خطبه اول
بسماللّهالرّحمنالرّحيم
الْحَمْدُ للَّهِ رَب الْعَلَمِینَ الحمد لله الأول قبل الإنشاء والاِحيأ والاخر بعد فنأ الاَشيأ العليم الذي لاينسى من ذكره ولا ينقص من شكره ولايخيب من دعاه ولايقطع رجأَ من رجاه. الصَّلَاةُ وَ السَّلَامُ علي اشرف الانبياء و المرسلين ِمُحَمَّدٍ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ عَلَى آلِهِ الطَّیِّبِینَ الطَّاهِرِینَ الْمَعْصومِینَ. و بَعدُ أوصیکُم عِبادَاللهِ وَ نَفسِي ِبتَقوَی اللهِ. فَإِنَّ خَيرَ الزّادِ التَّقوى.
خودم و همه شما عزیزان را به ورع و تقوای الهی فرا می خوانم. عرض تسلیت رحلت حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها. اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا فَاطِمَةَ یا بِنْتَ مُوسَی بْنِ جَعْفَر السَّلامُ عَلَيْكِ يَا بِنْتَ وَلِيِّ اللَّهِ السَّلامُ عَلَيْكِ يَا أُخْتَ وَلِيِّ اللَّهِ السَّلامُ عَلَيْكِ يَا عَمَّةَ وَلِيِّ اللَّهِ يَا فَاطِمَةُ اشْفَعِي لِي فِي الْجَنَّةِ فَإِنَّ لَكِ عِنْدَ اللَّهِ شَأْنا مِنَ الشَّأْنِ. حضرت آیت الله عظمی مرعشی نجفی قدس سره شریف از پدر بزرگوارشان که از علمای سالخورده نجف بود نقل میفرماید که پدرم با ریاضتهای شرعی و توسل به امیرالمومنین علی علیه السلام بسیار مراقبت کرد برنامهی را به انجام رساند و در عالم مکاشفه روح مقدس امیرالمومنین علی (ع) را زیارت کرد. امام علی (ع) فرمود، حاجتت چیست. عرض کرد، حاجتم این است که قبر فاطمه زهرا سلام الله علیها جده ام را به من معرفی بفرماید. امام علی (ع) فرمود، فاطمه زهرا (س) به من وصیت کرده قبرش پنهان باشد، چطور من میتوانم قبر فاطمه (س) را به شما معرفی کنم. اما اگر میخواهی از ثواب زیارت زهرا (س) برخوردار باشی، برو قم و ذراری آن حضرت، فاطمه معصومه(س) را زیارت کن. بعد از این عالم مکاشفه والد آیت الله عظمی مرعشی نجفی در شرایط آن روز به فرزند معظم خود میفرمایند من با این کِبَر سن و خانهنشینی نمیتوانم بروم قم، شما از طرف من به قم برو و زیارت حضرت معصومه (س) را به نیابت انجام بده. بعد از آنکه آیت الله مرعشی به قم میآید استاد بزرگ حاج شیخ عبدالکریم یزدی قدس سره از ایشان میخواهد حالا که آمدید در قم بمانید. که ایشان ماند و گذشته از مقام مرجعیت، منشاء خیرات بزرگ در قم و ایران شد.
واژه فتنه، بلا، ابتلاء، اختبار، امتحان اینها واژه های عربی است به جای کلمه آزمایش در فارسی. البته در هر یک از اینها عنایت به یک علاقه خاص است که این مربوط به بحثهای ادبی است، اینجا جایش نیست. اما تمام اینها به این معنی است که انسان که آمده به این عالم برای امتحان آمده. برای آزمایش آمده، جهت اختبار، ابتلاء« فَفِيهَا اخْتُبِرْتُمْ وَ لِغَيْرِهَا خُلِقْتُمْ»۱. مردم مسئله اصلی و فلسفه آمدن شما به این عالم آزمایش است، فتنه است، امتحان است. یعنی آن مقامی که خدا برای انسان واقعی قرار داده اینطور نیست که از بهشت یک چراگاه برای حیوانات دوپا قرار دهد، این نیست. باید بیاید اینجا آزمایش شود انسانیتش را تثبت کند، بعد وارد جنت شود. آنجا جای حیوانات نیست. روشن است.
تمام زندگی ما آزمایش است. در روایات داریم دعایی که مستجاب نمی شود این است که خدایا مرا آزمایش نکن. این دعا هرگز مستجاب نمی شود. چون فلسفه آمدنت آزمایش است، چطور خدا آزمایش نکند. فتنه، ابتلاء برای انسان؛ طلا آبیختههایی دارد در کوره می رود حرارت لازم را میبینید طلای ناب می شود. انسان در این عالم این حالت دارد، باید در بوته آزمایش پاک شود. غشهایش بسوزد. خدا انسان را مجهز آفریده. فطرت داده،عقل داده، علم داده، پیغمبر داده، استعداد کشف و عرفان داده است. که چه؟ که از عهده آزمایش بربیاید. یعنی چه؟ یعنی مسئله یک مجهولی یا چند مجهولی را حل کند. یک ظاهری است، یک باطنی. نفس، ابلیس، شیاطین انس، پول، مال، شهوت، اینها یک ظاهری دارند یک باطنی هم دارند. آن که حیوان است و تنها با غریزه اداره میشود او در دام گرفتار میشود. چرا؟ دام پنهان است، دام که آشکارا نیست. دام را می گذارد روی آن خاک میریزد، کاه میریزد، دیده نمیشود. آنچه دیده می شود، دانه است. مرغ کُدن به هوس دانه میآید، اما در دام گرفتار میشود. موش از سوراخش در میآید مغز گردو را میبیند. اطراف را نگاه نمیکند، چون حیوان است، تابع غریزه است. تا لب به مغز گردو میزند دام گلویش را میفشارد. ما تا حیوان هستیم، که بالفعل حیوان هستیم، گرفتار دام خواهیم شد. اگر در سطح انسانی قرار بگیریم و ریشه امور را بفهمیم، هیچ وقت هیچ دامی در ما تاثیر نخواهد گذاشت.
امروز بیش از هر زمانی، دوره آخر زمانی فتنهها جهان را احاطه کرده. پیغمبران سلف و ائمه مهدیین علیه السلام هشدار دادند چنین زمانی میآید پول پرستش میشود، شهوت پرستش میشود، گناه زیاد میشود، شبهات زیاد میشود، همه هشدار را دادند. فتنهی عظیم هر روز، هر ساعت. البته درجات فتنهها مختلف است. برخی فتنههای فراگیر است« وَاتَّقوا فِتنَةً لا تُصيبَنَّ الَّذينَ ظَلَموا مِنكُم خاصَّةً»۲ هشدار، هشدار. توجه، توجه. از فتنههای بزرگ حواستان را جمع بگیرید و الا هر روز، هر ساعت ما آزمایش میشویم در مغازه، در سخنرانی، در اداره، در مقابل پول، در مقابل شهوت، در مقابل شهرت، در مقابل بیگانه، در مقابل انواع و اقسام این ما آزمایش میشویم. اینها فتنههای فراگیر است. خداوند همه ما را از فتنههای لغزنده نگه دارد. دعا برای اینکه خدایا ما را آزمایش نکن، مستجاب نمیشود اما« اللهم نجنا من مضلات الفتن» فتنههایی که ما در آن طاقتی نداریم و می لرزیم، خدایا با قدرت خودش ما را نگه دارد.
بِسْمِ اللَّـهِ الرَّحْمَـٰنِ الرَّحِيمِ
قُلْ هُوَ اللَّـهُ أَحَدٌ ﴿١﴾ اللَّـهُ الصَّمَدُ ﴿٢﴾ لَمْ يَلِدْ وَلَمْ يُولَدْ ﴿٣﴾ وَلَمْ يَكُن لَّهُ كُفُوًا أَحَدٌ ﴿٤﴾
خطبه دوم
بسماللّهالرّحمنالرّحيم
الْحَمْدُ للَّهِ رَب الْعَلَمِینَ الْحَمْدُ للَّهِ الأول قبل الإنشاء والاِحيأ والاخر بعد فنأ الاَشيأ العليم الذي لاينسى من ذكره ولا ينقص من شكره ولايخيب من دعاه ولايقطع رجأَ من رجاه. اللهم صل علی محمد وعلی و فاطمه الزهرا و علی الحسن و الحسین وعلی بن الحسین و محمد بن علی و جعفر بن محمد و موسی بن جعفر و علی بن موسی و محمد بن علی و علی بن محمد و الحسن بن علی و الحجه بن القائم المهدی صلوات الله علیهم اجمعین. و بَعدُ أوصیکُم عِبادَاللهِ وَ نَفسِي ِبتَقوَی اللهِ. فَإِنَّ خَيرَ الزّادِ التَّقوى.
خودم و شما را به رعایت تقوای الهی و ورع محارم الله دعوت می کنم. ما همه چیز را خواهیم گذشته و روزی خواهد آمد که جزء تقوای الهی چیزی به درد ما نخواهد خورد. حواسمان را جمع بگیریم. « أَسْتَغْفِرُ اللهَ مِنْ کُلِّ ذَنْبٍ اللّهُمَّ اغفِر لِلمُومِنینَ وَ المُومِنَاتِ وَ المُسلِمینَ وَ المُسلِمَاتِ اَلاَحیَاءِ مِنهُم وَ الاَموَاتِ».
عرض کردم که در آزمایشات بخشهای پنهانی وجود دارد. انسان با تجهیزاتی که خدا به او داده میتواند مسائل یک مجهولی و چند مجهولی را حل کند. مهم اینجاست که آن بخش پنهان را بفهمد، البته به موقع. توابین کوفه بعد از شهادت حضرت سیدالشهدا علیه السلام قیام کردند و از جانشان گذشتند، اما به موقع نبود. در عین حالی که عرض کردم فتنه هر روز و هر ساعت است. اما فتنه های فراگیر، بخشی از آن را شما مردم فهیم پشت سر گذراندید. شروع فتنه با چه بود، به چه عنوان بود. بعدها آنچه کشف شد، چه بود. شما فتنه ۷۸ داشتید، به اصطلاح کوی دانشگاه. آنچه که در آن روزعنوان شد به عنوان کوی دانشگاه بود و موضوعی که در آنجا مطرح شد، دانشجو بود. و تمام آن فیلمهایی که بازی کردند به اسم دانشجو بود. بعد به چه نتیجه رسید؟ به نتیجه رسید که این یک دام بود، و مسئله اصلا با این فرق می کرد. یک چیز دیگر بود. مردم کی فهمیدند؟ خوشبحال کسانی که از قبل فهمیدند نه بعد از خرابی و ضایعات.
فتنه ۸۸ روی پنهانش چه بود. ظاهرش یک چیزی بود، دشمن با مطالعات دقیق، کارشناسی شده، اتاقهای فکر از قبلها مسئله فتنه را تزریق کرده بود به مسئله انتخابات. انتخابات در کشور ما آزاد است هر کسی به هر کاندیدای میخواهد رأی میدهد و هر کسی رای آورد مردم میپذیرند. آنان دام را روی این قضیه پنهان کرده بودند، مسئله انتخابات. جریاناتی که ایجاد کردند؛ که برادر خیلی عزیزم جناب آقای شبانی هم خوب بیان کردند حیف که وقتشان کم بود، دام مسئله دیگر بود، ظاهر قضیه این بود. طبعاً مردم ما درست هم است از کاندیدای مورد نظرشان حمایت میکنند، رهبرهم حمایت میکند. اما فتنهی که به اینجا تزریق شد بسیاری نتوانستند بفهمند، قضیه چیست. بعد از آن هم به عنوان مسئله انتخابات ایستادند، پشتبانی کردند، شعار دادند اما یک وقت چشمشان را باز کردند دیدند یک عده آدمهای وابسته به بیگانه، دشمنان دیرینه در وسط میدانها و خیابانها شعار میدهند که « انتخابات بهانه است، اصل نظام نشانه است».
چقدر فاصله شد، حدود هشت ماه. هشت ماه چه ضایعاتی بر این کشور واقع شد. چه امیدی برای بیگانه پشت مرز به وجود آمد، که این ملت را آسیبپذیر تست کرد. برنامههای بعد و حتی این تحریمهای که امروز است، بخاطر فتنه ۸۸ است. حواستان باشد. اینها هزینههای است که بخاطر تاخیر در شعور، بر ما تحمیل شد. بعد دیدید بهاییها، کمونیستها مسجد آتش میزنند، اهانت به امام حسین(ع)، به به این چه ربطی داشت به انتخابات. این انتخابات بود! یک مرتبه دیدید مردم که متوجه شدند، تصمیمشان را گرفتند مثل سیل در سراسر ایران به عنوان روز بصیرت و بیداری و عذرخواهی و تجدید میثاق با مقام ولایت آن هرزها و امید بیگانه را کنار زدند.
امروز شما در آستانه فتنهی جدید هستید. فتنهی که بازهم تکرار مکررات، اصل نظام اسلامی را نشانه میگیرد. خوب پیداست یک عده نفوذی در جای جای که خودشان را جا کردند دزدی میکنند، اختلاس میکنند، گرانی ایجاد میکنند، فشار بر مردم میآوردند، اهانت میکنند، نارضایتی ایجاد میکنند، اما این کارها مال کیست. بعد همانها در قیافه دیگری به خیابانها میریزند. چرا؟ چون دام را اینطور گستردند که با گرانی، اختلاس، حقوق نجومی، دزدی، ایجاد نارضایتی، اهانت و غیرذلک عرصه را بر مردم تنگ کردند، بعد میریزند در خیابانها، که چه؟ که مردمی که عرصه بر آنان تنگ شده، به آنان بپیوندند. این در حالی است که دُم خروس هم از زیر لباسشان پیداست. همانهایی هستند که در یک برنامه حساب شده در جهت ایجاد نارضایتی، فشار بر مردم، دزدی و انواع و اقسام مسائل اختلاسها، حقوقهای آنچنانی و به هر حال یک عده را پولدار کردن که از زور پول نمیدانند پولها را چکار کنند، یک عده را هم به نان شب محتاج کردند، حالا زمینه است بریزید در خیابانها تا مردم به شما بپیوندند. دام این است. راهش چیست. خیلی روشن است، سرانگشتی زحمت هم ندارد. راهش این است که ما سه عامل اصلی داریم. شما اگر بخواهید مثلاً رشته برقی را که باید میرسید، نرسیده، قطع شده، پیدا کنید، چکار میکنید. فازمتر میگذارید. خوب اینجا هم فازمتر بگذارید، ببینید این کارها نتیجه کار کیست.
سه عامل اصلی در اینجا وجود دارد. یکی نظام اسلامی است، یک. دو، دولت به معنی عامش یعنی قوای سه گانه که در قانون اساسی دیده شده. سه، مردم. خوب فازمتر بگذارید ببنید مسئله مربوط به چیست. البته ممکن است خیلیها هنوز فرق بین نظام و دولت نگذارند. برادران، خواهران نظام که سیستم حکومت است، قانون اساسی است و سمبلش رهبر عالم، عادل، واجد الشرایط جامعی است که باید رهبری کند. نظام این است. قانون اساسی هم در دسترس همه شما است، یا دارید یا می توانید بگیرید. بررسی بفرماید که آیا در قانون اساسی ما که پیشرفتهترین قانون اساسی دنیا است و سمبلش که فقیه عادل، جامع الشرایط است به گونهی است که دوست و دشمن چه در بنیانگذار جمهوری اسلامی و چه رهبر معظم امروز کوچکترین ضعف را ندارند، و اگر میبود دشمن آن را صد چندان میکرد. قانون اساسی را ببینید، کجای این قانون اجازه داده که حق مردم ضایع شود، بر مردم تحمیل شود، به مردم اهانت شود، حقوق مردم پایمال شود و… کجای قانون اساسی؟ این قانونی است که نخبگان و بزرگان و شخصیتهای اسلامشناسس، نمایندگان شما مردم به عنوان اسلام ناب که مبتنی بر عدالت ائمه معصومین (ع) است تدوین شده. انان که منکرند بگو روبه رو کنند که آیا آنچه به عنوان نظام است انگشت بگذارند فلان نقطهاش که ضعیف است. پس این که نیست.
دوم دولت است به معنی عامش، قوای سه گانه. اینهایی که به هر حال مسئولیت را که پذیرفتند پای آن قسم خوردند. که چه؟ قانون اساسی را که بر اساس عدل است، قانون اساسی که نظام مقدس جمهوری است را پیاده کنند. دوالتمردان قسم خوردند که اسلام را پیاده کنند. اگر کار مردم حل نمی شود، اگر بیعدالتی میشود، اگر فلان اداره جواب نمیدهد، اگر فلانی رشوه میگیرد، اگر فلانی دزدی میکند، اگر اختلاس میکند، اگر جاسوسی میکند، هر کار خلافی که میکند این درست برخلاف قانون اساسی است. برخلاف نظام است. ربطی به نظام ندارد. چه ربطی دارد. وقتی نوح پیغمبر(ع) شیخ الانبیاء کسی به حرفش نکند ربطی به نوح ندارد. امیرالمومنین علی(ع) که دوست و دشمن قبولش دارد و صوت العداله الانسانیه هستی است اما فرمود« لَا رَأْيَ لِمَنْ لَا يُطَاع»۳ اگر بنا باشد افراد دنبال مطامع نفسی خود بروند، اگر بنا باشد با نیرنگبازهای بنیامیه سازش کنند، مردم را بفروشند و به فرمان علی(ع) اطاعت نکنند فساد حاصل میشود و شکست هم حاصل میشود اما آیا علی(ع) در آن سهیم است یا آنهایی که خلاف میکنند. بنابراین خلافها، گناهها، مردمآزاریها، دزدیها، جاسوسیها، اینها ربطی که به نظام ندارد که ندارد. کاملاً ضد نظام است. و آن که پشتیبان حق مردم و نوع انسان است، نظام مقدس جمهوری اسلامی است. بنابراین در فازمتر دوم آیا دولتمردها در قوای سه گانه اسلام را پیاده می کنند یا به اسم اسلام هر چه دلشان میخواهند پیاده می کنند. کدام است؟ خود مردم میتوانند قضاوت کنند و بعد تصمیم بگیرند.
مسئله سوم از این سه منبع خود مردم هستند. چرا؟ به جهتی که دولتمران که سر کار میآیند بیواسطه یا باواسطه در نظام مقدس جمهوری اسلامی به وسیله مردم انتخاب میشوند. آیا وقتی مردم، من و شما، وقتی میخواهیم کسانی را به عنوان مسئول که احکام دین را پیاده کند، عدالت را پیاده کند، نظام را پیاده کند، آیا واقعاً درست فکر میکنیم، درست کارشناسی میکنیم، درست مشورت میکنیم یا براساس روزنامهها و تبلیغات و حزب این و حزب آن، زنده باد و مرده باد و اینها رأی میدهیم؟ این دولت به معنی عام قوای سه گانه را مردم در نظام مقدس جمهوری اسلامی تعیین میکنند چرا که نظام مقدس جمهوری اسلامی اصلاً سیستماش مردمسالاری است. فراموش نکنیم که ما در سیستمهای پادشاهی و شاهنشاهی؛ ترجمهاش یعنی مردم هیچ کار هستند، صلاح مملکت خویش خسروان دانند. هر چه او میخواهد، معنیاش این است دیگر. میگوید عربستان سعودی، پادشاهی است دیگر، اصلاً میگوید کشور مال خانواده سعودیها است مردم کارهی نیستند، مردم نوکر هستند. میگوید اردن هاشمی، میگوید کشور شاهنشاهی، یعنی هر چه است او است، مردم کارهی نیستند.
اضافه بر آن استعمار بیگانه از ۲۰۰ سال قبل، از ۱۵۰ سال قبل، ضمام امر را به طوری دست گرفت که پادشاه را او تعیین می کرد، دولت را او تعیین میکرد، مجلس را او تعیین میکرد و با واسطه کدخدا را او تعیین میکرد، مردم کارهی نبودند. بنابراین یک آقا بالاسر باز بالاسر آن استعمار، و همینطور نوکر و چوکر، اینها اصلاً کارهی نبودند. این نظام مقدس جمهوری اسلامی از این سیستم بد و زشت، از این استبداد، آن هم در حالی که مستشاران امریکایی، مستشاران اسرائیلی، مستشاران انگلیسی و غیرو در این کشور میآمدند درآمد مردم را میخوردند و میبردند و اسمش را میگذاشتند، حق توحش. تازه به این هم قانع نبودند، در مجلس ملی قانون کاپیتالاسیون را به تصویب رساندند و آن معنیاش این بود که اگر بیگانهها در ایران دست ناموسات را بگیرند ببرند تو حق نداری از هیچ مقامی بپرسی. رئیس دیوان عالی قضایی هم نمیتواند بپرسد. چرا؟ چون بیگانه اینجا دستش باز است هرکاری میخواهد باید بکند. این قانونش این بود دیگر.
نظام مقدس جمهوری اسلامی این کشور را از دست بیگانه گرفت تحویل شما مردم داد. گفت این شماید، که صاحب این کشور هستید. اسم دولت را که بود اسمش شاهنشاهی، پادشاهی و ارباب، اسمش را گذاشت دولت خدمتگزار. یعنی در این سیستم دولت جایگاهش این است که خدمت کند نه آقا بالاسر باشد. کار بدی کرد؟ به شما عزت داد نظام مقدس جمهوری اسلامی، که شما عزیز هستید الحمدالله « وَلِلَّهِ الْعِزَّةُ وَلِرَسُولِهِ وَلِلْمُؤْمِنِينَ»۴ خدا به شما عزت داده است اما عزت شما را دشمن غارت کرده بود. نظام مقدس جمهوری اسلامی عزت را به مردم بازگرداند. دولت را گذاشت خدمتگزار مردم. شما خدمتگزارت را تعیین کن. شما خدمتگزارت را استیضاح کن. شما از خدمتگزارت طلب کن چه را این کار را کردی، چرا نکردی. سوال اینجاست که این منبع مردمی یک مسئله به این مهمی را وقتی میخواهد از شورای روستا بگیر تا رئیس جمهور بگیر تا باقی مقاماتی که انتخاب میکند بینی و بین الله این امانت را به اهلش دادید یا ندادید. اگر به اهلش ندادیم باید از خدا استغفار کنیم. گناه کردیم. آنچه هم که به سرمان میآید به دست خود ما به سر ما آمده. این هم باید از طریق قانون حل شود. بنابراین با این سه تا منبعی که موجود است با حساب سر انگشتی و فازمتر مردم هم شناسایی کنید، هم دام را بشناسید، هم دشمن را بشناسید، هم راه حل را بدانید و هم مقصرین را میشناسید و بعد تصمیمتان را بگیرید که فتنهی عظیم در جلوی راه شماست. و من به عنوان کوچکترین خدمتگزار نالایق شما اتمام حجت کردم.
بِسْمِ اللَّـهِ الرَّحْمَـٰنِ الرَّحِيمِ
إِنَّا أَنزَلْنَاهُ فِى لَيْلَةِ الْقَدْرِ ﴿١﴾ وَمَا أَدْرَاكَ مَا لَيْلَةُ الْقَدْرِ ﴿٢﴾ لَيْلَةُ الْقَدْرِ خَيْرٌ مِّنْ أَلْفِ شَهْرٍ ﴿٣﴾ تَنَزَّلُ الْمَلَائِكَةُ وَالرُّوحُ فِيهَا بِإِذْنِ رَبِّهِم مِّن كُلِّ أَمْرٍ ﴿٤﴾ سَلَامٌ هِىَ حَتَّىٰ مَطْلَعِ الْفَجْرِ ﴿٥﴾
۱- نهج البلاغه، خطبه ۲۳۰٫
۲- سوره انفال، آیه ۲۵٫
۳- نهج البلاغه، خطبه ۲۷٫
۴- سوره منافقون، آیه۸٫