بیانات حضرت آیت الله عبادی در جلسه انس با قرآن کریم مدرسه علمیه امام حسن مجتبی علیه السلام بیرجند ۰۵/۰۲/۱۴۰۲
(قرآن تبیانا لکل شیء)
بسم الله الرحمن الرحیم
الحمدلله والصلاه والسلام علی رسول الله و علی آله آل الله و اللعن الدائم علی اعدائه اعداء الله.
با سلام و درود به روان مقدس رهبر فقید انقلاب و سلام و درود به رهبر معظم جمهوری اسلامی ایران، رهبر مسلمین جهان و سلام مجدد به محضر شما عزیزان و همه سنگرنشینان علم و ایمان
تبریک عید معظم فطر و قبل از آن، حماسهای که مردم در روز قدس آفریدند و امروز هم به شکرانه پنجم اردیبهشت که دست با قدرت الهی، سیلی سختی به استعمارگران و استعمار در واقعه طبس.
یکی از مقدمات نسبت به قرآن کریم مساله انتصاب قرآن است و آورندهاش حضرت محمد بن عبدالله صلی الله علیه و آله و سلم که این مساله در دنیا برای همه آثار هست، در انتصاب هر اثری به صاحب اثر به صورت فنی و علمی امروزه کار میکنند، اما حقیقتش این است که استثنائاً قرآن از چنین چیزی مستغنی است، چرا که قرآن هم متواتر است یعنی در ظرف ۲۳ سال که هر آیهای از قرآن که نازل میشده است، هم حفظ میکردند و هم ضبط میکردند، به اینگونه بوده است، و هر آیهای که نازل میشده است پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم میفرمودند: «مکان این آیه در فلان سوره است» دقیقاً تنظیم میکردند و اعتبار تواتر چه در این موضوع و چه در هر موضوع متواتری اعتبار عقلی است.
بنابراین قرآن از این جهت مستغنی است و در این هم خلاصه نمیشود، در همین باب وجود دارد که خداوند در قرآن کریم نسبت به حفظ این کتاب که پیداست دلیل آن هم این است که خدا باید آن را حفظ کند«إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّكْرَ وَإِنَّا لَهُ لَحَافِظُونَ»[۱] بنابراین در متن قرآن هم این تضمین شده است.
مساله دیگر در این جهت وجود معصومین است که بعد از رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم ۲۵۰ سال حضور ائمه معصومین بوده است که آنها مقرر این مطلب هستند و تثبیت کننده این قضیه هستند و بارها تصدیق کردند، بنابراین انتصاب قرآن بی نیاز است برخلاف سایر آثار، حتی آثار دینی، مثلا انجیل بیش از ۱۰۰ نوع برای آن وجود دارد و تحریفهایی که شده است، حال کدام یک از اینها انجیل حضرت عیسی (علی نبینا و آله و علیه السلام) چه کسی میتواند آن را مستند کند؟ هیچ کس، یا تحریفهایی که در تورات شده است که هیچ کس نمیتواند آن را علاج کند، اینها به هیچوجه قابل قیاس نیستند، بنابراین مساله انتصاب قرآن به آورندهاش، یک مساله از قبل مستغنی است به ادله عقلی و نقلی.
مساله دیگری که در این مقدمات باید دانست، این است که مطالب قرآن از آنِ خودِ قرآن است، اینطور نیست که مانند اطلاعات عمومی به صورت التقاطی از جاهای دیگر آن را گرفته باشد و آنها را تنظیم کرده باشد، خیر مطالب قرآن اصالت در خودِ قرآن دارد و این قرآن است که مجموعه فکر و اندیشه و فرهنگ و سیاست و کرامت همه چیز از خودش است.
مساله سوم این است که اینها اصالت و حیانی دارند، کلام پیغمبر نییست، از نظر شیوه ظاهری هم میبینید که سخنان پیغمبر چه بسیار از اینها تفاوت ظاهری حتی دارند، امام علی علیه السلام که مسلمان و کافر و سایر پیروان ادیان وقتی بحث ادب و ادبیات و فصاحت و بلاغت و شیوایی و … همه او قبول دارند، مسلمان باشند و یا کافر، و لذاست که گفته میشود نهج البلاغه به عنوان یک اثر، فوق کلام و دون کلام خالق است، حال همان خطبههای بلیغه حضرت علی علیه السلام را هر عوامی هم متوجه میشود، در خلالش یک آیه قرآن را امام استخدام و وارد کرده است که مانند خورشید خودش را نشان میدهد، احادیث پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم را ملاحظه کنید با هم ارتباطی ندارند، اصالت وحیانی این است.
مطلب دیگر این است که حال قرآن کریم بالاخره نقشش چیست؟ و یا به تعبیر دیگر ما از قرآن چه استفادهای باید بکنیم؟ نظرات مختلف گاهی نقیض یکدیگر در این باره وجود دارد، این در حالی است که اگر به خود قرآن مراجعه شود پاسخها روشن است، اما این بشر دوپا دنبال چه چیزی میرود پیداست! حتی در میان مسلمانها میبینید که حال چه شیعه باشد یا سنی و چه مسلک و مذهب دیگری داشته باشد میبینید که یکی از نوع شیعه مثلا که نامش را اخباری میگذارید که تفاوتهایی دارد که یکی از آن تفاوتها اینجاست که قرآن کریم را که در در ادله اربعه؛ کتاب و سنت و عقل و اجماع، قرآن کریم را در شناخت احکام فقهی و… مؤدبانه بوسیده و کنار گذاشته اند که بسیار عجیب است که یک مسلمانی که درس خوانده هم هستند، ما کجا و قرآن کجا؟ ما باید از قرآن فقط تیمن و تبرک بجوییم، با همین ادب و ادبیات قرآن را را از رده خارج میکنند، از بشر هر چیزی که بشنوید تعجب نکنید!
آن دیگری به عنوان اشاعره میگوید:«ما به چهارچوبه ظواهر و ترجمههای ابتدایی برابر لغت باید از قرآن همان را بگیریم درست یا نادرست به آن کاری نداریم، کتاب خداست بنابراین هر معنای تحت اللفظی که دارد همان برایمان قابل قبول است» بعد از تجسم خدا و… سر در میآورند و از این قبیل انحرافهای عظیم، حال اینها از این سمت افتادند.
عدهای دیگر از روی نادانی یا شیطنت از آن سمت افتادند مانند طوائف باطنیه که میگوید:«شیعه شش امامی» و اسماعیلیه که در واقع ربطی به حضرت اسماعیل ندارند، حضرت اسماعیل در حیات امام صادق علیه السلام رحلت کرد و بسیار انسان شایستهای بود، اما مذهب سازی و مسلک سازی و دین تراشی چیزی نیست که مربوط به امروز و فردا باشد از قدیم بوده است، بعد اینها اهدافی دارند اعم از سیاسی و اقتصادی و سایر مشتهیات نفسانی، برای اینکه به اهدافش برسد به یک آیه قرآن، حال این آیه چه ربطی دارد میگوید: «شما متوجه نمیشوید باطن مساله این است» ببینید همین کارهاییی که میکنند، یعنی از آن سو اشاعره حاضر نیستند که کوچکترین دقتی در تبیین آیات قرآن انجام دهند از این سو اینها هرجا میلشان میکشد یک آیه قرآن را ابزار قرار میدهد و آسمان را به ریسمان را که هیچ ربطی به هم ندارند پیوند میزند، و طبعا باید به اینها توجه داشت.
صوفیه هم نظیر اینها هستند، این آرمآنهایی که دارند به صورت سلیقهای آیات قرآن را با هر چسبی انطباق میدهند، و حال آنکه راه صحیح این است که هر سخنی برمبنای دلیل باید باشد و از دلیل هم سرپیچی نشود، به طور کلی فلسفه انزال قرآن کریم برای جامعه بشری برای این است که تیمن و تبرک بجویند یا نه « تِبْيَانًا لِكُلِّ شَيْءٍ»[۲] ببینید فرق از کجاست تا به کجا؟! « لِتُبَيِّنَ لِلنَّاسِ مَا نُزِّلَ إِلَيْهِمْ»[۳] ببینید فرق ره از کجاست تا به کجا؟!
از امام صادق (ع) روایت داریم که میفرمایند:«من هر مطلبی که میگویم(ببینید طبیانا لکل شیء) شما همانجا از من بپرسید این مطلب کجای قرآن وجود دارد تا من به شما نشان بدهم» کار بسیار فنی به دور از افراط و تفریط و همراه با دلیل، این « تِبْيَانًا لِكُلِّ شَيْءٍ»[۴] و «شِفَاءٌ لِمَا فِي الصُّدُورِ»[۵] هست، حال باید این دارو و شفا را چطور باید استفاده کنیم؟ فقط باید ببوسیم و آن را کنار طاق بگذاریم؟! و به صراحت آیات کریم که البته مربوط به همه مردم است که خداوند به همه مردم عنایت کرده است و از طرفی یک حق قانونی بین المللی است و آن این است که هر صاحب اثر یا سخن یا عملی شایسته تر از همه هست که سخنش را پرده برداری کند که مراد این است، تفسیر کند، تفسیر یعنی پرده برداری که مراد من از این سخن یا نوشته و… این بوده است.
اما با اینکه در آیات متعددی خداوند این حق جامعه بشری را که به وسیله پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم که قرآن را تبیین و تفسیر کند، این حق را از پیغمبر سلب کردند، بسیار عجیب است! «وَقَالَ الرَّسُولُ يَا رَبِّ إِنَّ قَوْمِي اتَّخَذُوا هَذَا الْقُرْآنَ مَهْجُورًا»[۶] حال ۱۴۰۰ سال است که قرآن در میان ماست، ما باید خوشبخت ترین انسانها از جهت دنیا و آخرت و مادی و معنوی میبودیم، این همه درد و رنج و نا امنی و خون مسلمانها و غیرمسلمانها و … اوضاعی که میبینید، بحث نوع انسان است، چه شده است؟! و آن این است که بسیار جالب است و فنی که به نام قرآن، قرآن را از مردم گرفتند، که «حسبنا کتاب الله» اما معنایش چیست؟ این است که آن آثار و فرمایشات و تبیین و تفسیرها نباید باشد و تنها باید کتاب باشد، چه دری به سوی مردم بسته شد؟ همان چیزی که عرض کردم هم حق تمامی بشر است که خداوند قرآن را نازل کرده است و پیامبر هم مامور تبیین آن است و هم حق صاحب اثر است و اما اینجا گفتد: «خیر» و احادیث پیامبر را جمع نبموده و محو کردند و سوختند، بعد هم ممنوع کردند.
سپس بعد از ۱۵۰ سال که نسلها عوض شد و دستبردها و تغییرها و جعلها که شد، بنا کردند به کتابت حدیث، حال این درست هست یا آن درست بود و یا هردو یا هیچکدام، ببینید، «إِنِّی تَارِکٌ فِیکُمُ الثَّقَلَیْنِ کِتَابَ اللَّهِ وَ عِتْرَتِی أَهْلَ بَیْتِ»[۷] این حدیث متفق علبه مسلمانها اعم از شیعیان و برادران اهل سنت میباشد، اما جای ائمه در زندآنها بود، «ما مِنّا إلاّ مَقتولٌ أو مَسمومٌ»[۸] نه فرصت تبیین قرآن، حال شما میگویید مسلمانها چرا اینطور هستند؟ بدین جهت، چون آن نسخه اصلی اسلام را عمل نکردند، که خوب مساله اجتهاد در فهم قرآن نه تفسیر به رای بلکه به دلائل این برای هرکسی که شایستگی آن را داشته باشد جایز است چون قرآن برای همین آمده است، و آنچه که موجب رشد میشود همین تحقیق و بررسی و تفسیر و تبیین قرآن است که این افتخار با همه این برنامههای تحمیلی، برای اسلام است که به هر جا که نگاه میکنیم میبینیم که آنهایی که فرصت پیداکردند و از معارف دین و قرآن کریم و اهل بیت علیهم السلام استفاده کردند چه در مسائل عقلانی، آنهایی که در دنیا حرف برای گفتن دارند فلاسفه و حکمای اسلامی هستند از معلم ثانی فارابی بگیرید تا ملاصدرا و… در فقه همینطور است، در عرفان همینطور است، در انواع و اقسام مسائل علمی و سیاسی و اجتماعی بیش از همه عدالت طلبی و حق طلبی، اما آسیب بزرگی وارد شد که سخن را از صاحب سخن گرفتند و بعد با چقدر زحمات حال به چند درصد رسیدهاند، بالاخره عوائد آن همین است، که الحمدلله در زمان ما خداوند عنایت فرموده است و در مقابل ایادی داخلی و خارجی استکباری و خودپرسیتی و نفس پرستی این انقلاب آمد و رسالتی دارد که بشر را از دست استبداد و استعمار خارج کند و اندیشه بشر که یکی از حجتها اندیشه عقلانی و علمی بشر و عرفانی بشر است در پای مکتب وحی ان شاء الله در این آخرالزمان راه برای بشر باز باشد و آثارش هم پیداست و از ابتداء هم که گفتیم پنچم خرداد سیلی خداوند بر استعمار بود پیداست که هرجا ما با رفتار و کردارمان کاری کردیم که انقلاب به بن بست برسد، دست خدا آمد و بر سینه نامحرم زد که یکی از آنها پنجم اردیبهشت است.
اینها زمینه رشد شماست برای نسلهای آینده که إنشاءالله آن زمان را خواهید دید و ببینید که برنامههای کفر إنشاءالله جمع میشود و در آستانه ظهور حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف قرار میگیرید و شما که در فرصت طلایی که در آخرالزمان دارید و نجات غریق هستید، تمام همت شما نجات انسانها باشد، هیچ ثواب و باقی الصالحاتی بالاتر از این نیست، راندمان کارتان را هر شب مانند یک تاجر بسنجید که در جهت هدایت انسانها چه کردید و آن را یادداشت کنید، وقت شما را گرفتم، عذر خواهی میکنم.
صلوات بفرستید.
۰۵/۰۲/۱۴۰۲
[۱] سوره مبارکه حجر آیه۹
[۲] سوره مبارکه نحل آیه ۸۹
[۳] سوره مبارکه نحل آیه ۴۴
[۴] سوره مبارکه نحل آیه ۸۹
[۵] سوره مبارکه یونس آیه ۵۷
[۶] سوره مبارکه فرقان آیه ۳۰
[۷] بصائر الدرجات فی فضائل آل محمّد صلی الله علیه و آله و سلم. ج ۱، ص ۴۱۳، ینابیع المودّه، ج ۱، ص ۱۲۴، سنن ترمذی، ج ۵، ص ۶۶۲، صحیح مسلم، ج ۴
[۸] بحار الأنوار جلد ۲۷ ص ۲۰۷