جلسه ۵۱ یکشنبه های علوی(ولاءها و ولایتها )
بسم الله الرحمن الرحیم
با سلام به امام زمان و با درود به روان مقدس رهبر فقید انقلاب، و سلام و درود به رهبر معظم جمهوری اسلامی ایران، رهبر مسلمن جهان و سلام مجدد به محضر شما عزیزان و همه اهل ایما،.
عرض تسلیت مصائبی که به دست بشر صورت میگیرد، بسیار دلخراش است، ابتداءً ذهن ما به حرم مطهر شاهچراغ(س) میرود، در این خلاصه میشود؟ خیر، دنیا که تمامش ایران نیست، در میانمار چه میگذرد، در یمن چه میگذرد؟ در فلسطین ۸۰ سال چه میگذرد؟ در سوریه چه میگذرد؟ در عراق چه میگذرد؟ در جای جای شرق و غرب جهان چه میگذرد؟ اینجا یک نگرانی وجود دارد و آن این است که هم ما که حرفش را میزنیم نکند غیر مستقیم در خون این مظلومین سهمی داشته باشم، چنین چیزی ممکن است؟ با این چه کنیم؟ بله ممکن از این جهت است که به اصطلاح امروز که میگویند، ترک عمل، ما ترک عمل هایی کرده بودیم یا کرده باشیم که چند درصدی در این ظلمها و خونریزیها سهمیم باشیم؟ بله ممکن است پس باید حواسمان باشد.
شما یک میوه از یک شاخه درخت میچینید، اعم از اینکه این میوه تلخ باشد یا شیرین، این میوه محصول این شاخه هست، این شاخه محصول چیست؟ شاخه محصول درخت است، درخت محصول چیست؟ بالاخره نوع بذر آن هست، آب هست، نور هست، حرارت هست، فضا هست، پس این میوه تنها محصول شاخه نیست، همه اینها در این میوه شیرین یا تلخ، سهیم هستند، آیا خون پاک و مطهر حضرت امام حسین(ع) و شهدای گرانقدر کربلا (سلام الله علیهم اجمعین) فقط کار شمر و سنان و عمر سعد و ابن زیاد است؟ خیر این یک محصولی است که از این شاخه خبیثه وجود شمر ذی الجوشن و عمر سعد و ابن زیاد چیده شده است، اما آنها از کجا به وجود آمدند؟ آنهایی که با کمال قداست اول وقت در نماز حاضر بودند، نماز و روزه و اعتکاف و… را انجام میدادند، اما وقتی آن توصیه خدا ورسول و مساله خلافت امیرالمونین(ع) در غدیر شد، بی تفاوت گذشتند، آیا آنها شریک نیستند یا شریکند؟
ببینید دستگاه قیامت از نوع دستگاه های دنیایی نیست و با هیچ یک هم تعارف ندارد، آنجا میبینید صدای بخشی از پیغمبران معصوم « لَّا إِلَهَ إِلَّا أَنتَ سُبْحَانَک إِنِّی کنتُ مِنَ الظَّالِمِینَ »،[۱] بلند است، حال آیا راهکار دم دستی هم هست؟ بله خداوند اتمام حجت کرده است، آنچه که بنده عرض میکنم شما بهتر از من میدانید اما بالاخره تذکر هست.
علامه مطهری (قدس سره) کتاب کوچک جیبی دارد به نام «ولاءها و ولایتها» کتاب کوچکی هست، یکی از بزرگان علامه مطهری را بعد از شهادت در آن عالم رویا دید، آنقدر مقام مطهری بالا بود که اعجاب آور بود، عالم است، عامل است، شهید است ولی مقام به گونهای است که تعجب میکند که این چه مقامی است؟ بعد از ایشان میپرسد که این مقام با این کیفیت برای فلان موضوعات است؟ ایشان گفت:«خیر همه این هایی که میبینید در جهت کتاب ولاءها و ولایتها به من عنایت شده است» کتاب بسیار کوچکی، آثار شهید مطهری بسیار زیاد است، ارزشمند تا آنچه که بیان میفرمود، تا آنچه که مجاهده میکرد، تال آنچه که شهید شد، آنها جای خودش اما کتاب ولاءها و ولایت ها، خصایص این کتاب چیست؟
خاصیت این کتاب این است که این شیرازه کتاب انسان و انسانیت است، شما بهترین کتاب را بنویسید، اوراقش را روی این میز بگذارید در صحرا، باد که بوزد هر برگی را جایی میاندازد، اما صحاف شیرازه کرده و اینها را به هم میبندد، لذا برگهای آن پراکنده نمیشود، حال این کتاب مختصر کوچک، اینکه میگویم ترک فعل که اول خودم هستم بعد دیگران، و اگر ترک فعل داشته باشیم در لوازم امور باید پاسخگو باشیم، که بخشی از آنها خونهای به ناحق ریخته هست و سایر ظلمها و گناهان لذا باید پاسخگو باشیم چون ترک فعل کردیم و انجام وظیفه نکردیم.
چه زحمتی داشت برای من و امثال شما که مفاد این کتاب را در یک قالب زیبایی به مادرهای با ایمان میدادیم، میگفتیم شما اینطور باشید، فرزندانتان هم اینطور باشند، ما این کار را نکردیم، به آموزش و پرورش میدادیم و میگفتیم این متن را باید دانش آموز فرا بگیرد و آن معلم یا مربی هم باید در جهت این اجرای این تلاش بکند، این چقدر زحمت داشت؟! زحمتی نداشت، ما چهل و چند سال شده است چه در نفوذ غرب در آموزش و پرورش، چه در دانشگاه و چه در حوزه فرقی نمیکند، مشهود است او از آنجا، حتی دولت قبلی برای او و سند ۲۰۳۰ اعتبار قرار داده بود حتی در سال آخر که دولت میخواست واگذار شود این اعتبار را گذاشته بودند، او از آن طرف دنیا برای ما سند ۲۰۳۰ که همه مفاسد در آن وجود دارد به آموزش و پرورش ما تزریق میکند ما چهل و چند سال شده است نتوانستیم یک کتاب مختصر به شکل را به فرزندمان در آموزش و پرورش تفهیم کنیم، نتوانتسه ایم، بی عرضه هستیم، همینطور که میبینیم.
کوسه به فکر ریش است، هرکس به فکر خویش است.
بسیاری از این ناموفقیتهایی که حتی الان هم بعد از گذشت یک سال برخی از مدیرها نه تثبیت شدهاند و نه تعویض شدند برای چیست؟ برای اینکه من میگویم من باشم، تو میگویی تو باشی، او میگوید من باشم و… نتیجه اش این است که آن دیگری نمیتواند تصمیم بگیرد، خودیها این کار را میکنند نه بیگانه، من میخواهم رئیس باشم، تو میخواهی مدیر باشی، او میخواهد مدیر باشد، ببینید نتیجه اش این است که او همینطور میماند، اینها اثر کار ماست.
این کتاب مختصر که مستدل به عقل است، مستدل به فطرت و آیات و روایت و احادیث هست و وجرب هم هست، یعنی همه آنچه که باید به عنوان سند و علم و ایمان بیان کند در آن هست، این کتاب که حال بگوییم ۴۵-۵۰ سال است در دست ماست اما آن روایات این باب که ۱۴۰۰ سال است در دست ماست، « وَ لَمْ يُنَادَ بِشَيْءٍ كَمَا نُودِيَ بِالْوَلَايَةِ»[۲] این مربوط به چه زمانی است؟ ما یکسره میگویم ولایت، ولایت، در عمل که میگویم ترک عمل داریم، اصلا اهل آن نیستم، ادعا میکنم کدام ولایت؟ اول اینکه اصلا نمیدانم بعد از اینکه ولایت را پذیرفتم باید چه کاری انجام دهم، اینکه نمیتوانم عمل کنم به این دلیل است که نمیدانم.
اول آن ولایت منفی است، یعنی هرکس مسلمان شد و طبق عقلف نقل، فطرت، روایت و آیه قرآن، نمیتواند با ادعای مسلمانی پیوند با غیر مسلمان داشته باشد، پیوند یعنی چه؟ یعنی ارتباط دارد اما او نمیتواند قدم در دل او بگذارد، به هیچ نحوی، چرا؟ انسان را دوست ندارید؟ بله انسان را دوست دارم حتی انسان کافر را هم دوست دارم، اشرف مخلوقات است بالقوه، دعا میکنم خداوند او را هدایت کند، انسان را دوست دارم اما بین من و او باید فاصله باشد چرا؟ چون او مریض است، وقتی کرونا و آنفولانزا میآید، وقتی وبا و طاعون میآید، پدر فرزندش را دوست دارد، فرزند پدرش را دوست دارد، مادر دخترش را دوست دارد، اما پزشک مربوطه میگوید حق ملاقات ندارید، او جزام دارد شما دوستش داشته باش اما حق ارتباط ندارد، این به معنای دوست نداشتن نست، به معنای دوست داشتن و حفظ الصحه هست، « لَا يَنْهَاكُمُ اللَّهُ عَنِ الَّذِينَ لَمْ يُقَاتِلُوكُمْ فِي الدِّينِ وَلَمْ يُخْرِجُوكُمْ مِنْ دِيَارِكُمْ »[۳] کافر است اما با شما جنگ ندارد، قصد تصرف کشور شما را هم ندارد، بسیار خوب ارتباط در این چهار چوب « أَنْ تَبَرُّوهُمْ وَتُقْسِطُوا إِلَيْهِمْ» [۴]خیر شما به او برسد، عدالت شما به او برسد، به او محبت کنید این که اشکالی ندارد، حتی از زکات، شما بخشی را به کفار میدهید که هم مرز شما هستند، همسایه شما هستند، این باشد اما اینکه بدون حجاب، او در دل من و من در دل او وارد شوم اینطور نمیشود، این نسخه متخصص هست، مستند و مستدل هم هست، عمل کردیم؟ جامعه عمل میکند؟ ولایت منفی، عمل کرده ایم؟
این کفار از خارج مرز که نمیتوانند کاری انجام دهند، اینها کسانی هستند که به اسم مسلمان هم هستند و نماز هم میخوانند و… ولی مجری برنامه کفار است ودل ش آنجاست، وقتی میخواهد بخوابد هم به جای اینکه رو به کعبه بخوابد رو به انگلیس میخوابد، نمازش را هم میخواند، این هاست که خاک بر سر همه میکند، در این صورت اگر کسی « وَمَنْ يَتَوَلَّهُمْ مِنْكُمْ فَإِنَّهُ مِنْهُمْ»[۵] اگر کسی از شما دل به کافر و مشرکی ببندد، او دیگر از مشا نیست، انگلیسی است، آمریکایی هست ولو اینکه فرزند تنی من و شما باشد، نیست دیگر، این قول خداست « وَمَنْ يَتَوَلَّهُمْ مِنْكُمْ » کسی که آنها را پذیرفته است و به ظاهر مسلمان است « فَإِنَّهُ مِنْهُمْ» او از آن آنهاست، هرجا دل در گرو داده است اهل همانجاست و فردای قیامت هم با همانها محشور میشود زیرا حشر قیامت بر اساس محبت است، در روایت داریم حال اینکه تمثیل است یا مبالغه است کنایه هست یا حقیقت است، کسی اگرسنگی را دوست بدارد در قیامت با همان سنگ محشور میشود، کسی سگی را هم دوست دارد با همان سگ محشور میشود.[۶]
دوم: اما ولایت مثبت یکی ازآن ولایت محبت است، یعنی چه؟ یعنی هر انسان با ایمانی که خدا را دوست دارد واجب است، از اوجب واجبات است که همه دوستان خداوند را دوست دارد همه گوینده شهادتین را دوست بدارد، فرزند و برادرت را چطور دوست دارید، برادر مسلمانت را باید دوست داشته باشید، این همه آیات و روایات در این باره وجود دارد، ولاء محبت، « الحُبُّ فِي اللّه وَ البُغضُ فِي اللّه»[۷] روح و عبادت بندگی این است و بقیه مظاهر ولایت هستند، در عین حال متاسفانه کسی که همیشه از دست و زبان من رنج میکشد همین برادر مسلمان من است، هیچوقت آزار من به ترامپ نرسید اما فلان برادر مسلمان قدش کوتاه هست، بلند هست و… از زبان من و دست من امنیت ندارد، سعدی شعر زیبایی دارد که بیان میکند فلانی غیبت برادر مسلمانش را میکرد شخص هوشیاری در جمع بود از غیبت کننده پرسید آقای فلانی هرگز قضا کردهای در فرنگ؟ پاسخ داد خیر من حتی از روستای خودم خارج نشده ام، گفت عجب مسلمانی هستی که هیچوقت اذیتت به کفار نرسید اما مسلمانها از دستت لحظهای راحت نیستند، نکند من و شما هم شریک او باشیم، مسلمانها از دست ما اذیت شوند و کفار بارشان را بر پشت من ببرند.
سوم: ولاء محبت خاص، یعنی این درجات محبت همه را جمع میکند اما کجا پیوند میخورد؟ « قُلْ لَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى»[۸] اینجا ولاء محبت خاص است، یعنی ولایت الله، ولایت رسول الله و ولایت اوصیاء رسول الله، اینجا مقام تسلیم است، پیداست آنها که دارای مقام عصمت هستند، اخلاق، رفتار، گفتار ، کردار، آداب و اخلاقشان برای ما حجت است و آنها اولی به ما هستند از انفس، از خودمان در تصرفات نفس و مال آنها اولی هستند چرا؟ دلیل دارد دلیلش این است که آنها خیر واقعی و نفع واقعی ما را میدانند ولی خود من نمیدانم که خیر در من چیست، همانطور که درد و رنجی داریم به پزشک مراجعه میکنید، پزشک هرچه بگوید ولو بگوید باید شکم شما را پاره کنم حتی به او پول هم میدهید که شکم شما را پاره کند چون او میداند و شما و من نمیدانیم، این در جهت جسمانی ماست.
اما در جهت روحی که مهمتراست خیر ما را آنها میدانند ولذا در همه چیز اولی از خودمان هستند، بنابراین آیا چند مفهوم به این شکل در ظرف ۴۴ سال ما به بچه درون خانه خودمان هم نتوانستیم بفهمانیم، این عقب ماندگی ما را نگاه کنید، اسلام با این عظمت، قرآن با این عظمت، انقلاب با این عظمت، ائمه با آن عظمت، علمای با آن عظمت، از مراجع تقلید تا مطهریها تا رهبر فرزانه انقلاب و بنیانگذار جمهوری اسلامی، ببینید این همه امکانات ما هنوز روی چه چیزی گرفتار هستیم؟! اینجاست که من از خودم خجالت میکشم، همه منتظریم که به ما اعطایی شود، یکی بر دیگری سبقت میگیرد دیگری بر دیگری سبقت میگیرد در مسائل رفاهی و ماشین و انواع و اقسام این حرف ها، اگر دنبال این حرفها نیستیم گرانفروشی یعنی چه؟ غش کاری یعنی چه؟ تقلب یعنی چه؟ این پروندهها و دادگاهها یعنی چه؟ اینها غیر از این است که ما حقائق را رها کردیم و دشمن توانسته است روی ما تاثیر بگذارد و مارا مشغول این کار کرده است تا غارت کند، اینکه دشمن جرات میکند میآید در کشور انقلاب اسلامی این کارها و ظلمها را میکند به خاطر این است که من وشما جای دیگری مشغولیم، او دنبال پرونده اش هست، او دنبال ماشینش هست.
بله همه اینها واجب است ولی در حد کفایت، مگر حد کفایت چه اندازه هست که دنیا را به او بدهند سیر نمیشود این حد کفایت است؟ و اگر در حد کفایت باشد همان چیزی که الان در کشور موجود است چند سال همین وضع موجود ملت را بس است، قناعت که نیست آن وقت دشمن ما را بی تفاوت کرده، ما را دزد کرده، ما را به جان هم انداخته، برای ما حزب و دین و مذهب ساخته، سرمایه عظیم کشورهای اسلامی را هم میدزدد و میبرد در این حال ما برای نخودچی به سر هم میزنیم و با هم جنگ و جدال داریم، این میشود فرصت، دشمن میآید بچه های سه چهار ساله ما را در زیارتگاه ترور میکند، منم شریکم، توهم شریکی، بقال هم شریک است، تاجر هم شریک است، عالم شریک هست، دانشجو شریک است، اداری هم شریک است، خدا ما را رها میکند؟ انقلاب با این عظمت، اگر ما دو سه سال میتوانستیم مفاهیم این انقلاب را پیاده کنیم دنیا الان مسلمان بود، به دلیل اینکه دشمن از راه طمع من، از راه حرص من، از راه شهوت من، از راه هوای من وارد میشود، من را به این کارها مشغول میکند، خودش مشغول غارت است، جان و مال و ناموس مسلمین را …، ما شریک هستیم حال جلسه علوی را هم آمدهایم و یک حرفی گفتیم و نقالی کردیم میماند تا هفته دیگر، آثار وجودی آن چیست؟ چه آثار وجودی دارد؟ تغییری در گوینده حاصل میشود؟
اللهم اشفع مرضانا و سلم احیانا چه بیماری بدتر از این؟! و نعوذ بالله من شرور انفسنا و سیئات اعمالنا
واژگان کلیدی:
حب و بغض، انواع حب، شهید مطهری، ولاءها و ولایت ها، حادثه شاهچراغ، آموزش و پرورش
[۱] سوره مبارکه انبیاء آیه ۸۷
[۲] الکافی، ج۲، ص۱۸
[۳] سوره مبارکه ممتحنه آیه ۸
[۴] همان
[۵] سوره مبارکه مائده آیه ۵۱
[۶] امام علی(ع) فرمود: «هرکه ما را دوست بدارد، در روز قیامت، همراه ما خواهد بود، و اگر شخصى سنگى را دوست بدارد، خداوند، او را با آن، گِرد خواهد آورد»(الأمالی، ص ۲۰۹)
[۷] الإمام عليّ عليه السلام : إنَّ أفضَلَ الدّينِ الحُبُّ فِي اللّه ِ وَ البُغضُ فِي اللّه ِ ، وَ الأَخذُ فِي اللّه ِ وَ العَطاءُ فِي اللّه ِ سُبحانَهُ (غرر الحكم : ۳۵۴۰)
[۸] سوره مبارکه شوری آیه ۲۳