به گزارش روابط عمومی دفتر نماینده ولی فقیه در خراسان جنوبی و امام جمعه بیرجند، متن کامل نکات اخلاقی حجت الاسلام و المسلمین آقای حاج سید علیرضا عبادی در درس اخلاق اساتید و طلاب حوزه علمیه سفیران هدایت بیرجند جهت مطالعه عموم علاقه مندان منتشر شد.
بسم الله الرحمن الرحیم
با سلام به امام زمان و با درود به روان مقدس رهبر فقید انقلاب و سلام و درود به رهبر معظم جمهوری اسلامی ایران، رهبر مسلمین جهان و سلام مجدد به محضر شما عزیزان
هفته وحدت، میلاد رسول اکرم(ص) و حضرت امام صادق(علیه السلام) را خدمت شما تبریک عرض می کنم.
در تاریخ منصوب به جناب بهلول(قدس الله سره) است که معاصر با امام موسی بن جعفر(علیه السلام) و از شاگردان حضرت موسی بن جعفر(علیه السلام) است، عالم برجسته ای است و از خویشاوندان هارون هم است و هارون الرشید ایشان را پیشنهاد کرد که قاضی القضات بغداد شود، چون اعانت ظلمه بدترین گناه است از سویی نمی توانست بپذیرد، از سویی هم اگر تحت این عنوان تمرد می کرد قتل او قطعی بود گفت که حالا باشد فردا نظرم را می گویم، فردا صبح که هارون آمد سر کار برای او خبر آوردند که می دانید چه شده است؟ گفت چه شده؟ گفت که بهلول به مغزش زده، دیوانه شده، بر یک نی سوار می شود و در خیابان می گردد و می گوید اسبم شما را لگد نزند، خب هارون آدم سیاسی زرنگی بود، گفت نه او دیوانه نشده است، او دینش را حفظ کرده است، بعد آن جریانات مختلفی که می بینید جا به جا به صورت مقتضی مطلبش را می گفت و چون عنوان دیوانگی هم داشت نمی توانستند تعقیبش کنند، یک موردی را از ایشان نقل می کنم که شما بهتر از بنده می دانید، یکی از عرفای زمان که احتمالا معروف کرخی باشد.
معروف کرخی با اصحابش گفت که برویم پیش بهلول، آن ها که هر کدام ادعای استاد عرفان هستند گفتند پیش بهلول؟ آدم دیوانه؟ گفت برویم، اصرار کرد و اصحابش را حرکت داد و رفتند وارد شدند بر بهلول، بهلول یک نگاهی کرد و گفت خب، شما که هستید؟ او گفت من معروف کرخی هستم، من در علم دین زحماتی کشیدم و این ها هم شاگردان من هستند، گفت به به، خود شما از دین چقدر می دانید؟ که باز شاگرد هم پرورش می دهید، گفت بالاخره می دانم، گفت مثلا در دین نان را چگونه می خورند؟ نان خورد بلدی؟ گفت بله، گرسنه که شدم دست هایم را می شویم، مودب رو به قبله می نشینم، سفره را باز می کنم، بسم الله می کنم، هر لقمه بخورم الحمدلله می کنم و خصوصیات نان خوردن را خیلی زیبا، با نمک شروع می کنم و با نمک تمام می کنم، همه این ها را گفت، در پایان منتظر بود که بهلول بگوید احسن احسن، خوب از دین یاد گرفتی، بهلول حرکت کرد و گفت که شما که عالم دین هستید نان خوردن را بلد نشدید، این ها چه هستند، رفت.
معروف گفت که برویم و پیدایش کنیم کجا رفت، گفتند بابا بس است، خب دیدی این آدم که مغزش درست نیست، شما اینقدر زیبا همه مستحبات را گفتی و نتیجه اش این شد و گفت شما چیزی بلد نیستید و نان خوردن را بلد نشدید، گفت نه بلند شوید، آن ها رفتند و بهلول را پیدا کردند، او گفت باز که آمدید، گفت خب سوال دوم، خوابیدن را بلدی؟ بله، به هر حال وقتی می خواهم قبلا دستشویی می روم، بعد وضو می گیرم، به رخت خواب می روم، رو به قبله به دست راست می خوابم، آیت الکرسی می خوانم بعد ذکر می گویم تا دلم را خواب ببرد، گفت به شما که مسلمانی خوابیدن را هم بلد نبودی، عجب، بلند شد و رفت، معروف گفت بلند شوید و برویم پیدایش کنیم، گفتند بابا بس است دیگر، گفت نه بلند شوید، رفتند او را پیدا کردند، او گفت باز که آمدید، گفتند بله، گفت خب بیدار شدن را بلدی که آدم از خواب چطور بیدار می شود؟ گفت از خواب بیدار می شوم، می نشینم و می گویم اَلْحَمْدُ ِللهِ الَّذِي اَحْيانِي بَعدَ مَا اَماتَنِي بعد به دستشویی می روم، وضو می گیرم، مسواک می کنم، خودم را معطر می کنم، موهایم را شانه می زنم، همه مستحبات بیدار شدن را ذکر کرد، گفت به بیدار شدن را هم که بلد نبودی، تا خواست برود معروف دستش را گرفت و گفت حالا ما بلد نیستیم، شما که بلدید بفرما، نان چطور می خورند، گفت نان را؟ اولین چیزی که در دین هست نان حلال به دست آوردن است، شما مسئله اصلی را نگفتی، برایم شرح دادی این مستحبات، خب اگر لقمه حرام باشد چه بسم الله بگویی و چه نگویی حرام است دیگر، دید عجب حرفی است این، گفت اول واجبش این است که لقمه حلال به دست می اورم و اینگونه می خورم نه اینکه نان را اینطور می خورم، حیوانی؟ خب بفرمایید خوابیدن چیست؟ چطور می خوابند؟ گفت ببینالنَّومُ أخُو المَوتِ، مرگ و خواب مثل هم هستند و روح از بدن جدا می شود منتهی در خواب تعلق روح وجود دارد اما در مرگ تعلق روح قطع می شود، خیلی ها هم می خوابند و می میرند و دیگر بر نمی گردند بناعلیه خواب یعنی از این عالم رفتن، حالا برگردی یا برنگردی معلوم نیست، حالا شد و برنگشتی، ببین، وقتی که کسی می خواهد از این عالم به آن عالم برود آنجا چه به درد می خورد؟ يَوْمَ لا يَنْفَعُ مالٌ وَ لابَنُونَ اِلاّ مَنْ اَتَى اللَّهَ بِقَلْبٍ سَليمٍ[۱]، آنجا قلب سلیم به درد می خورد، خب پس لازم است وقتی که می خواهی بخوابی پیش از آنکه آیت الکرسی بخوانی و رو به قبله و بر دست راست بخوابم آیا دلت از شرک جلی و خفی پاک است؟ آیا از حسد و کینه توزی پاک است؟ و …
قلب سلیم و الا در دلت هفتاد نوع مرض و عرض باشد که بقی و سرکشی و این ها است، حالا آیت الکرسی می خوانی، درست می شود؟ بابا این عجب حکیمی است، بیدار شدن چه؟ آدم چطور باید بیدار شود؟ غیر از این چیزی است که گفتم؟ گفت بله، این بیدار شدن یعنی یک حیات مجدد که خدا به تو داده است، معنیش این است دیگر، یک حیات جدید، آقای محترم که عمر خود را بعد از هشتاد سال ضایع کردی، یک روز دیگر مهلت، از خواب که بیدار می شودی، مَنْ أَصْبَحَ لا یَهْتَمُّ بِأُمورِ الْمُسْلمینَ فَلَیْسَ بِمُسْلِمٍ[۲]، از خواب که بیدار می شوی باید نیتت این باشد که برای خدا در خدمت بندگان خدا باشی، در خدمت دین خدا باشی و در خدمت حق باشی اما وقتی از صبح بلند می شوی برای شیطنت حالا مسواک بزنی یا نزنی، چطور می شود؟ آن دعا را بخوانی یا نخوانی چطور می شود؟ ببینید این ها وراثت دین است، شما هم که الحمدلله اهلش هستید، من این سه موردی را که جناب بهلول فرمود را سنجیدم، می گویم اگر این سه مورد چه در مورد شخصی، خانوادگی، اجتماعی و بین المللی فرق نمی کند، اگر این سه مورد که ایشان فرموده و از دین گرفته و به ما داده است درست شود مشکلات دنیا حل است و هیچ مشکل دیگری باقی نمی ماند، قبول دارید؟
شما را به خدا می سپارم، روی این بحث بیاندیشید، اگر مطلب جدیدی داشته باشید به بنده ابلاغ بفرمایید، خدا شما را حفظ کند، صلوات بفرستید.
[۱] . آیه ۸۸ و ۸۹ سوره شعراء
[۲] . الكافي، ثقة الاسلام کلینی ج ۲، ص ۱۶۴