خانه / درس اخلاق / یکشنبه های علوی / متن کامل / متن کامل بیانات امام جمعه بیرجند در درس اخلاق کارکنان دفتر نماینده ولی فقیه در خراسان جنوبی (یک شنبه های علوی) ۱۴۰۰/۱۰/۱۲ / جلسه بیست و هشتم

متن کامل بیانات امام جمعه بیرجند در درس اخلاق کارکنان دفتر نماینده ولی فقیه در خراسان جنوبی (یک شنبه های علوی) ۱۴۰۰/۱۰/۱۲ / جلسه بیست و هشتم

به گزارش روابط عمومی دفتر نماینده ولی فقیه در خراسان جنوبی و امام جمعه بیرجند، متن کامل بیانات حجت الاسلام و المسلمین آقای حاج سید علیرضا عبادی در درس اخلاق کارکنان دفتر نماینده ولی فقیه در خراسان جنوبی (یکشنبه های علوی) ۱۴۰۰/۱۰/۱۲ جهت مطالعه عموم علاقه مندان منتشر شد.

 

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحيم‏

الْحَمْدُ لِلَّهِ وَ الصَّلَاةُ وَ السَّلَامُ  عَلَى رَسُولِ اللَّهِ وَ عَلَى آلِهِ آلِ اللَّهِ وَ اللَّعْنُ الدَّائِمُ ‏عَلَى أَعْدَائِهِمْ أَعْدَاءِ اللَّهِ

با سلام به امام زمان(علیه السلام) و با درود به روان مقدس رهبر فقید انقلاب و سلام و درود به رهبر معظم جمهوری اسلامی ایران، رهبر مسلمین جهان و سلام مجدد به محضر شما عزیزان

عرض تسلیت ایام شهادت بی بی دو عالم صدیقه کبری فاطمه زهرا(سلام الله علیها)، بزرگداشت هفته بصیرت و میثاق با ولایت و مخصوصاً نهم دی که گذشت و حضور با بصیرت مردم که زباله های بیگانه را به کنار زد.

در آستانه سالگشت شهادت پرافتخار سردار دلها و سرباز امام و سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی هستیم، سالگشت رحلت فیلسوف بزرگ حضرت علامه مصباح یزدی

الرّاضي بِفِعلِ قومٍ كالدّاخِلِ فيهِ مَعَهُم وعَلى كُلِّ داخِلٍ في باطِلٍ إثمانِ، إثمُ العَمَلِ بِهِ و إثمُ الرِّضا بِهِ[۱]، گاه انسان با ایمان موضعش موضع عدل است و عبودیت و بندگی است، در یک مرحله خاصی زمینه یک لغزش و گناه برایش پیش می آید، اراده گناه می کند اما گناه را انجام نمی دهد، آن گناه برای او نوشته نمی شود، بله در این لحظه ممکن است آسیب هایی داشته باشد اما گناه بر او نوشته نمی شود، این یک مطلب است چون موضع، موضع عدل است، موضع عقل است، موضع شریعت است، موضع عبودیت و بندگی است، در یک مرحله لغزش اراده ای کرده و بعد هم گناهی نکرده، گناهی برای او نوشته نمی شود، خب این یک تفاوت دارد با آنجایی که در درون و دل موضعی دارد که آن موضع ظلم پذیر است، گناه پذیر است، شرک پذیر است، این با آن متفاوت است، چون هویت ایمانی هر شخصی بر خواسته های اوست، وقتی خواسته های او همراه با ظلم است، خواسته های او گناه است، خواسته های او بی عدالتی است این خودش بدترین گناه است، این موضع بدترین گناه است، یعنی با این موضع دیگر نمی شود دین داشت، این بدترین نوع شرک است چون خواسته او در مقابل رضای خداست ولو به صورت فیزیکی وارد گناه نشده اما موضع، موضع گناه است، این با آن اولی خیلی متفاوت است که کسی طاغوت را بخواهد، کسی به ظلم طاغوت راضی باشد، کسی به بقاء طاغوت رضا داشته باشد، آن جمّال مومن، متعهد، سابق که مسائل حمل و نقل شتر بوده، حالا می گویی شرکت فلان، امور یک مجموعه ای بودند و با شتر حمل و نقل می کردند.

از شیعیان معروف هارون الرشید می خواست با همه مجموعه خودش برود مکه، با این جمّال با ایمان و شیعه قرارداد بست که بار و مسافر را به مکه برساند، چقدر قبل از سفر می گیرد؟ پیش کرایه چقدر؟ پس کرایه چقدر؟ به هر حال قراردادی بستند، حالا هارون الرشید هم که یک آدم معمولی نبود، یک پادشاه معمولی هم نبود، یک آدم بسیار خطرناک بود، کسی مثل صدام بود.

این قرار داد بسته شد، امام موسی بن جعفر(علیه السلام) این آقا را دید و به او تفهیم کرد که این کار با دین منافات دارد، یک مرتبه جا خورد، عرض کرد آقا من این قراردادی که بر اساس یک سفر گناه نبستم، قرارداد برای سفر مکه است، فرمودند، خب شما وقتی این قرارداد را بستی در پایان هم یک کرایه می گیری، بله، آیا در دل، در باطنت می خواهی که طرف قرارداد زنده باشد، سالم باشد، برگردی و کرایه ات را بگیری، می خواهی یا نه؟ عرض کرد بله معلوم است، من کار را برای کرایه انجام می دهم، یعنی چه؟ یعنی دلت همراه با طاغوت است، با ظالم است، معنیش این است دیگر، این با دین می سازد؟ نمی سازد، بلافاصله رفت تمام شترها و کاروان و تشکیلات را فروخت که گناه نکند، هارون آدم زرنگی بود، اصولا این شیطان ها در شیطنت کم نمی آورند، او را خواست و گفت چرا این کاروان را فروختی؟ او گفت بالاخره سنی از ما گذشته، بچه ها هم دنبال کارشان رفتند، کارگرها هم که اینطوری هستند، هارون الرشید گفت نه این ها نیست، من می دانم چرا فروختی، اگر پیرمرد نبودی پوست سرت را می کندم، ببین، یعنی حتی برای سفر مکه همراه ظالم شدن یعنی دین را از دست دادن، معنیش این است دیگر، ما مخصوصا در آخرالزمان ضمن اینکه مواضعمان در طول تاریخ هم مشخص است اما در مسائل آخرالزمان و این امتحاناتی که پیش می آید ماهیت ما در درون با اسلام واقعی چه ربطی دارد؟ چه ارتباطی دارد؟ آیا امروز کسی می تواند بگوید که من نمی دانم یا نمی توانم بدانم، خب این همه ظلمی که از ناحیه جریانات مختلف علیه انسانیت، علیه خدا، علیه ارزش ها، علیه مظلومین می شود، کسی نمی داند یا نمی تواند بداند؟ امروز کار ما بشر به کجا کشیده؟ یعنی حالا دیوانه ای مثل بوش یا مثل ترامپ نه تنها مرید دارد در جوامع اسلامی بلکه امر او اجرا می شود، متاسفانه بیگانه ها وسیله احمق های داخلی در جهان اسلام کارشان را انجام می دهند، این داعشی ها، این القاعده، این سپاه صحابه، این جنایت کاران، این تروریست ها، این ها که بچه مسلمان هستند، ما کجا می رویم؟ خب، جریاناتی که به کیفیتی فکرشان، اندیشه شان و قلبشان همراه با دشمنان خدا و انسان است، همراه آن هاست، بساری از این مشکلاتی که ما در کشور داریم یا در بعضی از کشورهای اسلامی دیگر داریم این ها از ناحیه خود این مردم انجام شده که البته مردم نیستند، استثناء منقطع هستند ولی جریانات توی مردم هستند، به اصطلاح شهروند هستند، این ها به دشمن گرا می دهند، این ها به دشمن آدرس می دهند، این ها به دشمن اطلاعات می دهند، این ها به دشمن پیشنهاد تحریم می دهند، حالا بحث ایران تنها که نیست.

او رئیس جمهور مستعفی و مستهلک  یمن، مردم یمن، حوثی های یمن، دیگران در چارچوبه قانون گفتند ما شما را می پذیریم، شما باشید برابر قانون، یعنی هم باشید و هم رییس باشید و هم مواضع شما این باشد و فلان و از این حرف ها، خب او نماند و استعفا داد و فرار کرد و رفت بیرون بعد او که شهروند یمن بود، ائتلافی راه انداخت از کشورهای اروپایی و آمریکا و وهابی ها که خود وهابی ها هم کاشت بیگانه هستند، یک حزب خطرناکی است مثل بهایی ها در شیعه و وهابی ها در سنی، هفت سال از این مردم چقدر کشتند؟ از گرسنگی چقدر مردند؟ از بیماری چقدر از دنیا رفتند؟ به دلیل گرسنگی مادر چقدر فرزند مرده به دنیا آمده، چقدر زن ها از بین رفتند، که آقا به اصطلاح می خواهد نوکری کند برای بیگانه، اسم این را چه باید گذاشت؟ خب ما مشابه این را اینجا هم داریم که، مگر غیر از این است که نُه دی پاسخ همین ها بود در کشور، یعنی کسانی که با این که می دانستند که در انتخابات تقلب نشده، اقرار هم کردند اما بین مردم حاضر نشدند اعلام کنند، می دانستند، بعد آن فتنه ۸۸ را راه انداختند، چقدر آسیب به این مردم زدند، چقدر در این راه کشته شدند و به شهادت رسیدند، چقدر اموال بیت المال و اموال مردم از بین رفت، این ها که مسئولین بودند، این ها که شهروند ایران بودند، اسم این را چه باید گذاشت؟ هشت ماه فرصت این کشور سوخت با انواع و اقسام عوارض و این حرف ها و این ها حاضر نشدند موضعشان را تغییر دهند، حتی رهبر فرزانه انقلاب رهنمود فرمود که خب انتخابات شده، یک نظری داشتید، یک کاندیدایی داشتید، پایش ایستادید، بسیار خب، اما از وقتی که دیدید بیگانه ریخته و عوامل آن ها می گویند که انتخاب بهانه است، اصل انقلاب نشانه است، شما متوجه نشدید؟ نمی توانستید بفهمید یعنی چه؟ اینکه دیگر شعار خودشان بود، شما وقتی به حضرت امام حسین(علیه السلام) اهانت شد هنوز نفهمیدید، اگر شما اینقدر نفهمید چطور ادعای مدیریت کشوری می کنید و اگر واقعا فهمیده هستید و عمداً با این همه رسوایی ها موضع شما، موضع دشمن است غیر از مفسد فی الارض هستید؟ چقدر به این مردم سیلی زدند، چقدر این ها روی مسئله تحریم، روی مسئله ترور، روی مسئله انواع و اقسام آسیب ها به کشور، به مردم، به انقلاب، حالا روایت امیرالمومنین علی (علیه السلام) این است؛ الرّاضي بِفِعلِ قومٍ كالدّاخِلِ فيهِ مَعَهُم[۲]، ریشه این هم که در آیات قرآن است وَمَنْ يَتَوَلَّهُمْ مِنْكُمْ فَإِنَّهُ مِنْهُمْ[۳]، اگر یک عده از شما دنبال بیگانه هستند او دیگر از شما نیست فَإِنَّهُ مِنْهُمْ، جزء آن هاست، ما وقتی می گوییم آمریکا، وقتی می گوییم انگلیس، وقتی می گوییم فرانسه، وقتی می گوییم آلمان مراد ما که منطقه جغرافیایی این کشورها نیست که حالا یکی اهل آنجا باشد، مراد تفکر آمریکاییست، ممکن است در آسیا باشد کما اینکه بسیاری در خود خاک آمریکا، خود خاک انگلیس هستند که بسیار آدم های خوب و فهمیده ای هستند و همواره هم با حق همراهند، در فرانسه هم همینطور، هر جای کره زمین همینطور، این ها که وقتی اسم این کشورها را می بریم، نه مراد آمریکا و انگلیس جغرافیایی است نه جمعیتی بلکه سیاسی فرهنگیست، آن هایی که دارای این فرهنگ هستند، حالا ممکن است مثلا ژاپن یا کره جنوبی توی آسیا باشند اما آمریکاست، بسیاری ممکن است در خاک آمریکا و انگلیس باشند اما حزب اللهی هستند اما به هر حال وَمَنْ يَتَوَلَّهُمْ مِنْكُمْ فَإِنَّهُ مِنْهُمْ[۴]، هر کس همراه بیگانه است خودش بیگانه است، بدترین بیگانه است، چون دزد خانگی است، با دزد بیرونی می شود کاری کرد، با دزد خانگی چکار می شود کرد؟

الرّاضي بِفِعلِ قومٍ كالدّاخِلِ فيهِ مَعَهُم[۵]، هر کس اندیشه او، فکر او، عقیده او، موضع او، موضع گناه است، موضع کفر است، موضع شرک است، موضع ظلم است، ممکن است به دست او چیزی انجام نشود، موضعش این است، پشه ای را هم نکشته است، چقدر خون به گردنش است؟ فردا مشخص خواهد شد، در همه آن هایی که با مظلومیت، حالا فرقی نمی کند، در میانمار در آتش سوختند یا در نیجریه زیر چکمه های وهابی ها له شدند یا در آسیا یا در غرب آسیا، فرق نمی کند یا در یمن یا بیش از هفتاد سال در فلسطین، یا در عراق باشد یا در سوریه باشد فرقی نمی کند، این خون ها که می ریزند پشتوانه دارد، پشتوانه اش به اصطلاح افکار عمومی است، اگر افکار عمومی همراه نباشد هرگز جرأت نمی کنند این کارها را بکنند، افکار عمومی همراه آن هاست که خب در همین جهت باز همه ما مسئولیم، ما چه کار می کردیم و چکار می کنیم و چقدر ولنگاریم که آن ها افکار عمومی را تصاحب می شوند و هر جنایتی می کنند پشتوانه افکار عمومی دارند اما ما هیچ کاری نکردیم، ما حتی بچه خودمان را درست تربیت نکردیم، چرا؟ خود ما هم زیر سوال هستیم، ما موثر بودیم، تاثیر نگذاشتیم، این چه تبلیغاتی است که ما می کنیم؟ دشمن بدترین جنایت را انجام می دهد و با تبلیغات آن را توجیه می کند، ما جنایات برملای آن ها را نمی توانیم به مخاطبمان تفهیم کنیم، ضعف ما همینجاست دیگر، کار نمی کنیم، نمی خواهیم هم کار کنیم، بعد می بینید در نظام مقدس جمهوری اسلامی هر کسی دم از یک فکری می زند، یکی دنبال ترامپ است، یکی دنبال بوش است، یکی دنبال انگلیس است، خیلی عجیب است، حالا این تجزیه ای که مولا علی(علیه السلام) می فرماید؛ وعَلى كُلِّ داخِلٍ في باطِلٍ[۶]، حالا آن کسی که خودش مباشرتاً به صورت فیزیکی گناهی انجام داده با این موضع، قتلی را انجام داده، مظلومی را کشته، می گویید گناه کرده کسی را کشته، امام علی(علیه السلام) می فرماید که دو گناه کرده نه یک گناه، یک گناهش عملش است که برایش می نویسند، این قتل، یک قتل دیگر هم باید به حسابش بنویسند، چرا؟ به جهت اینکه اندیشه او به عنوان رضای به قتل این مظلوم وعَلى كُلِّ داخِلٍ في باطِلٍ إثمانِ[۷]، إثم یعنی گناه و هر کس مباشرتاً گناهی را انجام دهد برای او دو گناه نوشته می شود إثمُ العَمَلِ بِهِ و إثمُ الرِّضا بِهِ، یکی گناه فیزیکی انجام داده، یکی هم این است که قلب، اندیشه و فکرش این است، این بدتر از آن است چون ان محصول این است، مثل میوه درخت می ماند، این شجره خبیثه قلب فاسد میوه هایی دارد که صدها جنایت می کند اما منشأش این نوع فکر است که از همه گناهان بدتر است، این تجزیه ی زیبا، به گذشته تاریخ هم که برگردید عیناً همینطور است، این گناهان برای آن هایی نوشته می شود کی می بینند و می دانند و می توانند بدانند اما به خاطر انواع و اقسام مسائل، تطمیع و تهدید و ملاحظات دیگر و سازش و فلان و از این حرف ها در واقع اندیشه آن ها پشتوانه کار یزید است و حسین(علیه السلام) تنها می ماند، این منحصر به آن تنها نیست که کُلُ ارضٍ کربلا، کُلُ شهرٍ محرم، کُلُ یومٍ عاشورا، هر روز همینطور است، همه جا کربلاست و الا اگر اندیشه ها درست باشد هیچکس جرأت نمی کند این همه جنایت کند که اروپایی ها و طرفداران آن ها می کنند ولی خب پیداست حمایت می شوند یا با توجیه یا با سکوت اما آنی که حتما دوپا را در یک کفش کرده که این مرحله یک مرحله خاصی است، حالا ان شاءالله که او خداست، با همه این شرایطی که هست اما آنی که پیروز خواهد شد، حق است، عدل است، انقلاب است، اسلام است، آثارش را هم می بینید اما اگر ما این فرصت های طلایی را بسوزیم و همینطور بی تفاوت رد شویم چه گناهی به گردن ما می افتد، اتفاقی که امروز به لطف خدا افتاده و آنچه که خدا در دل های مردم عزیز ما انداخته و آنچه که خدا به ما مسئولینی برخواسته از مردم و با مواضع انقلاب و اسلام ناب و این هماهنگی که اگر از این فرصت استفاده نکنیم واقعا آدمهای خنگی هستیم.

چف فرصت طلایی برای خدمت به مردم، خدمت به اسلام، استحکام حق، مبارزه با باطل پیش آمده در حالی که از دوران های دور و بالاخص بعد از حضور استعمار طرح و برنامه آن ها این بوده که هر جا انسان خوبی است، انسان متفکری است، انسان پیشرفته ای است بکشند یا منزوی کنند، از بین ببرند و این کار را کردند، دیگر حالا انگلیس بوده به وسیله رضاخان کرده یا آمریکا و انگلیس و فرانسه به وسیله صدام کردند یا دیگران یا جنگ تحمیلی بوده یا ترورهای کور کوچه و بازار و خیابان و مدرسه بوده، هر جا بوده و یا آنچه که در جاهای دیگر انجام شده و حمله و هجوم به حرم اهلبیت(علیها السلام)، برای چیست این ها؟ این ها همه برای این است که خوبان را بکشند، فهمیده ها را بکشند، مغز مطهری ها به وسیله که هدف قرار می گیرد؟ به وسیله کسی که اندازه بزغاله ای ارزش ندارد، اندازه سگی ارزش ندارد، علامه صدر که خب این نوع انسان ها مال ملت خاصی که نیستند، قرن ها باید بگذرد که علامه صدر و علامه مطهری و کسانی ازاین قبیل بیایند برای جامعه، هر دینی که دارد باشد، این اندیشه انسانی است، این سرمایه انسانی است و از این قبیل، در طول تاریخ و در زمان ما بیشتر دشمن همواره سعی کرده این ها را از بین ببرد بعد صدامی که انسان نیست و یک درنده است استعمار کاری می کند که او مثلاً علامه صدر را که همه چیز می فهمد یک آدمی که هیچ چیز حالیش نیست جز خودپرستی به وسیله او شهید می شود، ببینید، خیلی اوضاع نابرابر است، خیلی اوضاع نابرابر است و همه هم سکوت کنند فقط دستی که خوب کار کرده در این چهل و چند سال دست خدا بوده، الان هم همین است، آزمایش بزرگی است، آن وقت اندیشه هایی مثل مطهری، مثل علامه مصباح (قدس الله اسراره) و از این قبیل این ها ذخایر جامعه هستند باید ان شاءالله با شرایطی که فراهم می آید که علامه مصباح گرچه مرگ طبیعی است اما مظلومیتش که طبیعی نبود، از همه جا حذفش کردند، هر کاری توانستند علیه او انجام دادند، این بدترین ترور بود، اما ثبات قدم و اندیشه خاص الحمدلله همان نقشی که علامه مطهری برای امام داشت ایشان برای رهبر معظم انقلاب داشت اما با مظلومیت ترور شد، ترور فیزیکی نبود اما بالاخره ترور جایگاهی بود ولی آنی که پیروز میدان است مطهری است، آنی که پیروز میدان است مصباح است، آنی که پیروز میدان است حاج قاسم سلیمانی است.

می بینید در دنیا چخبر است؟ این ها دیگر کار من و شما و فلان و از این حرف ها نیست، فقط کار خداست، امیدواریم که خدا ما را یاری کند و از شر خودمان نجات پیدا کنیم، از این شرایط خاصی که تمام حق با تمام باطل دست به گریبان است، فرصت را غنیمت بشماریم و بالاخره مثل آن غلام سیاهی که در کربلا در کنار فرزندان پیغمبر بتوانیم با همه روسیاهی اما در کنار موضع پسندیده مطهری ها باشیم.

وفقنا الله وایّاکم، اجماعاً صلوات

 

[۱] . حکمت ۱۵۴ نهج البلاغه

[۲] . همان

[۳] . آیه ۵۱ سوره مائده

[۴] . همان

[۵] . حکمت ۱۵۴ نهج البلاغه

[۶] . همان

[۷] . همان

پاسخ دهید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *