خانه / درس اخلاق / طلاب / متن بیانات / متن بیانات نماینده ولی فقیه در خراسان جنوبی در درس اخلاق مکارم خوبان / جلسه دوم

متن بیانات نماینده ولی فقیه در خراسان جنوبی در درس اخلاق مکارم خوبان / جلسه دوم

مکارم خوبان جلسه دوم / حوزه علمیه رضویه / ۱/۱۰/۱۴۰۱

الحمد لله والصلاۀ و السلام علی رسول الله و علی آله آل الله و لعن الدائم علی اعدائهم اعداء الله

با سلام به امام زمان(عج) و با درود به روان مقدس رهبر فقید انقلاب و سلام و درود به رهبر معظم جمهوری اسلامی ایران، رهبر مسلمین جهان و سلام مجدد به محضر شما عزیزان و همه سنگر نشینان علم و ایمان عظم الله اجرکم، ایام شهادت بی بی عالم صدیقه کبری فاطمه زهرا(س) را به شما تسلیت عرض می کنم.

جلسه ما متبرک شد به حدیث شریف کساء، اصل مساله حدیث کساء جزو متواترات بین شیعه و سنی است، در عین حالیکه این متنی که در منتخب آمده است حال ممکن است با درصدی معتبر باشد اما اصل مساله اصحاب کساء بین شیعه و سنی از جزو متواترات آن ها می باشد،

کدام پنج تن به عالم مقصود                       که جبرئیل ششمشان نمی تواند بود

در روایت هست که حضرت ام السلمه زوجه مکرمه رسول خدا (ص) نزدیک شد به کساء و عرض کرد:«من هم می توانم وارد شوم» پیامبر فرمود: «شما در خیر هستید اما جزو این جمع نمی توانید باشید»

«الدُّنْيَا جِيفَةٌ وَ طَالِبُهَا كِلَاب‏»[۱] دنیا مانند مرداد متفن هست، دنیاطلب ها مانند سگ هایی هستند که بالای لاشه مردار غوغا راه انداخته و چنگ و دندان می زنند و سر و صدا می کنند، دنیا یعنی چه؟ آنچه که در آیات قرآن، آنچه که در احادیث و روایت، شعر شعرا، در قول حکما، ذکر شده است کلمه دنیا تا به حال چقدر روی آن فکر کرده ایم که آن یعنی چه؟ بعد بگوییم که آن شعر یا آن حدیث، یا آن حکمت چیست، دنیا یعنی چه؟ حال بنده به صورت خام عرض می کنم شما که اهل فضل هستید خواهید پخت و اصلاح خواهید کرد.

 دنیا کلمه ای مشترک است و از دو ماده مشتق می شود، یکی دنا، یدنو، دنوا به معنای نزدیک دنیا در اینجا افعل تفضیل است مونث ادنی هست، یعنی نزدیکتر، دنیا در این واژه به معنای عالم نزدیک به ماست که در آن زندگی می کنیم، در مقابلش عقبی هست یعنی آخرت، دنیای پشت سرش، وقتی کلمه دنیا مطرح می شود یا در این معنی به کارگرفته شده است که باید معنای آن را بفهمیم، اینجا « الدنيا مَزرَعةُ الآخِرَةِ»[۲]، « اَلدُّنْيَا قَنْطَرَةٌ»[۳]، که این عالم مقدس است و تمامش آیات و بینات الهی است، که این معتل می شود که حرف آخرش واو است، معتل اللام.

 آن دیگری مهموز اللام است، دنا، یدنی، دنائتا، که دنائت مصدر آن است، در اولی مراد این عالم است، اما در دومی مراد یک فرهنگ است، پست ترین فرهنگ، دنیا افعل تفضیل هست، یعنی از جهت فرهنگی پست ترین است، بناء علیه وقتی استفاده می شود که «الدنیا جیفه» مراد همین است، که زشت ترین است و دام انسان هم همین است که انسان در دنیا گیر می کند، و اگر چنانچه دنیاپرست شد، دارای این فرهنگ شد، درست مانند سگ ها می درد، عوعو میکند، چنگ می زند، دندان می زند، همان چیزی که فرهنگ لیبرال دموکراسی در دنیا راه انداخته است، برای یک سری منافع زشت دزدی و مادی جهان را به آتش می کشد، کشورها را ویران می کند، انسان ها را می کشد، آواره می کند، آرامش ها را به هم می زند، زیرساخت ها را ویران می کند، همان چیزی که می بینید «الدُّنْيَا جِيفَةٌ وَ طَالِبُهَا كِلَاب‏»[۴]، حال آن فرهنگ لیبرال غرب که چیزی نیست که حتما غرب جغرافیایی باشد ممکن است بنده و شما هم گرفتارش باشیم، غرب سنبلش است، چون وقتی ما می گوییم غرب یا آمریکا یا اروپا مراد سیاست و فرهنگ لعنتی آن ها است نه اینکه هر انسانی آن جا باشند بد هستند، بلکه انسان های خوب همه جا هستند و انسان های بد هم همه جا هستد، گاهی ممکن است که اتفاقا آن فرهنگ غربی در شرق باشد مانند کره جنوبی و ژاپن که غربی هستد و حال آنکه در مشرق زندگی می کنند.

 اینجاست که اهل علم، علم دین بسیار باید حواسشان جمع باشد، مطابق با قرآن کریم، قرآن کریم علم را در کنار تزکیه آورده است، « يُزَكِّيهِمْ وَيُعَلِّمُهُمُ»[۵]چرا؟ علم در عین حالیکه یک ضرورت در زندگی بشر است و هیچ چیزی بدون علم در جهان انسانی نمی تواند پا بگیرد باید دانش بنیان باشد هرچه می خواهد باشد، سخت افزار باشد یا نرم افزار باشد، اما حتما علم مرکب، نه بسیط، علم مانند زهر رطیل می ماند که سم خطرناکی است، علم هم همینطور است یعنی قبل از آنکه کسی تزکیه شود چیزهایی را بداند، بسیار خطرناک است، انسانی که از نظر درون مانند شیطان می ماند، آدمی که از نظر درون مانند درنده می ماند، انسان در قالب همه این ها می توانمد در بیاید یعنی به شکل همه حیوانات می تواند مجسم شود از جهت تجسم روحی، حال این انسان اگر دانشمند باشد چه می کند؟ همان کاری که می کنند، کدام رطیل می تواند که با انگشت گذاشتن روی یک دکمه صدهزار نفر را در یک لحظه تبدیل به خاکستر کند در هیروشیما یا ناکازاکی، رطیل می تواند اینچنین کاری انجام دهد؟  این دانش بدون تزکیه است، حال چه در بعد فیزیکی آن باشد، چه در بعد شیمیایی باشد، مواد مخدر که آفت بشر هست به صورت تولید علمی در می آید، مواد مخدر صنعتی، نه علم دین باشد بدون تقوا هم فرق نمی کند، از همه عالم تر خود ابلیس هست، چه خیری از او به کسی رسیده است، چقدر از انسان ها به وسیله عالم سوء گمراه می شوند.

 بناء علیه با تزکیه باید در کنار هم باند، فرقی نمی کند می خواهد در حوزه باشد که می شود علامه شهید مطهری، می خواهد در دانشگاه باشد می شود دکتر مصطفی چمران، یا هرجای دیگر دنیا اینطور است که علم باید با تزکیه باشد، هیچ موجودی بهتر از این نیست که انسانی علم همراه با تزکیه داشته باشد که تمامش خیر محض است و همیشه هم توجه دارید، جهان هستی عوالم است، «الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ»[۶] نه «عالم»، عوالم مختلفی است، حال این عالم مادی، این عالم تزاحم، این عالم تضاد، قوانین مربوط به خودش را دارد، اما شما که انسان هستید، در این عالم باید از همه قوانین و قواعدش براساس تزکیه استفاده کنید ولی توجه داشته باشید که این قانون عام نیست، بلکه عوالم دیگر قوانی ندیگری دارد، حتی انسان در همین عالم براساس قوانین سلوک الی الله که سیر به سوی کمال است، دست پیدا می کند به قواعد و قوانینی که اصلا با چهارچوبه این عالمی که در آن زندگی می کند، طول و عرض و عمق، وزن و حجم و… از این ها خارج است، یعنی انسان اگر به کمال برسد بر قوانین این عالم حاکم می شود.

 انبیاء که بهترین مصادیق آن هستند معجزاتشان این است که طبق قانون و قاعده است اما در چهاچوب قوانین این عالم نیست، تا اولیاء و اصفیاء و … و منحصر در آن ها نیست بلکه انسان های تزکیه شده در همین عالم به هرحال خداوند هب آن ها قدرتی می دهد که قواعد این عالم مادی را به هم می زند، این ها جزو متواترات است چه در تاریخ و چه در زمان معاصر.

حضرت آیت الله دکتر بهشتی، شهید بزرگوار، نقل می فرماید: «در آن تاریخ که رضاشاه پلید تریاکی شرابخوار دزد و عامل بیگانه بود، مشهد شهرداری داشت که مانند سایر افراد انسان بی دینی بود، بعد از مدتی دیده شد که انسان متدینی شده است، از او پرسیدیم که ۱۸۰ درجه تغییر کرده ای چه شده است؟ گفت چیزهایی را دیدم که نمی توانم تغییر نکنم، چه دیده ای؟ گفت متصدی بیمارستان آقای شهردار بود و ساختمان ها که ساختمان های قدیمی بود آن موقع چوب بود و کسی آهن به کار نمی برد، گفت در این سالن بیمارستان رضاشاه(که اکنون بیمارستان امام رضا (ع) هست) موریانه پیدا شد(موریانه هم که چوب را از پای درآورده و وقتی چوب شکست سقف پایین می آید) گفت انواع و اقسام داروها و سمومی که باید این حشره را از بین ببرد به کار بردیم اما اثر نمی کرد چون داخل چوب بوده و از دست ما کاری ساخته نبود، بسیار ناراحت شدم چون رضاشاه پلید بیاید و به اینجا آسیبی رسیده باشد مرا مواخذه خواهد کرد، بسیار ناراحت بودم، روزی یک از افرادی که در مجموعه کار می کرد به اتاقم آمده و پرسید چرا ناراحت هستید؟ عصبانی شدم گفتم برو بیرون به تو چه ارتباطی دارد، بعد فکر کردم که من چرا این کار را کردم شاید او راهی داشته باشد لذا مجدد او را خواستم آمد و گفتم قضیه این است، گفت من راهی بلدم و آن این است که نزد شیخ حسنعلی اصفهانی در نخودک مشهد هست از آن عالم وارسته علاجش را بخواهید، گفتم پس شما بروید گفت خیر باید خودتان بروید گفتم پس شما هم با من بیایید، او نقل می کند با شهردار رفتیم وارد اتاقی شدیم که فرش نداشت حصیری داشت شیخ آنجا نشسته بود، سرش را بالا آورده و پرسید کارتان چیست؟ شهردار گفت جریان این است، شیخ کاغذ کوچکی برداشت و روی آن نوشت چه نوشت؟ نوشت  “موریانه ها بروید بیرون” گفت بروید این نوشته را آویز کنید، گفت از این نوشته شیخ مرا چنان خنده گرفت که با جبر جلوی خنده ام را گرفتم، رفتیم بیرون که شدیم به همکارم گفتم من که اینچنین کاری نمی کنم فردا این موضوع اگر پخش شود مردم ما را مسخره می کنند، همکارش گفت من خودم این کار را خواهم کرد و این کاغذ را در سالن آویز کرد سپس موریانه ها مانند سربازانی که رژه می روند ردیف شده از سوراخ پایین آمدند و بیرون رفتند، زنم سرطانی بود به من گفت شما برای موریانه ها نزد شیخ حسنعلی رفتید، من مریضم دکترها نمی توانند من را علاج کنند برای من نرفتی؟ گفتم تو که حجاب نداری تو را چطور به آنجا ببرم گفت من چادر می آورم و همانجا سرم را می پوشم، به آنجا که رفتیم شیخ حسنعلی یک نگاهی کرد، او هم درد و بیماری خودش را گفت، شیخ یک دانه انجیر به او داد و تمام، بیماری او خوب شد، آیت الله بهشتی می فرماید شهردار گفت من این قضایا که دیدم متوجه شدم که عالم تنها این نیست».

 طلبه ها هم باید توجه داشته باشند که قضایا و مشکلات و اصطحکاکات و … و از جمله آن ها کم داری و فقر و دست تنگی و … نه تنها برایشان مضر نیست چون ما براساس محاسبات این عالم که نگاه می کنیم، این پول است و این ریال است و این معادل این هست و این مساوی با آن هست اما بحث اینجاست که این قوانین همه جا حاکم نیست.

یکی از پایه های کمالاتی که چه در طول تاریخ چه هروقتی انسان ها ازجمله طلبه ها دارند، توکل برخدا و صبر و خوشحال بودن است که « اَلْفَقْرُ فَخْرِي»[۷] دنبال اهداف انسانی برود، بله این ها را حتما باید اداره کند خدا هم مسبب الاسباب هست، مخصوصا اهل علم خودشان را در چهارچوبه چند فرمول فیزیک و شیمی و ریاضی منحصر ندانند«عَبْدِي أَطِعْنِي أَجْعَلْكَ مِثْلِي»[۸] مُثُل خدا می شود تو برای نان می ترسی؟ اشتباه نکنیم.

حال این هم بد نیست که عرض کنم و خیلی شا را خسته نکنم، بله در دورانی که بخشی از آن بعد از جنگ جهانی که ماهم آن را به خاطر می دهیم، اما از این دوران ها زیاد بوده است، برادران اصلا نان نبود که کسی بخورد، حال شما می بنید که کسی که از کمیته امداد کمک می گیرد سطح زندگی اش از سطح زندگی ناصرالدین شاه بالاتر هست بالاتر نیست؟! نان نبود تمام! در آن تاریخ در مدرسه حاج حسن که الان تخریب شده است در بالا خیابان بود، طلبه ای که تهرانی بود که بعدها آمده بود مشهد در مدرسه حاج حسن بود، نان که نبود چیز دیگری هم نبود مساوی است با گرسنگی، اما انسان باتقوا امشب مثلا شب یلدا باشد پرتقال پیدا نکند به خدا هم بد می گوید، که این چه زندگی هست، ما بزرگ که شده بودیم از مرکبات غیر از نارنج که طبسی ها که گاهی اوقات می آوردند، چیز دیگری نمی شناختیم، اسمش را هم نمی دانستیم تا چه برسد به اینکه بخوریم، به هر حال این طلبه هوشیار و باتقوا و تزکیه شده می گوید:«نانی که نیست بخورم، گرسنه هم که هستم پس چرا حسن استفاده نکنم روزه می گیرم» سحر چه می خورد؟ آب، افطار چه می خورد؟ آّب، بعد از سه روز که در اتاق می افتد اما شاکر خداست، عبادت خدا می کند، وظیفه او بندگی خداست نه پولدار شدن، از گرسنگی افتاده و پیغمبرانی از گرسنگی مردند این هم مثل آن ها، سپس می بیند که کسی درب اتاق را می زند، آقایی وارد شد کنارش نشست و غذای بسیار مطبوعی را بازکرد و به او گفت از این غذا بخور، می خورد که به او گفت مقداری را بگذار و فردا به حاج میرزا مهدی اصفهانی بده، بعد به او فرمود: «شما آزمایش خوبی دادید و در نزد خدا قبول  شد و یک نشانی دارد و آن اینکه شما تا آخر عمر در باب فقر آزمایش نخواهید شد»، حال این حکایت هم به نظرم در اینترنت مفصل است و هم خودم آن  از آیت الله خزعلی شنیدم زمانی که در تهران بودم و همچنین ایشان فرمود: «آن شخص در تهران هست و شماره تلفنشان را هم دارم و فامیلش هم لطیفی هست، آن اقدامات موثری که در توسعه مسجد جمکران قم انجام شده است به وسیله او انجام شده است که در آن کرامت هایی است».

 حال همه این ها را خلاصه کنم در این که ایشان در روز ۲۱ بهمن ۱۳۵۷ دولت وابسته انگلیسیی آمریکایی بختیار به امر اربابانش گفت: «حکومت نظامی و لذا هرکس از خانه بیرون باید با مسلسل درو شود» که کسی از خانه بیرون نیاید همه انقلابیون را دستگیر و جمع می کنند و لذا انقلابی درکار نخواهد بود، در چنین شرایطی به نظر شما تصمیم گرفتن چقدر مشکل است؟ از سویی قتل عام مردم مطرح هست، از سویی دیگر شکست انقلاب مطرح هست، حال بیاید تصمیم بگیرید، افراد هم در این جهت اظهار نظر می کنند، این را آیت الله خزعلی بیان کردن و بنده از ایشان شنیدم که فرمود:«آن موقع که امام در مدارس علوی بودند یک نفر آمد خدمت امام و گفت که آقایی آمده است و می گوید که از جمکران می آیم و برای امام یک پیام دارم، امام گفت به او بگویید بیاید، وارد که شد همان آقای طلبه بود، ولی الان جوان نیست و لباسش هم لباس روحانی نبود اما طلبه بود، وارد که شد به امام یک جمله گفت و بدون اینکه بشیند خارج شد بلافاصله امام فرمود به مردم بگویید که به خیابان ها بریزند، داد عده ای از جمله آیت الله طالقانی بلند شد که آقا این چه دستوری است، مردم داخل خیابان ها بیایند با مسلسل درو می شوند، امام فرمود:« شما به من اعتراض دارید اگر از ناحیه دیگری هم این دستور آمده باشد باز هم اعتراض می کنید؟» آیت الله طالقانی گفت:«من اشتباه کنم که اعتراض کنم»  و لذا آیت الله طالقانی خودش بلندگ. را برداشت و گفت: « مردم بگویید که به خیابان ها بیایند» که در نتیجه دنیای استعمار و استعمارگر غافلگیر شد و این انقلاب به واسطه این طلبه ها پیروز شد.

ما در مقطع آخرالزمانی هستیم اگر خدا بخواهد و اگر شرایط مساعد باشد و اگر ما به وظیفه خودمان عمل کنیم و اگر بخواهد فرجی شود شما افسران و فرماندهان جبهه امام زمان هستید کمرهایتان را محکم ببنید و بند کفشتان را ببندید و آماده باشد اما در مسائل روزمره دنیا گیر نکنید، ثبتکم الله بالقول الثابت فی الحیاۀ الآخره، مجدد شهادت مظلومانه بی بی عالم صدیقه کبری فاطمه زهرا را به شما تسلیت عرض می کنم صلوات بفرستید

[۱] مصباح الشريعة و مفتاح الحقيقة، ص ۱۳۸

[۲] عوالي اللآلي، جلد ۱ صفحه ۶۶

[۳]  روضة الواعظین, جلد۲, صفحه۴۴۱

[۴] مصباح الشريعة و مفتاح الحقيقة، ص ۱۳۸

[۵] سوره مبارکه جمعه آیه ۲

[۶] سوره مبارکه فاتحه آیه ۲

[۷] عدة الداعي و نجاح الساعي, جلد۱, صفحه۱۲۳

[۸]  کلیات حدیث قدسی, جلد۱, صفحه۷۰۹

پاسخ دهید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *