متن بیانات حجت الاسلام و المسلمین سید علیرضا عبادی نماینده ولی فقیه در خراسان جنوبی و امام جمعه بیرجند در شورای اداری استان مورخ ۱۳۹۶/۱۰/۲۳
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحيم
با سلام به امام زمان (عج) و با درود به روان مقدس رهبر فقید انقلاب و سلام و درود به رهبر معظم جمهوری اسلامی ایران، رهبر مسلمین جهان و سلام مجدد به محضر شما عزیزان و همه خدمتگزاران به نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران.
خیرمقدم عرض میکنم به حجت الاسلام آقای علوی وزیر محترم اطلاعات جمهوری اسلامی ایران و هیأت همراهشان به استان، که گذشته از جایگاه معظم له هشت سال در مجلس و ارتش و دیدار ما اکنون منحصر میشود با سفرهای که داشته باشند و تجدید عهدی شود که بسیار کوتاه است. انشاالله که موفق باشند.
مسئلهی که در این فرصت کوتاه بعد از دشمنشناسی مردم عظیم شأن که ستودنی است در این ایام، یک مقدار به صورت ریشهای این مسئله را تبیین میکنم. معمولاً ما به دوستی و دشمنی به دید یک احساس نگاه میکنیم، درست هم است. اما اگر معنی حقیقیاش را بخواهیم بفهمیم، مبتنی بر مسائل عقلانی است. اگر بخواهیم دوستی و دشمنی را درک کنیم اول باید دوست را تعریف کنیم تا بفهمیم دوستی یعنی چه. هرچه و هر که به رشد انسانی انسان کمک کند، دوست است. هر چه و هرکه به نقص انسانی منجر شود، دشمن است.« صَدِیقُ کُلِّ امْرِئٍ عَقْلُهُ وَ عَدُوُّهُ جَهْلُهُ»۱ بهترین دوست انسان عقل انسان است. « مَنْ كَانَ عَاقِلًا كَانَ لَهُ دِينٌ»۲، بنابراین دوستی بر مبنای این معنی دوست باید تفسیر شود.
هرجا احساسات ما گُل کرد و صدقه قربان هم بشویم، آن دوستی نیست. جایگاه این مسئله هم در دین مبین یک جایگاه استثنایی است، هیچ چیز جایش را نمیگیرد. در روایت داریم که از امام معصوم(ع) میپرسد که آیا دوستی و دشمنی هم مسئلهی از مسائل دینی است. پاسخ، در روایت دارد که فرمود«هَل الدّین إلـّا الحُبّ وَ البُغض»۳، شما سوال میکنید ایا دوست ربطی به دین دارد. آیا دین غیر از دوستی و دشمنی است. تمام دین دوستی و دشمنی است. آنچه را که شما به عنوان احکام دین، اعمال دین، اخلاق دین و انواع و اقسام تکالیف دینی میبینید اینها مظاهر دوستی و دشمنی است.
اما حقیقت دین دوست و دشمنی است. و ماهیت انسان هم اینجا مشخص میشود تا اینکه انسان خودش را بشناسد، من چکارهام، شما چه کارهای. اگر بخواهیم خودمان را در انسانیت نمره دهیم، چه میدهیم. آنجا دیگر جای پارتیبازی نیست، جای وجدان است اما عالمانه. « إذا أرَدْتَ أنْ تَعْلَمَ أنَّ فیكَ خَیْراً، فَانْظُرْ إلى قَلْبِكَ»۴ اگر بخواهیم درجه نمره آنچه در آن خیر است ان شالله عاقبت بخیری است بسنجی، یا خدای نکرده شر است، آن ته دلتان را باید نگاه کنی چه خبر است آنجا،« فَإنْ كانَ یُحِبُّ أهْلَ طاعَهِ اللّهِ وَ یُبْغِضُ أهْلَ مَعْصِیَتِهِ فَفیكَ خَیْرٌ; وَاللّهُ یُحِبُّك»۵، اگر جاذبه تو نسبت به انسانهای صالح است، انسانهای مومن است، انسانهای محق است و دافعهات نسبت به انسانهای سوء استفادهچی، انسانهای بیایمان، انسانهای دزد، انسانهای خائن، اگر جاذبهان به سمت اهل ایمان است و دافعهات نسبت به اهل فساد، «فَفیكَ خَیْرٌ; وَاللّهُ یُحِبُّك» خوشبحالت. چون ارزشات را جاذبه و دافعه تعیین میکند نه نماز، نه روزه، نه خمس، نه زکات. اینها که تنظیم شود آنها همه تکالیف است و مظاهر این دوستی است. اما در روایت روی آنها انگشت نگذاشته روی این انگشت گذاشته، اصل این است. اگر چنانچه بعکس شد و دلت به سمت انسانهای منحرف جاذبه دارد، قطبنمات اینطوری نشان میدهد و نسبت به اهل ایمان به نحوی آری « وَ اللّهُ یُبْغِضُكَ»۶، حواست را جمع بگیر که دشمنت خدا است. چرا؟ چون تو داری با مظاهر ایمانی و الهی دشمنی میکنی.
بنابراین جاذبه و دافعه مهمترین مسئلهای است که ماهیت انسان را تعیین میکند. مرحوم علامه شهید مطهری یک کتاب جیبی دارد به نام ولاها و ولایتها. درست مثل پلیسی که سر پنجراه بایستد و انتهای هر راه را تعیین کند این کتاب چنین کتابی است. انتهای راهها را تعیین میکند علمی، فلسفی، دقیق. من مطلع هستم و مستند عرض میکنم کسی بعد از شهادت آن بزرگوار ایشان را خواب دید. دید مقامش خیلی بالاست، بیش از حد تصور یک عالم. گفت آقای مطهری این مقام در مقابل اعمالی که در دنیا انجام دادید به شما دادند؟ فرمود همه آنچه که می بینی بخاطر نوشتن همون کتابچه ولاها و ولایتها است. « يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَتَّخِذُوا الْيَهُودَ وَالنَّصَارَىٰ أَوْلِيَاءَ ۘ »۷، جاذبه شما به سمت بیگانه نرود، این وحی قرآن است. « يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَتَّخِذُوا الْيَهُودَ وَالنَّصَارَىٰ أَوْلِيَاءَ ۘ بَعْضُهُمْ أَوْلِيَاءُ بَعْضٍ» وقتی در هر مرحله ای کار به جایی برسد آنها از یکدیگر پشتیبانی میکنند نه از شما، « بَعْضُهُمْ أَوْلِيَاءُ بَعْضٍ وَمَنْ يَتَوَلَّهُمْ مِنْكُمْ فَإِنَّهُ مِنْهُمْ » اگر در میان شما اهل ایمان کسانی جاذبهشان به سمت کسانی برود که خدا نهی کرده« فَإِنَّهُ مِنْهُمْ » او را از خود نشمرید، او جزو آن جماعت است. « إِنَّ اللَّهَ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ» چه ظلمی است که انسان خدا را، اولیای خدا را، پیامبران را، جانشینان آنان را رها کند و به سمت کسانی برود که آنها خدا نهی صریح فرموده. این حقیقت ایمان و دین است که انسان قدرت پیدا کند و جاذبه و دافعهاش را کنترل کند. اگر این کار را کرد، همه کارش درست است. این کار نکرد، هیچ کارش درست نیست. « وَنَعُوذُ بِاللَّهِ مِنْ شُرُورِ أَنْفُسِنَا ، وَمِنْ سَيِّئَاتِ أَعْمَالِنَا» اجماعاً صلوات بفرستید.
۱- بحارالأنوار،ج۷۵ ، ص۳۳۵٫
۲- الكافي، ج۱، ص: ۱۱٫
۳- الكافی ،ثقة الاسلام كلینی ج ۲ ص ۱۲۵ ؛المحاسن ،احمد بن ابى عبد اللّه برقى،ج ۱،ص۲۶۲ ؛ تفسيرفراتالكوفی، فرات بن ابراهيم كوفى،ص ۴۲۸ ؛ بحارالأنوار، علامه مجلسی ج ۶۵ ص ۶۳٫
۴- اصول كافى: ج ۲، ص ۱۰۳، ح ۱۱، وسائل الشّیعه: ج ۱۶، ص ۱۸۳، ح ۱٫
۵- همان.
۶- همان.
۷- سوره مائده، آیه ۵۱٫