خانه / متن بیانات / متن کامل بیانات نماینده ولی فقیه در خراسان جنوبی در برنامه رادیو تهران / در ساحت حضور

متن کامل بیانات نماینده ولی فقیه در خراسان جنوبی در برنامه رادیو تهران / در ساحت حضور

به گزارش روابط عمومی دفتر نماینده ولی فقیه در خراسان جنوبی و امام جمعه بیرجند، متن کامل بیانات حجت الاسلام و المسلمین آقای حاج سید علیرضا عبادی در برنامه در ساحت حضور رادیو تهران جهت بهره برداری عموم منتشر شد.

 

بسم الله الرحمن الرحیم الحمدلله وَ الصَّلاةُ وَ السَّلام علی رسول الله و علی آله آل الله و لعن علی اعدائهم اعداء الله

أعوذ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیطَانِ الرَّجِیمِ، يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا استَجيبوا لِلَّهِ وَلِلرَّسولِ إِذا دَعاكُم لِما يُحييكُم

السلام علینا و علیکم و علی عباد الله الصالحین و با بزرگداشت روح مقدس سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی و دانشمند ارجمند دکتر محسن فخری زده قدس الله سرهما

مسئله حیات موضوعی است که رمزش در این عالم ناشناخته است، بنا علیه تعریفش مشکل است بلکه محال است.تعریفی که می شود به آثار و خواصش می شود و این شامل جمادات و نباتات و حیوانات می شود تا حیات انسانی، زمین مرده ای که در دی ماه سرد و خشک افتاده با باران بهاری و بادهای نوروزی زنده می شود (یُحْیِی الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِهَا)، نباتات حیات دارند حیات نباتی دارند و با شعور نامرئی هدفمند عمل می‌کنند و سیری از مبدا به مقصد دارند که بقاء و رشد آنها که حیات به همین معنی تعبیر می‌شود صورت می‌گیرد، در حیوانات میبینید یک سلول زنده به صورت هدفمند رشد می‌کند، تکثیر می‌کند و با شعوری مرموز همه آنچه که لازم است از ابزاری که در حیاتش لازم دارد می‌سازد و بعد هم با شعور مرئی آن را تعقیب می‌کند که مشترک است بین همه حیوانات و انسان در حیات حیوانیست، اما موضوع حیات انسانی انسان  یک مسئله متفاوت است با آنها که خیلی ها به آن توجه ندارند حیات انسانی انسان یعنی سیر و سفر الی الله و رشدش به این است که صفات الهی را کسب کند و متخلق به اخلاق الله بشود و شکوفایی ایمان و توکل و معرفت و کشف و شهود و توکل و رضا و یقین از اینهاست و حیات انسان به اینهاست، آنچه که از حیات حیوانی مربوط به جسم انسان همراه انسان است در اینجا فقط به عنوان ابزار به حساب در می‌آید ولاغیر نه بیشتر و گاه به عنوان بار که اگر اجلی که خدای متعال برای انسان های زنده و با ایمان اگر اجلی که خدای متعال برای آنها تعیین کرده نبود (لَمْ تَسْتَقِرَّ أَرْوَاحُهُمْ فِی أَجْسَادِهِمْ طَرْفَهَ عَیْن) اینجا دیگر حیات جسمانی یک بار است چرا که هر لحظه می‌خواهد از آن جدا بشود، حالا یک گوشه ای که بگویم یک در ناشمار آن برنامه مستندی که در سیمای جمهوری اسلامی از کسانی که لحظاتی به آن عالم رفته بودند، برگشته بودند یک گوشه ای گفتم در ناشمار نشان دادند اما این مربوط به حالا نیست که در طول تاریخ بوده حالا مستندش کردند که بسیار هم کار خوبی بود اما اجمالش این است که خوب یک چیزهایی به دست ما آمد از مفاهیم روایاتی که در این باب هست یا مفاهیم آیات کریمه‌ای که در این باب هست و این که (إِنَّ الدَّارَ الْآخِرَةَ لَهِيَ الْحَيَوانُ) اینجا حیات به معنی صحیح انسانی نیست، سیر و سفر است و جمع کردن زاد و توشه هست اما خود آن حیات در اینجا نمی‌گنجد، حالا این خط مداوم که (إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ) و به هر حال (هنیئا لأرباب النعیم نعیمُهم) چگونه باید این سفر را طی کرد چرا چون مانع دارد نه موانع دارد موانعش چیست؟موانع بزرگی دارد که به هر حال باید هزینه کند باید با آنها دست به گریبان بشود، در صورتی به معشوق راه پیدا خواهد کرد و به کمال واصل خواهد شد و در این سیر الی الله به لقاء الله خواهد رسید که آنچه را در لسان دین از آن به عنوان جهاد تعبیر می‌شود، این را مجانی نمی‌دهند.

جهاد، جهاد یعنی همه جُهد یعنی طاقت خودش را در جهد یعنی جدیت خودش را به کار بگیرد، خوب اینجا بالاخره میدان آزمایش است اول قدمی که به عنوان گذرگاه است که اگر از آن نگذرد به هیچ چیز نخواهد رسید جهاد اکبر است که از لسان نبی اکرم صل الله علیه و آله وسلم این تعبیر نقل شده جهاد با نفس به جهاد اکبر تعریف کرده ‌اند، همانطوری که در لسان باقی روایات از دشمن نفس به اعداء عدو تعبیر کرده اند، این اولین قدمی است که باید به هر حال یک انسان بردارد تا برسد به مراحل بعدی، جهاد با نفس یعنی آن خوی های حیوانی که در حیات حیوان، خور و خواب و خشم و شهوت ، باید از آنها جدا بشود، تا باآنهاست درنده و گزنده است تا با آنهاست شیطان است باید خودش را از آنها جدا کند و مسئله چنان است و شرطش چنین است تا پا روی نفس نگذارد او را راه نمی‌دهند، اول پا را روی نفست بگذار از ناحیه خدا فریاد تعال یعنی بیا جلو بشنوی ، اما تا نفس ناپاک و کافر دور نشود به هیچ منزلی ما را راه نمی‌دهند، بنا علیه شرط اولش مجاهده با نفس است، اگر در این جهاد موفق شد حالا در صحنه باید عمل کند، موانع دیگر است انواع و اقسام موانع و دشمنی ها هست انبیاء علیم صلوات الله چه صحنه هایی بوده؟با چه مشکلاتی گرفتار بودند (حَتَّى يَقُولَ الرَّسُولُ وَالَّذِينَ آمَنُوا مَعَهُ مَتَى نَصْرُ اللَّهِ) داد پیغمبران در می‌آمده در برابر این همه توطئه ها و خصومت ها و دشمنی ها، آن هم به تعبیر خودشان همه گزینه ها را دارند این جهاد می‌خواهد دیگر، شهادتی که این همه عظمت دارد و شهیدی که به هر حال این آرزو بر دل هر انسان فهمیده‌ای است که در مرگ خودش آرزوی شهادت دارد و به همه هم نمی‌دهند، این شهادت در جهاد اصغر صورت میگیرد حواستان هست؟شهادت با این عظمت، عظمتش در چیست؟عظمت آن این است که در راه آرمان است این خود آرمان که نیست، شهادت آرمان است ولی میانی در راه لقاء محبوب، چقدر عظمت دارد و به چه حیاتی می‌رسد، حیات طیبه و به مقام عند ربهم ، در عین حال این جهاد در جهاد اصغر کسب می‌شود، تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل، جهتش هم شاید این باشد که اولا جهاد اصغر پیش می‌آید یک این که در مقابل عمل انجام شده است غالبا دشمنی که هجوم بیاورد دفاع یک حق لازم طبیعی است هیچ اجازه ای هم لازم ندارد، هر انسانی بلکه حیوانات می‌بینید دفاع را حق خودشان می‌دانند هر انسانی هم دفاع حقش است حالا چه به صورت فردی چه به صورت اجتماعی و غیره دفاع حق هر انسانی است، مشروط به شرطی هم نیست، بنا علیه اینکه از آن به عنوان جهاد اصغر یاد می‌شود این است که یا در مقابل عمل انجام شده است و از حق خودش استفاده می‌کند بنا علیه در این صورت آن انگیزه اصلی در او نبوده در مقابل عمل انجام شده عکس العمل نشان داده که به جا هم هست.

دیگر اینکه بیشتر مبارزه با معلول شمرده می‌شود تا با علت، اما جهاد کبیر یعنی جهادی که هم علت را خنثی می‌کند و هم همراه با تدبیر و عقل و در مقابل عمل انجام شده هم نیست  عمل پیشگیرانه هست که این را هم در قرآن کریم خیلی زیبا بیان فرموده و (فَلا تُطِعِ الكافِرينَ وَجاهِدهُم بِهِ جِهادًا كَبيرً)خیلی جاها که ما یکمرتبه دشمن را به طمع می‌اندازیم یا در مقابل خودمان او را پر رو می‌کنیم جهتش این است که تدبیر نداشتیم جهتش این است که پیشگیری نکردیم جهتش این است که با علت درگیر نشدیم حالا با ناباوری با ترس و تطمیع با دشمن کنار آمدیم، دشمن هم پر رو شده به ما هجوم کرده و حال آنکه اگر ما اهل جهاد کبیر باشیم چنین فرصتی به دشمن نمی‌دهیم.

اولین تابلوی خط قرمز این است که اطاعت از دشمن ممنوع، دشمن را شناختی؟مواضعش را دانستی؟افکارش را می‌دانی؟راه های نفوذش را بلدی؟بسیار خوب پس با بصیرت عمل کن از دشمن اطاعت نکن و حسن دیگر این جهاد کبیر این است که هزینه ندارد یعنی وقتی یک جامعه یا یک شخص به هیچ نحو تحت تاثیر دشمن قرار نگیرد اصلا دشمن نمی‌تواند ورود پیدا کند به اصطلاح او همواره با ستون پنجم ارزیابی می کند و برای خودش جای پا باز می‌کند یا فرش قرمز مشاهده می‌کند و می‌آید، اگر این خبرها نباشد و سازش و ترس و تطمیع و تهدید نباشد در هیچ کدام اینها به هر حال تاثیر پذیر نباشد دشمن کجا می‌آید؟دشمن نمی‌تواند بیاید.

بنا علیه پیروزی قطعی است، یک بینی هم خونی نمی‌شود، چقدر این تعبیر زیباست، حالا این را ببرید شما ملاحظه می‌کنید یکی از خصوصیات قرآن این است که کهنه نمی‌شود، یعنی چه؟یعنی یک آیه را الان بخوانید یا ۱۴۰۰ سال قبل همه اش در صحنه میدان یکی است این آیه مثل اینکه همین الان نازل شده است(فَلا تُطِعِ الكافِرينَ وَجاهِدهُم بِهِ جِهادًا كَبيرًا)، آن وقت می‌بینی آنهایی که در جهاد اکبر و جهاد با نفس کم آوردند متاسفانه در قدم های بعدی رسوایی ها بار آوردند همینی که در دنیا مشاهده می‌کنید مثلا آن رییس جمهور مستعفی فراری یمن، حالا این در حالی که مردم با او صداقت داشتند و گفتند باشید و رییس هم باشید اما با مردم خودتان باشید، ببینید آدمی که نفس پرست و خود پرست و بت پرست است حتی به این حاضر نشد، در حالی که از نظر نفسانی می‌خواست رییس جمهور مداومی باشد که هیچ قانونی بر او حاکم نباشد مانند علی عبدالله صالح که یک صدام کوچک بود، او برای اینکه حکومتش را چربتر کند و با اتکاء بیگانه به خودی خیانت کند به بهانه اینکه بله ظرف یک هفته یمن را تسخیر خواهد کرد و برای همیشه اینجا خواهد بود با دشمن ساخت، با آمریکا ساخت ، با سعودی ها ساخت ، با اروپایی ها ساخت، پنج سال کشور خودش را، مردم خودش را، شهرهای خودش را، زن ها و بچه ها ، همه را به ویرانی و قتل و قحطی و بیماری کشید، بی وجدانی تا چه اندازه، این منحصر به او نیست، همه آنهایی که با دشمن می سازند همین هستند.

اول در جنگ با نفس مغلوب شدند، عرضه جنگ دفاع اصغر هم نداشتند که در میدان بیایند، بزدلانه همواره توجیه گرند و در نهایت هم اطاعت از دشمن را راه نجاتشان می‌دانند که اتفاقا چاهی که آنها را دفن می‌کند همین است.

به هر جای دنیا مخصوصا در این کشورهای به اسم اسلامی نگاه کنید کم هستند کسانی که ارزش و جایگاه خودشان و ارزش مردم خودشان و ناموس خودشان را و آزادی و استقلال خودشان را بدانند و سر از نوکری آن هم چه نوکری با ننگی، تازه دشمن هم آنها را قبول ندارد و به عنوان ابزار از آنها سوء استفاده می‌کند بعد پرتشان می‌کند.

کجاست چشم بازی که این ها را ببیند، حالا این آیه قرآن را که ۱۴۰۰ سال قبل نازل شده الان پیاده کنید مثل اینکه همین امروز برای درمان دردهای جوامع ما این آیه نازل شده است و نمونه های دیگری هم می‌بینید به نوکری از صهیونیزم و با ننگ اینکه از دست بیگانه پول بگیرد، بزرگان، پیشوایان، دانشمندان، خدمتگذاران کشورهای خودشان را به شهادت می‌رسانند، (این شهدای گرامی هسته ای، شهدای جنگ های تحمیلی)، خیانت می‌کنند به خاطر آرزویی که هرگز هم به آن آرزو نخواهند رسید.

و نعوذ باللّه من شرور أنفسنا و من سيئات أعمالنا و السلام علیکم ورحمه الله و برکاته

 

پاسخ دهید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *