به گزارش روابط عمومی دفتر نماینده ولی فقیه در خراسان جنوبی و امام جمعه بیرجند، متن کامل بیانات حجت الاسلام و المسلمین آقای حاج سید علیرضا عبادی در خطبه های نماز عید سعید قربان ۱۴۰۱ بیرجند جهت بهره برداری عموم منتشر گردید.
سلام علیکم و رحمه الله
بسم الله الرحمن الرحیم
الْحَمْدُ لِلّهِ الأَوَّلِ قَبْلَ الْإِنْشاءِ وَالْإِحْياءِ، وَالْآخِرِ بَعْدَ فَنَاءِ الأَشْياءِ، الْعَلِيمِ الَّذِى لَايَنْسى مَنْ ذَكَرَهُ، وَلَا يَنْقُصُ مَنْ شَكَرَهُ، وَلَا يَخِيبُ مَنْ دَعَاهُ، وَلَا يَقْطَعُ رَجَاءَ مَنْ رَجَاهُ؛(دعای روز جمعه)
و الصلوه و السلام علی اشرف الانبیاء و المرسلین محمد صلی الله علیه و آله الطیبین الطاهرین المعصومین و بعد،
اوصیکم عباد الله و نفسی بتقوی الله
تبریک و تهنیت عرض میکنم عید سعید قربان و دهه مبارکه امامت و ولایت و در نهایت عید الله الاکبر غدیر خم. چند لحظه ای مصدع وقت شما هستم امیدوارم آنچه خیر باشد خداوند به زبانم جاری فرماید.
شما که الحمد لله توجه دارید ولی بیان آنچه میخواهم عرض کنم از بنده ساخته نیست (چون در آن حد نیستم) عید سعید قربان عید بندگی است. عید بندگی است یعنی چه؟ اصلا عید یعنی چه؟ عید بازگشت به خویش است. وقتی این حرفها رو متوجه خواهیم شد که خویش را بنشاسم که کی هستم تا بعد بگویم عید بندگی یعنی چه؟ این ها انسان شناسی جهان شناسی و دین شناسی لازم دارد. بقیه اش رو به کمال و هوشیاری شما محول میکنم.
بدانیم یا ندانیم بخواهیم یا نخواهیم، اهل هر دین و مذهب و مسلکی که باشیم خلقت انسان این طوری است که موجودی است در بند، یعنی چه؟ بندگی . یعنی فطرتا انسان طوری آفریده شده که دارای یک ویژگی خاص است که شما از او به حب یا عشق تعبیر میکنید. امتیاز انسان هم به این است.
یک نظر کرد خدا دید ملک عشق نداشت خیمه در زندگی بندگی در آب و گل آدم زد.
(جلوهای کرد رُخَت دید مَلَک عشق نداشت عینِ آتش شد از این غیرت و بر آدم زد
نظری خواست که بیند به جهان صورت خویش خیمه در آب و گل مزرعه آدم زد) (دیوان حافظ)
(خدا رحمت کند حافظ را . من چه میگویم او چه میگوید؟) انسان نمیتواند از این فرار کند. بله از بندگی خدا میتواند فرار کند ولی از بندگی نمیتواند فرار کند، یعنی به یه چیزی بالاخره عشق میورزد. حالا حقیقی باشد بهتر و نباشد با مجازی
شما از نظر روانشناختی دقت فرموده اید که پول پرستی تفسیرش چیست؟ تمام نیاز شما در طول عمر صد ساله همین اندازه کافی است. حالا این شخص میلیون ها برابر زندگی اش دارد اما حریص است. سیر نمیشود چرا؟ چون در بند است. آن عشقی که در وجودش هست که باید به محبوب حقیقی میرفت، سر از مجازی در آورده که عاشق پول است. حالا خیانت باشد، حقیقت باشد، کلک باشد فرق نمیکند. در بند است، بت پرست در بند بت است.،هوا پرست در بند هوای نفس است. «أَرَأَيْتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلَهَهُ هَوَاهُ أَفَأَنْتَ تَكُونُ عَلَيْهِ وَكِيلًا» (سوره مبارکه فرقان/آیه۴۳) به خانه اش عشق میورزد. به سگ و گربه و حتی هیچی عشق میورزد، این خلقت ماست. چرا خودشناسی نمیکنیم ببینیم این خلقت چیه بعد بفهمیم عید برگشت به خود یعنی چه و عبودیت و بندگی خدا یعنی چه؟ این صحبت از حد بنده خیلی بالاتر است و بنده نمیتوانم بیان کنم ولی بقیه اش رو الحمد لله هوش و ایمان شما واگذار میکنم اما قضیه این است.انسان این طور آفریده شده است.
حسن و عشق ، حالا حسن حقیقی داشته باشد یا مجازی؛ عاشق میشود یعنی در بند قرار میگیرد یعنی نمیتواند خودش را خلاص کند. انسان بنده آفریده شده است از نظر قوای روحی، یکی از ویژگی های انسان را میگویند حس پرستش است ، اگر این را بفهمیم را بفهمیم فلسفه بسیاری از امور را میتوانیم به صورت ریشهای بفهمیم.
این که در نماز باید سوره حمد بخوانیم (الحمد لله ) این یعنی چه ؟ آن هم به همین وصل است یعنی هیچ موجودی جز خدا قابل ستایش نیست چرا؟ چون حسنی ندارد هیچ چیزی؟ «أَيًّا مَّا تَدْعُوا فَلَهُ الْأَسْمَاءُ الْحُسْنَى» (سوره مبارکه إسراء/ آیه۱۱۰) اگر بخواهی دنبال معشوق حقیقی بروی الحمد لله همه ستایش برای محبوب حقیقی است که خداست هیچ چیزی زیبا نیست جز او، پس این همه زیبایی ها چیست؟ الان عرض میکنم این زیبایی ها چیست، ما در مسائل فیزیکی خودمان همین طبیعت ببینید، که یکی از احساس های روحی انسان نیز عبارت از زیباجویی است انسان دنبال زیبایی میگردد، این نقش هایی که روی فرش که مینشینید میبینید، دستمال کاغذی را نقش میزند چرا چون تمام هنرها از اینجا، اما کدام هنر بالاتر است؟ اینها بحث جداگانه دارد این ها را باید بدانیم چون اگر این ها را ندانیم سرمایه زندگیمان را نفهمیدیم خب در همین امور شما زیبایی ها را میبینید چه زیباست؟ بنده عرض زمیکنم این هایی که بنده و شما تصور میکنیم این ها هیچکدام زیبا نیست زیبایی نیست این گل و بوته ای که روی فرش زده روی دیوار زده، روی لباس زده این رنگها ، این انواع و اقسام این ها هیچکدام زیبا نیست رنگش چیست؟ رنگ ندارد بیرنگی چیست؟ بیرنگی سفید است نه بیرنگی سیاه است.
سیاه تاریک همه یکسان زیباست؟ نه وقتی میآید داخل نور، این زیبایی مربوط به اشیاء نبود زیبایی مربوط به تجزیه نور است نه اشیاء، اشیاء همه بی نور وسیاه هستند در تاریکی و سیاهی شما زیبا و غیر زیبا ندارید همه یکسان، صفر اما خورشید که بیرون میآید میبینید که آن نقشه و آن رنگ خودش رانشان میدهد زیبایی مربوط به تجزیه نور است نه حرف هایی که شما پیاده کردید وقتی نور منعکس میشود بعد هر عنصری یک نوری را منعکس میکند و شما زیبا میبینید ولی در واقع زیبا نیست، طیبایی ان کسبی است ، شما این ها ار بهتر از من میدانید، به این آیه نگاه کنید« اللَّهُ نُورُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ»(سوره مبارکه نور/ آیه۳۵) زیبایی ها کجاست؟ تمام این زیبایی ها از نور خدا منعکس میشود بعد وجود مقدس پیغمبر اکرم زیبا میشود، یوسف زیبا میشود، آدم با ایمان زیبا میشود بهشت زیبا میشود این ها همه «الله نور» این نور خداست که هرجا آمد فضائل، کمالات، سیر الی الله، قرب به خدا، برای چه میگویید به نماز آمدید چرا نرفتید دنبال تفریح اینجا قرب به خداست، قرب به خدا عین زیبایی است، بناء است این ها را مختصر کنیم خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل اما اینها مسائل زندگی است این ها را باید بدانیم، « خَلَقْتُ الْأَشْیآءَ لک» ای انسان، ای عاشق هیچ چیز، عاشق گربه، عاشق خشت، عاشق دیوار، عاشق پلاستیک، عاشق فلز با تو دارم که خودم هستم خلقت الاشیاء لک این ها را برای تو.فرستادم نوکری این ها ار نکن نوکری پول را نکن، نوکری ماشین نکن، نوکری ملک و املاک و مستقلات نکن این ها نوکرت هستند تو چرا عاشق این ها شدی؟ پس تو را برای چه آفریدند؟ « خَلَقْتُ الْأَشْیآءَ لِأَجْلِک، وَ خَلَقْتُک لِأَجْلی»(مکیال المکارم/ج۲/ص۳۷۳) تو را برای خودم آفریدم این عشقی که خدا در وجودت آفریده ودنبال حسن هست و حسن فقط در یک نقطه است و آن خداست، آن بندگی که تو باید در آن گیر کنی و درش را رها نکنی آن بندگی خداست نه بندگی غیر خدا حواستان هست که خدا به شما خیر دهد، بعد صبح همه را رها میکنید به عهد الهی نماز عید قربان تکبیر، تهلیل، و.. اینها کمالات است هرچه به خدا قرب پیدا کنید به کمال قرب پیدا میکنید وقتی این بار معنویت را در دنیا گرفتی نمره گرفتی، عالم بعد زندگی پس از زندگی آن زندگی طیبه، آن منتظر شماست « فِيهَا مَا تَشْتَهِيهِ الْأَنْفُسُ وَتَلَذُّ الْأَعْيُنُ» (سوره مبارکه زخرف/ آیه۷۱)
ثبتکم الله بالقول الثابت فی الحیات الدنیا و فی الآخره
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَد﴿١﴾ اللَّهُ الصَّمَدُ ﴿۲﴾ لَمْ یَلِدْ وَ لَمْ یُولَد﴿۳﴾ وَ لَمْ یَکُنْ لَهُ کُفُوًا أَحَدٌ﴿۴﴾ (سوره مبارکه توحید)
خطبه دوم:
بسم الله الرحمن الرحیم
الْحَمْدُ لِلّهِ الأَوَّلِ قَبْلَ الْإِنْشاءِ وَالْإِحْياءِ، وَالْآخِرِ بَعْدَ فَنَاءِ الأَشْياءِ، الْعَلِيمِ الَّذِى لَايَنْسى مَنْ ذَكَرَهُ، وَلَا يَنْقُصُ مَنْ شَكَرَهُ، وَلَا يَخِيبُ مَنْ دَعَاهُ، وَلَا يَقْطَعُ رَجَاءَ مَنْ رَجَاهُ؛(دعای روز جمعه) و الصلاة و السلام علی رسول الله و علی آله آل الله اللهم صلّ علی محمد، و علی و فاطمة و الحسن و الحسین و علی بن الحسین و محمد بن علیٍّ و جعفر بن محمد و موسی بن جعفر و علیٍّ ابن موسی و محمد بن علی و علی بن محمد و الحسن بن علی و الحجة بن الحسن صلوت الله علیهم اجمعین، أَئِمَّةً وَ سَادَةً وَ قَادَةً بِهِمْ أَتَوَلَّی وَ مِنْ أَعْدَائِهِمْ أَتَبَرَّأُ. و بعد اوصیکم عباد الله و نفسی بتقوی الله.
اللهم اغفر للمومنین والمومنات والمسلمین والمسلمات، خودم و شما عزیزان را به تقوای الهی، تقوای الهی یعنی بهداشت زندگی،آن انسانی سالم میرود که بهداشتش را حفظ کند، تقوا یعنی بهداشت، انسان سالم نه حیوان سالم، انسان سالم که بتواند با انسانیت سالم وارد آن عالم شود، تقوا بهداشتش است.
حال برای وصول به خدا، برای وصول به کمال، برای بندگی حق کردن، برای وصول به این هدف (باز هم من باید عذر بخواهم به جهتی که من در این حد نیستم این حرف از دهان من خیلی بزرگتر است، شاید هم مؤاخذه شوم اما توجیهم این است که حالا اگر یک کلمه ای میدانم مستمعین من بهتر میانند من میگویم آنها تصحیح خواهند کرد بنابر این حالت نقل دارد نه حالت انشاء) این راه را چطور باید رفت، مشکلم چیست این هست که من دوپشمهام، این تمثیل را حتما بارها شنیدید، تمثیل مولوی که تمثیل قشنگی است که از خود مولوی این تمثیل او بهتر است و آن این است که میگوید:«مجنون عاشق لیلی، سر از پا نمیشناسد حال میخواهد از این راه دور با شتر برود وصالی حاصل کند اما شترش، یک بچه دارد، طبعا میخواهد آن را در این محل بگذارد و بر شترش سوار شده و به سمت لیلی برود، خودش که عاشق لیلی هست، هی پا میزند و هی شتر را شلاق میزند و هی میکند شتر را به سمت لیلی. اما مساله تمام نیست آن شتری که سوار است و بچهاش در منزل قبلی انده او هم عاشق بچهاش هست که در منزل قبلی مانده که با هر بار هی کردن جلو میرود ولی اندکی که چرت میزند، شتر عقب گرد میکند برمیگردد به سمت آغول خودش، یک مقدار میرود تا چرت میزند میبیند باز که سرجای اول خودش هست»، این حکایت کیست؟ (حکایت کسی امثال من بدبخت هست که مثل گاو خراس هشتاد سال هی رفتم باز میبینم سرجای اولم هستم، اما مجنون مثل من نبود مجنون وقتی دید که این مرکبش دل به دنبال دارد نمیشود باید پیاده شود با این مرکب هرگز به وصال معشوق نمیرسد باید پیاده شود، مجنون هوشیار پیاده شد اما من دیوانه پیاده نمیشوم از چه از این مرکب هوای نفس، از این مرکب تن، از این مکب پول، از این مرکب شهرت و.. و این هم هرگز مرا به خدا نخواهد رساند این عاشق چیزهای دیگه هست، یعنی چه؟ یعنی جهاد، کدام جهاد، بالاترین جهاد که از آن به جهاد اکبر تعبیر میشود پیاده شدن از این شتر نفس است، جهاد با نفس این جهاد اکبر هست وقتی لشکر اسلام برگشته بود از جهاد سختی که سر و دست داده بودند شهید دادند، اما دیدند پیغمبر اکرم (ص) فرمود از جهاد اصغر برگشتهاید، این جنگ و جهاد دست و شهید و مجروح و اسر این جهاد اصغر است؟ حال آنکه مقام کسانی که در این جهاد شرکت میکنند و شهید میشوند چه مقامی است اما در عین حال بله جهاد اصغر است، عرض شد خب اگر این جهاد اصغر هست پس جهاد اکبر چیست؟ فرمود: جهاد با نفس است، به این جبهه جهاد نظامیچه کسی موفق میشود؟ آن کسی که در درون بر نفسش غالب شده والا یک آدم حریص، یک آدم ترسو، یک آدم بی غیرت او که به جهاد نمیرود، بناء علیه این بزرگوارانی که به جهاد میروند اول بر نفس غالب شدند ترک زندگی، زن، بچه، مال و منال، شهرت و .. کردند، بناء علیه جهاد با نفس اصل است و جهاد نظامیمحصول جهاد نفس است، خیلی زیباست، جهاد اکبر جهاد با نفس است، یک جهاد دیگر هم داریم، چیست؟ جهاد کبیر، شما در یک جهاد نظامی علیه کفر، علیه استکبار، علیه استعمارگران، علیه غرب، علیه انگلیس مکار، علیه فرانسه پلید، آمریکا شیطان بزرگ علیه این ها جهاد میشود، صدها هزار شهید میدهید، جانباز میدهید، خانوادههای معظم شهداء، ایثارگران، آزادگان؛ خیلی هزینه کردید اما هرچه هزینه کنید میارزد. زیاد هزینه کردیم، فراموش نکنیم اینها را، اینها را فراموش نکنیم.
حالا، اگر یک جهادی باشد که بر دشمن غالب بشوید، یک بینی هم از شما خونین نشود، این چطور است؟ خیلی جالب است. شما صدهاهزار شهید دادید، اما خیلی کار کردید. آمریکایی که یک روزی از هر گوشه دنیا صدایی برمیآمد یک نظامی، یک سیستمی، یک حکومتی، یک دولتی میآمد که مایل نبود، بس بود یک تشر بزند بگوید: ناو ما به فلان سمت حرکت میکند. ناو حرکت نکرده، آن سیستم عوض میشد. به هر کشوری هم میخواست دخالت میکرد. قتل و کشتار و هتک ناموس و قتل نفوس و… همه کار میکرد.
اما این شما بودید این شهدای شما بودند این اسرای آزاد شما هستند، این خانوادههای ایثارگر و شهدا هستند، کار آمریکا را به کجا رساندند؟ به جایی که ناچار است منطقه را ترک کند و فرار را بر قرار ترجیح بدهد که میکند این کار را. چطور از افغانستان فرار کرد؟ در حال فرار از عراق هم هست. [در حال فرار] از کل خاور میانه هم هست. فلسطین هم باید آزاد بشود. تا کی؟ اما این شما بودید، بله هزینه کردید. اما آمریکا (تصریح میکنم)، میگوید هشت ترلیون دلار مصرف کردیم، حالا باید فرار کنیم برویم. چه کسی آمریکا را بیرون نشان؟ شما. توجه به کارتان داشته باشید، کار عظیمیکردید. نه تنها برای ایران، برای جهان، برای انسان، خیلی کار بزرگی کردید. هزینه کردید، اما این کار را کردید، حالا خداوند متعالُ به یک جهادی به عنوان جهاد کبیر دلالت میکند که پیروزی ها را به دست بیاورید بینی هم خونی نشود تا چه رسد به اینکه شهید بدهید، همچنین جهادی هم هست بله، آنچه که گفتیم جهاد اکبر بود و جهاد اصغر، این جهاد کبیر است. ولا تطع الکافرین .و جاهدهم به جهادا کبیرا به آیه کریمه قرآن دقت کند این جهاد شما چیست؟ جهاد شما این است که تبعیت از کفار و دشمنان نکنید پیروزی تمام است بینیتان هم خونی نمیشود ما این هزینه هایی که متاسفانه میدهیم، این به خاطر یک عده ایست که در این کشور اطاعت از بیگانه میکنند و نتیجتا این آسیب را به جامعه میزنند، قرآن میفرماید که آنها را اطاعت نکنید پیروزی شما تمام است، مگر امریکا جرات میکند از آن طرف دنیا بیاید، دیدید پهبادش چند سانتی متر خواست وارد شود زدند افتاد، دیدید نیروهای مسلحش در دریا وارد آبهای ما شدند چطور اینهارو گرفتند مثل بچه گریه میکردند دیدید؟ مگر او جرات میکند بیاید؟ نه او هرگز جرات نمیکند درمقابل شما، اما یک عده کار را خراب میکنند چه کسانی هستند؟ کسانی که تو ایران هستند از این هوا و از این امتیازات و از این کشور و از این افتخارات بهره مند میشوند اما اطاعت از آنها میکنند مشکل کشور این است، اطاعت از بیگانه، قرآن میفرماید: «فَلَا تُطِعِ الْكَافِرِينَ وَجَاهِدْهُمْ بِهِ جِهَادًا كَبِيرًا»(سوره فرقان/آیه ۵۲) از این دشمنان تبعیت نکنید و به این تبعیت نکردن جهادی را به عنوان جهاد کبیر، پیروزی قطعی ، یک بینی هم خونین نمیشود چرا؟ چون مشکل ما این ها است که دنبال انگلیس با آن سوابق زشت و کریهش هستند، دنبال فرانسه و دنبال کانادا و دنبال امریکا هستند من نمیدانم این چه فکری است؟ خدا را واگذاتشه، مردم را واگذاشته ، حق را واگذاشته، دین را واگذاشته دنبال انگلیس است، دنبال استعمارگرانی است که نه تنها ایران خون ملت های دنیا را مکیده اند، تا چه زمانی ما میخواهیم اینقدر نادان باشیم؟
بناء علیه جهاد کبیر آن است که از دشمن تبعیت نکنیم، تقلید نکنیم، ببین خدا چه فرموده؟ پیغمبر چه فرموده؟ رهبر دین چه میگوید؟ راستگویان چه میگویند؟ «کُونُوا مَعَ الصَّادِقینَ»(سوره توبه/آیه۱۱۹) همه را گذاشته دنبال انگلیس و فرانسه و دنبال همانهایی که هرجا در تاریخ و یا در زمان معاصر ما آسیبی وارد شده بر مردم به وسیله این ها بوده،فجزاکم الله خیر الجزاء الاسلام واهله .
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
وَالْعَصْرِ ﴿١﴾ إِنَّ الْإِنْسَانَ لَفِي خُسْرٍ ﴿٢﴾ إِلَّا الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَتَوَاصَوْا بِالْحَقِّ وَتَوَاصَوْا بِالصَّبْرِ ﴿٣﴾
(سوره مبارکه عصر)