به گزارش روابط عمومی دفتر نماینده ولی فقیه در خراسان جنوبی و امام جمعه بیرجند،گروه رسانه ای شمیم به مناسبت آغاز ماه مبارک رمضان گزیده ای از پندها و حکایت های بیان شده در جلسات و سخنرانی های حجت الاسلام و المسلمین آقای حاج سید علیرضا عبادی، نماینده مقام معظم رهبری در خراسان جنوبی را در قالب پندهای آموزنده برای نخستین بار از وبسایت و شبکههای اجتماعی منتشر نموده است.
مرحوم شیخ نوری از علمای بزرگ تهران (رحمت الله علیه) از شاگردان حکیم سبزواری( ملا هادی سبزواری) است.
حاج ملا هادی سبزواری یک انسان معمولی نیست یک انسان فوق العاده است، در عین حال شیخ نوری می گوید که یک کسی آمد سر درس حکیم سبزواری گفت: یک مردی سر قبرستان پیدا شده که نصف بدنش در یک قبر کهنه است و نصف دیگر بدنش بیرون قبر، بچه ها به او سنگ می زنند و او را اذیت می کنند ولی او هیچ اعتنایی به این ها نمی کند، حکیم سبزواری گفت که من خودم باید او را ببینم، حکیم سبزواری رفت سر قبرستان دید بله، چنین آدمی است.
رفت کنار او نشست، او باز هم اعتنایی نکرد، حکیم سبزواری او را ورانداز کرد بعد فرمود که شما چه کاره هستید؟ به شما که نگاه می کنم در شما آثار جنون نمی بینم اما به کارهایت که نگاه می کنم، کار آدم های معمولی و هوشیار نیست، شما چه کاره هستید؟
گفت که من کاره ای نیستم من یک انسان نادانم اما برای همه نادانی دو علم پیدا کردم،علم اول اینکه این جهان با این نظم و با این حساب و کتاب افریننده ای حکیم دارد که بر ما بندگان لازم است که او را بشناسیم و از او اطاعت کنیم.
علم دوم هم این است که من در این دنیا نمی مانم و باید بروم، آن وقت نمی دانم من که وارد به آنجا بشوم آیا برنده هستم یا خواهم باخت، این دو علم من را بیچاره کرده است.
بعد به حکیم سبزواری گفت، خوب ما که نادان هستیم اما این دو علم ما را بیچاره کرده است، حالا شما که عالم دین هستی چرا اینقدر بی درد هستی؟
شیخ نوری می فرماید که: استاد وقتی از سر قبرستان برگشت انگار دیگر آن نفر قبلی نیست یعنی آن وعظ در دلش آنقدر اثر گذاشت که دیگر تا آخر عمر همه ساعات و دقایقش برای رفتن آمادگی داشت، اثر آن وعظ روی او این بود.