خانه / متن بیانات / متن کامل بیانات امام جمعه بیرجند در دیدار اعضای کمیته بانوان بنیاد بین المللی غدیر خراسان جنوبی

متن کامل بیانات امام جمعه بیرجند در دیدار اعضای کمیته بانوان بنیاد بین المللی غدیر خراسان جنوبی

به گزارش روابط عمومی دفتر نماینده ولی فقیه در خراسان جنوبی و امام جمعه بیرجند، متن کامل بیانات حجت الاسلام و المسلمین آقای حاج سید علیرضا عبادی در دیدار اعضای کمیته بانوان بنیاد بین المللی غدیر خراسان جنوبی جهت مطالعه عموم علاقه مندان منتشر شد.

 

الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی جَعَلَنَا مِنَ الْمُتَمَسِّکِینَ بِوِلاَیَهِ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ وَ اولاد المعصومین

با سلام به امام زمان و با درود به روان مقدس رهبر فقید انقلاب و سلام و درود به رهبر معظم جمهوری اسلامی ایران، رهبر مسلمین جهان و سلام به محضر شما و همه اهل ایمان عرض تبریک و تهنیت دهه مبارکه امامت و ولایت  و بالاخص تبریک میلاد نمقدس حضرت ابالحسن امام هادی(ع) و مناسبات و اعیاد پشت سر و عیدالله الاکبر عید غدیر خم، خیلی خوش آمدید

مسئله امامت، مسئله غدیر و این که فرمودید خواهران با اشتیاق تام از وقت و فرصتشان سرمایه گذاری می کنند و مضایقه نمی کنند اصلا سرمایه انسان همین است، این جدیت خیلی به جا است، مضمون آن روایتی که شنیدید راوی از مشکلات زندگیش می گفت و احیانا دست تنگ و امام معصوم فرمود که شما سرمایه عظیمی داغرید، حالا پیش خودش فکر می گرد که این سرمایه من کجاست که من اطلاع ندارم، نکند در این خرابه ای که به من ارث رسیده گنجی پنهان است که من نمی دانم بالاخره ذهنش دنبال آن سرمایه اش می گشت که چه چیزی است در نهایت امام مسئله را برای او باز فرمودند که شما چقدر حاضری بدهی و آنچه هدایت شدی به این راه قُلْ لَا تَمُنُّوا عَلَيَّ إِسْلَامَكُمْ ۖ بَلِ اللَّهُ يَمُنُّ عَلَيْكُمْ أَنْ هَدَاكُمْ لِلْإِيمَانِ[۱]، این که خدا شما را هدایت کرده چقدر حاضرید بگیرید و این را رها کنید؟ متوجه شد، عرض کرد تمام دنیا را به من بدهند من چنین کاری نمی کنم، چه سرمایه ای بالاتر از این، بناعلیه این سرمایه ای است که قابل هر گونه فداکاری است، آنچه هم که در این خلال پیشنهاد فرمودند که محدودیت زمانی نداشته باشد کاملا درست است یعنی ما دهه امامت و ولایت نداریم، اصلا عمر ما نه عمر انسان در ولایت و امامت خلاصه می شود چه آنی که در راه آمده و به فیوضات برسد، چه آنی که رها کرده و به کیفر اعمال خودش برسد بناعلیه این نه محدودیت مکانی دارد به دلیل اینکه بین المللی است و نه محدوذدیت زمانی دارد، البته گاه هست که حالا به دلایلی به هر حال در جهت قابلیت برای عرضه مطالب شرایط مساعد نیست خب طبعا این نه این است که این موضوع محدودیت دارد، نه محدودیت ما انسان ها است اما با حفظ شرایط این پیشنهاد کاملا قابل قبول است در حالیکه که اگر طرح و برنامه باشد و این اندیشه را بخواهیم توسعه بدهیم حالا یک بخشش آموزشهایش است تا برسد به بخش های دیگرش، من در یک صحبت مناسب دیگری دلایل این مطلب را گفتم که چرا از روزی که بشر به دنیا آمده تا روی زمین باشد مسئله اصلی امامت و ولایت است هر چند خودش نداند و انکار کند، بکند اما در حقیقت حال این است که رشد انسان در قالب جامعه می گنجد و لاغیر و جامعه در سایه قانون عدل می گنجد ولاغیر و این امامت و ولایتی می خواهد که متناسب با آن باشد و جز آن فقط ادعا است، الان هم به همین مطلب اشاره کردم، حالا در این چند دقیقه ای که وقت عزیز شما را می گیرم خیلی مختصر به زیربنای این قضیه اشاره می کند وَإِذِ ابْتَلَىٰ إِبْرَاهِيمَ رَبُّهُ بِكَلِمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ ۖ قَالَ إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا ۖ قَالَ وَمِنْ ذُرِّيَّتِي ۖ قَالَ لَا يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ[۲]، خب این پیداست هم در عقل هم در نقل که قرآن و حدیث است و هم در صحنه میدانی و تجربه و آن این است که اگر امور دست انسان های غیر عادل باشد همه امتیسازات را برای خود و متعلقاتشان ثبت می کنند و انسان ها، هدایت و کمال را به بازی می گیرند.

بناعلیه جامعه بشری نیاز دارد به پیشوای واجدشرایط، حالا اقلا چهار شرط وجود دارد، اولین شرطش چیست؟ اولین شرطش این است که این عالم و این ادم صاحب دارد و او خالق عالم است، بناعلیه این خدای متعال است که باید تعیین کند ولی خودش را در جامعه و جامعه از او اطاعت کند و به سعادت برسد، حالا به صورت یک بیان عقلی می گوییم این حق خدا است اما اگر این را بخواهیم توضیح بدهیم یعنی حقی که خدای متعال برای جامعه بشری که انسان را خدا دوست دارد و انسان را اشرف مخلوقات قرار داده و با قانون لطف همه آنچه که شرایط هدایت اوست را فراهم کرده، یکی از از اصلی ترین حقوق انسان ها نصب امام عادل است و او تعیینش با خدا است چرا که خدا مالک حقیقی است و هیچکس در اینجا حق دخالت ندارد.

پس بناعلیه شرط اولیه تعیین من عندالله است و لاغیر، البته من عندالله این دیگر تفاوت نمی کند چه بدون واسطه باشد چه با واسطه باشد اما من عندالله باید باشد، هر چه که غیرعندالله باشد در اینجا حضورش غصبی است و خیلی جای تعجب است از انسان هایی که ادعای عقل و علم می کنند.

پیامبران مبعوث می شوند، خدا پیغمبران را مبعوث می کند، اللَّهُ أَعْلَمُ حَيْثُ يَجْعَلُ رِسالَتَهُ[۳] ، بسیار خب، بعد از پیغمبر چه؟ خیلی جای تعجب است، آیا آنچه را که ما می گوییم جانشین پیغمبر، خلیفه پیغمبر، خب این سوال، آیا خلیفه پیغمبر را خود پیغمبر از جانب خدا باید تعیین کند که بشود خلیفه پیغمبر یا یک عده ای تعیین کنند، خب اگر آن عده تعیین می کنند پس پیغمبر چه کاره است؟ مربوط به آن ها است، به پیغمبر چه ربطی دارد؟ ببین، عجیب است ها، بله، خداوند می فرماید که ما قرآن را به پیغمبرمان نازل کردیم، پیامبر ما قرآن را بر تو نازل کردیم، لتبین للناس، این تو هستی که باید کتاب خدا را برای مردم تبیین کنی و ملاحظه کنید و این ها را کنار هم بگذارید به جای خدا برای پیغمبر جانشین تعیین می کنند اسمش را می گذارند خلیفه پیغمبر، این به پیغمبر چه ربطی دارد؟ و از طرف دیگر آنچه را که از قرآن خطاب به پیغمبر دارد که ما قرآن را بر تو نازل کردیم اما تبیینش با تو هست، بلافاصله چه کار کردند؟ حدیث پیغمیبر را غدغن کرردند، قاچاق، این هم از این اما آنچه را که به عقل و نقل ثابت است و در صحنه میدانی هم خودش را خوب نشان می دهد آن این است که چه بدانیم، چه ندانیم، چه بخواهیم چه نخواهیم، چه بپسندیم و چه نپسندیم آنچه که منطق است شرط اولیه اش این است که فقط خدا تعیین کند، هر چه غیر از ان باشد باطل است، شرط دومش چیست؟ شرط دومش این است که باید علم او به دین خدا که دین خدا را هم اینطور تعریف می کنند فقها، فقها می فرمایند شما در دین خدا هیچ موضوعی را نمی توانید مطرح کنید جز اینکه دین روی آن حکم دارد، هر موضوعی، یعنی وسعت دین این است، همه حقایق هستی را باید که متناسب با انسان است و خلق این ها برای انسان است باید بداند، در جامعه شناسی، انسان شناسی، احکام شناسی، اخلاق شناسی، فرهنگ شناسی و همه چیز، شرط اول این است که خدا تعیین کند، شرط دومش این است که حتما همراه آنچه را که خدا تعیین می کند این هست و او این است که در هیچ مسئله ای از دین برای او ابهام نباشد، حالا بفرمایید که آنهایی که ادعای خلافت و جانشینی پیامبر را می کنند ضمن اینکه اصل قضیه خارج از تعیین الهی است و این رسمیت ندارد اما آیا اینم ها مدعی شدند که از دین می دانند آنچه لازم است، چنین ادعایی کردند؟ هرگز، تنها امیرالمومنین علی(ع) بود و  فرزندان او معصومین مثل او هستند همانطور که در خود رسول اکرم بود سَلُونِی قَبْلَ‏ أَنْ‏ تَفْقِدُونِی، هر چه می خواهید بپرسید، این علم شرط دیگر است، برای بشر نباید زاویه ای از دین مبهم بماند، از انسان مبهم بماند، از جهان مبهم بماند، خب این شرط است، حالا از یک عده هواپرست مثل یزید بن معاویه مثل ولید بن عبدالملک شما بپرسید از دین چه می داند؟ بعد می شود خلیفه پیغمبر؟ لازم الاطاعه هم می شود، دستورات هم همه با ظلم است، اسم این را می گذاریم دین، این چه دینی است؟ خب شرط سوم این است که باید معصوم باشد، شرط دوم و سوم بعد از شرط اول یه لوازمی هم که دارد، آن لوازمش این است که اگر کسی قائل شود که پیشوای جامعه حالا چه پیغمبری باشد چه امام جانشینی باشد از دین جاهل باشد یا معصوم نباشد و معصیت دین کند، لوازم دارد، لوازمش چیست؟ لوازمش این است که آیه قرآن باطل می شود، چطور، قرآن می فرماید که قُلْ فَلِلَّهِ الْحُجَّةُ الْبَالِغَةُ[۴]، پیامبر به انسان ها برسان که خدا حجت رسا دارد، فردای قیامت که محاجه باشد همه توجه داشته باشند که پاسخگو نیستد، چرا؟ چون حجت خدا تمام است، قُلْ فَلِلَّهِ الْحُجَّةُ الْبَالِغَةُ[۵]، اگر چنانچه کسی قائل شود فلانی امام و پیشوا و خلیفه است ولی خلیفه نادانی است معنی آن چیست؟ معنی آن این است که حجت خدا باطل شد، چرا؟ به جهت اینکه فردای قیامت مردم با انحراف در صحرای قیامت می آیند، از آن ها سوال می شود شما چرا منحرف هستید؟ می گویند ما از دین چیزی نمی دانستیم، خب به امام و خلیفه مراجعه می کردی، گفت او هم که چیزی نمی دانست، حجت که تمام است؟ حجت خدا تمام است یا حجت مردم؟ حجت مردم تمام است، این را به اصطلاح می گوند قبح عقاب قبل از بیان، پیش از آنی که کسی به آن ها دین را باز کند و توجیه کند خب گریبانش را بگیرد و تنبیهش کند، اینکه قبح عقاب با بیان است، وقتی آن کسی که خلیفه شده از دین چیزی نمی دانسته، فلان خلیفه عباسی از دین چه می داند، فلان خلیفه اموی از دین چه می داند، فلان خلیفه مروانی، بچه های مروان حکم از دین چه می دانند؟ خب فردای قیامت می گویند خدایا ما نمی دانستیم همانطور که خلیفه نمی دانسته، حجت مردم بر خدا تمام است نه حجت خدا بر مردم، چرا؟ چون وقتی پیشوای آن ها جاهل باشد از قیامت از مردم چه می خواهند بپرسند؟ عینا عصمت هم همینطور است یعنی اگر در عصمت کسی راه خلاف برود دیگر آیه قران باطل می شود او این است که کسی که با معصیت وارد صحنه های قیامت شده از او می پرسند شما چرا معصیت کردید؟ معصیت ما نسبت به معصیت خلیفه چیزی نیست، این همه خون به ناحق ریخته، این همه ظلم کرده، این همه جنایت کرده، این همه جنایتکار تاریخ بوده یزید و امثال یزید، خب حالا ما این معصیت را کردیم، بفرمایید که حجت خدا بر مردم تمام است یا حجت مردم بر خدا تمام است؟ حجت مردم تمام است، دین را از که می خواستم یاد بگیرم؟ از یزید؟ از ولید؟ از متوکل عباسی شرابخور؟ می خواستم از او دین یاد بگیرم؟ از او دیگری آدم کش؟ این چه دینی است؟ بناعلیه این ها ضمن اینکه خودش عقل و نقل تایید می کند انکارش لوازم خاصی دارد و آن ابطال قرآن است، چطور می شود؟

دلیل چهارمش این است که که هم عقلی است هم نقلی است هم عقلایی است یعنی اگر از عقلا بپرسید همه آن ها پیش از آنکه آیه و روایت بخوانی می دانند و او این است که حالا یک کسی در خانه آمد که الان حالا از فضای مجازی و حقیقی از این کلک ها سر مردم در می آورند پلیس فتا هم هی هشدار می دهد و آن این است که می گوید من مامور فلان سازمان هستم، خب صاحب خانه محترم، عاقل، عقلا، بگو خب سند و دلیل شما چیست؟ کارتی داری؟ بپرس، همه عقلا می دانند یک کسی آمد گفت من اینجا استاندارم، گف من اینجا فرماندارم، یک کسی آمد از ناحیه فلان وزارتخانه گفت من که هستم، شما فوری باید بپذیری؟ قبل از همه چیز باید نشان از او بخواهی، سند، شما که مدعی هستی من از آنجا می آیم، به چه دلیل؟ خب از نشانه های صدق پیامبر و امام معصوم این است او که می گوید از جانب خداست دیگر، اول گفتیم باید از جانب خدا تعیین شود، باید نشان اعزام از طرف خدا هم داشته باشد، چیه؟ شما بهش می گویید معجزه اصلش آیات است، یعنی همان نشان، همانی که از فلان آقایی که آمده نشان می خواهد، سند می خواهد، خب این هم از طرف خدا می گوید آمدم، باید معجزه داشته باشد، حالا بفرمایید در این سلسله امرای بنی مروان و بنی عباس و بنی امیه و این پادشاهان یک نفرشان بودند که همچین ادعایی کنند؟ نه پس به پلیس فتا بگویید این ها را دستگیر کند چون این ها دروغ گفتند، چه سندی ارند که از طرف خدا آمده اند؟ اما الحمدلله آنقدر از ائمه معصومین نه تنها شیعه بگوید، نخیر، اسنادش هست، غیر شیعه، حتی غیر مسلمان، شما می گویید ائمه معصومین، نخیر، شاگردانشان، شاگردان شاگردانشان، آن ردیف دهمش، بیستمش، آیا کسی هست بتواند انکار کند؟ حدود صدهزار کرامت واضح از آقا شیخ حسنعلی نخودکی اصفهانی بالاخره مستند است، صد هزار، چه کسی انکار می کند؟ چه کسی می تواند انکار کند؟ از کجا گرفته؟ از در خانه علی بن موسی الرضا(ع) گرفته، از در خانه امام مهدی(عج) گرفته، ببین دلیل چهارم نشانه صدق است، اگر واقعا این از ناحیه خدای متعال که همه هستی در اختیار اوست آمده یک نشان باید داشته باشد، نشان پیامبران و ائمه معصومین معجزات آن ها است و نشان پیروان صادق آن ها کرامات آن ها است، اگر دیگران دارند نشان دهند، حالا شما می فرمایید که خواهران خیلی در این جهت تلاش و کوشش می کنند، وقت می گذارند، دل می سپارند، بله در خانه امیرالمومنین(ع) و اولاد معصومین و در واقع در خانه خدا این ها هر چه دارند از خدا دارند، ولایت الله است، امامت از جانب خدا است، رسال از جانب خدا است، همه پیغمبران از طرف خدا آمدند و خدا می داند که باطن بندگانش چگونه است و چه کسی می تواند جامعه بشری را که خدا بندگانش را دوست دارد و بر اساس لطف ارسال رسل و انزال کتب و تعیین اولیاء فرموده، خب نعمت به این بزرگی اگر در پای نعمت کسی ذوب شود کم است، خداوند شماها را با خاندان عترت و طهارت، با حضرت صدیقه کبری (س) و زینب کبری(س) و فاطمه معصومه(س) محشور کند، ان شاء الله که موفق باشید، بیش از این موفق باشید، کارتان را توسعه بدهید، بالاخره سیستم های تبلیغاتی، فنی، هنری با مشورت، با علم، با بالاخره شرایطش  ابتکار، ان شاء الله امیدواریم که جوان های عزیزمان را که همواره دشمن دنبال آن ها است در این حرزی که کَلِمَةُ لا إلهَ إلّا اللّهُ حِصنی فَمَن دَخَلَ حِصنی اَمِنَ مِن عَذابی بِشُروطِها[۶] و این شرط، ان شاء الله موفق باشید، صلوات بفرستید.

[۱] . آیه ۱۷ حجرات

[۲] . آیه ۱۲۴ بقره

[۳] . آیه ۱۲۴ انعام

[۴] . آیه ۱۴۹ انعام

[۵] . همان

[۶] . التوحيد (للصدوق)، ص: ۲۵

پاسخ دهید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *