به گزارش روابط عمومی دفتر نماینده ولی فقیه در خراسان جنوبی و امام جمعه بیرجند، متن کامل بیانات حجت الاسلام و المسلمین آقای حاج سید علیرضا عبادی در خطبه های نماز جمعه بیرجند ۱۴۰۱/۰۳/۲۰ جهت بهره برداری عموم منتشر گردید.
خطبه اول
السلام علیکم و رحمة الله
بسم الله الرحمن الرحیم
الْحَمْدُ لِلَّهِ الْأَوَّلِ قَبْلَ الْإِنْشَاءِ وَ الْإِحْيَاءِ وَ الْآخِرِ بَعْدَ فَنَاءِ الْأَشْيَاءِ الْعَلِيمِ الَّذي لا يَنْسى مَنْ ذَكَرَهُ وَلا يَنْقُصُ مَنْ شَكَرَهُ وَلا يَخيبُ مَنْ دَعاهُ وَلا يَقْطَعُ رَجاءَ من رجاه والصلاةُ والسّلامُ على أشرَفِ الاَنبیاءِ و المُرسَلِين حبیبِ قَلوبِنا و طبیبِ نفوسنا محمدٍ صلی اللهَ علیهِ و علی آله الطَیِبین الطاهِرین المَعصومین الهداۀِ المَهدیین و بَعدُ اُوصیکم عِبادَ اللَّه و نفسی بتقوی اللَّه
خودم و شما عزیزان را به تقوای الهی که تنها زاد سفر آخرت است توصیه می کنم« الدُّنيا بَحرٌ عَميقٌ ، قَد غَرِقَ فيها عالَمٌ(أو عالِمٌ) كَثيرٌ ، فَلتَكُن سَفينَتُكَ فيها تَقوَى اللّه»[۱].
خب مخصوصا زمان بنده و شما، مصادف با جریانات آخرالزمانی است که هم دریای عمیق است و هم دریای طوفانی ، کشتی همچون کشتی نوح می خواهد که از این دریای خطرناک ان شاء الله به حرمت ولایت، جان سالم، روح سالم، دین سالم دربریم و آن کشتی تقواست « فَلتَكُن سَفينَتُكَ فيها تَقوَى اللّه».
خب مجدد تبریک و تهنیت عرض می کنم دهه مبارکه کرامت را، میلاد مقدس حضرت فاطمه معصومه (س) و شمس الشموس و انیس النفوس حضرت ابی الحسن الرضا علیه آلاف التحیه و الثناء.
قال رسول الله (ص): «قولوا لا اله الا الله تفلحوا »[۲] این دعوت همه انبیاء است و به گوش همه مردم هم رسیده، و بالاخص پیامبر آخر الزمان، قائل شوید، معترف شوید به کلمه توحید، نتیجه اش «تفلحوا» یعنی چه؟ یعنی رستگار می شوید، رستگار می شوید یعنی چه؟ رستن به معنای روئیدن است یعنی چی می شود؟ یعنی شما یک بذر بوته گل یا یک هسته درخت مثمر را می نشانید، می کارید، در مقابل رطوبت، نور، آفتاب، زمین و… بعد می بینید که این تغییر شکل داد، روئید، ساقه درآورد، شاخه درآورد، مجموعه اش بعد از چندی یک درخت گل زیبا با خواص و با رنگ و با بو و… یا آن هسته یک درخت میوه « أَصْلُهَا ثَابِتٌ وَفَرْعُهَا فِي السَّمَاءِ* تؤْتِي أُكُلَهَا كُلَّ حِينٍ »[۳] این تبدیل شد.. خب یعنی چه؟ یعنی اینکه این مربوط به بحث جهان شناسی و خودشناسی است، یعنی اینکه حیوانات دیگر وقتی به دنیا می آیند همانی هستند که باید باشند، حالا اگر گرگ است اگر میش، یا هر حیوان دیگری هست، همه آن چیزی که در این حیوان بالاخره باید باشد بالفعل هست، نمی خواهد کاری کند که بعدا بچه گرگ یا بچه میش شود، همان اول بالفعل هست اما انسان چطور؟ انسان وقتی به دنیا می آید انسان هست؟ نه وقتی انسان به دنیا می آید این هم بالفعل حیوان است و تمام انسان بالقوه در او خوابیده، اینکه میگویم رستن و روئیدن تشبیه می شود و در کلام پیامبر هم آمده، معنایش این است که این باید بعد در سایه پرورش و نقشه راه انسان بشود، اگر انسان نشود ممکن است گرگ شود ،گرگ دوپا ندیدید گرگ دوپا که دنیا رو می درند، ممکن است شیطان شود که ابلیس جادارد بگوید با این همه مکر و حیله ای که بشر در آورده است، ابلیس بازنشست شود، ممکن است گزنده شود، خزنده شود، درنده شود، اما بحث اینجاست که باید انسان شود معنای «تفلحوا» این است، اما باید چه کسی این کار رو بکند ؟ خودش.
سرمایه مال چه کسی هست؟ خودش، سرمایه اش را باید بالاخره در مسیر سود قرار بدهد نه در مسیر زیان « وَالْعَصْرِ * إِنَّ الإِنْسانَ لَفِی خُسْرٍ * إِلَّا الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ»[۴] مسئول این رشد خودش هست، نقشه راهش هم همانی هست که پیامبر (ص) فرموده است «قولوا لا اله الا الله تفلحوا »[۵] شما از این نقشه بروید بعد انسان شوید و انسان کامل شوید، اینکه خدا فرموده است «وَمَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالْإِنْسَ إِلَّا لِيَعْبُدُونِ»[۶] آن برنامه پرورش در نقشه راه توحید که پیغمبر می فرماید همان عبودیت و بندگی است.
خب عبودیت و بندگی یعنی چه؟ ما از نمازمان، از عبادتمان ، واز هر کاری که با قصد قربت انجام می دهیم، برای چه انجام می دهیم؟ آیا خدا به نماز و روزه و بندگی ما نیاز دارد؟ اصلا این نیست، به همان میزانی که این سخت افزار زندگی در این جهان، ابر و باد و مه و خورشید و به هر حال همه مجموعه «خلق لکم»[۷] برای شما آفریده شده است شما به آن ها نیاز دارید، خدا که به آن ها نیاز ندارد، به همان میزانی که این سخت افزار را خدا آفریده است که «خلق لکم»[۸] برای شما خدمت کنند، نرم افزار هستی هم که دین خداست، عبودیت و بندگی خداست، براساس نیاز شما بشر است نه نیاز خدا، خدا که غنی بالذات است «العُبودِيَّةُ جَوهَرَةٌ كُنهُها الرُّبوبيّةُ»[۹] این عبادت، عبودیت، بندگی، کار خالص، اعتکاف، نماز، روزه و … اینها حقیقتشان، شیوه پرورش تو انسان است نه اینکه خدا به آن نیاز دارد، اگر می خواهی انسان کامل شوی راهش این هست.
خب بناء علیه، آن حقیقت توحید، قله کمال انسان هست، وقتی بحث توحید و شرک هم می شود از دید کارشناسی ، گفته های کسانی که اصلا اهلیت ندارند در این بحث صحبت کنند، یک عده جهال، یک عده استعمارسیو استعمارگر، آن شترچران وهابی نجد می خواهد برای من و تو و جامعه شرک و توحید را معنا کند و حال آنکه الهامش مربوط به انگلیس و آمریکاست، یک برنامه استعماری است اصلا او اهلیت این را ندارد که ورود پیدا کند، یک باند استعماری هستند و از قبیل آن ها که اهلیتش رو ندارند، حواستون باید خیلی جمع باشد که هست الحمد لل.
بناء علیه توحید به معنی صحیحش قله کمال انسان و انسانیت است و این هم یک چیزی نیست که حالا ابوسفیان هم کلمه توحید را بگوید و موحد شود اینگونه نیست بلکه نشانی دارد، تفسیر حدیث رسول الله در «قولوا لا اله الا الله تفلحوا »[۱۰] را از زبان امام صادق (ع) بگیرید آن هم همین است «مَنْ قالَ لا اِلهَ اِلا اللهُ مُخْلِصاً دَخَلَ الْجَنَّةَ »[۱۱] جنت، محل وصول انسان های کامل است، خب چه کسی به اینجا می رسد؟ آن کسی که کلمه توحید را خالصانه بگوید نه از روی نفاق، نه از روی جهل، نه از روی فریب، «مَنْ قالَ لا اِلهَ اِلا اللهُ مُخْلِصاً » ببینید این تفسیر کلام پیغمبر است، مخلصا یعنی چطور؟ هرچیزی نشانی دارد، نشانی به چه نشانی ؟ این هم معیارش دست من و تو، بدون اینکه در مورد دیگری دخالت کنیم و قضاوت کنیم، درمورد خودمان قضاوت کنیم، که ما در این نقشه راهی که پیامبر قرار داده و امام صادق(ع) تفسیر کرده کجای کار هستیم؟ رمز رو دست خودمان می دهند « وَاِخْلاصُهُ بِها » یعنی نشانه اینکه او واقعا راه توحید می رود و با کلمه توحید وارد در مسیر و نقشه راه می شود؟ « وَاِخْلاصُهُ بِها اَنْ تَحْجُزَهُ لا اِله اِلا اللهُ عَمّا حَرَّمَ الله»[۱۲] نشانه به این نشانی که اگر خالصانه هست هرجا که خدا ممنوع کرده، خدا حرام کرده، ورود پیدا نمی کند، اینکه نمی شود هم موحد باشد و هم نفسش را بپرستد، مال بپرستد، شهرت بپرستد، بیگانه را بپرستد، اینکه نمی شود بالاخره یا این هست یا آن، پس معیار دست خود ماست، اگر چنانچه خداپرستیم معنایش این است که باید ها و نباید ها را ، تابلو را نگاه می کنیم و بر آنچه که خدا جواز داده وارد می شویم، ورود ممنوع نداریم، و آن کسی که نفسش را می پرستد، کسی که پول پرست هست ، معیار کارش پول هست، معیار کارش شهرت هست، معیار کارش به هر حال طاغوت هست، او نمی تواند موحد باشد « وَاِخْلاصُهُ بِها اَنْ تَحْجُزَهُ لا اِله اِلا اللهُ عَمّا حَرَّمَ الله» ما هر روز اول صبح یا آخر شب که می خواهیم بخوابیم، می توانیم ۲۴ ساعت حودمان را تنظیم کنیم ببینیم که در مسیر کمال، در مسیر انسانیت، در مسیر رستن و رشد، در مسیر تقوا و عبودیت پروردگار چکاره هستیم، این که نمی شود دنبال هرکسی و هر هدفی و هر پلیدی رفت و بعد ادعای توحید کرد. خوش بود در محک تجربه، تجربه از خودمان نه از دیگران، از خودمان تجربه کنیم که در راه توحید در چه مرحله ای قرار داریم،.
امیدواریم که با رعایت تقوا همه ما، جامعه ما الحمد لله موفق باشند و در این آزمایش های آخرالزمانی، فریب این دنیا و این پول های حرام و این گران فروشی ها و این تقلب ها و این ها را نخورند، این ها به درد آدم نمی خورد، آنچه که به درد انسان می خورد انسان شدن است و انسان کامل شدن است و کاملا راه او از این جداست.
أعوذ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیطَانِ الرَّجِیمِ، بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
وَالْعَصْرِ ﴿۱﴾ إِنَّ الْإِنْسَانَ لَفِي خُسْرٍ ﴿۲﴾ إِلَّا الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَتَوَاصَوْا بِالْحَقِّ وَتَوَاصَوْا بِالصَّبْرِ ﴿۳﴾
خطبه دوم
بسم الله الرحمن الرحیم
الْحَمْدُ لِلَّهِ الْأَوَّلِ قَبْلَ الْإِنْشَاءِ وَ الْإِحْيَاءِ وَ الْآخِرِ بَعْدَ فَنَاءِ الْأَشْيَاءِ الْعَلِيمِ الَّذي لا يَنْسى مَنْ ذَكَرَهُ وَلا يَنْقُصُ مَنْ شَكَرَهُ وَلا يَخيبُ مَنْ دَعاهُ وَلا يَقْطَعُ رَجاءَ من رجاه و اشهدَ اَن محمدا صلی الله علیه و آله عبده و رسوله ارسله بالهدی و دین الحق لیظهره علی الدینِ کله و لو کره المشرکون اللهم صلّ علی محمد ،و علی و فاطمة و الحسن و الحسین و علی بن الحسین و محمد بن علیٍّ و جعفر بن محمد و موسی بن جعفر و علیٍّ ابن موسی و محمد بن علی و علی بن محمد و الحسن بن علی و الحجة القائم المهدی صلوت الله علیهم اجمعین، ائمۀ و اولیاء، الهم انی رضیت بهم ائمه و اولیاء فارضنی لهم انک علی کل شیء قدیر و بعد اوصیکم عباد الله و نفسی بتقوی الله.
مجدد خودم و شما عزیزان را به رعایت تقوای الهی توصیه می کنم « كُلُّ شَيْءٍ هَالِكٌ إِلَّا وَجْهَهُ»[۱۳] همه آن چیزی که در این دنیا بالاخره به ما جلب نظر می کند در عین حالیکه هرچیزی در جای خودش و در چهارچوبه ای که دین تعریف کرده خوب هست و باید باشد اما انحراف و افراط در هیچ چیزی درست نیست و هیچ چیز برای ما نمی ماند، تنها چیزی که می ماند به عنوان زاد و توشه آخرت ، پرهیزگاری و تقوای الهی است ان شاء الله که موفق هستید.
به همان گونه که عرض شد، هر انسانی برای رشد سرمایه حیات خودش در این چند روزی که در دنیاست بر نقشه راهی که پیامبران دادند و اوصیاء آن ها ترسیم و تفسیر فرمودند، نیتش، عملش، اخلاقش، رفتارش، سکوتش، فریادش باید تنظیم شود و این راه فلاح و رستگاری است و راه کمال و انسانیت است و موجب رشد سرمایه حیات ماست، از نظر اجتماعی هم همینطور است ، یعنی تقوا تنها شامل مسائل فردی نیست، مسائل اجتماعی هم باید براساس نقشه راهی که پیامبر فرموده یعنی بر اساس نقشه توحید باید باشد، نقشه عبودیت و بندگی خدا باید باشد، و رشد و کمال جامعه وقتی تحقق پیدا می کند که امور بر این اساس تنظیم شود، حالا مسائل اجتماعی است، باید مسائل اجتماعی بر اساس نقشه توحیدی تنظیم شود، مسائل سیاسی است، مسائل نظامی است، اصلا خود مسائل حکومتی است، مهمترین مساله ، مساله حکومت است، زیرا حکومت مربی جامعه هست، وقتی می شود جامعه دینی تربیت کرد که حکومت دینی باشد و لذاست که خدا این را یک فریضه قرارداده، واجب قرار داده است و لذا نمی شود این را به فراموشی سپرد و یکی از نمونه هایش حدیث شریف سلسله الذهب است، چرا می گویند سلسله الذهب؟ به جهت اینکه راویان این حدیث که از وجود مقدس حضرت ابی الحسن الرضا (ع) شروع می شود و آباء اجداد معصومینشان از حضرت موسی بن جعفر، از حضرت جعفربن محمد، از حضرت محمدبن علی، از حضرت علی بن الحسین تا می رسد به رسول گرامی اسلام و دنباله اش، اگر لوح است اگر قلم است بالاخره سخن خدای متعال است، قال الله تبارک و تعالی، این سلسله سند طلایی که تمامش معصومند، به خدا می رسد، قال الله تبارک و تعالی: «کلمة لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ حِصْنِی فَمَنْ دَخَلَ حِصْنِی أَمِنَ مِنْ عَذَابِی »[۱۴].
آن «قولوا لا اله الا الله» که پیامبر فرمود، تفسیر همین قول خداست، آن فرمایش امام صادق (ع) تفسیر همین قول خداست و اینکه بالاخره نقشه راه انسان از طریق فرمول عبودیت و نقشه راهی که خود خدا عنایت کرده و پیامبر اکرم و ائمه هداه مهدیین مشخص فرمودند و نتیجه اش هم انسان کامل هست این کلمه توحید است، منتها به همون قیدی که امام صادق(ع) در حدیث فرمودند، اطلاق رو گرفتند قید زدند حالا اینطور نیست که یک آدم فاسق، یک آدم منافق، یک آدم مکار، یک آدم خود پرست، یک آدم بیگانه پرست ادعای توحید کند که می کنند متاسفانه تازه طبکار هم در می آیند.
بناء علیه امام صادق(ع) آن را شرح زد، قید زد، شما عنایت دارید بارها و بارها شنیدید آن مساله نیشابور، شما نیشابور قبل از مغول را در نظر بگیرید چه شهر آبادی بوده، چه شهر پرجمعیتی بوده، چه شهر مرکز علمی بوده و لذاست که آن صحنه ای که در سفر امام رضا (ع) به خراسان در نیشابور تحقق پیدا کرد گفته می شود هجده هزار قلمدان کشیده شد که این حدیث را بنویسند، این ها عالم بودند این چه شهر پر عظمتی بوده، نیشابور آن زمان، و صحبتی که امام بیان می فرمودند در هر فاصله و بعد در فاصله های دیگر، خب بلندگو که نبوده، جارچی بوده، و این ها کلام امام رضا (ع) رو منتقل می کردند باز او جار می زد، فاصله دیگر تا انتهای جمعیت این حدیث می رفت.
حال تا اینجا، دقیقا همان دعوت پیغمبر هست اما شتر که حرکت کرد به راهش ادامه بدهد امام یک جمله فرمود، جارچی ها رسوندند چی هست؟ فرمود «بشروطها» این چنین نیست که حالا هرکسی به هرکیفیتی لا اله الا الله بگوید، آدم شود همچنین چیزی نیست «بشروطها»، شرطها دارد و باید در دین تفقه کرد و همه شرط هایش را جمع کرد، اما در همه شرط ها یک شرطی می درخشد «و انا من شروطها» یعنی چه؟ یعنی خدای متعال بندگانش را رها نکرده و همه وسایل رشد آن ها را که ما از آن ها امروز به نرم افزار تعبیر می کنیم برایشان فراهم کرده و یکی از زمینه های آن را حکومت پیغمبران قرار داده است، مگر حضرت داوود حکومت نکرد؟ مگر حضرت سلیمان حکومت نکرد؟ مگر رسول خدا(ص) تشکیل حکومت نداد؟ مگر امام علی(ع) تشکیل حکومت نداد؟ بله ممکن است مانع پیش بیاید خب در آنجا مانع است، اقتضاء که از بین نمی رود، اقتضاء هست مانع هم هست، تحقق خارجی ندارد اما جایگاهش، جایگاه حکومت است اعم از اینکه مردم پیروی بکنند یا نکنند، دیگر فرقی نمی کند میخواهند مردم، جن و انس و وحش و طیل، همه مطیع سلیمان شوند جایگاهش حکومت است، ممکن است شیخ الانبیاء حضرت نوح(ع) «وَكُلَّمَا مَرَّ عَلَيْهِ مَلَأٌ مِنْ قَوْمِهِ سَخِرُوا مِنْهُ»[۱۵] هرجمعیتی که از قوم گذشته نوح رو مسخره می کردند، جایگاه نوح، جایگاه حکومت است منتها افراد شقی نمی پذیرند اینجا مقصر آن ها هستند، خدا کم نگذاشته است، این «انا من شروطها» یعنی یک اصل مسلمی است که دلائل عقلی، کلامی، فلسفی، روائی، حتی وحیانی به جای خودش هست که حالا اینجا که جای آن نیست، محکم و مستحکم فرمود«و انا من شروطها» و الا آن کسی که لا اله الا الله را بگوید، اول وقت هم نماز بخواند اما پشت سر یزید بن ولید بن عبدالملک مروان، عجب نمازی، عجب توحیدی، این توحید است؟ این که نمی شود در هر زمانی همینگونه است، این که نمی شود تبعیت از بیگانه کرد و به حساب خدا گذاشت، این که نمی شود، این ها که ادعای مسلمانی می کنند، این ها بعد تبعیت از کفار و مشرکین می کنند، گاهی به صورت علنی ، گاهی عملا اینگونه است، این مساله آنقدر ظریف است، سر خدا که نمی شود کلاه گذاشت.
امام جواد (ع) می فرماید « مَنْ أَصْغی إِلی ناطِق فَقَدْ عَبَدَهُ »[۱۶] گوش به حرف چه کسی هست؟ کاملا مشخص می شود توحید یعنی چه؟ شرک یعنی چه؟ گوشش به دهان چه کسی هست؟ به حرف چه کسی هست؟ هرکسی هست معبودش همان است، اگر صاحب سخن، سخن خدا می گوید، گوشش عبادت خدا می کند، اگر گوشش تابع سخنی است که طاغوت می گوید مسلم طاغوت پرست است ولو اینکه لا اله الا الله بگوید « مَنْ أَصْغی إِلی ناطِق فَقَدْ عَبَدَهُ».
مضمون روایتی در ذهنم هست از امام حسین (ع) که خیلی زیباست، (بیان های الکن بنده و امثال بنده نمی تواند مطلب را منعکس کند، بقیه اش به هوشیاری و کمال مستمعین است) اما این مضمون روایت چقدر زیباست، شخصی از توحید سوال می کند ، اینطور در ذهن بنده هست که آقا می فرماید «حقیقت توحید برای مردم هر زمانی، شناختن امام آن زمان است»[۱۷]این خیلی عمیق است، توحید عملی دقیقا یعنی همین، چون بالاخره بحث ها یک بعد نظری دارد که مقام اندیشه هست و متکی به استدلال و به بیان و به عرفان و به عقل و به وحی و اینهاست از جهت درون و ساخت اندیشه صحیح، اما توحید عملی این نیست چون این یک چیز درونی است و درون ذهن است، توحید عملی وقتی تحقق پیدا میکند که انسان از پیشوایی پیروی کند که او از طرف خداست، شناخت او که «مَن مَاتَ وَ لَم یعرِف إِمَامَ زَمَانِهِ مَاتَ مِیتَةً جَاهِلیة »[۱۸]اگر چنانچه کسی نسبت به این جهت شناخت کافی پیدا نکند و حال هر روز هم نماز بخواند مرگش، زندگی اش زندگی جاهلی است اما امروز در شرایط ویژه ای در آخر الزمان قرار گرفتیم، خداوند به شما مردم با ایمان موحد انقلابی، اسلامی و بامعرفت به امام زمان(ع) و نواب خاص و نواب عام و بالاخره مکتب امامت الحمد لله در این شرایط آخرالزمانی در راه صحیح قرار دارید، بیش از همه چیز در عمل و در اخلاق و در موضع سیاسی و موضع اقتصادی و… سعی کنید که توحید عملی را برابر آنچه که بالاخره فرمانروای الهی ابلاغ می کند عمل کنیم.
خیلی دقت کنید که البته می کنید که به اسم اسلام و مسلمان و موحد و انقلابی عمل ما، رفتار ما، موضع ساسی ما، موضع اجتماعی ما و انواع و اقسام عکس العمل های ما مورد بهره برداری دشمنان خدا، دشمنان پیغمبر، دشمنان امام زمان قرار نگیرد که این همان مقام هوشیاری اهل ایمان است، « اَلْمُؤْمِنُ اَيِّسُ »[۱۹]ثبتکم الله بالقول الثابت فی الحیاه الدنیا و فی الآخره.
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ إِنَّا أَعْطَيْنَاكَ الْكَوْثَرَ ﴿١﴾ فَصَلِّ لِرَبِّكَ وَانْحَرْ ﴿٢﴾ إِنَّ شَانِئَكَ هُوَ الْأَبْتَرُ ﴿٣﴾
پایان
[۱] . اصول كافي: ج ۱ ص ۱۶ ح ۱۲٫
[۲]. بحار الانوار، ج ۱۸، ص۲۰۲.
[۳] ابراهیم/۲۴-۲۵٫
[۴] عصر/۱-۳
[۵]. بحار الانوار، ج ۱۸، ص۲۰۲.
[۶] ذاریات/۵۶٫
[۷] بقره/۲۹
[۸] بقره/۲۹
[۹] مصباح الشريعة : ۵۳۶٫
[۱۰]. بحار الانوار، ج ۱۸، ص۲۰۲.
[۱۱] ثواب الاعمال، ص ۲۰٫
[۱۲] همان.
[۱۳] قصص/۸۸
[۱۴] شیخ صدوق، التوحید، ۱۳۸۹ق، ص۲۵.
[۱۵] هود/۳۸٫
[۱۶] تحف العقول، ص ۴۷۹
[۱۷]« مَعْرِفَةُ أَهْلِ کُلِّ زَمَانٍ إِمَامَهُمُ الَّذِی یَجِبُ عَلَیْهِمْ طَاعَتُهُ.».بحار الأنوار ج۵، ص: ۳۱۲٫
[۱۸] کمال الدین، ج۲، ص۴۰۹٫
[۱۹] الکافي ؛ ج ۲ , ص ۲۲۶٫