خانه / درس اخلاق / طلاب / متن بیانات / متن بیانات نماینده ولی فقیه در خراسان جنوبی در درس اخلاق مکارم خوبان / جلسه سوم

متن بیانات نماینده ولی فقیه در خراسان جنوبی در درس اخلاق مکارم خوبان / جلسه سوم

مکارم خوبان جلسه سوم، حوزه علمیه سفیران بیرجند (ما و عکس العمل کارهایمان)   ۱۵/۱۰/۱۴۰۱

بسم الله الرحمن الرحیم

الحمد لله والصلاه‌ و السلام علی رسول الله و علی آله اله آل الله واللعن الدائم علی اعدائهم اعداء الله.

با سلام به امام زمان و با درود به روان مقدس رهبر فقد انقلاب، و سلام و درود به رهبر معظم جمهوری اسلامی ایران، رهبر مسلمین جهان و سلام مجدد به محضر شما عزیزان و همه سنگرنشینان علم و ایمان، عرض تسلیت ایام و رحلت بانوی بزرگ، حضرت ام البنبن سلام الله علیها و بزرگداشت یاد و خاطره سردار رشید اسلام، سپهبد حاج قاسم سلیمانی و بزرگداشت مقام منیع حضرت آیت الله مصباح یزدی، قدس الله سره.

« مُصِیبَهٍ مَا أَعْظَمَهَا وَ أَعْظَمَ رَزِیَّتَهَا فِی الْإِسْلَامِ وَ فِی جَمِیعِ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْض‌»[۱] آنچه که به صورت دعا مستندا به ما رسیده است و آنچه که در قالب زیارت مستندا به ما رسیده است، اینها در عین حالیکه دعا و زیارت لحظات ویژه خلوت با خدا و مناجات با حق هستند اما پربار از مسائل علمی و اعتقادی و فرهنگی است مثلاً ملاحظه می‌فرمایید در دعای شریف ندبه، یک دعا هست اما یک کتاب فلسفه هست.

در نظام خلقت، در تکوین، در تشریع، جایگاه هدایت خداوند این است که مخصوص تعیین خودِ الهی است تا آخر دعا فصل عظیمی از معارف و فلسفه و تشریع است، یعنی همین دعا به تنهایی پاسخگوی همه چیز است اما ظاهرش دعا هست اما چه دعایی هست! و از این قبیل زیارت امین الله می‌باشد که مطالب زیای در آن وجود دارد.

 حال یکی از آن موارد زیارت عاشورا می‌باشد، در خلال جریانی که از این زیارت استفاده می‌شود، می‌رسیم به این مصیبت واقعه، این هم که اسنادش تنها در کتب مسلمین نیست، از کتب عتیقی که از دوران خلقت آدم ابوالبشر اسناد وجود دارد، می‌بینید که از آن نام برده شده است و قبل از آنکه صحنه کربلایی باشد، پیامبران و همینطور پیغمبر اکرم خبر داده است، امام علی علیه السلام در گذری که از خاک نینوا داشتند، در جریان جنگ صفین جایگاه‌ها را مشخص و معین می‌کردند، حال تا می‌رسد به این مصیبت، « مَا أَعْظَمَهَا»، (ما افعل و افعل به) دو صیغه تعجب هستند، این قضیه چقدر بزرگ هست که در قالب ذهن نمی‌گنجد، « وَ أَعْظَمَ رَزِیَّتَهَا» این آسیبش که قاتلین ابی عبدالله علیه السلام به اسلام وارد کردند.

تا اینجا حتی ذهن عوام هم چیزی را درک می‌کنند که آسیب به اسلام یعنی چه؟ وقتی رهبری یک جامعه را از جامعه بگیرید آن جامعه شکارگاه همه شیاطین می‌شود و لذاست که در مکتب اهل بیت علیهم السلام که مکتب همه انبیاء می‌باشد مرجع و رهبر باید زنده باشد چون جامعه را باید هدایت کند و بتواند دفاع کند والا از زبان مرده حرف‌های زیادی به دروغ می توان بست و گفت، حتماً باید زیاد باشد و حیات جزء شرائط هست بالأخره عوام هم از این قضیه چیزی می‌فهمند اما بدان که خلاصه نمی‌شود، این چه آسیبی به اسلام زده و به جمیع آسمآنها و زمین، به آسمآنها صحنه کربلا چه آسیبی رسانده است؟ اینجاست که خواص هم ممکن است ذهنشان نکشد که یعنی چه؟! این چه مصیبتی است؟! آسیب این مصیبت تا کجاست؟ حتی بر آسمآنها و زمین رسیده است؟! یعنی منظومه شمسی از گردش افتاده است؟! خیر آنها که مانند ساعت کار می‌کنند، فرقی نکرده است، بله فرقی نکرده است اما ارزش هر دستگاه تولیدی خلاصه می‌شود در محصولش، همیشه همینطور است چه محصولی می‌دهد؟ اگر یک دستگاهی که همه محصول آن فاسد و به درد نخور هست، آن دستگاه هیچ نمی‌ارزد زیرا محصولش چیزی نمی‌ارزد.

« وَمَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالْإِنْسَ إِلَّا لِيَعْبُدُونِ»[۲] حال ما می‌گوییم: «عبادت و عبودیت» این یعنی چه؟ بندگی چیست؟ یعنی ربط با آن در بند آن قرار گرفتن، عبادت که چیزی نیست که خداوند بدان نیاز داشته باشد و بعد ما به پاس نعمت‌های خداوند یک مراسمی را هم در قالب نماز و روزه انجام دهیم، خیر اینطور که نیست، قضیه برعکس است، خداوند نیاز ندارد ما هستیم که به این نیاز داریم یعنی براساس فلسفه متکی به عقل و وحی و آنهایی که توفیق پیدا می‌کنند می‌بینند، نمی‌دانند این هست که انسان که اشرف مخلوقات است در این فرمول به مقام مَثَل خداوند برسد، « عَبدي! أطِعنِي حَتّى أجعَلَكَ مِثلي أنَا أقُولُ كُن، فَيَكونُ  انت تَقولُ كُن، فَيَكُونُ»[۳] نمونه بارز عبودیت همین است.

بنابراین تمامی این تشکیلات برای این است که به صورت هدفمند ابر و باد و مه و خورشید و فلک همگی کار کنند و مکتب انبیاء سلمان فارسی تولید کنند، معنایش این است، این هم چیزی نیست که سلمان فارسی به عنوان یک نفر خیر بلکه سلمان فارسی به عنوان همه یعنی همه سلمان فارسی شوند، این مقدماتش وجود دارد، باید این باشد، همه ابوذر غفاری باشند، محدود نیست بلکه همه انسان‌ها باید اینطور باشند چرا نیستند؟ چرا به جای او شمربن ذی‌الجوشن هستند؟! حرمله هستند، همینی که می‌بینید غول‌های بیابانی که بر جهان مسلط شده‌اند و بلاهایی بر سر بشر می‌آورند و همه پستی‌ها و پلشتی‌ها و ظلم‌ها و بی‌عدالتی ها و جنایت‌ها و خیانات ها را نجام می‌دهند محصول ابر و باد و مه و خورشید اینها هستند.

وقتی تولیدات اینها هستند مولد آنها که زمین و آسمان هست ویران هست اینها نباشند که بهتر است و این وقتی صورت می‌گیرد که رهبران الهی از مقامشان آنها را پایین می‌آورند و بعد به ظلم و سلطه و فریب بر بشر مسلط می‌شوند که البته بشر هم خودش مقصر هست که یا سکوت می‌کند یا بی‌تفاوت می‌ماند و یا به هر حال با اما و اگر می‌گذراند و ظلمه مسلط می‌شوند که نتیجه آن هم همین است، این مصیبتی است که محصول جهان خلقت را تغییر می‌دهد که تغییر داده است و این آسیب بر زمین و آسمان و هرآنچه در آسمان و زمین است این مصیبت واقع شده است.

 نتیجه آن هم همین چیزی است که می‌بینید، «مُصِیبَهٍ مَا أَعْظَمَهَا وَ أَعْظَمَ رَزِیَّتَهَا فِی الْإِسْلَامِ وَ فِی جَمِیعِ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْض‌»[۴] و همواره بشر با این صحنه‌های آزمایش، فتنه‌ها، امتحان‌ها روبرو بوده است ولی هشداری که به آخرالزمان داده شده است این است که آن معضلات و آسیب‌های تاریخی در آخرالزمان مجتمع می‌شود، ظلم و تعدی و بغی بوده است اما فراگیر نبوده است، انسان‌ها وحشی بوده‌اند اما اینطور نبوده است که همه مردم را بکشند، فطرت مردم و عقلشان سالم بوده است بالأخره تعهد مردم به نسبت با آن و چنگیزی با لشکر جراری فراهم می‌شود و با کمال وحشیگری به ایران حمله می‌کند و چه قتل‌ها و جنایاتی انجام می‌دهد! ولی فاصله‌ای نمی‌شود این تمدن اسلامی آنها را با یک فاصله کوتاه در خود هضم می‌کند و بعد می‌بینید که فرزندان همان‌ها چه در ایران و کشورهای دیگر پادشاهان مسلمانی می‌شوند که خیرات زیادی هم می‌کنند، مسجد بابری هند از آنِ شاهزاده‌های مغول است، مسجد گوهرشاد مشهد ساخت شاهزاده‌های مغول می‌باشد ببینید فاصله‌ای نشد.

دزدی، راهزنی و… همواره بوده است یا به صورت‌های دیگر اما اینکه درباره آخرالزمان این همه هشدار داده شده است، آنچه که بالأخره در قرن بیستم واقع شد، به طور کلی تمامی کره زمین به دو نیم‌کره شرقی و غربی تقسیم شد، کفر و اِلحاد بر تمامی کره زمین حاکم شد آن هم مجهز به همه تجهیزات، به این صورت در دنیا سابقه نداشته است، هر دو هم یک کار می‌کردند گرچه به ظاهر رقیب بودند و به تعبیر علامه مطهری قدس سره: «مانند دو بال مقراض اسلام را مقراض می‌کردند» و این کار را کردند اگر طبق وعده‌ای داده شده اعم از اخبار و احادیث و آنهایی که اشراقات قلبی و باطنی داشتند اگر این انقلاب به وجود نمی‌آمد، دنیایی که دو نیم‌کره الحاد و کفر شد با فروپاشی شوروی همان چیزی می‌شد که خودشان منظرش بودند و می‌گفتند: «پایان تاریخ» یعنی تسلط کامل لیبرال دموکراسی غرب بر جهان با استبداد ویژه‌ای که دارد و با ابزاری که در دستش هست، به هیچ قوم و شخص و گروه و دین و مذهب و مسلکی اجازه هیچ حرکتی نمی‌دادند، شما شکنجه گاه‌ها را قبل از انقلاب در کشور خودمان ساواک چه می‌کردند! با اینکه هنوز تا آنجا بسیار فاصله داشت اما شکنجه گاه‌های امریکا در کشورهای مختلف اعم از اروپایی و غیراروپایی، شکنجه‌هایی که با همه قساوت‌ها عمل می‌کردند که به آن پایان تاریخ می‌گفتند یعنی به هیچ کس به هیچ نحوی اجازه نمی‌دادند، تمام دنیا را یکسره می‌بلعیدند هیچ مانعی هم نمی‌توانست مقابل آنها بایستد.

بنابراین این انقلاب طبق وعده خدا و رسول که اینها هم در تفسیر حدیث هست که وارد شده است و هم آنهایی که اشراقات قلبی داشتند بسیار قبل‌تر از انقلاب این را به عنوان مساله حتمی بیان فرمودند اگر این انقلاب در سال ۱۳۵۷ پیش نمی‌آمد، فروپاشی شوری بدین معنا بود که دنیا به جایی می‌رود که دیگر قابل برگشت نیست، فساد به تمام معنی برهمه جهان هستی، خداوند نخواسته است و لذاست که خداوند جایگاه این انقلاب را که در روایات شیعه و سنی هم آمده است، همین روایت را در کتاب البیان آقای گنجی شافعی که « يَخرُجُ ناسٌ مِنَ المَشرِقِ فَيُوَطِّئونَ لِلمَهدِيِ سُلطانَهُ»[۵] و از این مضمون روایات که سنی و شیعه در کتب مختلف نقل کرده‌اند.

بنابراین این انقلاب به گردن همه مردم دنیا حق دارد چون وقتی دو قطبی کمونیسم و لیبرالیسم با فروپاشی شوروی تمام شد اما جایگزینی بود که انقلاب در مقابل لیبرال قرار گرفت و آن را مهار کرد و این به کشورهای دیگر هم فرصت داد که خودشان را ساختند و چند قطبی شد، بشر از یک خطر فراگیر به برکت این انقلاب نجات پیدا کرد لذا این انقلاب بر گردن همه حق دارد چون دین خداست، دین خدا که از آنِ یک کشور و قوم خاص نیست ولو اینکه آن قوم اولیت دارند اما منحصر به آنها نیست و امروز چه در منطقه و چه در کشورهای غربی خصوصاً امریکای لاتین و از ناحیه مردم حتی در کشورهای اروپایی که منشأ فساد آنها هستند و خودِ آمریکا که آنها هم اروپایی هستند با آن سندهای جنایت فراگیرشان، انقلاب خطر بزگی که در مقابل انسان بود را بست.

از شروع انقلاب بعد از پیروزی تا امروز، آزمایشات الهی، امتحانات الهی، فتنه‌ها، ترورها، جنگ، کودتاها، با چه تعدادی همه ظاهر شدند و به تعبیر کارشناسان نه همه آنها بلکه یکی از آنها کافی بود که در هر کشوری که باشد آن را ساقط کند اما همه آنها شکست خوردند، در همه قالب‌ها که همراه با نفاق و دورویی و کلک هم که بوده است اما نظام مقدس جمهوری اسلامی هست. فتنه اخیر هم از خطرناک‌ترین فتنه‌ها بود ولذاست که بدون رعایت دیپلماسی به آخرین سیم زدند اما شکست جانانه‌ای خوردند چون همراه با رسوایی بود اما در این مقطع می‌طلبد که اولویت کار ما مبارزه با کفر و نفاق باشد، بیش از هر زمان دیگری، ما وظیفه داریم این حقائق را تبیین کنیم یعنی به عنوان حکم حاکم شرع، مساله جهاد تبیین واجب فوری و فراگیر است چرا که سرنوشت‌ مردم دنیا روی اینها رقم می‌خورد و نمی‌شود بی‌تفاوت بود، قومی که بی‌تفاوت باشد، باید بداند که نتیجه هرکاری از جمله نتیجه بی‌تفاوتی بدان بر می‌گردد، ما و نوع انسان در گرو عملش هستیم، « كُلُّ نَفْسٍ بِمَا كَسَبَتْ رَهِينَةٌ»[۶]، بله ممکن است که دانش من، بینش من، به من اجازه ندهد که من بفهمم که نتیجه عملم چیست و چگونه به من بر می‌گردد حتی بسیاری از موارد خودم را بدین جهت به طور کلی مقصر نمی‌دانم چون شعورش را ندارم.

حال شما در یک مقیاس بسیار معمولی، این روزها شما اخبار را که گوش می‌کردید کلان شهرها از جمله تهران و البرز و… هوا آلودگی فوق العاده‌ای داشت، همه از هوای کثیف می‌نالند، عجب هوا کثیف است؟ هوا که کثیف نیست چه کسی آن را کثیف کرده است؟ همان‌هایی که می‌نالند، خودمان هوا را کثیف می‌کنیم و خودمان هم می‌نالیم، این یعنی اینکه از خودمان و نظام آفرینش و عکس العمل ها بی خبریم، وای به حال ما که وقتی در محسوسات به این صورت گیر داریم، نوبت به معقولات و بالاتر از معقولات چطور؟ کوچک‌ترین کاری به سراغ ما می‌آید عکس العمل کارماست ولی اشتباه نکنیم، نظام آفرینش در چهار فرمول فیزیک و شیمی منحصر نیست، مسائلی است که اگر به بنده و شما بگویند هیچ ربطی بی‌نشان قائل نیستیم اما مساله این نیست.

حضرت آقای سنوبری دامت برکاته از شخصیت‌های دفتر رهبر انقلاب هستند، بسیار انسان باصفایی هستند، ایشان می‌فرمایند: «پدرم در آن تاریخ راننده تاکسی بود و از ارادتمندان شیخ رجبعلی خیاط که دارای اشراقات قلبی و چشم برزخی و روحیه عرفانی بود، مادرم کمرش درد گرفت، پدرم می‌خواست او را نزد پزشک بفرستد و شیخ رجبعلی خیاط را هم به مقصدی که می‌خواست برساند، با مادرم سوار شدند، شیخ رجبعلی خیاط هم سوار شد، پدرم گفت بله همسرم مریض هستند و کمرشان درد می‌کند می‌خواهم او را نزد پزشک ببرم، شیخ رجبعلی گفت لازم نیست برود، ایشان کودک را کتک زده و این درد کمر مربوط به آن است، بروید برای آن کودک اسباب بازی بگیرید و مقداری ناراحتی را از قلبش بیرون بیاورید خوب می‌شود، برگشتند دیدند نسخه همین بود و خوب شد» شما باور می‌کنید؟ به یکدیگر چه ربطی دارد؟ نزد هر پزشکی که بروید آن را به تمسخر می‌گیرد، هوای این شهرها چه ارتباطی به ما دارد؟ « ظَهَرَ الْفَسَادُ فِي الْبَرِّ وَالْبَحْرِ بِمَا كَسَبَتْ أَيْدِي النَّاسِ»[۷] جو هم همینطور است چرا من نفهم هستم؟! دلیل دارد و دلیل آن به خودم بر می‌گردد.

ما اگر بنده خدا هستیم باید امور را مطابق با احکام خداوند تنظیم کنیم، وظیفه من چیست؟ امر به معروف و نهی از منکر چیست؟ فریاد چیست؟ سکوت چیست؟ خدمت به اسلام چیست؟ خدمت به مسلمان چیست؟ خدمت به نوع بشر چیست؟ اینها را باید بدانیم چون باید مطابق با آن عمل کنیم، عبودیت که تنها منحصر در نماز نیست بلکه شامل اینها هم می‌شود، نماز سمبل عبادت است.

بنابراین وقتی در کربلا حسین علیه اسلام از مدینه خارج شد که قبل از آن در مساله غدیر یکی گفت: «اما»، دیگری گفت: «اگر»، دیگری گفت: «تا ببینیم چه می‌شود» و… اینها بود، از غدیر بگیرید و بعد بیاید دوران تنهایی علی علیه‌السلام و بعد مظلومیت امام حسن مجتبی علیه السلام تا زمانی که حسین علیه السلام از کربلا مدینه خارج شد، مردم با هم نشستند و صبحانه خودشان را خوردند و دنبال کار و زندگی و دخل و خرجشان رفتند و نسبت به این مسائل بی‌تفاوت بودند و امام حسین و اهل بیت علیهم السلام به شهادت رسیدند و بعد که خبرش را آوردند حال هرچقدر هم که گریه کنند، بعد چه شد؟ در خبر شهادت امام حسین علیه السلام که خلاصه نشد، خبری آوردند برای مردم مدینه که لشکر جرار یزید مجهز و مسلح در راه است و به مدینه می‌خواهد حمله کند، ببینید حالا هم بی‌تفاوت هستند؟ چه کنیم؟!

به هر حال شبیه به جنگ خندق صحنه‌ای را ایجاد کردند که مانع شوند، بعد گفته می‌شود که واقعه حره انجام شود، حره بخشی از همان حصار کنار مدینه بود که به هر حال از نوع سنگ‌های آتش فشانی در آنجا بود، از آنجا رخنه‌ای حاصل شد و دشمن وارد مدینه شد، دشمن کیست؟ همانی که وقتی امام حسین علیه السلام تشریف می‌برد با آن مبارزه کنند همه بی‌تفاوت بودند، حالا هم بی‌تفاوت هستند؟! به اینجا که رسیدیم باید ختمش کنیم که چه شد؟ چه شدن را نمی توان گفت، حال چقدرها را کشتند،! کسانی که زنده ماندند مجانی که زنده ننماندند یکی به یکی مردم مدینه را دستگیر می‌کردند و به آنجا می‌بردند و می‌گفتند: «شما با یزید با این صیغه بیعت کن و آن این است که شما برده یزید هستید اگر شما را بکشد حق با اوست، شما را ببخشد حق با اوست، شما را بفروشد حق با اوست، بیعت می‌کنید؟ تردید به خود راه می‌داد سرش آن سو می‌پرید» آنهایی که رفتند با این ذلت کشته شدند و آنهایی که ماندند بدتر از آن ذلت داشنتند و تازه ذلت بدتر از آن وجود داشت چون اگر تا اینجا می‌بود قابل تحمل بود، مسجدالنبی در کنار روضه رسول خدا، به مردم اعلام شد: «جان مردم آزاد است کسی را خواستید بکشید می‌توانید بکشد، اموال را ببرید مسئول نیستید از آنِ شماست، ناموس مردم از آنِ شماست» می‌دانید چه شد؟ این عکس العمل بی‌تفاوتی بود که به مردم برگشت ولی کار از کار گذشته است،

این جهان کوهست و فعل ما ندا                        سوی ما آید نداها را صدا[۸]

مردم کوفه در تشریف آوردن مسلم بن عقیل، آن فرصت، فرصت طلایی بود، آن فرصت را از دست دادند، بعد از واقعه کربلا توّابین به وجود آمدند اما خارج ارز فرصت، خاصیتش چه بود؟ اینها نمی‌توانستند زندگی کنند یعنی از جهت روانی قابل ادامه حیات نبودند و لذاست که در جنگ توابین به طور کلی گویی بیشتر می‌خواهد کشته شود تا اینکه بجنگد با شمشیر شکسته و پای پیاده می‌رفت تا دشمن را بکشد، خاصیتش چیست؟ چه شد؟ عکس العمل کم وفایی است.

 امروز حاکم شرع، حکم شرعی، واجب فروی و فراگیر، تبیین حقائقی است که دشمنان شما در ۱۲ روز ۱۷ هزار دروغ رسمی در دنیا پخش می‌کنند به طوری که فرزند من و شما حرف دشمن را باور می‌کند و در حرف دین شک می‌کند چه کسی باید آن را رفع کند؟ پزشکش چه کسی است؟ شما هستید، جهاد تبیین همین است، این همه بی‌برنامه نمی‌شود، طرح می‌خواهد به صورت آزمون یافته که مسائل اولویت دار چه هستند؟ هماهنگی چه هست؟ شیوه کار چگونه باید باشد تا مؤثر باشد اما اگر بی‌تفاوت بود، همین اروپایی‌ها که در اندلس کشور اسلامی پیشرفته، دشمن نفوذ پیدا کرد، فساد آورد، زنا آورد، شراب آورد، آنهایی که در سابق نماز شب می‌خواندند، نسلشان قماربازی می‌کرد، شرابخواری می‌کرد و فحشاء و منکرات را تعقیب می‌کرد و بعد فرصت را که مناسب یافتند حمله کردند که از خونبارترین صحنه‌های تاریخ قتل عام مردم اندلس است، به این جهت که اولاً گفتند: «سمپادهای ما، طرفدران ما و کسانی که برای ما کار می‌کردند جلو بیایند” جلو که آمدند دستور دادند اینها را آتش بزنند، دادشان در آمد که «ما که خدمتگزار شما بودیم» گفتند: «بله شما خدمتگزار ما بودید ولی شما که به مردم خود خیانت کردید ما چقدر می‌توانیم به شما اعتماد کنیم؟» به صدام چقدر می‌توانند اعتماد کنند؟

 بنابراین آنها را ابتدا سوختند وبعد همه را حتی کودکان را از وسط دو نیم می‌کردند به صورت قماربازی که دونصف مانند هم هست یا خیر، نویسنده مورخ مشهور فرانسوی می‌گوید: «روزی که اروپا به اندلس مسلمان حمله کرد جنگ وحشی ترین ملت‌ها که اروپا بود با متدمن ترین ملت‌ها که مسلمان‌های اسپانیا بودند صورت گرفت و سقوط اندلس مسلمان ۵۰۰ سال تمدن دنیا را به عقب انداخت» این را نویسنده فرانسوی می‌گوید.

یه هر حال امروز آزمایش بزرگی پیش آمده است امیدواریم که خداوند به ما توفیق بدهد که بتوانیم در این کار که بزرگ‌ترین خدمت به نوع بشر هست بتوانیم، پرده‌های تزویر و نفاق و فساد این مکتب زشت لیبرال دموکراسی غرب را که بدترین موضع علیه بعثت همه پیغمبران هست، آنچه را هم که آنها از دین حرف می‌زنند براساس نفاق هست و بس، دینی در کار نیست، به طور کلی اومانیسم ضد دین است، امیدواریم که خداوند وجود مبارک شما را بر سر مردم عزیز ما حفظ کند و بیش از پیش موفق باشید، صلوات بفرستید.

مکارم خوبان جلسه سوم، حوزه علمیه سفیران بیرجند (ما و عکس العمل کارهایمان)   ۱۵/۱۰/۱۴۰۱

[۱] زیارت عاشورا

[۲] سوره مبارکه ذاریات آیه  ۵۶

[۳] کلیات حدیث قدسى؛ صفحه ۷۰۹

[۴] زیارت عاشورا

[۵] كنزالعمّال ، ح ۳۸۶۵۷

[۶] سوره مبارکه مدثر آیه ۳۸

[۷] سوره مبارکه روم آیه۴۱

[۸] مولوی

پاسخ دهید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *