خانه / نمازجمعه / متن خطبه ها / بیانات در خطبه هاي نماز جمعه بيرجند مورخ ۱۳۹۶/۱۱/۲۰

بیانات در خطبه هاي نماز جمعه بيرجند مورخ ۱۳۹۶/۱۱/۲۰

خطبه اول

بسم‌اللّه‌الرّحمن‌الرّحيم

الْحَمْدُ للَّهِ رَب الْعَالَمِینَ. الحَمْدُ للهِ الأول قَبْلَ الاِنْشاءِ وَالاِحْياءِ وَالآخرِ بَعْدَ فَناءِ الأَشْياءِ، العَلِيمِ الَّذِي لا يَنْسى مَنْ ذَكَرَهُ وَلا يَنْقُصُ مَنْ شَكَرَهُ وَلا يَخِيبُ مَنْ دَعاهُ وَلَا يُخِيبُ مَنْ دَعَاهُ وَلا يَقْطَعُ رَجاءَ مَنْ رَجاهُ. والصَّلَاةُ وَ السَّلَامُ عَلَی أَشْرَفِ الأَنْبِیَاءِ وَ الْمُرْسَلِین مُحَمَّدٍ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ عَلَى آلِهِ الطَّیِّبِینَ الطَّاهِرِینَ. وبَعدُ أوصیکُم عِبادَاللهِ وَ نَفسِي ِبتَقوَی اللهِ. فَإِنَّ خَيرَ الزّادِ التَّقوى.

ما تا در دنیا هستیم به انواع و اقسام تعلقات گرفتاریم؛ روزی خواهد آمد که از همه این‌ها دست خواهیم کشید « وَلَقَدْ جِئْتُمُونَا فُرَادَىٰ كَمَا خَلَقْنَاكُمْ أَوَّلَ مَرَّةٍ »۱، بی‌هیچ کسی و با‌هیچ چیزی بر خدا وارد خواهیم شد، آن روز را فراموش نکنیم.

با عرض تبریک و تهنیت دهه مبارکه فجر انقلاب و بازگشت امام(ره) بنیانگذار جمهوری اسلامی به ایران، عرض تسلیت ایام شهادت بی بی عالم صدیقه کبری فاطمه زهرا سلام الله علیها. در خطبه اول بحث کوتاهی در جهان‌بینی دارم و در خطبه دوم در جامع‌ بینی. از وظایف مهم هر انسانی که اول دلیلش فطرت است، این است که جهانی که در آن زندگی می کند بداند؛ شرط اولیه زندگی این است که از جهانی که دارد شناخت پیدا کند. این جهان که با حکمت نامتناهی پرودگار تعبیه شده یکی از قوانین فراگیر و عمیق، در همه امورش مادی و معنوی، قانون عدل است. « بِالْعَدْلِ قامَتِ السَّماواتُ وَ الاَرْضُ »۲، شما هر چه که می‌بینید و نگاه می‌کنید، حالا ممکن است مثل من بی‌اطلاع باشید اما بدانید آنچه که آن را اداره می‌کند قانون عدل است؛ حالا گاهی دانش بشری به الفبایش رسیده، گاهی نمی‌رسد. این زمین و آسمان و این منظومه شمسی و کیهان و کهکشان در این جو لایتناهی حرکت می‌کنند هدفمند هم حرکت می‌کنند، این به کجا تکیه دارد؟ تکیه‌گاه کجاست؟ تکیه‌گاهش قانون عدل است به تعبیر قرآن « بِغَيْرِ عَمَدٍ تَرَوْنَهَا»۳، یک ستونی نیست که ببینید؛ ستون نادیدنی است. در تفسیر دارد« بعَمَدٍ لا تَرَوْنَهَا». تا اینجا دیگر همان الفبای است که دانش بشر به آن می‌رسد، می‌گوید بله قانون جاذبه عمومی و قانون گریز از مرکز از این دو یک نتیجه‌ی حاصل می شود که همان عدل باشد؛ و این سیر کُرات در این مسیر بر این قانون متکی است، با چشم دیده نمی شود جاذبه عمومی و گریز از مرکز. آیا در این خلاصه می شود؟ هرگز؛ شما به خودتان نگاه کنید، شما به این ساختمان نگاه کنید، شما به آن صنعت نگاه کنید، فرق نمی کند؛ همه متکی به این قانون هستند. در همان دانش ناقص بشری شما الان چقدر مطلع هستید، ده‌ها مسئله مربوط به خود را؛ ان‌شاء‌الله همیشه سالم باشید ولو وقتی عارضه‌ی برای شما پیش می‌آید پزشک آزمایش می‌کند می‌گوید حرارت بدن شما بهم خورده، سلامت شما متکی به میزان متعادل حرارت بدن است؛ یک عشری بالا بیاید تب دارید، یک عشری پایین بیاید می‌لرزید. خُب فشار خونتان همینطور است قائده دارد، قانون دارد؛ یک کم بالا بیاید خطر سکته دارید، پایین بیاید زمین‌گیر می‌شوید. قندخون همینطور است، نمک خون همینطور است و و صدها و. شما الحمدالله با این قامت مُستبی‌تان راه می‌روید چطوره اینطرف و آنطرف نمی‌افتید اما ممکن است گاهی یک دارویی بخورید تلو تلو بخورید، یا اشیاء دیگری را استعمال کنید، چرا؟ به جهتی که او تاثیر پیدا کرده قانونش بهم خورده نمی‌توانید راه بروید. این ساختمان باید تکیه‌اش به نحو متعادل روی ستون‌ها باشد، اگر بهم بخورد می‌ریزد. در صنعت هم همینطور است. اینکه می بینید آمار نگران‌کننده انواع تصادفات و حادثه‌های رانندگی به ما می‌رسد جهتش این است که این قانون را بهم ریخته؛ بله ممکن است عامل موثرش یا سازنده ماشین باشد یا جاده باشد یا راننده باشد اما به هر حال هر یک از این‌ها باشد تاثیرش این است که یک جایی نامتعادل عمل می‌کند و حادثه ایجاد می‌کند. در مسائل روحی و روانی هم اینطوری است، یک آدم خُل یا دیوانه همانی است که تعادل روحیش بهم خورده، چون نظامی دارد. در مسائل علمی هم اینطوری است، در مسائل اجتماعی هم اینطوری است، در مسائل دینی هم اینطوری است؛ وقتی می‌بینید وضع جامعه‌ی بهم می‌خورد خُب یک جایش مشکل پیدا کرده. البته توجه باشد که هست، که عدل تساوی نیست؛ در عین حالی که خیلی جاها تساوی عدل است اما آنچه قانون است عدل است نه تساوی. زندگی روزمره ما، مسائل خانوادگی ما، تربیت فرزندان ما، اهداف فردی و اجتماعی، همه باید طبق این قانون حرکت کند. ما در این جهان زندگی می‌کنیم و باید جهان را بشناسیم، این قانون است؛ دیگه حالا اسم من و تو مسلمان است یا کافر است به این‌ها کار ندارد هرجا تخلف کنیم همانجا باید پای لرزش بنشینیم. این به شعار حل نمی‌شود. این قانون است و باید نسبت به آن حواسمان جمع باشد و چقدر زیباست که همه پیغمبران برای اجرای عدل مبعوث شدند. هر چه که به نام هر پیغمبری برخلاف قانون عدل باشد، آن خارج از دین است. و زیباتر که مکتب اهل بیت علیه السلام که وارث همه انبیاء است اصلاً مکتبش مکتب عدل است، عدلیه است. انتظار شما عزیزان هم برای حضرت مهدی صاحب الزمان علیه السلام برای تحقق آرمان‌های پیامبران است که قانون عدل است البته لازم به ذکر است که مثل بسیاری از واژه‌ها که در راه های انحرافی می‌خواهند سوء‌استفاده کنند این واژه ها را از جایگاه اصلی می دزدند و در یک قالب‌های بکار می‌برند که هیچ ربطی با معنی اصلیش ندارد. انواع واژه‌ها مثلاً مسئله مجاهدین یک واژه بسیار محتوا و شامل شایسته‌ترین افراد می‌شود، اما منافقین آن را می‌دزدند و تابلو می‌کنند به عنوان مجاهدین؛ این دیگر حواس ما باید جمع باشد که اگر به اسم هر واژه‌ی، هر گروهی، هر برنامه‌ی، برای کَلک بر سر مردم درمی‌آورند قبل از همه چیز توجه کنیم که این واژه در اصطلاح آنان چه معنی می‌دهد. عدالت در کلام امیرالمومنین علیه السلام که اسوه عدل است یک معنی می‌دهد که همه پیغمبران برای آن مبعوث شدند و جهان هستی بر آن استوار است و دین خداست، اما همین عدالت را ممکن است دیگری بکار بگیرد ۱۸۰ درجه مختلف، فقط برای فریب؛ این هم باید حواسمان جمع باشد. خداوند به همه ما توفیق دهد که جهان را، خود را، خدا را، مبدأ و معاد و وظیفه خودمان را بشناسیم و متعهد به آن باشیم.

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیم

وَالْعَصْرِ ﴿١﴾ إِنَّ الإنْسَانَ لَفِی خُسْرٍ ﴿٢﴾ إِلا الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَتَوَاصَوْا بِالْحَقِّ وَتَوَاصَوْا بِالصَّبْرِ ﴿٣﴾

خطبه دوم

 

بسم‌اللّه‌الرّحمن‌الرّحيم

الْحَمْدُ للَّهِ رَب الْعَالَمِینَ. الحَمْدُ للهِ الأول قَبْلَ الاِنْشاءِ وَالاِحْياءِ وَالآخرِ بَعْدَ فَناءِ الأَشْياءِ، العَلِيمِ الَّذِي لا يَنْسى مَنْ ذَكَرَهُ وَلا يَنْقُصُ مَنْ شَكَرَهُ وَلا يَخِيبُ مَنْ دَعاهُ وَلَا يُخِيبُ مَنْ دَعَاهُ وَلا يَقْطَعُ رَجاءَ مَنْ رَجاهُ. والصَّلَاةُ وَ السَّلَامُ عَلَى خَیر خَلقِه مُحَمَّدٍ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ عَلَى آلِهِ و علی و فاطمه و علی الحسن و الحسین وعلی بن الحسین و محمد بن علی و جعفر بن محمد و موسی بن جعفر و علی بن موسی و محمد بن علی و علی بن محمد و الحسن بن علی و الحجه القائم المهدی صلوات الله علیهم اجمعین. وبَعدُ أوصیکُم عِبادَاللهِ وَ نَفسِي ِبتَقوَی اللهِ. فَإِنَّ خَيرَ الزّادِ التَّقوى.

خودم و همه شما عزیزان را به تقوای الهی و رعایت ورع و احساس مسئولیت دعوت می‌کنم. « اللّهُمَّ اِنّا نَشْکُو اِلَیْکَ فَقْدَ نَبِیِّنا وَغَیْبَةَ وَلِيِّنَا وَکَثْرَةَ عَدُوِّنا وَقِلَّةَ عَدَدِنا وَشِدَّةَ الْفِتَنِ بِنا وَتَظاهُرَ الزَّمانِ عَلَیْنا». زمان ما یک زمان استثنائی است نحله‌های مختلف، عقاید گوناگون به اصطلاح مکتب‌های پرادعا براساس امیال نفسانی و سوءاستفاده‌ها ظهور کردند به جود آمدند همه‌شان هم به بن بست رسیدند. سوسیالیست کومونیستی چقدر ادعا داشت و چقدر حرفای می‌زد، چه در بحث‌های نظری ادعای علمی می‌کرد، و چه در بحث‌های عملی ادعای عدالت می‌کرد. اما چه شد؟ خدا چگونه رسوایش کرد؟ در بحث‌های نظری با عنوان جهالی که با ادعاهای غیر منطقی و خلاف عقل و خلاف علم و بر خلاف ضروریت‌های لازم، به رسوایی کشیده شد؛ و در مقام عمل با آن همه ادعا نتیجه کارش برده داری دولتی از کار درآمد. این در حالی بود که نصف کره زمین را تصرف داشت. و خیلی بدتر از او نیمکره غربی، لیبرال دموکرات، که استبداد محض را به عنوان یک دام در قالب دموکراسی به مردم ارائه داد و از آن به عنوان یک تمدن تعبیر کرد. چه از کار درآمد؟ این‌ها که برای این استبداد خشن از هیچ جنایتی فروگذار نمی‌کنند، و در نهایت سلطه خود را بر جهان به گونه‌ی که برای هیچ کس از آزادی خواهان جهان جای سخن باقی نگذارند، آن را به آخر تاریخ تعبیر می‌کنند. و برای اینکه فرصت فکر کردن را از جامعه بشری بگیرند و به افتضاحات خود سرپوش بزنند با نیرنگ‌های مختلف چه به صورت توسعه شهوات و مسائل حیوانی، شرب خمر، سرگرمی‌ها به لهب و لعب و چه سرگرم کردن طبقات مختلف بعضی را به ثروت و بعضی را به فقر؛ و چه در ایجاد تفرقه و نزاع‌ها میان اقوام، میان کشورها، میان ملتها، میان مذهب‌ها، میان طائفه‌ها، میان همه‌اش؛ برای چیه؟ همه این‌ها برای این است که بقایشان در گرو این است که فرصت فکر کردن را از مردم بگیرند، مخصوصا در مسائل اصلی. بله در مسائل حاشیه‌ی خودشان هم تحقیقات دارند؛ اما هیچ ربطی به مسائل سرنوشت انسان ندارد، به مبدأ و معاد ندارد، به وظیفه ندارد، به مسئولیت ندارد، به عاقبت کار بشر ندارد؛ موجودات سرگردانی هستند که این سرگردانی را برای همه دنیا می‌طلبند. آیت الله شهید مطهری قدس سره از سخن ماهاتما ماگاندی که « الحکمه ضاله المومن یاخذها اینما وجدها»۴، یک جمله حرف جاندار نقل می‌کند -که او خود تحصیل کرده اروپا است- تعبیر می کند برخلاف عوام ناس که صنعت‌های اروپایی‌ها را تصور می‌کند از نوع کار خدایی است؛ او می‌گوید من می‌گویم نه تنها از نوع کار خدایی نیست، اروپایی‌ها از کار انسانی‌شان درمانده‌اند تا چه برسد به کار خدایی. تمام این‌ها سرپوش بر فکر کردن است. غرق رفاه شدن، غرق زندگی شدن، شرب خمر، مشکلات، قرص‌های خواب‌آور و از این برنامه‌ها؛ لهب و لعب، موسیقی، فحشا، این همه برای این است که جرأت فکر کردن ندارند و نتیجه آن هم پوچی، هیچی، یأس، ناامیدی و تنهایی [است]. شما همین روزهای اخیر در روزنامه‌ها حتماً خواندید که در بعضی کشورهای اروپایی یک وزات جدید ایجاد شده، چیه؟ وزارت امور تنهایی؛ یعنی چه؟ بله، وقتی مسئله سیستم لیبرالی به خود گرفت و جزء خودش هیچ کس را نمی‌شناسد، تا وقتی که آب و رنگی دارد و جوان است و احساساتی دارد و بالاخره لذاتی دارد، مثل حیوانات دور هم جمع می‌شوند، اما در پایان هم را رها می‌کنند. می‌گفت ۱۴ میلیون جمعیت بعضی‌ها طوری است که در یک ماه می‌گذرد یک نفر با این‌ها حرف نمی‌زند. می‌فهمید یعنی چه؟ این‌ها لازمه این راه‌های انحرافی است. حالا تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل؛ در این وقت محدود که بنده نمی‌توانم این را شرح بدهم. اما این مکتب‌ها که بن بست رسیدند و بالاخره بشر باید برای خودش فکری بردارد، راهی برگزیند؛ آن راه، راه پیغمبران است، راه عدل است، راه خداست، راه انسانیت انسان است. که انقلاب اسلامی ما، این دیگه فرضیه نیست از قول آنچه که آنها حرف می‌زنند؛ این یک چیزی است که سابقه طول عمر بشر از آدم ابوالبشر و نوح تا امروز سابقه دارد؛ حاملش پیامبرانند، اسوه‌اش برگزیدگانند، ریشه در فطرت دارد و معاضد به عقل است و همسوی با علم است، و در صحنه میدانی طهارت، تقوا، پاکی، هدفمند بودن، خدایی بودن؛ انقلاب ما اسلام ما است نه یک کلم کم و نه یک کلمه زیاد. بله در طول تاریخ در بعثت همه انبیاء، بعد یک عده خودپرست و حکومت‌پرست بالاخره دور هم جمع شدند و از دست اهلش گرفتند؛ ظلمه‌ی آمدند روی کار، تاریخ پُر است. به اسم دین هم بی‌دینی خیلی کردند، به اسم مسلمانی هم نامسلمانی خیلی کردند؛ اما آنچه که بر دوست و دشمن واضح است و روشن است، این است که نامسلمانی ما هیچ ضربه‌ی به اسلام نزده. بلکه به خود ما آسیب زده « يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّمَا بَغْيُكُمْ عَلَىٰ أَنْفُسِكُمْ»۵. بنابراین این قانون است، مثل یک نسخه است عمل کردی نتیجه می‌گیری؛ عمل نکردی اعتبار نسخه از بین نمی‌رود. انقلاب ما، اسلام ما، دین خدا اینطوری است؛ اگر توفیقی پیدا کردیم پای آن ایستادیم « وَلَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرَىٰ آمَنُوا وَاتَّقَوْا لَفَتَحْنَا عَلَيْهِمْ بَرَكَاتٍ مِنَ السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ»۶، اگر کَلک درآوردیم با خدا هم نیرنگ کردیم« وَمَكَرُوا وَمَكَرَ اللَّهُ»۷؛ بازی درآوردیم، سر مردم هم بازی درآوردیم، همه این‌ها است؛ ما رسوا می‌شویم، شکست هم می‌خوریم، اما اسلام شکست نمی‌خورد. « مَثَلًا كَلِمَةً طَيِّبَةً كَشَجَرَةٍ طَيِّبَةٍ أَصْلُهَا ثَابِتٌ وَفَرْعُهَا فِي السَّمَاءِ»۸، « تُؤْتِي أُكُلَهَا كُلَّ حِينٍ بِإِذْنِ رَبِّهَا»۹، اگر پای این شجره دین، عقل، علم، اسلام و انقلابمان بایستیم همه برکات به ما خواهد رسید. این در حالی است که در مقابل شجره خبیثه‌ی ایستادیم که جزو رسوایی هیچ چیز ندارد. استکبار جهانی« وَمَثَلُ كَلِمَةٍ خَبِيثَةٍ كَشَجَرَةٍ خَبِيثَةٍ اجْتُثَّتْ مِنْ فَوْقِ الْأَرْضِ مَا لَهَا مِنْ قَرَارٍ»۱۰ [است]. خداوند ان‌شاء‌الله به شما خیر عنایت کند مردم عزیز، مردم سرافراز، مردمی که از آن روزی که با امام (ره) بیعت کردید و تا امروز در مقابل انواع توطئه‌های خبیث شرق و غرب ایستادید و شرق را ساقط کردید و غرب رفتنی است و در آستانه سقوط است. به دنبال لیبرال دموکرات نروید که ضرر می‌کنید؛ روی ارزش‌های اسلامی بیاید. این بازی‌های که سر ما درمی‌آورند تحت تاثیرش قرار نگیرید، و مردانه بایستید و دفاع کنید. که ان‌شاءالله جلوه آن را در ۲۲ بهمن -همانطور که رهبر فرزانه انقلاب فرمودند- که راهپیمایی تماشایی خواهد بود ان‌شاءالله.

اَللّـــهُمَّ اغفِر لِلمُومِنینَ وَ المُومِنَاتِ وَ المُسلِمینَ وَ المُسلِمَاتِ اَلاَحیَاءِ مِنهُم وَ الاَموَاتِ. تَابِع بَینَنَا وَ بَینَهُم بِالخَیراتِ.

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیم

إِنَّا أَعْطَیْنَاکَ الْکَوْثَرَ ﴿١﴾ فَصَلِّ لِرَبِّکَ وَانْحَرْ ﴿٢﴾ إِنَّ شَانِئَکَ هُوَ الأبْتَرُ ﴿٣﴾

‌۱- سوره انعام، بخشی از آیه ۹۴؛« و محققا شما یکایک به سوی ما باز آمدید آن گونه که اول بار شما را بیافریدیم».

۲- عوالی الاُلی، ج ۴، ص ۱۰۳؛« آسمان‏ها و زمين، با عدالت، پا برجا مى‏مانند».

۳- سوره لقمان، بخشی از آیه ۹؛ سوره رعد، بخشی از آیه ۲؛« آسمانها را چنان که می‌نگرید بی‌ستون برافراشت».

۴- بحار الانوار، ج ۲ ص ۹۹؛ « حکمت ، گمشده مومن است و هر کس که چیزی را گم  کرده آنرا در هر نقطه ای پیدا کند معطل نمی شود و بر می دارد».

۵- سوره یونس، بخشی از آیه ۲۳؛ « ای مردم شما هر ظلم و ستم کنید منحصرا به نفس خویش کنید».

۶- سوره اعراف، بخشی از آیه ۹۶؛« و چنانچه مردم شهر و دیارها همه ایمان آورده و پرهیزکار می‌شدند همانا ما درهای برکاتی از آسمان و زمین را بر روی آنها می‌گشودیم».

۷- سوره آل عمران، بخشی از آیه ۵۴؛ « و [دشمنان] مكر ورزيدند و خدا [در پاسخشان] مكر در ميان آورد».

۸- سوره ابراهیم، بخشی از آیه ۲۴؛ «کلمه پاکیزه را به درخت پاک و زیبایی مثل زده که اصل ساقه آن برقرار باشد و شاخه آن به آسمان (رفعت و سعادت) بر شود؟».

۹- سوره ابراهیم، بخشی از آیه ۲۵؛« و آن درخت پاک و زیبا به اذن خدا همه اوقات میوه‌های مأکول و خوش دهد».

۱۰- سوره ابراهیم، آیه ۲۶؛ « و مثل کلمه کفر (و روح پلید) مانند درخت پلیدی است که ریشه‌اش به قلب زمین نرود بلکه بالای زمین افتد و (زود خشک شود و) هیچ ثبات و بقایی ندارد».

پاسخ دهید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *