متن بیانات حجت الاسلام و المسلمین سید علیرضا عبادی نماینده ولی فقیه در خراسان جنوبی و امام جمعه بیرجند در نشست بررسی و نقد نظریه نقدپذیری پیامبر گرامی اکرم (ص) و ائمه معصومین(ع) در حوزه علمیه رضویه بیرجند مورخ ۱۳۹۶/۱۰/۲۸
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحيم
«الْحَمْدُ لِلَّهِ وَ الصَّلَاةُ وَ السَّلَامُ عَلَى رَسُولِ اللَّهِ وَ عَلَى آلِهِ آلِ اللَّهِ وَ اللَّعْنُ الدَّائِمُ عَلَى أَعْدَائِهِمْ أَعْدَاءِ اللَّهِ».
با سلام به امام زمان (عج) و با درود به روان مقدس رهبر فقید انقلاب و سلام و درود به رهبر معظم جمهوری اسلامی ایران، رهبر مسلمین جهان و سلام مجدد به محضر شما عزیزان و همه سنگرنشینان علم و ایمان.
فرمایشات دو استاد معظم بسیار پربار و قابل استفاده بود و بلکه نیاز به اینکه مزاحم بشوم نیست، اما به هر حال چند دقیقهی وقت شما را میگیرم امیدوارم آنچه خیر باشد خداوند به زبانم جاری فرماید. قبل از هر چیز باید توجه داشته باشیم- که داریم- خدا لطف کرده بعد از وجود پیامبر اعظم(ص) و ائمه معصومین علیه السلام در مکتب اهل بیت(ع) کسانی پرورش یافتند که نه تنها از نظر من و شما در جهان عقل و فلسفه، در جهان بحثهای دینی و کلامی، در بحثهای اخلاقی و فقهی در دنیا حرف اول را می زنند؛ آنان که منکرند بگو رو به رو کنند. مسائلی که امروز به من وشما می رسد علامه حلّیها، شیخ طوسیها، خواجه نصیریها، شیح بهاء الدینها، ملاصدراها، گذراندند که هسته علم و فلسفه را شکافتند و یا در بحثهای عقلی و کلامی سنگ تمام گذاشتند؛ دوست و دشمن در مقابل اینها کوچک است. « وَإِنْ كُنْتُمْ فِي رَيْبٍ مِمَّا نَزَّلْنَا عَلَى عَبْدِنَا فَأْتُوا بِسُورَةٍ مِنْ مِثْلِهِ»۱، یک سوره ناطقی مثل هر یک از اینها دنیا اگر دارد، ارائه بده. اساتید گرامی منابعی را فرمودند حالا چه از حدیث، چه از حدیث، چه از وحی قرآن کریم همراه با دلایل عقلی؛ که گفتم اینها گذرانده شده؛ بنده هم برای اینکه به هر حال از وقت استفاده کنیم عصارهی از آن را که اگر بتوانم – والا بنده کوچکتر از آن هستم-[بیان میکنم]؛ که به دلیل عقل و نقل «قُلْ فَلِلَّهِ ٱلْحُجَّةُ ٱلْبَٰلِغَةُ»۲، این وحی است اما عقل را به همراه دارد؛ «قُلْ فَلِلَّهِ الْحُجَّةُ الْبَالِغَةُ»، والا همه چیز به هم میریزد. خُب این معدل که از اولین بعثتی که در میان نوع بشر حاصل شده، حالا حضرت آدم باشد یا حضرت نوع علیٰ نبیّنا و علیه السّلام، و تا آخرین حجت خدا که حضرت مهدی سلام الله علیه باشد؛ ۱۲۴ هزار پیامبر و همه جانشینان معصوم آنان، او این است که چهار اصل در اینجا جواب میدهد؛ که گفتم مستندات اینها – مسائلی که چه از نظر عقلی، چه از نظر نقلی- کار کشتههای که دوم ندارند[است]، دیگر ما وارد آنها نمیشویم. یک به استناد عقل و نقل اینکه پیامبران و جانشینان آنان باید از طرف خدا تعیین شوند؛ روشن هم است عقلاً و نقلاً؛ عالم مال کیه؟ که خلق کرده؟ خدا؛ آدم مال کیه؟ که خلقش کرده؟ خدا؛ شناخت حقیقی انسان فقط نزد خداست والا انسان یک موجود ناشناخته است؛ خیرش را که میداند؟ خدا؛ شَرش را که میداند؟ خدا؛ بنابراین حکم را که برای او باید تعبیه کند که به کمال برسد؟ پیداست جاهل که نمیتواند، فقط خدا؛ مالک حقیقیش کیه؟ خدا؛ ما در این جهان هستی هیچ حق تصرف نداریم مگر به اذن خدا؛ ما که صاحب این عالم نیستیم، صاحب خودمان هم نیستیم؛ « أَلَا لَهُ الْخَلْقُ وَالْأَمْرُ»۳، این حق اوست و تنها راه رشد در این است که رهبران جامعه از طرف خدا باشند و الاغیر؛ غیر آن طاغوت است، غیر آن ظالم است؛ غیر آن منحرف است؛ این یک اصل است که تعیین باید از طرف خدا باشد.
مسئله دوم اینکه تا آن که از طرف خدا نیست نتواند ورود پیدا کند، یک فیلتر میگذارند که نتواند عبور کند؛ و آن این است که، آن را که خدا میفرستد و همواره از نظر عقلی و نقلی و صریح آیات باید نشانی همراه داشته باشد که صدق او را در انتساب به خدا برساند؛ حالا در آیات قرآن غالباً از او به آیت بینه و این تعبیرها می شود، در بحثهای کلامی اصطلاحاً معجزه گفته میشود؛ به دلیل همان به زانو درآوردن بیگانه، غیرخودی، که میخواهد وارد شود به زانو درآورد؛ بنابراین این اصل دوم است که باید آن که از طرف خدا میآید دارای معجزه باشد.
مسئله دیگر اینکه او باید به هر آنچه که نوع بشر در این سیر الی الله چه مسائل مادی فراگیر، چه مسائل معنوی، چه دنیوی، چه اخروی؛ همان که فقها مطرح میکنند؛ میفرمایند که شما هیچ موضوعی را نمیتوانید طرح کنید که دین خدا روی آن نظر نداشته باشد، حکم الله نداشته باشد؛ ببین، دامنه وسعت دین تا کجاست؛ حالا آن کسی که حجت خداست باید همه آنچه را که از دین خدا در هر امری، مادی، معنوی، دنیوی، اخروی و انواع و اقسام و اصناف باید بداند؛ چرا باید بداند؟ خُب اصلاً به چه کار آمده؟ آمده که در هر امری راه را به مردم نشان دهد، برای این آمده؛ دین هم که نسخه زندگی است دیگر، برای این کار آمده؛ خدا هم که حجت بالغه دارد« قُلْ- این پیام را بده که- فَلِلَّهِ ٱلْحُجَّةُ ٱلْبَٰلِغَةُ»، حالا آن که آمده اگر مدعی است جاهل باشد به دین خدا، به احکام خدا، به مسائل خدا؛ اگر جاهل باشد به شناخت انسان، به شناخت جهان، به شناخت هستی، به شناخت وظیفه، اگر جاهل باشد چطور مردم را راهنمایی میکند؟ و اگر او جاهل باشد آیا قبح، عقاب بدون بیان در روز قیامت حجت خدا بر مردم تمام میشود یا حجت مردم بر خدا؟ پیداست اگر جاهل باشد خدا حجت ندارد که، این بندهها هستند حجت دارند؛ وقتی انسان یک مسئلهی را پذیرفت «حکم به شیء، حکم به لوازم شیء است»۴، لوازمش را هم باید بپذیرد.
مسئله چهارم اینکه او باید معصوم باشد؛ او هم به همین دلیل، که چه؟ « قُلْ فَلِلَّهِ ٱلْحُجَّةُ ٱلْبَٰلِغَةُ »، حالا اگر خدا نکرده، نعوذبالله، زبانم لال به انبیاء و به ائمه معصومین و همه جانشینان معصوم پیامبران، ۱۲۴ هزار پیغمبر، کسی نسبت گناه قائل شود آنوقت مردم هم همان گناه را تکرار کنند روز قیامت حجت خدا بر مردم تمام است یا حجت مردم بر خدا؟ میگویند چرا این کار را کردی، میگوید خُب این حجت شما این کار کرد، ماهم کردیم، گناهی که ما هم کردیم؛ میشود چنین چیزی؟ و این چهار اصل از اولین پیامبری که مبعوث شده تا آخرین حجت الهی که حضرت مهدی صاحب الزمان علیه السلام است این گویا است، فراگیر. و اگر دیگرانی یک چنین اصول خدشه ناپذیری دارند اهل هر ملت و مذهبی، بگوید بیاورند مطرح کنند؛ آنان که منکرند بگو روبه رو کنند. حالا کسانی که اصلاً اهلیت ندارند؛ یک، اهلیت ندارند؛ یک رشته تخصصی است. گفتم آنهایی که این برنامهها را در طول تاریخ انجام دادند آنان کسانی هستند که در دنیا نمونه ندارند، هر که دارد نشون بده، بیاورد؛ آنانی که پای درس آنان به سلسله نشستند تا شمای که امروز مینشینید دارید آموزش تخصصی میبینید؛ ولی آنهایی که خارج از این برنامه نشستند، حق ورود به این بحثها ندارند چون کارشان نیست؛ خود این خلاف است.
مسئله دومی که اصولاً جایگاه این آقایون از نظر قانونی که پا بشوند مسائلی را ارائه بدهند، آیا نظریهپردازی است؟ قانون اساسی است هر یک از قوای سه گانه وقتی مشخص میشوند و از نظر قانونی تایید میشوند، میروند پشت تریبون قسم یاد میکنند که براساس قانونی اساسی عمل کنند؛ آیا کار اینها نظریهپردازی است، آن هم در مسئلهی که اصلاً اهلیت ندارند یا حل مشکلات مردم، کدام یک؟ این همه رکود، گرانی، بیقانونی، اختلاس، حقوقهای نجومی، بیعدالتی و… که کارشان است؛ چرا به اینها نمیپردازند؟ برای مردم نظریهپردازی میکنند! مردم همچین نیازی ندارند چرا که برای آن کار تعیین شده کسی. البته تحلیلها در این جهت گوناگون است و باطنش را خدا میداند؛ بعضیها در تحلیلهاشان اینطور کار کردند که اصلاً ورود اینها به بحثهای انحرافی یک نوع کَلَک سیاسی است؛ و او این است که بخاطر اینکه مردم تحت انواع فشارها و تضییع حقوقها و عقدههایی که از ناکارآمدیها پیدا کردند سوال دارند، مطالبه دارند؛ یک بحث انحرافی را مطرح میکند تا مدتها ذهنها میرود روی آن، جلسات میرود روی آن، بحثها میرود روی آن و اینها در یک حاشیه امنی قرار میگیرند. اما این نظر خوشبینانه است؛ نظر است دیگر ما غیب نمیدانیم، تحلیل میکنند نظر میدهند. نظر بدبینانه هم است، خدا کند اینطور نباشد؛ و او اینکه اصولاً آنچه که از دیرباز رهبر فرزانه انقلاب هشدارها دادند؛ وقتی رهبران دیگر کشورها هیچ عکس العملی نداشتند که بعد از ۵ یا ۶ سال بیدار شدند آقا هشدار دادند به تهاجم فرهنگی(۵). بعدها هشدار دادند؛ اول به نفوذ فرهنگی، تهاجم فرهنگی، ناتوی فرهنگی، شبیخون فرهنگی، غارت فرهنگی؛ یعنی یک پروژه خیلی خطرناک استعماری در جنگهای نرم و خلاصه نسخه آنچه که بر مسلمانان اندلس پیاده شده؛ وقتی در جنگهای نظامی ترفیع نبستند از این طریق وارد شدند، جنگهای نظامی و غارت و کشتار مردم را میگذارند بعد از اینکه مردم را از درون تهی کنند؛ و این یک پروژه است انجام میشود؛ این هم یک نظریه است خدا کند اینطور نباشد.
اما وقتی جوانب امر را نگاه میکنید حداقل ولو به احتمال باید خیلی حواسها را جمع کرد. چرا؟ به جهتی که آن سرمایه اصلی ما که آقا هشدار غارت آن را دادند آن دو چیز است؛ یکی عقاید راسخ عقلانی، علمی و کلامی که مردم با این ایمان راسخ در مقابل همه مشکلات جهانی وایستادند، این یک طرف سرمایه است؛ آن پله دیگرش تربیتهای اسلامی است، آداب اسلامی است، فرهنگ اسلامی است که همواره جامعه ما به برکت این عقاید از آن تربیت، ادب، اخلاق و عفاف برخوردار بوده. اگر هم آسیبی دیده از ناحیه غربیها دیده. و از همان دورانی هم که غرب نفوذ پیدا کرده برای ما هم تریاک آورده، هم نسوار آورده، هم سیگار آورده، هم فحشا منکرات آورده، هم فرهنگزدایی؛ همه اینها را آورده و اوجش در زمان رضاخان ملعون و حکومت مطلقه انگلیس بود؛ حالا با ایران چه کردند، با باقی دنیا چه کردند، هنوز هم آثار شوم آنها در مواد مخدر یا در مسائل فرهنگی یا در تفکرهای لیبرالی و خودپرستی هست. بنابراین شما اگر خودتان را به عنوان یک راهی که بارتان را در یک خُرجین کردید و دارید این سیر میروید به مقصد، کل سرمایهتان همین است چیز دیگر ندارید، یکی عقاید راسخ و ایمان و یکی هم تربیتها، آداب، اخلاق و رفتار، منش و عزت و اینها.
در حکایتهای کلاس ابتدایی داشتم میخواندم؛ کلاسهای اول و دوم که بود، گفت که یک نفر خُرجینش، سرمایهاش این بود که پُر از مواد مثلاً خرازی کرده بود از بلور و چینی و از این موادهای شکستنی؛ یک نفری از راه رسید یک گُرز محکمی دستش بود بلندش کرد زد به یک سمت خُرجین گفت برادر چه بار داری؟ پاسخ؛ گفت یکی دیگر بزنی هیچی ندارم. اینها جنگ با عقاید را این چنین تعبیه میکنند، حالا طرف توجه دارد، بیتوجه؛ اما به هر حال این گُرز محکمشان بر این سرمایه بزرگ جامعه است؛ سرمایه دنیا و آخرت مردم. از آن طرف نسبت به مسائل تربیتی چه میکنند؟ تمام سرمایه شما اینها است؛ آسیب بدتر وارد میکنند؛ همانطور که وارد کردند. حالا گفتم از گذشتهها ببینید که انگلیس در هنگام نفوذش چه کرده و بعد امریکا و فرانسه و صهیونیستها در برنامههایشان در طول این مدت تا قبل از انقلاب چه منظور کردهاند والان بعد از این همه شهید، بعد از این همه ایثار، بعد از این همه ازخودگذشتگی یک عده، بقیه چه می کنند. چه میکنند؟ آنها سند ۲۰۳۰ آنچنانی را میارند و اول با چراغ روشن، با هشدارهای رهبرمعظم انقلاب با چراغ خاموش عمل میکنند. عمل نمیکنند؟ ارزشهای دین را زیرسوال میبرند؛ آداب و اخلاق را به تمسخر میگیرند؛ روی نوجوانان ما در جهت منحرف کردن طرح و برنامه همین دیروز یک آقایی آمده بود میگفت که از مردم در آموزش و پرورش پول جمع میکنند- از آن پولهای زوری؛ غیرقانونی- و بعد به عنوان خاوران شناسی، میگویند که خُب ما باید جامعهمان را بشناسیم، گذشتگان را بشناسم؛ گذشتگان ما عروسانی چه کار میکردند، یک عده مُطرب و لوتی و سورنازن میآورند سر کلاس به عوض درس قرآن، به عوض درس اخلاق، درس آداب در این مکتب غنی اسلامی و بعد به این دختربچههای میگویند برقصید؛ یا مثلاً یک زنگی دارند، حالا یک زنگ تفریحی، حالا نمیدانم ورزشی، حسابی که هندسه است، به نام زنگ نشاط ؛ او هم عیناً همینطور، زنگ نشاط همین است که برقصند. در کنسرت و غیرو هم اینها چه کار میکنند؟ غالباً دَم از نشاط میزنند، یک حرف جنون آمیز؛ مردمی که عدهی بخاطر پولهای بادآورده، بخاطر پولهای نجومی، بخاطر حقوقهای نجومی، بخاطر اختلاسها و… افتادند غرق مادیات شدند، نمیدانند پولها را چه کار کنند؛ عدهی هم کارگرند میآید سر گذر کاری نیست ظهر برمیگردد نمیداند تا که آیا تا شب دو نان سنگگک گیرش خواهد کرد یا نه؛ فرماید نشاط چنین جامعهی با چیست؟ در خانه چندتا بچه بیکار دارد؛ عاقلانه چیست به او بگویند که آقا برای شما کار تولید کردیم، این بچه را به کار گرفتیم؛ این روستاهای که آب ندارند، دیروز از یک روستای پرجمعیت تشریف آورده بودند مردم، بهترین مردم ما؛ و میگفتند ما در شبانه روز- اولی گفت یک ساعت، دومی گفت یک ساعت جاهای شیب لوله است ما یک ربع آب داریم- یک ربع آب داریم، آب نداریم؛ حالا برای اینها به نشاط برسند بگن بزن و برقص! نشاط یعنی همین؟ بچههایش بیکارند، جهیزیه برای ازدواج ندارد، دهها مشکل دیگر دارد، مریض است؛ بعد میگویند ما طرفدار خوشحالی مردم هستیم! ما طرفدار- ببین از چه واژههای استفاده میکنند، آخه اینها یک واژههای نیست بگن کسی نفهمد؛ آخه اینها که ادعای فهم میکنند، ادعای بالاخر حداقل سیاست میکنند، چگونه می شود که یک آدم عاقل اینطور فکر کند؟- میگویند ما طرفدار آزادی هستیم؛ آنوقت آزادیش چیه؟ آزادیش این است که تلگرامی که در دست استکبار تعبیه میشود و انگلیس، منافقان، امریکا و صهیونیستها برنامههایشان را برای بچههای ما تعیین میکنند، میگن این را فیلترش کن، میگوید دنیا عوض شده، چشمتان را باز کنید دنیا، دنیای اطلاعاته مگر ما میتوانیم این را فیلتر کنیم؛ در حالی که شما نمیخواهید، مردم میخواهند؛ خُب طوری وانمود میکنند یعنی طرفدار وسعت اطلاعات و فضای مجازی هستند، دیگران نیستند؛ اینطور میخواهند وانمود کنند. تحریف در این قضییه ببین تا چه حد؛ که مخالف فضای مجازی است؟ که مخالف استفاده صحیح از همه اطلاعات است؟ کسی مخالفه؟ هرکسی مخالفه به ما نشان دهید که مخالفت کرده؟ میگوید بله، اگر شما طرفدار اطلاعات و فضای مجازی و فضای باز هستید، بفرماید شما چند ساله همه امکانات دست شماست چطور شد اولویت قائل نشدید و برای یک شبکه فضای باز خودی، چرا اقدام نکردید؟ خُب این دو مسئله است؛ اینکه ما فضای مجازی باز داشته باشیم، همه میپسندیم؛ اما اینکه فضای باز ما را بیگانه تغذیه کند چرا خلط مبحث میکنید؟(۶) بعد هم به عنوان طلبکار، ها شما خودتان را با این چیزها باید تطبیق دهید؛ باید نوع استفاده از فضای مجازی را یاد بدهید. عجب! خیلی پُرو هستید؛ باید یاد بدهیم یعنی که باید یاد بدهد؟ اعتبارت دست کیه؟ وزارتخانه دست کیه؟ فن و حرفه[ دست کیه]؟ دست شماست؛ طبق قانون اساسی شما باید انجام دهید؛ بعد میگوید که باید انجام دهد! خوب بفرماید چرا انجام ندادید؟ انجام بدهید. بعد یک مرتبه کشور را به هم میریزد از آن طرف مریم رجوی- بعد از ۱۷ هزار از بهترین ماها را که ترور کردند منافقان- او فرمان میدهد اینجا اجرا میشود؛ این ننگ نیست؟ بعد اسمش را میگذارند طرفداری از آزادی؛ اسم تبعیت از بیگانه، دشمن درجه یک را میگذارند آزادی، پیشرفت؛ خیلی هم به اصطلاح مستدل میخواهند صحبت کنند. بله، این کارد جراحی ممکن است مفید باشد، ممکن است مضر؛ شما مگر در خانه خودتان وقتی یک داروی خاصی یا مثلاً بطری سموم یا یک کارد برنده، وقتی هست مگر رویش ننوشته از دسترس اطفال دور نگه دارید؛ ننوشته؟ شما چطور خودتان را مجهز نکردید، بیکار نشستید، مردم را به این روز نشاندید بعد طلبکارانه صحبت میکنید که بله به مردم یاد بدهید! کی به مردم یاد دهد؟ با کدام وسیله به مردم یاد دهند؟ با کدام اعتبارات به مردم یاد دهند؟ با کدام وزرارتخانه[به مردم یاد دهند]؟ اینها همه در اختیار شماست؛ وقتی این قرینهها کنار هم قرار میگیرد – خدا کند اینطور نباشد – ولی اینکه همه جانبه دارند گارانبری اسلام را، ارزشهای اسلام را، ناموس را، اخلاق را، اینطور تحت فشار [میگذارند] یک احتمالش این است که پروژه بیگانه است اینطور انجام میشود؛ والا آدم عاقل که اینطور صحبت نمیکند. شرح وظایفها مسلم است، مشخص است برای دولت، برای مجلس، برای نیروی مقننه؛ بعد یک منّت هم بالای گردن مردم بگذارند که شما این کار بکنید، این کار نکنید؛ کار، کار شماست نکردید؛ خُب نکردید، نکردید اما میتوانید لااقل یک فیلتر برای اینکه بیگانه نتواند فرزندان اسلام را گمراه کند به اخلاقشان، به رفتارشان، به عقیدهشان[آسیب بزند]؛ این کار را که میتوانید بکنید؛ نمیکنید به اسم آزادی! پیداست عمد در کار است. و این چیز خطرناکی است؛ چون دشمن که چهرهاش را وقتی نشان میدهد که دیگر راه برگشت نباشد؛ یعنی اول ما را از درون تهی میکند، ضعیف میکند، بیتفاوت میکند، بدبین میکند، زیرساختهای فکری و اخلاقی ما را ویران می کند بعد ما دیگر خلع سلاحیم؛ اما بعد اگر به مسائل قتل و غارت و به مسائل هجوم بیگانه بیفتد بدانید که بدتر از آنچه که در اندلس انجام شده و بیش از آنچه که در سوریه و عراق انجام شده و یا در افغانستان، بیش از آن خیلی بیش از آن دشمن انتقام خواهد گرفت. امیدواریم که این برنامههای ناهنجار از ناکارآمدی باشد، اینها عمد نباشد؛ اما چه عمد باشد، چه نباشد باید خودمان را آماده کنیم برای اصلاح کار خودمان؛ و اگر اصلاح نشویم بدانیم که بالاخره خدایی هست؛ « وَأَمَّا ثَمُودُ فَهَدَيْنَاهُمْ فَاسْتَحَبُّوا الْعَمَىٰ عَلَى الْهُدَىٰ»۷، اگر به جایی برسد که خدا بخواهد گوش ما را بمالد خیلی سخت خواهد بود؛ چرا که عمداً این کار را میکنیم. ما با دین خدا میجنگیم؛ از این جهت بیش از هر چیز بصیرت مردم، هوشیاری مردم، مطالبات به حق مردم، رعایت قانون در هرگونه حرکتی و به هر حال پیشگیری از خطراتی که خدا نکند بیاید، که اگر بیاید دیگر راه برگشت را میبندد، هم در دنیا هم درآخرت. تا بسیاری از مسائل ناگفتنی که هست اما به هرحال جلسه، جلسه علما و اندیشمندانی است که خودشان با تحقیقاتی که دارند، با مطالعاتی که دارند و میتوانند داشته باشند، با شرایط صحنههای میدانی، همه چیز را کاملاً خیلی بیشتر از بنده هم می دانند، هم تحلیل میکنند، هم نتیجه [میگیرند]؛ همه با ایمانی که دارند آمادگی دارند. انشاء الله که به انچه که خیر ماست و رضای خداست، خداوند به ما توفیق دهید و دست اجانب و بیگانگان را از سر مسلمین کوتاه بفرماید. بر طول عمر و عزت رهبر فرزانه انقلاب و رهبر جامعه مسلمین بیفزاید. ارواح طیبه شهدا، روح پاک امام شهدا را از ما راضی بفرماید. به نبی و آله اجماعاً صلوات بفرستید.
۱- سوره بقره، بخشی از آیه ۲۳، « و اگر در آنچه بر بنده خود نازل كرده ايم شك داريد پس اگر راست مى گوييد سوره اى مانند آن بياوريد…».
۲- سوره انعام، بخشی از آیه ۱۴۹، «بگو: دليل روشن و رسا تنها براى خداوند است».
۳- سوره اعراف، بخشی از آیه ۵۴،« خلق و امر از آن اوست…»
۴- یکی از آثار اذن که به صورت قاعده درآمده و در حقوق مدنی و نوشتههای فقهی به آن استناد میشود، قاعدهای است با عنوان «اذن در شی ء، اذن در لوازم آن است»، حسب این قاعده هرگاه صاحب مال یا قائم مقام شرعی او به دیگری به نحوی اذن در تصرف بدهد، شخص اخیر در کلیه لوازم آن اذن، ماذون خواهد شد.
۵- ابتدا نفوذ فرهنگی مدنظر بود که در ادامه اصطلاح کردند.
۶- کلامی را بقصد مشاغبه یا سفسطه با کلام دیگر همراه کردن و یکی را جای دیگری نشاندن.
۷- سوره فصلت، بخشی از آیه ۱۷، « و اما ثمود ( قوم صالح ) را راه نمودیم ولی آنها کوردلی را بر هدایت ترجیح دادند».