور داشتند؟ اینکه هرچه قدرت را در نتیجه کارشان جنگ، تخریب کشورها و مخصوصاً زیرساخت‌ها، آوارگی‌ها، گرسنگی ها و… کارشان این است و اگر بخواهیم ما که جامعه بشری نجات پیدا کند با شناسایی علت و معلول مربوطه، باید کارمان را، اخلاق، بازارمان و مسجدمان را فرق نمی‌کند این تفکرات همه جا هست، به هر اسمی هم هست، گاهی به اسم دین هم هست، باید از آن‌هاجدا کنیم، مشکلات چه زمانی حل خواهد شد؟ هر وقت ما به تمام معنی در پیروی از فرمایشات دین و ائمه هداۀ مهدیین ما خالص شویم اگر بنا باشد که با دشمنی که می‌جنگیم اما تفکر او را فرق نمی‌کند در خانه، بازار، منبرمان، کلاس واداره خودمان همان کارهایی که غربی ها می‌کنند و براساس نیرنگ عمل می‌کنند اگر ما هم همان را عمل کنیم چه زمانی اصلاح خواهیم شد؟ هیچوقت اصلاح نخواهیم شد، این مشکلاتی که در کشور ما هست، مشکلات از آنِ جریانات منحرف غرب پرستی است که از ابتدای انقلاب نفوذ پیدا کردند و هر جا که کار به دستشان رسید…، اینها همان نامحرمانی هستند که امام فرمود: «انقلاب را به دست نامحرم ندهید» و ما متأسفانه دقت نکردیم و دادیم، نفوذ دشمن بوده است، نفوذ بیگانه بوده است، اقتصادمان را ضربه زدند، فرهنگ ما را ضربه زدند، جامعه ما را، خانواده ما را ضربه زدند، اینها محصول همان تفکر است.

بنابراین فلسفه تاریخ را بدانیم هم تاریخ گذشته برایمان معنی می‌دهد و هم تاریخ معاصر معنی می‌دهد و هم آینده ما مشخص خواهد شد یعنی می‌توانیم تصمیم بگیریم که فردا رها شویم یا اینکه گرفتار همین امواج مسموم اندیشه بیگانه باشیم و نعوذ بالله من شرور انفسنا وسیئات اعمالنا.

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ وَالْعَصْرِ* إِنَّ الْإِنْسَانَ لَفِي خُسْرٍ* إِلَّا الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَتَوَاصَوْا بِالْحَقِّ وَتَوَاصَوْا بِالصَّبْر

 

خطبه‌های نماز عید قربان  ۰۸/۰۴/۱۴۰۲

 

[۱] کنز الفوائد جلد ۱، صفحه ۳۸۶

[۲] فلاح السّائل ، صفحه ۴۳

[۳] سوره مبارکه مرسلات آیه ۲۵

[۴] سوره مبارکه توبه آیه ۱۲۸

[۵] همان

[۶]همان

[۷] مستدرك الوسائل  جلد۱۲ صفحه ۲۲۵

[۸] ثواب الأعمال جلد ۱ صفحه ۱۸۲

[۹] نهج البلاغه حکمت ۳۳۳

[۱۰] سوره مبارکه بقره آیه ۱۵۰

پاسخ دهید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *