بسم الله الرحمن الرحیم
الحمدلله الذی جعلنا من المتمسکین بولایه امیرالمؤمنین و اولاده المعصومین.
با سلام به امام زمان و با درود به روان مقدس رهبر فقید انقلاب و سلام و درود به رهبر معظم جمهوری اسلامی ایران، رهبر مسلمین جهان و سلام به محضر شما عزیزان، به همه سنگرنشینان علم و ایمان و با عرض تبریک ایام.
موضوع امامت، یک جایگاهی است یعنی فرستادگان الهی به جایگاههای مختلفی که دارند، خوب تعبیرهای گوناگونی نسبت به هر یک میشود.
نبی گفته میشود به دلیل آگاه بودن، یعنی کسی است که خدا او را به عنوان یک انسان آگاه که این فلسفه خودش را دارد که جای شرح نیست یک انسان آگاه به تمام معنا « وَعَلَّمَ آدَمَ الْأَسْمَاءَ كُلَّهَا »[۱] از علم الهی برخوردار هست.
رسول گفته میشود به دلیل اینکه گذشته از آنکه یک انسان آگاه است، حضرت لقمان هم یک انسان آگاه بود اما رسول نیست پیام ندارد مگر ارشادی، خوب، حجت گفته میشود به دلیل اینکه آنچه را که ارائه میدهد بر طرف برهانش موثر است، طرف نمیتواند پاسخ بدهد.
بشیر گفته میشود به دلیل اینکه مستند به وحی هست بشارتها برای زندگی آینده او عالم دارد برای همین عالم هم دارد، نذیر گفته میشود به دلیل اینکه انسان بخواهد راه خودش را برود پرتگاه دارد از مقام انسانیت وآن کرامت«وَلَقَدْ كَرَّمْنَا بَنِي آدَمَ »[۲] میافتد به « أَسْفَلَ سَافِلِينَ »[۳] خوب این باید انذار شود، و سمتهای دیگر.
بنابراین امامت یک جایگاه و یک سمت است سمتش چه هست، رهبری جامعه هست، صرف اینکه یک انسان آگه مثل لقمان نیست،پیام هم دارد صرف اینکه اتمام حجت است نیست، بلکه جامعه بشری را باید همراه باشد بشر که مثل باقی موجودات زندگی محدودی ندارد، انواع و اقسام مسائل هر روز در کمین انسان است خوب به اینجا که برسد باید چه کاری بکند؟ همه میدانند؟ نمیدانند باید چه کاری بکنند؟ انسان جاهل میتواند رهبری کند؟ یک انسان فاسق میتواند رهبری کند؟ بشر را به مطلوب برساند؟ یک انسان کافر یک انسان منافق میتواند بشر را به مطلو ب برساند؟ نمیشود که سرمایه هستی وجود انسان هست.
بناء این یک ضرورت اجتناب ناپذیر است، رهبری جامعه در این سمتهایی که گفتیم که هرکدام در جای خودش ثابت هست اما مساله رهبری یک چیز ثابتی نیست هر لحظه با مسائلی جدید برخورد میکند خوب جامعه چطور تصمیم بگیرد؟ پیشوا میخواهد، رهبری میطلبد خوب آنهایی که رهبری به گناه میکنند به فسق میکنند بله «يَقْدُمُ قَوْمَهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ فَأَوْرَدَهُمُ النَّارَ وَبِئْسَ الْوِرْدُ الْمَوْرُودُ »[۴] رهبری چه کسی؟ رهبری فرعون در این دنیا هست در آن دنیا هم هست ، « وَجَعَلْنَاهُمْ أَئِمَّةً يَدْعُونَ إِلَى النَّارِ »[۵] خدا به این راضی است؟ قطعا نه.
بنابراین در مقابل آنهایی که جامعه را به گمراهی دعوت میکنند و جلو میافتند و میبرند و بالاخره سر از جهنم در میآورند این طرفر هیچ برنامه ای ندارد؟ و سپرده به آنها؟ این که نمیشود ، ذات مقدس ربوبی بندگانش را ره میکند؟ بنابراین الا و لابد « وَجَعَلْنَاهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنَا »[۶] پیشوایانی که جامعه را رهبری میکنند از سخت ترین و مشکل ترین کارهاست این تنها یک علم نیست این تنها یک انذار و تبشیر و نسخه نوشتن نیست سخت ترین کار است این تنها یک پیامرسانی نیست و لذاست که «الامامه فوق النبوت» مقام امامت بالاتر از مقام نبوت است حالا بگذریم کسانی که یا سوادش را ندارند بفهمند یا هم شیطنت میکنند مثل باقی تهمتها این تهمت را هم یا از روی بی وسادی میزنند یا از قلب مرییض، میگوید«شیعه علی بن ابی طالب را بالاتر از پیغمبر میداند » نستجیر بالله، این را از کجا میگویید؟ خودتان میگویید « الامامه فوق النبوه» میگوییم امامت یعنی جایگاه امامت ، خوب این جایگاه که اول از آن پیغمبر اکرم (ص) است و اولین امام خود رسول الله است، امام علی (ع) امام اول بعد از پیغمبر است، اولین امام خود پیغمبر استاما در سمتهای پیغمبر اکرم مقام امامت پیغمبر اکرم از مقام رسالتش، از مقام بشیر و نذیر بودنش، از مقام علمش از همه بالاتر است چون سخت تر است، کار هرکسی نیست، رهبری کار ساده ایست؟
بله جامعه را به درک واصل کنند که مشکلی ندارد مثل فرعون، مثل منافقین اما این کاروان بشری را به مقصود رساندن خیلی کار و مهم ترین کار است ولذاست که در خود قرآن در مورد حضرت ابراهیم (ع) میفرماید:« وَإِذِ ابْتَلَى إِبْرَاهِيمَ رَبُّهُ بِكَلِمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قَالَ إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا قَالَ وَمِنْ ذُرِّيَّتِي قَالَ لَا يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ »[۷] در خود قرآن دارد حضرت ابراهیم (ع) پیغمبر اولوالعزم است همه این سمتهایی که گفتیم و آنچه که نگفتیم در ابراهیم هست یکی از آنها امامت است، امامت چه وقتی واگذار میشود؟ وقتی که آزمایشهای سخت را پشت سر گذاشته و قابل قبول شده است. بنابراین مشرف به تشریف امامت میشود.
حضرت یونس(ع) « وَذَا النُّونِ إِذْ ذَهَبَ مُغَاضِبًا فَظَنَّ أَنْ لَنْ نَقْدِرَ عَلَيْهِ فَنَادَى فِي الظُّلُمَاتِ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحَانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ »[۸] کم آورد در چه چیزی کم آورد؟ در پیغمبری کم نیاورددر نبوتش کم نیاورد، در بشیر و نذیر بودن هیچ چیزی کم نیاورد، اما نوبت به رهبری جامعه که رسید تا آخر نتوانست بایستد، حوصله اش تنگ شد سر از کجا در آورد؟ سر از شکم ماهی در آورد« فَلَوْلَا أَنَّهُ كَانَ مِنَ الْمُسَبِّحِينَ، لَلَبِثَ فِي بَطْنِهِ إِلَى يَوْمِ يُبْعَثُونَ »[۹] بنابراین امامت یک چنین صفتی است.
امامت جزو اصول دین است، البته گاهی در بیان بزرگان و انسانهای آگاه تسامحا یک مطلبی گفته میشود در بحثهای به اصطلاح تدریسی که خوب اصول دین توحید و نبوت و معاد ود و اصل مذهب برآن در تشیع که اسلام ناب است بر آنها اضافه میشود این تسامحی است که گفته میشود اما آن چون حالت اصطلاحی دارد اشکالی ندارد اما حقیقت امر آنهایی که به اصطلاح عوام هستند باید کاملا توجه داشته باشند که مطلب این نیست، این تسامحاً گفته میشود بزرگان هم میگویند، از باب به اصطلاح تجزیه مطلب اما اینها همه اصول دین است نه اصول مذهب، چرا که مذهب، مصدر میمی به معنای راه شناختن، است شما امروز به آن کارشناسی میگویید لذا مذهب یعنی راه شناختن یعنی راه کارشناسی که دین را چگونه میشناسید؟ بحث دین شناسی است، مذهب هیچ چیزی از خودش ندارد خوب پیداست بالاخره اگر عدل و امامت به تعبری عوام بخواهد یک چیز برخواسته از مذهب باشد این بدعت میشود در دین نباشد و بگوید هست این که نمیشود.
گفتم: آن چیزی که خواص میگویند حالت اصطلاحی دارد از جهت تجزیه اینکه هرکدام به اهلش مراجعه کند که این دین شناسی در فلان مذهب این است، از دیدگاه این مذهب این مذهب این است یعنی از دیدگاه کارشناسی عدل و امامت اصول دین است و لذاست که نه به این تعبیر که «اصول دین و مذهب تشیع» این اشتباه است، اصول دین بر مذهب تشیع، یعنی بر این دیدگاه اصول دین پنج تا هست، دیگران راههای دیگر رفتند خوب رفتند ما مفتش عقیده هیچکس نیستیم.
انسانها آزاد هستند اما بر مکتب تشیع که به دو دلیل این سالم ترین اسلام شناسی است:
یک دلیلش علم هست یعنی هیچ.قت از امام علی(ع) گرفته تا امام رضا (ع) و تا حضرت مهدی و اما حسن عسکری(ع) هیچ جایی کمبود علم دارند که چیزی را از دین کم کنند یا زیاد کنند این مسائلی است که دیگران هم به آن معتقد هستند چون کم و زیاد کردن یا براساس کمبود علم است که خوب بر همه واضح است که این انوار مقدسه که یکی از حجتهایش که یاد حضرت جواد الائمه (ع) که فراموش نشود با برکت ترین مولود امام جواد (ع) هست به جهت اینکه امام علی(ع) امام محمد باقر(ع) و امام حسین(ع) و.. بالاخره فرقی نمیکند تا امام رضا (ع) و.. برای کسی که امام شناس نیست تصور میکند دانش اینها مثل باقی دانش دانشمندان کسبی است حالا به صد دلیل باید ثابت کنی که اینها پیش کسی درس نخوانده اند. اما امام جواد(ع) به صورت طبیعی این قضیه را حل کرد به این صورت که نوجوان هفت ساله یا نه ساله با علمای بزرگ آن هم در جلسه ای که خلیفه مدیریتش میکند و بحث میکند و همه را … و این حاکی از چیست؟ حاکی از این است که « وَآتَيْنَاهُ الْحُكْمَ صَبِيًّا »[۱۰] امام علمش را از خدا میگیرد، حضرت یحیی(ع) هم پیامبر خدا هست و علمش را از خدا میگیرد، عیسی (ع) در گهواره هم همچنین.
آقای شجاعی وقتی از شبکه نیل با عالم بزرگوار و پیشوای الازهر مصر آقای احمد طیب که عالم بسیار برجسته و با انصافی است خدا حفظ کند ایشان را، صحبت کرد در مصاحبه ای که میکرد در آن جا خبرنگار از این عالم بزرگ جامعه الازهر مصر میپرسد که ما با این شیعهها چه کاری کنیم؟ بچههای ما شیعه مییشاند، گفت «خوب شیعه یشاند چه اشکالی دارد؟ مگر حنفی باشند مالکی یشاند شما ناراحت میشوید؟» خبرنگار گفت :«تکلیف چیست؟» گفت: «تکلیف شما را شیخ محمود شلطوت تعیین کرده است و هیچ فرقی نمیکند» گفت: «آقا اینها حرفهایی میزنند که در قوطی هیچ عطاری نیست» گفت :«مثلا چی؟» گفت:«مثلا میگویند کودک هفت ساله امام بوده» گفت:«تازه میشنوید وقتی در قرآن میگوید کودک هفت ساله و حتی در گهواره پیغمبر است نمیتواند امام باشد؟ حالا تو ممکن است معتقد نباشی نباش ولی آنها را نمیتوان تخطئه کرد»، ببنید.
بنابراین ائمه معصومین را نمیتوان به کمبود علم متّهم کرد که از دین چیزی کم کنند یا زیاد کنند کی از علل این هست.
علت دیگرش میتواند چه باشد؟ بی تقوایی مقام عصت است و نه عدالت و عصمت بالاتر از عدالت است، بنابراین هیچ انگیزه ای نیست که چیزی را کم کند یا زیاد کند اما جاهای دیگه این مساله نیست از دین سرش در نمیآید و کم و زیاد میکند و از طرفی دیگر برای منافع شخصیشان، به هرحال متوکل عباسی فاسق شرابخوار یا نمیدانم ولی بن یزید بن عبدالملک مروان فاسق از دین کم نکند زیاد نکند؟ یزید و معاویه از دین کم نکند و زیاد نکند؟ آنها میکنند معلوم است که میکنند حالا در این دیدگاه بر مذهب شیع اصول دین پنج تا میباشد: امامت و عدل جزو اصول دین است، اصول به چیزهایی میگوییم که اگر این ریشه اش خشک بشود دین اصلا باطل میشود، ما خیلی اعتقادات دینی داریم، اما اصول نیست، اعتقاد به فرشتگان داریم، جبرائیل و میکائیل و عزرائیل و اسرافیل (س) این اعتقاد است اما اصول دین نیست به چه جهت ؟ به این جهت که مثلا اگر اصلا وجود مبارکشان خلق نشود، خداوند وحی مستقیم به پیغمبر بدهد حجت نیست؟
بنابراین خدشه ای وارد نمیشود با آنکه اعتقاد ماست و نص قرآن هم هست، اما این طور نیست که بود و نبودش در دین ضعفی ایجاد کند وحی الهی میخواهد مستقیم باشد میخواهد به وسیله امن وحی باشد اما اینجا آن گونه نیست اینجا چنین است که اگر عدل به معنای صحیحش که هم در اصول اعتقادات برای ما مطرح هست و هم در کسب عدل در خود اینجا بحث عقیده است خدا عادل است ظالم نیست دلیلش هم پیداست خداوند نه نیاز دارد و نه جهل دارد برای او ظلم معنا ندارد ضمن اینکه نص وحی هم جای جای قرآن و احادیث دارد که خدا عادل است، حال اگر بخواهد عدالت نباشد چه میشود؟ اگر بخواهد عدالت نباشد معاد باطل میشود، چرا؟ به جهت اینکه معاد برای چیست؟ معاد برای این است که هرکس به سزای عمل خودش برسد اما چنانچه معادی باشد که فرعون رو ببرد بالا و موسی را هم در آتش زندانی کند خاصیت این معاد چیست؟ ببینید اگر عدل گرفته شود دین باطل میشود بقیش مسخره میشود «یا من فی المعاد عدله» .
بنابراین اینها جزو اصول دین است به صورتی که اگر اینها را حذف کنید دیگر دین پاسخگو نیست، همه انذارها و تبشیرهای پیغمبران همه باطل میشود. معاد هم باطل میشود، پیغبر چه انذار و چه تبشیری دارد کار خوب و بد باهم چه فرقی میکند اگر عدل نباشد ریشه دین میخشکد و اصلا نمیتوان اسمش را برد، این عدل است که میتواند دین را زنده نگه بدارد، همچنانکه اگر امامت نباشد نبوت باطل میشود باطل نمیشود؟ شما برای بنده توضیح دهید که اگر یک عرب جاهلی به نام ابوسفیان، حال بر مردمی حکومت میکند ظلم هم میکند خلاف هم میکند بعد پیغمبری مبعوث میشود این همه هزینه بیست و سه سال« مَا أُوذِی نَبِی مِثْلَ مَا أُوذِیتُ »[۱۱] فقط دوران ده سال، هشتاد جنگ و سریه پاسخ میدهد درسته؟ دیگر چه کاری بکند که این نبوت برسد.
بعداین پیشوایی رهبری جامعه را بدهید به همان فرزند ابو سفیان به همان یزید فاسق فاجر به بدتر از و آل مروان حیف پیغمبر که این همه زحمت بکشد و جامعه را تحویل بدهد به ولید بن عبدالملک مروان حیف نیست؟ این رسالت خاصیتش چیست؟ یک پیغمبری بیاید در هرزمانی فرق هم نمیکند مردم را از دست اشرار، کفار، نفاق و… را نجات داده و بسپارد دست دیگری بدتر از آن و خودش برود همه بگویند آدم خوبی خاصیتش چیست؟
بنابراین اگر عدل را حذف کنید هم نبوت فاسد میشود و هم معاد و اگر امامت را حذف کنید نبوت دیگر معنا نمیدهد برای چه؟ رسالت معنا نمیدهد، « الْیوْمَ أَکمَلْتُ لَکمْ دینَکمْ » [۱۲]با این دین تکمیل میشود و الا دین یک چیز ناقص بیخودی در میآید همه آن گناهانی که دیروز به اسم جاهلیت میکردند فردا به اسم دین میکنند، لفظ که مشکلی را حل نمیکند بنابراین در این دیدگاه و بر این کارشناسی اصول دین پنج تاست نه سه تا و اگر این دو نباشد آنها هم باطل میشود.
خوب در آستانه دهه امامت و ولایت هستیم امیدواریم که با تبیین درست با آن تصمیماتی که آقایان گرفتند حساب شده بدون افراط و تفریط ، بدون تفرقه افکنی بلکه صرفا در بعد اسلام شناسی من یک انسانم میخواهم نسبت به اسلام شناسی آگاهی به دست بیاورم، همه میتوانند نظرات خودشان را بدهند مشکلی ندارد مثل باقی علوم ، باقی علوم اگر اختلاف نظری باشد مردم توی سر هم میزنند؟ از نظر ریاضی از نظر پزشکی ،شیمی اگر اختلاف نظری باشد مردم توی سر هم میزنند، نه خوب اینجا که دین است شایسته تر از همه برای اخلاق صحیح دین است هرکسی حرفش را بزند،آن که واقعا دین است حرفش را بزند دلیلش را بیاورد ، از کتاب، از سنت بیاورد تمام این حرفها بر محور قران و حدیث است، مستند، الی ما شاالله.
بنابراین این راه برای هرکسی که اطلاعات دینی دارد از کتاب و سنت برای همه باز است و ما نمونههایش هم داریم یکی شنیدم در پیشاور پاکستان است که در آنجا یک عالم سنی میرود بالای منبر ، پیشاور پاکستان همان شهری است در پاکستان که مرحوم سلطان الواعظین اونجا در آن تاریخ رحمه الله علیه بحثهایی کرده که بعد رشته آن بحثها را کتاب شبهای پیشاور را تنطیم کرده این همان شهر است خوب عالم سنی میرود نظراتش را میگوید بسیار خوب چه مشکل دارد هیچی، بعد عالم سنی هم میرود بحثهایش را میگوید با هم اصطکاکی هم ندارند در روسیه هم مشابه این هست دو مسجد زمین وقف شده یکی برای سنیها و یکی هم برای شیعهها خیلی هم باهم رفیقند و حرفهایشان را هم میگویند هیچ مشکلی هم ندارد فخیلی هم خوب است.
در گذشته تاریخمان هم این نمونه را داریم ،هشام بن حکم که وارد شد بر درس عمربن عبید بصری که عالم بزرگواری بود از برادران اهل سنت وارد شد واز آن آقا سوالاتی کردو آن آقا کم آورد در کمال مهربانی و تواضع هشام بن حکم شاگرد امام صادق علیه السلام جوان بود او پیرمرد ، حرکت کرد و ایشان را آنجا نشاند یه عده عصبانی شدند:«آقا این چه کاری بود شما کردید این رافضی رو اینجا نشاندید» گفت :«ببینید من جواب این آقا را نداشتم حرفهایش درست بود شما اگر مطلبی دارید بگویید ما این آقا را حرکت میدهیم شما جایش بنشینید» همه کم آوردند.
یکی دیگر از شاگردان امام صادق گمان میکنم مرحوم ابی بصیر بود، (من کم حافظه هستم)، با دیگری که اباضی مذهب بود از نظرمذهب خیلی با همدیگر فاصله داارند اما توی بازار تجارت میکردند تجارتخانه آنها هم اتاق مخصوص داشت این هم استاد کلام بود در مذهب خودش، آن هم استاد کلام و بحثهای کلام بود در مذهب خودش یکی پشت پاچال میرفت شاگردان او میآمد آنجاهمه مسائل مربوط به مذهب خودش را میگفت و مذاهب دیگر را رد میکرد با دلیل، شاگردان او میرفتند این استاد میرفت پشت پاچال و آن دیگری میرفت مثلا ابو بصیر میرفت درس میگفت مذهب خودش را ثابت میکرد دیگری را رد میکرد با هم اصطکاکی نداشتند.
اگر دین داشته باشیم باید اخلاق هم داشته باشیم این همه اختلاف نظرات در انواع و اقسام مسائل هیچ جا ماندیدیم بداخلاقی کنند بزنند تو سر همدیگراون دانشگاها اون حوزههای علمیه اما نسبت به مسائل دینی مذهبی میاد همدیگر را تحمل نمیکنند عصبانی مییشاند، این که دین نیست این خودپرستی است آدم خود پرست اینگونه است والا « قُلْ هاتُوا بُرْهَانَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ » [۱۳]حرف حساب دارید بفرمایید.
این همه منابع، خوب چرا عصبانی چرا این همه آدم کشی چرا این همه ترور خوب اگر راست میگویید بردارید او شبهای پیشاور را نوشته،او عبقات الانوار رو نوشته ،او الغدیر را نوشته خوب شما چرا مردم را میکشید؟ چرا بچهها را میکشید؟ چرا منفجر میکنید؟ اگر واقعا عرضه دارید بردار همه این کتابها را مستندا رد کن اگر واقعا انسان هستید.
پس معلوم میشود اینها نه شیعه هستند و نه سنی و إلا میبینید عالم درجه یک الازهر مصر آقای احمد طیب چقدر زیبا جواب میدهد، خیلی عالی چه مشکلی دارد.
فرمایشات آیت الله عظمی بروجردی و آقای شیخ محمود شلتوت نوشتههایشان به هم، گفتههایشان به هم چقدر زیبا این که خیلی قشنگه و بعد آن آقای بزرگوار آقای شیخ محمد شلتوت دستور میدهد فقه جعفری را درالازهر مصر تدریس کنید این بهتر نیست؟ مسلمانها ید واحده یشاند اما خوب مذهبی که انگلیسیها بسازند به نام وهابیت و رهبری که آمریکا شیطان بزرگ میکند بعد میبینید که اینها نه دنبال خدا هستند نه دنبال پیغمبرند ونه دنبال اصلاح کار مردم اند یک عده آدمهای نفهم دگم خود پرست به نام صعودی یا امارات یا آن دیگری با یهودیها میسازند اما مسلمانان را میکشند این اسمش دین است؟
خیلی عجیب است با دشمنان اسلام علانیه البته آدمهای هوشیار از قبل هم میدانستند اینها ساخت دست آنها هستند اما جرات نمیکردند اظهارکنند. ولی اخیرا که دیگر با صهیونیستها قشنگ با هم ساخته اند قبلا هم که داعش را راه انداخته بودند زخمیهای اینها را میبردند توی فلسطین اشغالی معالجه میکردند، کی معالجه میکرد ؟ صهیونیستها، این یعنی چه؟
ببینید حقیقت اسلام چقدر مظلوم است وإلا آدمی که تقوا دارد دین دارد حالا هر مذهبی دارد بالاخره بر اساس تقوا به هرچه که رسید کسی مفتِّش عقیده نیست کسی دیگری را مجبور نمیکند اما مسلمانها هر مذهبی را که دارند باید با هم یکی بیشاند دست کفر و الحاد ونفاق و صهیونیست وآمریکا را کوتاه کنند منافع همیشان حفظ شود، حالا هر مذهبی که دارند با همدیگر باشند چه اشکالی دارد؟
امیدواریم تلاشها در غدیر به عنوان مرکز وحدت همه جهان اسلام براساس تحقیقات اسلام شناسی بر محور قرآن و حدیث.
صلوات بفرستید
[۱]سوره مبارکه بقره/۳۱
[۲]سوره مبارکه اسراء/۷۰
[۳]سوره مبارکه تین/۵
[۴] سوره مبارکه هود/۹۸
[۵]سوره مبارکه قصص/۴۱
[۶]سوره مبارکه انبیاء/۷۳
[۷]سوره مبارکه بقره/۱۲۴
[۸] سوره مبارکه انبیاء/۷۸
[۹] سوره مبارکه صافات/۱۴۳-۱۴۴
[۱۰]سوره مبارکه مریم/۱۲
[۱۱] بحارالانوار ، ج۳۹، ص۵۶
[۱۲] سوره مبارکه مائده/۳
[۱۳]سوره مبارکه بقره/۱۱۱