متن بیانات حجت الاسلام والمسلمین سید علیرضا عبادی نماینده ولی فقیه در خراسان جنوبی و امام جمعه بیرجند در دیدار با جمعی از نخبگان استان مورخ ۱۳۹۶/۱۱/۱۸
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحيم
با سلام به امام زمان (عج) و با درود به روان مقدس رهبر فقید انقلاب و سلام و درود به رهبر معظم جمهوری اسلامی ایران، رهبر مسلمین جهان و سلام به محضر شما نخبگان و همه سنگرنشینان علم و ایمان.
خیلی استفاده کردم و هم خدا را شکر میکنم و هم از همه شما عزیزان تشکر می کنم. با بزرگداشت دهه مبارکه فجر انقلاب اسلامی و ایام بازگشت امام به امت. چند دقیقهی مصدع وقت شما می شوم امیدواریم آنچه خیر باشد خداوند به زبانم جاری فرماید. آری انسان که در قرآن و کلام وحی معرفی میشود همین است، اشرف المخلوقین است. مسجود ملائکه است. و صاحب بزرگترین امانت هستی است. امانتدار خداست و بالاستعداد همه چیزدان است و « وَعَلَّمَ آدَمَ الْأَسْمَاءَ كُلَّهَا»۱. و باقی آنچه که در جای جای آیات شریفه انسان را معرفی کرده که بحث خاص خودش را دارد اما دورنمایش این است. آنچه که مهم است این است که این استعداد به فعلیت برسد و این قوه ظهور پیدا کند و این گنج استخراج شود و آن تبعاً شرایط میطلبد. شرط اولیهاش آن است که آن خیمه بزرگی که باید برای پرورش انسان بر سر همه انسانها باشد، حکومت عدلی است که پیغمبران آوردند. و با ضایع شدن آن است که انسانها ضایع میشوند. اما به هر حال شرایط مقطعی یا منطقهی و غیرو یا شرایط شخصی و خانوادگی ایجاب میکند که در سختترین شرایط هم این درخت به گل و میوه مینشیند. اما به هر حال مهمترین سرمایه هستی تا برسد به یک جامعه، کشور، یک استان، یک شهر؛ مهمترین سرمایه نخبگان هستند. نیروی انسانی حرف اول و آخر را میتواند بزند. اگر همه چیز داشته باشند و داشته باشیم اما نیروی انسانی واجد شرایط که تعبیر دیگر همان نخبه است نداشته باشیم همه چیز ضایع خواهد شد؛ که میشود. و اگر جامعهی هیچ نداشته باشد اما انسان بالفعل و انسان نخبه که علم و ایمان و تعهد را با هم درآمیخته و عزم و اراده قوی در سیر به سوی هدف عالی دارد و همه قوایش را به کار میگیرد تا از فرصت زندگی برای آنچه که وظیفهاش است عمل کند، اگر هیچی نداشته باشد او ایجاب می کند. اما آنچه که به آن باید حتماً توجه داشته باشیم این است که دشمنان ما از ما زرنگ تر هستند؛ یعنی در کار دنیای و شیطنتشان سنگ تمام میگذارند. خیلی زیبا اشاره فرمودند که اگر نخبگانی نبودند و کمک نخبگانی نبود کی ما در دنیای که به دو نیم کره شرقی و غربی بود و برای مسلمانها هیچ جایی نگذاشته بودند و هر کدام از دیگری بدتر بودند کی فرصت میدادند که چنین انقلابی به وجود بیاید؛ این نخبگان بودند که این انقلاب را به وجود آوردند. ولی خُب دشمن هم با شیطنتش کاملاً توجه داشته که اینها هستند؛ بنابراین بیکار ننشسته، دست اندکار شده و از هر طریقی که توانسته، همان جملهی که الان میگوید از روز اول هم همین بود، میگوید که ما همه گزینهها را روی میز داریم، درست میگوید از روز اول هم همین بوده؛ فقط آن گزینهی را عمل نمیکند که نمیتواند، والا همه گزینهها روی میزش است. از روز اولی که به وسیله منافقین ترور نخبگان را در این کشور [شروع کردند]، ۱۷ هزار نخبههای از قشرهای مختلف را اینها ترور کردند. به هر حال، جنگ را بر ما تحمیل کردند بالاخره ناچاریم از خانمان، از ناموسمان، از انقلابمان، از عقیدهمان دفاع کنیم؛ خُب این ضایعات دارد. آنهایی که در صفهای اول به شهادت میرسند متعهدترین افرادند که به شهادت میرسند، همانهایی که به بعضی اشاره کردید؛ و چقدر از بهترین های ما را گرفتند. و در هر زمانی و به هر صورتی و الان هم ادامه میدهند، که چه؟ که نخبگان جامعه را که بگیرند بعد ناچار مدیریت جامعه میافتد به دست دوم و سوم، بلاخره آنهایی که ضعف دارند؛ ببین دشمن چقدر حساب شده کار کرده. این گلایههایی که شما میکنید که در حقیقت مطلب ته دل ما است، اینها از اینجا حاصل شده، وقتی کارآمدترین انسانها را در ظرف چهل سال در هر شرایطی توانستند از بین بردند تبعاً کسانی که بعداً میآیند متصدی این کار میشوند آن شایستگی کافی ندارند و نتیجه آن همین است که بالاخره در رعایت اولویتها کم میآورند. کم آوردنش همه جا خودش را نشان میدهد حالا یکی از جاهای مهم که نشان میدهد همین جایی است که شما میفرماید. اما در عین حال همانطور که اشاره فرمودند این پرچم بر زمین نمیافتد. با همان تلاشی که از اول نهضت تا پیروزی انقلاب و بعد از آن در این چهل سال صورت گرفته به هر حال این پرچم حفظ میشود و باید حفظ شود و باید برود؛ بحث نجات نوع انسان، از این وحشیگری ها قرن ۲۱ است، نوع انسان باید نجات یابد؛ تنها راهش این است و از هر فرصتی باید استفاده کرد.
اما در عین حال آن مقداری که باید از این جلسه بسیار زیبا، دلنشین؛ چه صحبتهای صادقانه، چه نقدهای منصفانه، اما اینها دقیقاً همان مطالبی است که بنده عرض می کنم خدمتتان. اگر برای کارآمد کردن بعضی افراد کم تفاوت یا ناتوان باید مطالبه گری داشته باشیم، اصلاً کار ما همین است. مراجعاتی که به دفتر کار ما می شود از قشرهای مختلف، همان مطالباتی است که برخلاف آنچه که باید باشد به بسیاری از مسئولان مراجعه میکنند و سرخورده میشوند و بعد ناچار می شوند و میآیند به دفتر ما. خُب عنایت دارید که جایگاهی که بنده کمترین که اصلاً اهلیتش ندارم، منتها ضرورت ایجاب کرده که چند روزی اینجا باشم؛ وگرنه بنده اهلیت این ندارم. این جایگاه خارج از قوای سه گانه است. و قانونگذار همه امور لازمی که باید چرخ و پَر این کشور بگردد در اختیار قوای سه گانه قرار داده با اختیارات لازم، با اعتبارت لازم، با قوانین لازم و ریل مربوطه حرکت کنند. خُب آنها زیر مجموعه ما هم نیستند که ما بدون مقدمه ورود پیدا کنیم و امر و نهی کنیم؛ زیر مجموعه ما نیستند. مستقیماً نمی توانیم ورود پیدا کنیم. این مطلبی است که به باقی مراجعهکنندگان هم از جهتی که بتوانیم ورود پیدا کنیم پیشنهاد میکنم، به شما هم. و آن این است که، کسانی که مسئولیت پذیرفتند و ردههای بالا هم قسم خوردند که باید در جهت اجرای قوانین اسلامی در پای قانون اساسی بالاخره عمل کنند؛ آنها باید پاسخگو باشند به دلیلی که مسئولیتی طبق قانون گرفتند، مسئولیت هم باید ارائه بدهند. روی این جهت چه در انواع مسائلی که شما دارید، چه دیگران دارند، فرق نمیکند هر مراجعهکنندهای که از ما همکاری بخواهد؛ باید به مسئول مربوطه هر که هست، – همان کسی که جوابگو نیست – در هر بخشی خواسته قانونی خودش را و دلایل لازمش را خطاب به آن که مسئول است منعکس کند و از آن یک نسخه به عنوان رونوشت و گیرنده به ما بدهد؛ این موجب میشود که ما اجازه پیدا میکنیم ورود پیدا کنیم. یعنی آن مطالبهی که افراد میکنند یا طرف بیتفاوت است یا به هر حال کارش را انجام نداده غیروذالک، مثل همین بلندگو که صحبت را رسا میکند ما سوال میکنیم که آقای مسئول به این دلیل و این دلیل که در این جا این مطلب ارائه شده شما کارت را انجام ندادید؛ خُب تبعاً او هم یا میپذیرد یا دلیل خودش را میآورد. اینجاست که برای ما دو مسئله اینجا مطرح است؛ یکی مسئله آگاهی، در انواع رشتههای که شما نخبگان نظر دارید و نظر شما برای کشور کارساز است، اما ما با این گرفتارهای متفرقهی که وقت ما را پُر میکند هیچ اطلاع نداریم که شما در چه مسئلهی نظر دارید و نظراتتان چگونه است. بنابراین مسئله اول عدم اطلاع ما است که این مسئله چیست، کدام است، این صاحب نظر کیست؛ مسئله اول این است که نمیدانیم. مسئله دوم اینکه وقتی هم آگاه باشیم بدون مقدمه ورود مستقیم نمیتوانیم بکنیم. اما وقتی به این فرمی که عرض کردم نامه وقتی دست ما میرسد که به مسئول مربوطه رفته این هم به ما آگاهی میدهد که یک چنین نظری در فلان موضوع است، ما غنیمت میدانیم دیگر؛ هم مجوز ورود داریم به جهتی که گیرندهی که به ما میدهند به همین دلیل است که آقا این مسئول به هر حال یا بیتوجه بوده یا پاسخ نمیدهد یا مانع دارد، هرچه هست در واقع یک نوع اختیارات به ما میدهید که ما به عوض شما ورود پیدا کنیم و این کار را میکنیم. ضمن اینکه خود آگاهی و اطلاع ابتدایی هم برای ما ارزشمند است و لذاست که نظرات مکتوب خود را هم اگر بدهید ممنون خواهم شد. بالاخره آگاهی آن هم خوب است، در عین حالی که ما بدون اینکه با نامه رسمی، رونوشت جهت پیگیری داشته باشیم نمیتوانیم ورود پیدا کنیم؛ نمیتوانیم دستور بدهیم چون آنها زیرمجموعه ما نیستند. اما در عین حال آگاهیش خوب است اما چه بهتر که هم با آگاهی باشد و هم با مجوز ورود در جهت پیگیری خواستههای شما که خواستههای جامعه است، خواستههای اسلام است، خواستههای انقلاب است؛ و این چنین مجموعه دانشگاه و مخصوصاً نخبههای دانشگاه یا حوزه یا هر قسمتی از مسئولین بیگانه نباشند و امیدواریم که با تعدد و تکرار این قضیه مسئولین را هم به این نوع محاورات و مراجعات عادت بدهیم در آینده که این ارتباطات اصلاً طبیعی شود. چون آنها هم بدون کمک و نظر نخبگان علی ای حال محدودند، این بزرگترین خدمت به خود آنها است. و ما هم خیر شما را میخواهیم، هم خیر آنها را میخواهیم، هم خیر مردم را می خواهیم؛ همین اینکه فرمودند که به هر حال بعد از ۴۰ سال علی ای حال باید امور را در یک روالی قرار بدهیم که این روال قابل قبول باشد. بله در سطح کلی مسئله همین است ولی علی ای حال چالشهای که هست و نواقصی که هست و حتی گاه آنقدر سر این مسائل جزئی بعضی از مسئولین در مردم نارضایتی ایجا میکنند که خُب حالا با نظر خوشبینانه میگویم اینها ناکارآمدند که با مردم اینطور برخورد میکنند. یا با نظر بدبینانه که حتماً اینطور نخواهد بود میگویم نکند تعمد است، یک پروژه استعماری است که نفوذ کرده و اینگونه با مردم برخورد میشود. مجدد از همه شما خیلی تشکر دارم مخصوصاً مهمانهای بسیار عزیزی که خدا به عنوان نعمت غیرمترقبه به ما داده و ما امشب یک چنین جلسه خوبی داشتیم. امیدوارم از این نوع جلسات در آینده بیشتر داشته باشیم و چون به هر حال ما که گرفتاریم فرصتی که حالا خیلی ابتکاری داشته باشیم [ نداریم]؛ اما با تعداد و تکرر اینگونه جلسات بتوانیم در آینده امور را خیلی عادی کنیم؛ نه اینکه حالا به عنوان یک اتفاق؛ نه، امور عادی باشد و حتی از بعضی مسئولین اصلاً به همین جلسه دعوت میکنیم؛ براساس نظراتی که میخواهد مثلاً در آن شب، یا در آن جلسه در فلان روز انجام شود ما قبلاً عناوین آنها را از شما میگیریم به مسئولین مربوطه میدهیم که چنین سوالاتی خواهد بود، شما هم تشریف بیارید عوض اینکه ما حرف میزنیم، شما حرف بزنید؛ چون آنها باید حرف بزنند نه بنده؛ بنده که به هر حال نه اختیاراتی دارم و نه اعتباراتی دارم و نه پاسخگوی مسئول دیگری میتوانم باشم، او خودش باید پاسخگو باشد. و لذاست که درخواست من این است که از این نوع جلسات باشد. که باز هم شما نخبه هستید میتوانید پیشنهاد بدهید نوع جلسات؛ که حالا بنده استارتش را اینطور میزنم که موضوعات قبلاً مشخص بشود مسئولان مربوطه را دعوت کنید تشریف بیارند و بالاخره این پیوند [ایجاد شود]؛ که ما همه یکی هستیم ما که دولت ما، ملت ما، مردم ما، دانشگاه ما، حوزه ما؛ اصلاً اساس انقلاب ما بر وحدت است. منتها بر وحدت بر حق، بر وحدت بر قانون، این است دیگر؛ نه هر کسی یک طوری انحرافی عمل کند بگوید وحدت این است، وحدت با من؛ نه اینطوری نیست. وحدت وقتی صورت میگیرد که همه بر محور قانون باشند. و اگر همه به قانون پایبند باشند ما یک مجموعه هستیم، یعنی وحدت در کثرت داریم؛ با همه تکثری که است اما همه ما یک حرف میگویم، همه ما یک هدف داریم، و باید هم به اینجا این مسئله را ختمش کنیم. و با یک وحدت عقلانی، علمی، دینی، قانونی، امید دشمنان برای همیشه قطع کنیم که مزاحمت آنان هم دیگر از سر ما کم شود. والا تا او در آنجا نی و نوایی میزند و در جامعه ما افراد خامی به نوای او میرقصند ما هرگز روی آسایش را نخواهیم دید. مجدد تشکر میکنم انشاءالله که موفق باشید بتوانید به جامعهتان، به کشورتان، به ایدههاتان خدمت کنید.
برای شادی ارواح طیبه شهدا، روح پاک امام امت، طول و عمر عزت رهبر فرزانه انقلاب اجماعاً صلوات بفرستید.
۱- سوره بقره، بخشی از آیه ۳۱؛ « و خدا همه اسماء را به آدم یاد داد».