متن بیانات حجت الاسلام و المسلمین سید علیرضا عبادی نماینده ولی فقیه در خراسان جنوبی در دیدار با مدیرکل و کارکنان بیمه سلامت استان مورخ ۱۳۹۶/۰۹/۲۹
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحيم
با سلام به امام زمان (عج) و با درود به روان مقدس رهبر فقید انقلاب و سلام و درود به رهبر معظم جمهوری اسلامی ایران، رهبر مسلمین جهان و سلام به محضر شما عزیزان و همه خدمتگزاران به نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران.
خیلی خوش آمدید. مچکرم. هم از دیدار شما و هم از گفتار شما فیض بردم. وقتی چند سال قبل این مسئله طرح بیمه سلامت مطرح شد، و تعریف و توصیف کردند، خیلی نمای خوب و زیبایی داشت. هم برای مخاطبان خوشحال کننده بود و هم مسئولین زیربط خیلی به آن خشنود بودند. بعدها شرایطی پیش آمد که گاهی از مسئولین اصلی هم گویی ابراز نارضایت می کنند. آنچه هم که اکنون شما نسبت به شرایطی که این تکاپو نمی کند. مردم هم که از جهت اقتصادی سخت تحت فشار هستند. ببینید شما یک منبع آب را در نظر بگیرد یک خروجی و یک ورودی دارد اگر بخواهد در یک قراری محفوظ باشد باید برداشت ها متناسب با میزان ورودی باشد، و گرنه چه آن منبع آبی که به صورت صنعتی ساختند و چه سفره آب زیرزمینی که به صورت طبیعی است. وقتی از یک چارچوبه خارج شود نتیجه آن همین است که سفره آب زیرزمینی کم می آورد و زمین ها فرو می رود و بسیاری از اشجار کهن خشک می شود.
ما که مستقیماً در این قضیه ورود نداریم و گاهی از زبان برخی مسئولین گفته می شود، نه دقیقاً به عنوان یک حقوق ماهیانه، بلکه یک درآمد، حالا درآمد اسم های مختلفی دارد. درآمدهای نامتعارفی برای بعضی از دست اندکاران است، بسیار نامتعارف. باید این ها اصلاح شود که برداشتها یک برداشت متعارفی باشد. و گرنه عرض کردم اگر خروجی بیشتر از ورودی باشد طبیعتاً فروکش می کند. در هر جا باشد این هست. چه مستقیماً بر این مردمی که بسیار فشار اقتصادی روی دوششان هستند جز یک عده ای که پول باد آورده دارند و چه غیر مستقیم. آنچه را هم که در مجلس اختصاص داده بشود بازم پول مردم است که غیرمستقیم همان می شود، فرق چندانی ندارد. اینجاست که این گره همانطوری که به دست کسانی این گره زده شده انصافاً به دست همانها باید باز شود. طبعاً مجلس در برنامه بودجه اگر آگاهی کافی داشته باشند و اگر تعهد کافی هم داشته باشند که رأی مناسب بیارد و باید به صورت ریشه ای این مسائل را در جدول های چه ورودی و چه خروجی و چه حقوقی و چه درآمدها به اسم دیگری تنظیم کنند. این بار کج است و بار کج به منزل نمی رسد.
ما به هر اسمی شهروند جمهوری اسلامی هستیم. ضرری که وارد شود دیر یا زود برای همه شهروندان است. نفعی حاصل شود دیر یا زود به نفع همه است. باید تعهد داشته باشیم. دلسوزی داشته باشیم. منافعی جمعی را بر منافع شخصی ترجیح بدهیم. اگر منافع شخصی در یک تفکر و فرهنگ اشتباهی غالب بر منافع جمعی شود، این به منزل نمی رسد طبیعی است دیگر. « این چه شورست که در دور قمر می بینم همه آفاق پر از فتنه و شر می بینم/هرکسی روزبهی می طلبد از ایام علت آنست که هر روز بتر می بینم» یعنی علت بدتر شدن ها این است که هر کسی برای خودش یک روز بهتری را می خواهد، نه برای همسایه اش و نه برای دیگران. این علت بدتر شدن است.
کتاب کلیله و دمنه را حتماً مشاهده کردید. از متون قدیم است. به ظاهر گفتگوی حیوانات است اما بسیار کتاب عمیقی است. در جابه جا مسائل زیبای دارد که مفاهیم آن را آدم بفهمد، بسیار قابل بهره برداری است. نظیر آنچه مرحومه زن شایسته سرکار خانم پروین اعتصامی رحمه الله علیه از زبان حبوبات و دانهها و حیوانات به اشعار درآورده خیلی عمیق است خدا رحمتش کند. منابع داریم که او را هم رضاخان کشت غیرمستقیم به وسیله یک پزشک. واقعاً عمیق است. کلیله و دمنه هم یک چنین چیزی است. ما کلاس های ابتدایی که بودیم در آن تاریخ از کلیله و دمنه در کتابهای ما حکایاتی را نقل می کرد، هر کدام به یک مناسبتی. یک مناسبتش این بود که دسته ای از کبوتران در زمینی بر دانه نشستند که چینه بخورند. اتفاقاً این دام بود. و همه آنان یک مرتبه می خواستند پرواز کنند یکدفعه دیدند در دام هستند پَر پَر پَر. هر چه شد هیچ نتیجه ای نگرفتند. سردار آنان که یک کبوتر طوقی بود، گفت شما هر یک این نیرو را برای خلاصی خودتان به کار می برید، به نتیجه نخواهید رسید. همه با هم برای نجات جمع پرواز کنیم. و وقتی همه با هم این کار را کردند. دام را از جا کند و پرواز کردند و بر جلوی لانه موشی نشستند و موش بندهای آنان را با دندان باز کرد. حالا منظور، چه میگوید از قول کبوتر؟ می گوید اگر همه به فکر دیگران باشیم، همه مسائل ما حل است و گرنه در دام می مانیم. دامی که خودمان میاندازیم، و آن دام این است که من به فکر خود هستم، تو به فکر خود هستی، او به فکر خودی. این به هیچ وقت به جایی نمی رسد.
فرق امروز ما با اول پیروزی انقلاب در این است که آن روز هیچ چیزی نداشتیم اما تفکر ما این بود که به جامعه کمک کنیم. همان زن روستایی هم که هیچ چیزی نداشت تخم مرغ و نان خانگیاش را به دیگران می داد. آن تفکر درحالی که هیچ چیزی نداشتیم و در سال اندازه یک ماه غله داشتیم، همه چیز را علاج کرد. امروز همه چیز داریم اما این تفکر دچار یک بیماری شده که هر کسی به فکر خودش. نتیجه اش هم همین است، اینجایش را درست کنید، آنجایش خراب می شود. آنجایش را درست کنید، اونجا خراب می شود. تا هرچه ما فکر فردی و شخصی خود را بر جمع ترجیح بدهیم، دچار مشکل خواهیم بود.
خداوند به شما هم توفیق دهد که به فکر دیگران هستید. ان شاالله اینها مسائلی است پشت سر گذاشته خواهد شد. این هم یک تجربه است که بدانیم کسی که پول بادآورده میبرد، کسی اختلاس می کند و کسی که حقوق نجومی می گیرد جز ضایعات برای خودش و جامعه هیچ چیزی ندارد. فایده هم ندارد. فرض کنید دریا کنار من است. وقتی من یک لیوان، دو لیوان و سه لیوان آب خوردم، بقیهاش را چه کار می کنم، این دریا مال من چه کارش می کنم. نانش هم همینطور، چیزهای دیگرش هم همینطور. حالا من که یک متر و نیم می خواهم بخوابم اگر این ساختمان ده طبقه هم باشد حجم من بیشتر نیست، یک اتاقک هم باشد حجم من بیشتر نیست. بقیه اش همان بیماری است که ما گرفتارش شدیم. شاید ان شاالله تجربه کنیم، خدا هم ما را یاری کند که از این دام که خودمان زدیم، خلاص شویم. ما دعاگوی شما هستیم. انشاالله که موفق باشید. صلوات بفرستید.