خانه / متن بیانات / بیانات آیت الله عبادی در دیدار با روسای هیئات مذهبی بیرجند

بیانات آیت الله عبادی در دیدار با روسای هیئات مذهبی بیرجند

مشروح کامل سخنان نماینده ولی فقیه در خراسان جنوبی در دیدار با روسای هیئات مذهبی بیرجند در مورخه ۹۵/۰۸/۰۶به شرح زیر است:

بسم الله الرحمن الرحیم

با سلام به امام زمان و با درود به روان مقدس رهبر فقید انقلاب و سلام و درود به رهبر معظم جمهوری اسلامی ایران رهبر مسلمین جهان و سلام مجدد به محضر شما عزیزان عرض تسلیت ایام محرم الحرام مخصوصاً شهادت حضرت علی بن الحسین، ابوالحسن امام زین العابدین (س) بزرگداشت ماه پیروزی خون بر شمشیر.

خیلی خوش آمدید مکان ما و زمان ما را متبرک فرمودید( جزاکم الله خیرا وجزاء عن السلام واهله) شما مسئولیت خیلی مهمی را بر دوش می کشید، موضوعی است قبل کربلا، پیامبران گذشته و از جمله خاتم الانبیا (صل الله علیه و آله)، امیرالمومنین (علیه السلام)، امام مجتبی (علیه السلام) این ها قبلا به اوآن خبر داده بودند و بعد از آن هم این هزار و چهارصد سالی که می بینید، روز به روز این موضوع مهم توسعه پیدا می کند، اما بر شما پوشیده نیست که چه در گذشته تاریخ چه در امروز دشمنان شما هم با خشم، هم با مکر، و کید و هم با تحریف آنچه را که توانستند، وآنچه که بتوانند زهر خود را ریخته اند، و خواهند ریخت، و این شما هستید که باید همه ی فرض ها را در این صحنه در نظر داشته باشید، آنها طیف های مختلفی هستند، هدف همه یکی است، اما راه های آنها گوناگون است.

بعضی ها که از نوع خود معاویه و یزید و مروانی ها بودند، و مشابه آنها، اینها با زور و استبداد دیکتاتوری قلاده رو از رو بسته اند و برای محو نام خاندان پیامبر و مخصوصاً نام مقدس حسین(علیه السلام) تلاش کرده اند و می کنند.

دیگر فرق نمی کند مروانی ها باشند، اموی ها باشند، عباسی ها باشند؛ متوکل عباسی برای محو آثار امام حسین(علیه السلام) دستور داد که آب بیارین آنجا را کشت کنند محو بشود و هر کس هم به زیارت حسین(علیه السلام)بروند دست وپایشان را قطع کنند، اما جالب اینجاست که آن آبی هم که انداخته بودند ادب را رعایت می کرد یعنی بر محور مرقد مطهر حسین(علیه السلام) بالای هم جمع می شد ولی پیش نمی رفت.

همواره بوده در زمان معاصر ما نمونه های آن رضا شاه کثیف بی سواد، بود صدام بود، امروز هم این وهابی ها، وتکفیری ها، ودیگران هرچه بتوانند، اینها یک نوع هستند قلاده را از رو بستند واین نوع با حسین می جنگیدند ومی جنگند.

نوع دیگر آن به اصطلاح غرب زده های بیگانه پرستی هستند که چون عرضه ی کاری ندارند خود را به بی اعتنایی می زنند که کم اهمیت جلوه بدند این هم یک نوع مبارزه منفی است.

نوع دیگر انواع واقسام تحریف هاست، تحریف هایی که ترک صحنه بوجود آوردند وهمواره سعی می کنند ایجاد بکنند و تبعاً وقتی یک حقیقتی مشهور به انواع تحریف ها شده از اهمیتش کاسته می شود.

نوع دیگر کسانی هستند که به اصطلاح بخاطر جلوه دادن خودشان را که ما همراهیم اما تشخیص ما این هست که چی هست؟ که خب ما در کربلا ما که چیزی از دست ندادیم بدست آوردیم؛ پیروزی خون بر شمشیر بوده، اوج کمال یک انسان وانسان های تابع آن بوده؛  فلان علیه این عزاداری ندارد؛ اشک وآه ندارد؛ این خوشحالی دارد؛ جشن دارد بله یک امر سلیقه ای است.

صاحب لئوف(ره) اشاره می کند، سید بن طاووس به این که اگر ما در این جهت نثری نمی داشتیم و از ناحیه ی ائمه‌ی هدی مهدیه، امری نمی داشتیم و شیوه ی کار را که برد، شهادت کربلا است در آن مشاهده ای نمی کردیم، بله ماهم آن روز را جشن می گرفتیم، اما در مقابل نثر، اجتهاد یک گناه است، در واقع یک توطعه ای برای خاموش کردن قضییه، گاه هم عواملی ممکن است که بصورت هایی از احساسات ملت ها، احساسات پاکشان سوء استفاده کنند، یک مسائل حاشیه ای را وارد می کنند، که این مسائل حاشیه ای که آن هدف اصلی را از بین می برد، و در واقع به کام دشمن می شود، اما در عین حال با اظهار ارادت هست، عزاداری ها را با مثلا با قمه زدن و این ها، و طبل های آنچنانی، و با شیپورهای آنچنانی، و غیره، گاهی اشعار ونوحه ها بالاخره شعارهای که جامد این را زمین گیر کردند، اینهایی که ذکر کردم همه نوع دشمنی هایی است، که با این جریان است، که شما اگر بعضی از محققینی که مخصوصا دراین باره تحقیقات، کتاب نوشتن، این مسائل را آوردند، که حواس شما جمع باشد، امانت شما را نه در لباس دوستیف نه در خوشنت دشمنی، نه در مکر وحیله از دستتان بگیرند، چرا؟ زیرا مسئله، مسئله ی واقعه ی شصت ویکم هجری نیست، که شما بخواهید. مسئله آن نیست، یک مسئله ی تمام شده نیست، یک جریان بلفعل است، وآن این است که اهداف صدوبیست وچهار هزار پیامبری که مبعوث شدن(لِيَقومَ النّاسُ بِالقِسطِ/۲۵ حدید) است مکتب اهل بیت مکتب همه‌ی انبیاء است، مکتب عدالت است واین جبهه ای است در مقابل ستمگران، وبالاخره تا این مبارزه است ما هستیم، تا این مبارزه است حسین هم هست، واین یک مسئله ی پذیرفته شده ای است در میان شیعه و چه غیر از شیعه، چه مسلمان چه غیر از مسلمان، دیگر فرق نمی کند، از ارمنی بگیر از زردشتی حساب کن، نمی دانم هند، وبگیر و از دیگران ودیگران، مات مانده ی، هندو و بت پرست؛ وقتی انگلیس شبه قاره را تصرف کرد وخون مردم را دید، هیچ راهی ندارد، تنها چیزی که به ذهنش آمد و گفت وعمل کرد ونتیجه گرفت این بود گفت که من باید به پیروی از حسین بن علی(علیه السلام)شبه قاره را از لوث کثیف انگلیس پاک کنم، واین کار را کرد این جبهه است این

جدی ترین مسئله ی عالم است مبارزه ی با ستم گر است که راه همه ی انبیاء است؛ فلسفه ی بعثت همه ی رسولان است، وشناخته شده ی در مکتب ائمه‌ی هدی که مکتب انبیاء هست  است، و این چیزی نیست که مال ۶۱ هجری باشد، یا مال کربلا، به عنوان شهری در عراق باشد، این نیست الان هم روشن تر از همه ی دوران ها شده، صحنه ی بین الملل صحنه ی تقابل عقل و ظلم دو قطبی که در امروز باهم دست به گریبان هستند، به حسین (علیه السلام) شناخته می شوند.

نماز، روزه،  اعتکاف این ها همه خوب است باید باشد، اما این ها معرف نیست، بدترین ستم ها را همین هایی می کنند که  این همه دم از نماز می زنند، این همه دم از مسلمانی می زنند، حتی مسلمان های دیگر را هم می گویند مسلمان نیستند، این همه داغ دار می بینید که جبهه دشمن وسیله این احمق ها ی به اصطلاح متظاهر جهان اسلام را به قتل و غارت کشیده است؟ نماز با همه ی اهمییتش، مظاهر دینی با همه ی اهمییتش، اما در جهت شناسایی این دو قطب این ها نیست، بلکه حسین است، و آنهایی که  در باطن، باطنشان است چون می دانید(إن الله یَحولُ بَیْنَ المَرءِ وَ قَلبِه/۲۴ انفال)خود ما نمی دانیم که کی هستیم، حواسمان باشد، آن باطن، باطن که فقط خدا می داند.

انگیزه چیست؟ عبد است یاظلم؟ از این دو خارج نیست، ممکن است با همه ی ظواهر اما اگر آزمایشی پیش بیاید، من ببازم، ممکن است فلانی که اصلا قیافش به دین نمی خورد اصلا به ظاهر مسلمانم نیست ممکن است، امام مهدی که ظاهر شود آن که باطن، باطنش عدالتخواه است به امام مهدی بپیوندد، اما آن کسی که باطن، باطنش ظلم طلب ومتعدی است گرچه نماز می خواند ممکن است از با مهدی فاصله بگیرد، تعجب نکنید از این حرفا، بهترین شاهدش خود کربلا است، داخل کربلا کی هستند؟ آن جبهه را کی تشکیل می دهد؟ یک سو می بینید که کسانی هستند که حتی اگر از بقایای صحابه رسول الله هستند یا از لشکرگاه امام علی(علیه السلام) از صفین برگشتند اما در آن آزمایش در آن جبهه ی ظلم وکفر هستند، شمشیر بر روی امام زمانشان می کشند، نماز اول وقتشان را هم می خوانند، ممکن است باطن کسی که طور دیگری هست به ظاهر شیعه ی حسین نبوده اما وقتی آزمایش پیش می آید در یک لحظه به آن حقیقت خودش(کل شیء یرجع الی اصله)به اصل خودش که عدالتخواهی است بر می گردد، با تفکر به اصطلاح عثمانی یک مرتبه توجه می کند می شود زهیر بن غین اسدی، کندی از صحابه برزنده حسین(علیه السلام) آن که نه، خب گفته می شود که حسین (علیه السلام) به سمت کربلا تشریف می برد، به یک روستایی رسیدند که اصلا مسلمان نبودند، مسیحی بودند حضرت آنجا توقفی فرمودند، خب این مردم یک نگاهی که می کردند در این مجموعه یک چند نفر یک مادر بود یک جوان بود یک تازه عروس بود، حسین(علیه السلام) وقتی می خواست از آن روستا حرکت کند به سمت کربلا گفتند اجازه ماهم می توانیم با شما بیاییم؟ اینها که تا حالا مسیحی بودند بله آمدند، با حسین(علیه السلام) آن شد وهب، آن شد مادر وهب، آن شد عروس وهب، وقتی وهب خوب جنگید آمد، جلو پیش مادرش گفت در رکاب حسین خوب جنگیدم؟ مادرش گفت نه کار تمام نشده شما یا باید باایستید شهید بشوید، یا با حسین پیروز بشوید، کاری انجام ندادی برگرد، نوبه دوم خودش نیامد دشمن سرش را آورد،  این مادر را بسوزاند در عزای فرزندش، او هم کم نیاورد، سر برداشت و به سمت دشمن انداخت، و گفت ما آنچه را که در راه خدا میدهیم پس نمی گیریم، شما چقدر می بینید در زمان ما مسلمان ها بی تفاوت صبح هم که بیدار می شود دنبال پول دنبال رفاه و زندگی است، دنبال این ها شب هم که می خوابد با این فکر میخوابد، نمازش را اول وقت میخواند، روزه هم می گیرد، صدقه هم می دهد، اما نسبت به این همه ظلمی که در این عالم می شود بی تفاوت است؛ نه بی تفاوت گاهی اوقات هم متاسفانه منحرف؛ گاهی اوقات می بینید قیافه هایی که اصلا به ظاهر آن ها نمی خورد  در همین کشور های اروپایی که حکومت های فاسد دارند می آیند به صحنه، چوب می خورند، چماق می خورند، این ها را شکنجه میدهند، اما داد می زند، می گوید فلسطین، و یمن مظلوم است ندیدید؟

هرروز است او عدالت خواه است، شرایط محیط به او اجازه نداده است، تا بگوید لااله الالله محمد رسول الله ، یقین بدانید او در این انگیزه دنبال صاحب الزمان است، اما این مسلمانی که فقط دنبال منافع خود است، شانس او انقلابی شد، زمینه استفاده برای او پیش آمد، از انقلاب هم همین اندازه بهره می برد.

بنابراین این طبقه بندی ها از مسلمان و کافر،و مومن، و منافقف و شیعه و سنی ووهابی…این ها طبقه بندی ها باید باشد این ها شناسنامه است، اما شناسنامه دردی را در واقع دوا نمی کند، بلکه هر چیزی به او بر می گردد که ذات و اصل آن است ، خدا عادل است و همه را میشناسد، باطن و امور را میشناسد، بنابراین حواس ما باید جمع باشد، کربلا چیزی نیست که بسته شده باشد، این پرونده باز است این کاروان هم در راه است ، این کاروان تا ظهور مهدی (عجل الله تعالی فرج الشریف)در راه است.

یعنی چه؟یعنی پیامش را باید برسانید، طبل و نقاره هم بماند در جای خود ، پیامش را برسانید، زینب و امام زین العابدین حرکت کرده است بچه های صغیر را حرکت داده اند آن همه شکنجه دیدند برای چه؟ برای این که پیام حسین نخوابد؛ امروز شما بار امانت پیام حسین و پیام انبیاء است، پیام علی بن ابی طالب است (کونوا للظالم خصما و للمظلوم عونا) و امروز در دنیا فقط دو قطب دارید قطب استکبار و ستم این طرف هم قطب مکتب حسین و عدالت.

خب من و شما در چه جایگاهی هستیم؟ از این فرصتها چه استفاده ای می کنیم؟ برای روشنگری ملت ها چه می کنیم؟ پیام حسین را در شعری که میگویم در نوحه ای که میخوانیم در شبیه سازی که انجام می دهند، در هر مراسمی چه طوربه مخاطب میرسانید؟ آن جا خودتان را نمره دهید، خداوند بر توفیقاتتان، بیافزاید و شما را با حضرت حسین(علیه السلام) مولای عالمیان محشوربفرمایید، از همه ی شما التماس دعا دارم بنده هم دعاگوی شما هستم وقت بنده منقضی است برنامه ای دیگری دارم پیش از آن که شما حرکت کنید من برای آن که خللی وارد نشه مرخص می شوم.

“وسلام علینا وعلیکم وعلی عباده الله الصالحین”

 

پاسخ دهید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *