خانه / متن بیانات / متن بیانات امام جمعه بیرجند در گردهمایی ائمه جمعه خراسان جنوبی

متن بیانات امام جمعه بیرجند در گردهمایی ائمه جمعه خراسان جنوبی

گردهمایی ائمه جمعه استان ۰۷/۱۰/۱۴۰۱

بسم الله الرحمن الرحیم

الحمد لله والصلاه و السلام علی رسول الله و علی آله آل الله و اللعن الدائم علی اعدائهم اعداء الله. با سلام به امام زمان و با درود به روان مقدس رهبر فقید انقلاب و سلام و درود به رهبر معظم جمهوری اسلامی ایران، رهبر مسلمین جهان و سلام به محضر شما و همه سنگرنشینان علم و ایمان. و عرض تسلیت ایام شهادت بی بی دو عالم صدیقه کبری فاطمه زهراء سلام الله علیها به محضر شما.

خسته نباشید، خیلی خوش آمدید هم از دیدار شما بهره‌مند شدم هم از فرمایشاتتان مخصوصاً این فرمایشات اخیر را که یادداشت فرمودید، موضوع جلسه مشورتی ما، این باشد در هفته آینده. موضوعی که اشاره فرمودند به اینکه مسایل فرهنگی مورد توجه نیست اصلاً مشکل بزرگ همین است اگر مسایل فرهنگی به معنی واقعی کلمه مطرح باشد که تنها هم سخن نیست بلکه به انسان هویت می‌دهد در تصمیماتش در عملش در اخلاقش، خُب اگر مسایل فرهنگی مورد توجه می‌بود ما اینهمه آسیب نمی‌دیدیم در حالی که دشمن در جهت تخریب، الحق فوق تخصص است. کارها کاملاً کارشناسی می‌شود از زوایای مختلف بهره‌برداری سوء میکند دشمن، با چهار هزار اتاق فکر؛ اما به هر حال از آن سو هم جای هرگونه عذر تقصیر و شکر به درگاه پروردگار، یک ضرورت است که همه زرنگی دشمن که از هر دری وارد می‌شود و کم توجهی ما، اما در عین حال خدای متعال هر چندی که کارد به استخوان می‌رسد یک فرصت جدید در اختیار قرار میدهد؛  که این حجت بر ماست. و همانطور که ملاحظه می‌فرمایید در این دو سه سال که تا پرتگاه رسانده بودند نظام مقدس جمهوری اسلامی را هم از داخل و هم از خارج، یک تجدید حیاتی به لطف خداوند برای انقلاب شد. و دشمن برای جبران آن و از سویی هم می‌توانیم بگوییم آخرین شانسش را می‌خواست امتحان بکند، دست به توطئه‌ای خطرناک زد، اما آن هم نه تنها شکست خورد بلکه به رسوایی آنها کشید؛ از محافل آنها نقل می‌شود که نسبت به سمپادها و طرفداران خودشان بسیار ناراحت و عصبانی‌‌اند؛ میگویند شما دلارها را گرفته‌اید و به کسی که مزدور بی مزد هم بوده، اطلاعات غلط دادید از داخل به ما دادید و ما بالاخره هم با شکست و هم با رسوایی مواجه شدیم.

شاید هم قبلا خدمت شما عرض کردم بدون اینکه ما زود باور باشیم یا خرافه پذیر باشیم یا بیش از آنچه که در بالاخره در بحث‌های علمی در مکاسب محرمه در مسایل مربوط به پیشگویی‌های نجومی؛ خُب این آقای مصباح زاده که بنده از پنجاه سال قبل تقویم ایشان را می‌گیرم و سابق‌ها که جوان بودند، مفصل تر، الآن هم مختصرتر می‌نویسد بالاخره پیشگویی یک جایگاهی دارد در همان حدی که مرحوم شیخ می‌گوید، نه بیشتر و نه کمتر. امسال پیشگویی کرده بود یکی در ماه ربیع الثانی، به این مضمون نوشته بود که: بروز فتنه‌ها وتوطئه کفار و گرفتاری اعداء. هم از توطئه آنها گفت هم اینکه بالاخره خنثی می‌شود و گرفتار می‌شوند. در ماه بعدش که جمادی الأولی بود نوشته بود که: اوضاع کواکب دلالت می‌کند بر رسوایی آمریکا و هوشیاری مسئولین و احیاء فرهنگ ایران و تشیّع.

حالا هرچه هست، اینها فرصت‌های جدیدی است که خدا به ما میدهد. ثمّ لَتُسئَلُنّ و لَنُسئَلُنّ عَن النَعیم. آنها چه می‌خواستند چه شد!

اما بحث بهره‌برداری از اینهاست، به‌ هر حال از ابتکاراتی که دارید، زحماتی که می‌کشید تماس‌هایی که با جامعه جوان یا در کف جامعه دارید، جزاکم الله خیر الجزاء.

روی مسئله‌ی پاسخ به پرسش هم باید یک حساب کارشناسی شده باز کرد، تا از این چگونه استفاده شود.پاسخ به پرسش، اگر صرفا پاسخ به پرسش که دشمن پرسش تولید کند و ما هم به صورت انفعالی پاسخ دهیم، این کفایت نمی‌کند به جهت اینکه در هر رشته‌ای در هر علمی فرق نمی‌کند افرادی که اهل آن علم نیستند یا تخصص در آن علم ندارند، بالاخره ریز مسائل را در مورد هر مسئله‌ نمی‌دانند، اگر اسم «نمی‌دانم» را بگذاریم شبهه، حالا از سطح یک انسان بی سواد یا یک نوجوان کم‌تجربه تا اینکه بخواهد همه مسائل اسلامی را بداند حالا می‌خواهد فقهی باشد می‌خواهم فلسفی باشد می‌خواهد کلامی باشد می‌خواهد سیاسی باشد، اینکه نمی‌شود او فقط  سؤال کند و ما پاسخ بدهیم. این عیناً انفعالی است کارخانه آن هم کار می‌کند. بله، باید ضمن ورود به این قضیه با کار تخصصی کردن با کار فنی کردن می‌شود که از اینجا ورود پیدا کنیم به حرفی که ما برای گفتن داریم نه پاسخ او تنها، از این پرسش ورود پیدا کنیم به پاسخش اما به این قناعت نکنیم چون تمام حرف‌ها برای این است که استعمار می‌خواهد جلوی حرف‌های مار را بگیرد بعد ما را درگیر مسائل فرعی می‌کند و پاسخ به پرسش. بلکه یک سود دیگر هم در کنارش می‌تواند ببرد؛ آن این است که، حالا کار او این است که سؤال تولید کند؛ بسیار خوب، بعد ما افرادی را جمع می‌کنیم در سطوح مختلف، یک فردی سطحش بالاست، بقیه پنجاه درصد شصت درصد سطحشان پایین‌تر است. او یک یک سؤالی را مطرح می‌کند، مخاطب سؤال را می‌گیرد اما از پاسخ من قانع نمی‌شود، چه شد؟ به وسیله خود من تکثیر شد، اینها عوارض آن است. امکان دارد این نتیجه هم گرفته شود. بنابراین بیشتر باید برویم  روی اینکه  حرف‌هایی که اسلام برای گفتن دارد، یا ما در سطح جهان یا در سطح جامعه حرف برای گفتن داریم ما هم بنشیینم و به حرف‌های خودمان شکل بدهیم. یعنی آنهایی که هر جنایتی کردند و از هیچ ظلمی فروگزار نکردند و همه جا هم رد پای فتنه و آدمکشی و تصرف و تخریبشان دیده می‌شود، او آمده برای ما سؤال می‌کند، چرا ما سؤال نکنیم؟ حاج آقای رنجبر اشاره کردند که آن مدعی دموکراسی بدترین افراد مستبد را حالا می‌خواهد رضا خان باشد می‌خواهد صدام باشد، می‌خواهد بن سلمان باشد، فرقی نمی‌کند، و تمام پرونده‌شان این است؛ خُب ما چرا سؤال یک نمی‌کنیم!؟ ای چه می‌شود؟ آنها اگر در این مسائل صداقت دارند و سوء نمی‌کنند، چطور شد که شبهه را بر گاو پرستی هند وارد نمی‌کنند، بر بت پرستی ژاپن وارد نمی‌کنند؟ تولید کارخانه شبهه سازی در مقابل یک انقلابی است که بالاخره از نظر تخصص‌ها در دنیا حرف اول را می‌زند. و برای اینکه ما را مشغول کنند و ابتکار عمل را از ما بگیرند، نتیجتاً کارشان سوال تولید کردن است. خُب، اینها را هم باید در کنار آن زحمات و تلاش‌ها و تماس‌ها و پاسخ‌ها باید در این جت طرح بدهیم و بالاخره تولید کنیم، صدها سؤال تولید کنیم، هزارها سؤال تولید کنیم، جا دارد؛ اینها دیگر پاسخ ندارد، آنچه که بر ما وارد می‌کنند چون در واقع شبهه نیست نادانی است، خوب معلوم است، حالا می‌خواهد فقه باشد، فلسفه باشد، کلام باشد، مسائل مختلف دیگر باشد اخلاق باشد، فرهنگ باشد، اگر مثلا از اینجا نگاه کنید نا محل استقرار ملا صدرا، چند سؤال فلسفی هست که باید مطرح بشود؟ چند میلیون… ؛ معلوم است این طی نمی‌شود، فقهش هم همینطور ست، اخلاقش هم همینطور است، فرهنگش هم همینطور است، سیاستش هم همینطور است. اسم «نمی‌دانم» در کدام رشته از علوم و فنون حاضرند پاسخ دهند به همه ندانی‌ها!؟ حاضر نیستند. شما از یک پزشک می‌توانید یک مسئله سطحی بپرسید، اما نه از هر حرفی که او می‌گوید از هر دستوری که او می‌دهد شما بگویید فلسفه‌ی آن چیست، دلیلش چیست؟ جواب می‌دهد!؟ آن مهندس جواب می‌دهد؟ هرگز جواب نمی‌دهد، برو کار کن تا بفهمی جوابش چه هست. آنچه را که من می‌توانم بگویم این است که نتیجه معلومات دوران تحصیلی خودم را بالاخره نتیجه‌اش این است که من در این نسخه نوشته‌ام، نتیجه‌اش این است که این شعله برق را (چگونه روشن کنم)، نتیجه‌اش این است که این ساختمان را می‌سازم. من پاسخگوی تو نیستم که!

به هر حال اینطور هم ناشد که فقط عوام را طلبکار باربیاوریم به اینکه او هر چه می‌خواهد بپرسد، ضمن اینکه خود سؤال هم باید استاندارد باشد، مثل اینکه پاسخ باید استاندارد باشد. حالا هرچه می‌خواهد می‌پرسد. اینکه نشد، سؤال باید معیار داشته باشد. بنده به جناب آقای درخشی و کسانی که در مرکز کار می‌کنند گفتم که در همه‌ی سؤالاتی که از اهل علم می‌شود در سطح آموزش و پرورش حالا در سطح دانشگاه، فرقی نمی‌کند، شما همه را بگویید یادداشت کنند و به مرکزی که شما کار می‌کنید منتقل کنند، مکررات را حذف کنید، باقی‌مانده‌اش چه اندازه است؟ جواب صحیح و قانع کننده آنها را در دسترس همه افرادی که فعالند قرار دهید. او چیزی ندارد برای گفتن. یک مقدار دشمن از آن به عنوان بازدارندگی از اینی که ما به صورت ابتکار ورود پیدا کنید و سوالات ما دیگر پاسخ ندارد که، خُب، اروپای استاندارد و مدعی دموکراسی که از خودت اینقدر راضی هستی، بفرماید که شما همیشه چرا کشورهای آزاد را می‌کوبید و مستبدین را بر آنها مسلط می‌کنید؟ چطور شده که هر چند اخبار در سطح جهان اعلام می‌کند ده هزار پناهجو در اروپا ناپدید شدند، بعد از مدتی با می‌؛ویید ده هزار نفر دیگر در اروپا ناپدید شدند، بعد می‌گوید(این ارقامی است که شما هم در تلویزیون شنیدید منتهی از بس ظلم شده و ما بی‌تفاوت شدیم، سؤال نمی‌کنیم) در ظرف هشت ماه(عددش را درست نمی‌دانم) پنجاه هزار مردم در بین راه تلف شدند، بعد می‌گویید ده هزار پناهجوی دیگر ناپدید شدند،‌بعد می‌گوید چهار هزار و ششصد نفر پناهجو ناپدید شدند…! اینها سؤال ندارد؟ شما، در حدی با بن سلمان همکاری می‌کنید که یک خبرنگار را به خاطر اینکه مخالف با او است را اره می‌کند در تیزآب می‌ریزد و ذوب می‌کند، و شما پول می‌گیرید و حرف نمی‌زنید؛ چرا؟ چون برنامه اصلا مال خودتان است. پاسخ این چیست؟ بحث یک نفر است؟ ۲۵۰هزار شهید در پای حکومت مردمی بیش از ۹۸درصد در یک کشور آزاد مثل ایران، ۱۷ هزار از بهترین مردم ما یعنی پاسخ منطق‌های بهشتی و مطهری و از این قبیل و بهترین‌های دیگر، اینها ترور شدند و بعد تروریست‌ها آمدند در آغوش شما و آنها را پروریدید؛ بعد آنها را برای شکنجه ایرانی‌ها به خدمت صدام فرستادید و بعد هم آنها را در دولت آلبانی… ، و پول‌های عظیم در اختیارشان قرار می‌دهید. این سؤال نیست که معنی آزادی چیست؟ آزادی یعنی همین؟ دموکراسی یعنی همین؟ حکومت یعنی همین؟ شما از این نوع سؤالات چقدر دارید؟ ۲۰۰ سال شده اینها در دنیای اسلام ۴۰۰ سال هم در کشورهای دیگر، اصلا کاری غیر از این دارند؟ شما چرا مردم را معتاد کردید؟ شما چرا مردم را سیگاری کردید؟ شما چرا ترویج شرب خمر می‌کنید؟ چرا ترویج فحشاء می‌کنید؟ ببین، یکی دو تا ده تا صد تا؛ اینها را پاسخ بدهند. چرا ما برای این جهت یک لیستی نداریم؟ مستند به تاریخ مستند به مدرک ، این هم که یکی دو تا ده تا نیست. شما در کشورهای شرق دور چرا در میانمار مسلمان‌ها را می‌سوزید؟ چه کسی آنها را می‌سوزاند؟ کار آمریکا است. آن موقعی که آن خانم در آنجا حکومت می‌کرد، آن خانم دیگر هم وزیر خارجه آمریکا بود، یک سفری رفت میانمار، اینها مثل خانم‌های روستایی که ذوق می‌کنند، پریدند و همدیگر را در آغوش کشیدند و چقدر … ! دستور سوزاندن آدم‌ها را چه کسی می‌دهد؟ داعش را  چه کسی ره انداخت؟ آنوقت ۲۵۰ هزار نفر از بهترین‌ها را در این کشور ما ۲۵۰ هزار پرونده قتل دارید، مطهری را چرا کشتید؟ برای چه؟ چه کسی کشت؟ غیر از شما؟ جنگ تحمیلی که جنگ تحمیلی صدام است، صدام چکاره است؟ به صدام دستور دادند، آن خانمی که نخست وزیر تاچر می‌گفتنتد، نخست ویر انگلیس بود، من هنوز خیال می‌کنم دیروز بوده؛ بعد از آنکه صدام را تحمیل کردند بر جنگ، بعد در مقابل سرمایه‌داران انگلیس، آن خانم صحبت کرد، به همه خوش خبری داد، خوش دهنی کرد که جنگی که بین ایران و عراق واقع شد این بعد، بازسازی می‌خواهد و بازسازی بوسیله شما و شما سودهای کلانی خواهید برد. ملاحظه می‌کنید که صدام را تحریک کردند بر جنگ و او قرارداد الجزایر را آمد پشت تلویزیون پاره کرد و دستور حمله داد و در مصاحبه هم گفت من ظرف یک هفته تهران مصاحبه خواهم کرد. در آن شرایط ویژه و خاص ایرانی که هم ارتش از کار افتاده بود و هم نیروهای جدید به هر حال کارآمد نبودند، طبیعی است .

خُب، بعد این سازمان ملل مسخره‌اش و آن حقوق بشر مسخره‌اش و آن شورای امنیت مسخره‌اش، بالاخره همین‌ها که جنگ‌افروزان جهان هستند، اینها گفتند خُب، شروع کننده جنگ چه کسی بوده است؟ خواجه حافظ در قبرش فهمید که شروع کننده جنگ چه کسی بوده است. این که پشت پرده نبود. این حرف مسخره و دروغ، پیش چشم مردم، بعد جنگ را ادامه دادند تا کی؟ تا زمانی که فهمیدند از نظر نظامی حریف ایران نیستند. جهان را به جنگ ما آوردند دیدند حریف‌مان نیستند. گفتند حالا شروع کننده جنگ مشخص شد. چه کسی است؟ صدام!

این سؤال ندارد؟ برای تک تک شهدا، حالا در دستورشان روی منافقین، دستورشان روی جنگ تحمیلی، دستورشان روی داعش و … برای تک تک شهدا شما سؤال کنید آنها پاسخ بدهند. مقامات قضایی ما هم باید برای هر شهید یک پرونده درست کنند. اصلا جرم چه بوده به چه دلیل وارد شدند؟ چطور شد اینها را محکوم نکردند؟ همواره مظلومین را محکوم می‌کنند و ظالمین را امضاء می‌کنند. این سؤال ندارد؟ که حالا ما سؤال بدهیم که مثلا همان القائات کاذبی که به خاطر ندانی است.

باید طرح بدهیم، سؤال بدهیم، عرض کردم مقامات قضایی ما باید امروز در این شرایطی که الحمد لله خدا لطف کرده در سطح بین الملل برای ما پیش آمده باید پاسخ بدهند، ما ۲۵۰ هزار پرونده قتل داریم از اینها.

اما هرچه دشمن در جهت تبلیغات فنی و شیطانی است، متأسفانه ما وقت سوزی می‌کنیم. از کجا بگویم، از دیروزش می‌گویم. این چه فرصتی بود که این فرصت‌ها در محرم داریم در صفر داریم در ماه رمضان داریم، روزهای آینده داریم. مذهبی هست سیاسی هست مردمی هست، از هر جهت، تا شهادت حاج قاسم داریم … . به هر حال، دیروز این چه فرصتی بود در دست ما؟ بعد آنچه که دیروز مشاهده کردم، چه آنچه که در اخبار در سطح ایران دیدم. البته استثناء هم داشت، آدم‌های هوشیاری هم بودند که بهره‌برداری کردند. مثلا در این تجلیل و شعار و عذاداری که همشان خوب است؛ اما بحث بهره‌برداری در مقابل دشمن است. شاید بارها هم بلندگو اعلام کرد بر وجوب مسئله تبیین! وجوب مسئله تبیین که مسئله اصلی هم هست؛ خُب این چه حرفی است که شما می‌گوید؟! شما اگر می‌خواستید به وجوب تبیین مراجعه کنید که یک سال از وقش گزشته، برای همین دیروز، ده مسئله، بیست مسئله، به هر حال کارشناسی شده، بالاخره برنامه‌تان که اینهمه طولانی شد، از همان مسائل تبیینی افاده می‌فرمودید، چرا افاده نکردید؟ شعار دادید یا حیدر گفتید یا زهرا گفتید، نمی‌دانم، فرض کنید مسائل دیگر گفتید، اما از آن مسائل تبیینی که دائم وجوبش را اعلام می‌کنید و ماه‌ها گذشته بلکه سالی هم گذشته، از آنها برای دوائی یک مسئله تبیینی؛ مردم حاضرند، مردم گوش می‌دهند، مردم از خانه‌هایشان آمدند، کارشان را تعطیل کردند بالاخره آمادگی برای شنیدن دارند، شما یک مسئله‌ی تبیینی دیدید یا ندیدید؟ این چه نبیینی است؟ اگر تبیین واجب است، کی واجب است؟ مردم آمدند تبیین بفرمایید. این مدیریت تبلیغاتی می‌بینید وضعش چطور است؟! این چه تبلیغاتی است. شما ده‌ها مسئله را از قبل می‌توانستید تنظیم کنید،‌خُب، شعار بدهید، یک تعزیه بروید یک تکبیری بگویید، بعد در عبارت بسیار زیبا یک مسئله از آنهایی که آقا فرمودند واجب است تبیین شود، تبیین کنید. ما نمی‌کنیم این کار را. این فرصت‌های این چنینی اینطور ساده می‌سوزد اصلا خود ما هم توجه نداریم که ما چه می‌سوزیم. در هیچ جای دنیا این فرصت‌ها نیست؛ کجا محرم و صفر دارند؟ کجا ماه رمضان دارند؟ کجا این ارزش‌های معنوی دارند؟ چرا تبین نمی‌کنیم؟ تبیین یعنی چه؟ خُب، بفرمایید اولویت‌های تبیین، چه مسائلی را شامل می‌شود؟ از آن مسائل چندتا را مطرح کردید؟ چند تا را کارشناسی کردید؟ چند تا را اولویت بندی کردید؟ برای این راهپیمایی چند تا را آوردید که مردم متوجه بشوند؟ برای راهپیمایی بعدی چکار کردید؟ برای تجمع آنجا چکار می‌کنید؟ برای پیش از خطبه‌های نماز جمعه چکار می‌کنید؟ …

خدا چه فرصت‌هایی به ما می‌دهد اما این فرصت‌ها را می‌سوزیم. بعد مردم را خسته به خانه‌شان می‌فرستیم. اما اگر چهار تا مطلب جاندار به آن مطلب داده باشیم، خسته نمی‌شود؛ چون دستاورد داشته و می‌گوید دستِ پُر آمده‌ام. حالا بنده این را الآن مطرح می‌کنم ببینم شما برای آینده‌ها یک جمع‌بندی بگیرید، سازمان تبلیغات را هم دعوت کنید، شورای تبلیغات را هم دعوت کنید، صاحب نظران را هم دعوت کنید؛ از صدها مسئله، هزارها مسئله‌ای که ما سؤال داریم، سوال داریم؛ او که سوال ندارد، آنچه را که طرف نمی‌داند را می‌گوید شبهه. اصلا به غلط این حرفرا می‌گوید. و گفتم در هیچ رشته‌ای هم کسی پاسخ این مطالب را نمی‌دهد، می‌گوید برو خودت زحمت بکش تخصص پیدا کن.

خُب، اما ابتکار سؤال باید دست ما باشد نه دست چهار تا آدمی که نمی‌داند. در این جهت شایسته‌تر از همه این مجموعه هستند اگر نظرات مبارکاتشان را در ظرف یک هفته یا در ظرف یک ماه، هر وقت خودشان توانستند؛ که در این جهت به این، شکل بدهید.ما خیلی ممنون خواهیم شد، الحمد لله سر کار آمدند انگیزه‌ها هست، مردم هم در این رسوایی آمریکا، برای شنیدن خیلی آمادگی بهتری پیدا کردند. فقط باید تغذیه درست بشوند، تغذیه هم کار کارشناسی است، کار اولویت شناسی است، کار عبارت شناسی است. ما با چه عبارتی باید این مطلب را بگویی«اوقع فی نفوسه». به هر حال اگر عنایت فرموده و بالاخره در این جهت می‌توانید عرایض من را اصلاح کنید اما اگر اینها درست است یک قدم مؤثر و مفید به وسیله شما إن‌شاءالله برداشته بشود، ما هم فرمایشات شما را سعی می‌کنیم پیگیری کنیم با إن‌شاءالله برای آینده بالاخره طرحی نو دراندازیم. خدا بر ما اتمام حجت داشته و دارد و خواهد داشت ولی در این إتمام ویژه‌ای که ما در محل خطری عظیم بودیم و خدا چنین کرد و نه تنها دشمن نتیجه‌ای نگرفت بلکه معکوس عمل کرد و کمانه کرد به طرف خودشان؛ دنیا حرف ما را الآن می‌پذیرد.

خداوند شما را حفظ کند، بر سر جامعه عزیز مسلمان ما نگه دارد.

و ثَبّتَکُم الله بالقول الثابت فی الحیاة الدنیا و فی الآخرة.

صلوات.

پاسخ دهید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *