بسم الله الرحمن الرحیم
با سلام به امام زمان و با درود به روان مقدس رهبر فقید انقلاب و سلام و درود به رهبر معظم جمهوری اسلامی ایران رهبر مسلمین جهان و سلام به محضر شما عزیزان و همه ارکان صالحان
با آرزوی پیروزی مظلومین عالم و مخصوصا فلسطین مظلوم غزه مظلوم لبنان مظلوم و اسلام مظلوم بر گرگ های بین المللی
یکی از اصولی ترین مسائلی که موضوع این جلسه هم بود مسئله تبری و تولی است ، این گاه صرفا به عنوان یک بحث پژوهشی است ، یک بحث علمی است ، یک بحث روانشناسی است ، اما سخن در این نیست ، سخن این است که در یک بحث میدانی ، تولی و تبری که اصل دین است ، وقتی از امام معصوم سوال می کند که ، آیا تولی و تبری از نوع مسائل دینی است؟ پاسخ می شنود که مگر دین غیر از تولی و تبری است تمام دین تولی و تبری است ، نماز و روزه و خمس و زکات و جهاد و امر به معروف و نهی از منکر ، اینها مظاهر تولی و تبری هستند ، آنکه هدف را تنظیم می کند و مسیر را مشخص می کند تولی و تبری است ، یعنی با جان ، گره می خورد ، وجودش به آنچه که خدا از آن راضیست و فاصله می گیرد ، با هر آنچه که مورد رضای خدا نیست ، حقیقت دین این است
و حتی در رفتار روزمره ، در اخلاقش ، در چهره اش ، در تبسمش ، در اخمش ، فرق نمی کند ، در انفاقش ، ملاک اینهاست ، همچنین که اشاره فرمودند این زخم های بزرگی که به پیکره اسلام خورده، اینها چرا وارد شده؟ دلیل دارد ، دلیلش این است که تولی و تبری یا نیست ، یا ضعیف است ، یا در حد تصور و فرضیه است ، حالا چهل یا پنجاه یا بیشتر ، حدود پنجاه و هفت کشور به اصطلاح کشور اسلامی ، کمبودشون چیست ؟ کمبودشون تولی و تبری است ! در همین مسائل روزمره ای که[وجود دارد] ، هر جا مشکلی هست ، کمبود این ویتامین است ، هر جا به هر نسبتی که مسئله ای حل می شود، از این منبع حل می شود ، حالا تجزیه کنید ، ترکیب کنید ، ملاحظه بفرمایید ، مسئله این است ، حتی اینکه با شرایط دنیای آخر زمانی ، همه دعا داریم ، درخواست داریم ، اللَّهُمَّ إِنَّا نَشْکو إِلَیْک فَقْدَ نَبِیِّنَا وَ غَیْبَهَ وَلِیِّنَا صلواتک علیه هما و آل هما [۱] این تاخیر در فرج چرا ؟ آن هم رمزش همین است ، ببین این مسئله چقدر فراگیر است و وقتی این جوانب امر را بررسی می فرمایید ، بعد آن حدیث و آن روایت و آن آیه قرآن را ،در مسئله تولی و تبری ، بعد می بینید چقدر زیرساختِ این فرمایشات، مستحکم است ، این حکمت است، بنابر این ، راه کاری که جامعه مسلمین ، حالا از خودمان اگر شروع کنیم ، چگونه باید حساس بشوند ، روی هر مسئله ای که به دین خدا آسیب می رساند ، به بندگان خدا آسیب می رساند و همچنین روی هر مسئله ای که می تواند مفید باشد برای جامعه ، در قالب تولی و تبری
امروز این جنایت های بی سابقه ای که استعمارگران و کفر جهانی انجام می دهد ،و دیگر هیچ قانونی را ، هیچ ملاکی را ، در هیچی رعایت نمی کند ا، ین ها چرا حاصل می شود؟ به خاطر بی تفاوتی ها حاصل می شود ، حتی ملاحظه می کنید کسانی که ، ادعای مسلمانی می کنند ، نمازی دارند ، روزه ای دارند ، بعد می بینیم که در بحث تولی و تبری که می شود ، صد و هشتاد درجه موضع با موضع دین متفاوت است ، در حالی که در این روزها ، از رسانه ها پیداست ، هم رسانه های مکتوب یا غیر مکتوب ، مظهر کفر جهانی و استعمار که به سرکردگی آمریکا صورت می گیرد ، رسواییش به جایی رسیده ، که هزار شهر آمریکا و پنجاه ایالت آمریکا و پنج کشور اروپایی ، این ها تظاهرات کردند و فریاد می زدند ، نه به ترامپ فاشیست ، بعد می بینید آن ها موضع گرفتند علیه این فساد بین المللی ، بعد می بینید تو کشور خود شما بعضی ها دارن توجیه می کنند ، این را چکارش می کنید ؟ همچنان که در بیماری های جسمانی ، وقتی یک وبا می آید ، یک طاعون می آید ، جامعه موضع می گیرد و ارتباطات خیلی جاها قطع می شود ، حتی بین فرزند و مادر ، مریض است ، بیماری مسری دارد ، باید فاصله حفظ شود ، فاصله را از جهت بهداشتی رعایت می کنند، خب اینکه از آن بدتر است ، تلفات کدام بیماری به نسبت به آنچه که در بیماری های فکری و عقیدتی و اخلاقی حاصل می شود ، که حتی بیماری های مسری جسمانی ، بخشی از آثار وجودی بیماری های اخلاقی است ، یک جایی رعایت نکرده ، که حقوق حفظ نشده و نتیجه اشاعه بیماری های فوق العاده شده است ، که این ها را با حساب سرانگشتی می شود ارائه کرد ، چطور شد ما نسبت به این مسائل خودمان را مقید می گیریم ، در عید حال که مشکل داریم ، خودمون را مقید می گیریم، اما نسبت به مسئله ای که تنها تلفات جانی نیست ، یک وبا ممکن است یک مرگ زودرس ایجاد کند ، اما به دینش که کار ندارد ، به اخلاقش که کار ندارد ، به ناموسش که کاری ندارد ، این در حالیست که ، در این مسائل اصولی که خود انسانیت مطرح است و باید با کفر ، فاصله اش را حفظ کند ، وقتی فاصله حفظ نمی شود نتیجه همین می شود که چهل و پنج کشور به اصطلاح اسلامی از دور نگاه می کنند و دیگران چه می کنند و با بی تفاوتی رد می شوند.
اینجاست که مسئله تولی را در جهت اجرایی و میدانی چه کنیم ؟ صرفا یک تحلیل مسئله دینی نباشد ، مسئله علمی نباشد ، به صورت میدانی ما چه موضعی داریم؟ و بالاخره می خواهیم چه کنیم؟ این در حالیست که کاملا مشخص است کشورهایی که در این قضیه سرمایه دینی دارند ، حالا همچون یمن یا نهادهای ویژه دفاعی در کشورهای دیگه ، حالا می خوهاد عراق باشد ، سوریه باشد ، لبنان و فلسطین باشد ، ببین با چه شجاعت و شهامتی و با چه تحملی در مقابل دنیای کفر ، آن هایی هم که منتظر به اصطلاح سازمان های بین المللی هستند ، سازمان های بین المللی که هستند ، خودشان هستند ، اصلا به عنوان بگویم یک نوع فریب ، این ها جایگاه هایی را پر کردند ، که در موارد خاص هر جنایتی را انجام بدهند و هر جنایتی را توجیه کنند ، نتیجه اش را هم مشاهده می کنید ، این حقوق بشر شان چه شد؟ ببین فریب است ، این دادگاه لاهه شان چه شد؟ این حق کودک ، که اتفاقا به عنوان کودک فلسطین هم که دو روز قبل روزش بود ، از جهت به اصطلاح روز تاریخی ، کودک فلسطین ، حقش چی شد؟ بنابر این روی مسئله برائت از کفر و شرک و ظلم ، که اصل ایمان است باید در صحنه میدانی تجدید نظر کنیم
این در حالیست که در اسلام هیچ چیز فراموش نشده است ، از جمله حتی نیکی با کفار ، مادام که آن ها با شما نجنگند و شما را از دیارتون بیرون نکنند و علیه شما توطئه نداشته باشند ، که در آیه قرآن تصریح شده ، آنجایی که آن ها در صدد توطئه نیامدند ، خداوند منع نکرده از اینکه نسبت به آن ها محبت کنید ، عدالت کنید، چون اسلام برای همه هست ، خدا حتی کافر را ، حتی ظالم را ، خدا دوست دارد ، ما هم دوست داریم ، منتها دوستی به چه معنی؟ دوستی به معنی اینکه هدایت شود ، همان هایی که با پیغمبر اکرم می جنگیدند ، پیغمبر درباره شان دعا میکرد « اَللَّهُمَّ اِهْدِ قَوْمِي فَإِنَّهُمْ لاَ يَعْلَمُونَ [۲] »« لَا يَنْهَاكُمُ اللَّهُ عَنِ الَّذِينَ لَمْ يُقَاتِلُوكُمْ فِي الدِّينِ وَلَمْ يُخْرِجُوكُمْ مِنْ دِيَارِكُمْ أَنْ تَبَرُّوهُمْ وَتُقْسِطُوا إِلَيْهِمْ[۳]»به آنها محبت هم بکنید ، عدالت هم نسبت به آن ها انجام بدهید ، اما آن مریض است فاصله تان باید حفظ بشود ، فاصله فکری ، فاصله اندیشه ، اینجاست که روی ولایت منفی به عنوان تبری و فاصله گرفتن در عین حال اینکه نسبت به آن ها عدالت و نیکی انجام دادن ، ببین در اسلام همه چیز لحاظ شده و قرآن با چه زیبایی این را بیان فرموده است
امروز در صحنه بین المللی یک آزمایش بزرگی پیش آمده ،که البته و صد البته در ایران اسلامی ما ، ایران انقلابی ما ، مردم انقلابی ما ، واقعا سنگ تمام گذاشتند و اسوه هستند برای باقی کشورهای عزیزی که در هسته های مقاومت ، اصل تولی و تبری را حفظ می کنند و در پای آن جان می دهند ، اما تعجب اینجاست که در کنار این بهترین انسان هایی که در این منبع انقلاب ، که ایران اسلامی است ، اما کسانی هم با بی تفاوتی رد می شوند ، در راه این بیداری اسلامی برای کشور خودمان چه طرحی داریم؟ که به سراغ کسانی برویم که متاسفانه همواره دارند به عنوان ابزار دشمن یا ستون پنجم دارند تضعیف روحیه ی اهل ایمان می کنند؟ و یا کارهای استکبار جهانی و استعمارگران را توجیه می کنند؟ این هم برای کمک به کسانی که در داخل مشکل دارند، در این باره چه طرحی داریم که اینها را کمک کنیم و بر آن ها اتمام حجت کنیم و آن ها را به آنچه خیر آن هاست و خیر کشور ماست دعوت کنیم؟ تمام طمع ای که بیگانه به نسبت جامعه ما دارد متاسفانه از این ناحیه حاصل می شود ، که بعضی از رسانه های مکتوب شجاع و مستدل و مستند تصریح می کنند و مواردش را مستند ذکر می کنند و ما در این باره مسئولیت داریم ، اما طرحش چیست که افرادی که در غفلت اند از این غفلت بیرون بیایند؟
ولایت منفی تبری است ، در مقابل آن ولایت مثبت است ، ولایت مثبت است ، چند جلوه دارد، یکی جلوه ولایت عام ، ولایت عام یعنی چه ؟ یعنی ولایت مثبت عام به معنی این است که ما باید همه ی اهل ایمان را دوست بداریم و دلیلش هم سنخیت است
ذره ذره کاندرین ارض و سماست جنس خود را هر یکی چون کهرباست
ناریان مر ناریان را جاذباند نوریان مر نوریان را طالباند[۴]
بنابر این یک مسئله لازم و واجب ، در عین حالی که طبیعی و به صورت احساس است ، این است که اگر ایمان واقعی در ما باشد ، ما مومن واقعی را در آن جاذبه معنوی ، خودمان جذب می کنیم، همون طوری که اگر مزاج روحی ما سالم باشد آن غیر مومن را دفع می کنیم و این گاه به صورت به اصطلاح حاد ، مواردی دارد که تعجب برانگیز است ، یعنی جاذبه های ایمانی که میان اهل ایمان است و بر اساس صداقت ایمانی است ، به گونه ایست که حالا ازش تعبیر می کنند به تله پاتی ، در روایات هم آمده ، در صحنه های میدانی هم آمده ، که ارتباطات افراد به گونه ایست ، در روایت دارد که گاه بر من غمی عارض می شود و حال آنکه من مشکلی ندارم ، گاه به صورت بی دلیل احساس می کنم خوشحالم و حال اونکه وسیله ی خوشحالی برای من فراهم نشده که من مستند کنم ، می پرسد ، در روایت می پرسد که برای من این حالت پیش می آید ، می فرماید که ممکن است مومن در شرق باشد مومنی در غرب باشد ، ارتباطات این ها با همدیگر به گونه ایست که غم عارض آن مومن می شود در شرق ، اما در غرب این احساس آن غم را، یا آن شادی را می کند ، این ها هم در صحنه میدانی ثابت است ، هم از جهت روایات ثابت است ، گاهی اثرهای عظیم می گذارد ، در تاریخ دارد ، در روایات دارد ، که در جنگ احد ، با سنگی که ابوسفیان زد ، دندان رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و آله وسلم شکست ، مستحضرید اویس قن هرگز پیغمبر را ندید ، پیغمبر را ندید ، اما آن چنان در ولاء آنچنان خالص بود که می گویند روزی که ابوسفیان در جنگ احد سنگ زد دندان پیغمبر را شکست ، در یمن دندان اویس قرن از جا کنده شد ، اینها افسانه نیست ها ! نمونه های کمرنگش یا شاید که معمولیش فلان ، در جوامع خود ما هست ، احساس می شود ، فلان عالم بزرگوار گفت که می خواست آن سال ها قحط بوده که در آن سال ها قحط بود ، نان نبود گفت می خواستم غذا بخورم ، دید که نمی تواند غذا بخورد ، ناراحته ، نمی تواند غذا بخورد، برای آنها عادیست ، برای ما فوق العاده است، فوراً پی برد که فردی که از جهت ایمانی با او سنخیت دارد گرسنه است ، اینکه نمی تواند غذا بخورد آن است ، که این یک جلوه قضیه بود ، جلوه بعدیش هم این بود که او برای پیدا کردن طرف ، از استخاره استفاده کرد ، به چند جا ، مکان ، استخاره گرفت و بالاخره توی مسجد دارالشفای قم، اتاق فلان پیدا کرد و غذاش را برداشت رفت آنجا ، آن آقای محترم را از خواب بیدار کرد ، گفت از کی غذا نخوردی؟ بعد معلوم شد همین است ، که این مسائل در میان آنهایی که بالاخره سنخیت شان را حفظ می کنند ، اهلیت شان را حفظ می کنند و حتی تا این حد ، شرط سنخیت در ایمان و آن ولای مثبت دوست داشتن همدیگرست ، فلان آقای محترم را گفت چهل سال استغفار می کرد، چه گناه کرده بود که استغفار می کرد ؟گناهش چه بود؟ گناهش این بود ،گفته بود الحمدالله ، یعنی چه؟ الحمدالله گناه است ؟ گفت بله بازار بغداد آتش گرفته بود و مردم می دویدند که اگر مغازشان آتش گرفته خاموش کنند ، این آقا هم می دوید ، وقتی به سمت بازار می دوید ، یک آقایی هم که او را می شناخت از سمت بازار می آمد، به او رسید گفت مغازه شما آتش نگرفته ، مربوط به آن محله دیگر بوده ، گفت الحمدالله ، بلافاصله متوجه شد ، این معنیش چیست ؟ معنیش این است که من از باقی اهل دین بریدم ، تک هستم و الا آتش که آمده چه مال من بسوزد ، چه مال برادر مسلمانم ، چه فرق می کند؟ دید گناه کرده، چون در تولی مثبت و دوست داشتن دیگران کم آورده ، به عنوان گناه استغفار می کرد که گفت الحمدالله ، حالا بنده باشم شما باشید ، خود ما با این معیارها ، اینها بسیار معیارهای اصیلی است.
خب شرایط، شرایط آخرالزمان است ، فتنه ها ، فتنه های آخرالزمان است ، اینها عوارض ، آخرالزمانی است و شاید خیلی جاها برای ما قصور باشد و خداوند متعال ببخشد ، اما باید توجه به خودمان داشته باشیم ،که حالا چه قصور چه تقصیر ، تا جایگاه اصلی مان فاصله داریم ، جایگاه اصلی همان انسان صالح است، انسان صالح یعنی همه ی این ها را در واقع حل کرده ، هضم کرده ، بسیار جاها ممکن است قصور باشد در واقع گناه نباشد ، قابل بخشش باشد ، اما هر چه هست ، باید هم در تبری و فاصله گرفتن از کفر و ظلم و نفاق و در جهت ولای مثبت و اینکه ما هر آنچه را که خدا دوست دارد دوست داریم ، هر آنچه را که خدا دوست دارد دوست داریم ، خداوند خالق عالم طبیعت است ، ما عالم طبیعت را باید دوست داشته باشیم ، عالم جمادات را دوست داشته باشیم ، نباتات را دوست داشته باشیم ، حیوانات را دوست داشته باشیم ، اینجوری است دیگر ، تا برسه به انسان « وَلَا يَرْضَى لِعِبَادِهِ الْكُفْرَ[۵]» اگر او کافر است ، خدا کفرش را دوست ندارد ، خودش را که دوست دارد ، اگر دوستش نمی داشت که براش پیغمبر نمی فرستاد ، پس ما هم باید دوستش داشته باشیم ، بنابر این ، حتی آنجایی که مقام قضا است ، قتلی کرده باید قصاص بشود ، یا مقام جهاد و دفاع است ، بالاخره دشمن است آمده و جنگ و درگیری است ، اما ریشه آن در دین خدا دوستی است ، مثل جراحی ای که یک پدر برای غده سرطان فرزندش صورت می دهد ، خیلی فاصله است ، این خیلی فاصله است ، یعنی در این مکتب ببین تا کجاها را سنجیده ، این مکتب ! و صالح همان است که همه امورش تنظیم می شود بر معیارهایی که خدای عالم چه در تکوین و چه در تشریع عنایت فرموده و به عنوان فیضی که از طرف خدای متعال آمده است ، پیروی می کند
اللهم وفقنا لما تحب و ترضی
و ان شاالله که بهره مند باشیم از مکتب صُلحها صلوات بفرستید
[۱] فرازی از دعای افتتاح
[۲] شرح فارسی شهاب الأخبار , جلد۱ , صفحه۱۳۷
[۳] سوره مبارکه ممتحنه آیه ۸
[۴] مثنوی معنوی
[۵] سوره مبارکه زمر آیه ۷